کمیته عمل سازمانده کارگری: سومین اعتصاب سراسری رانندگان کامیون‌ و دو راهِ تاکنون نرفته

مشکل رانندگان کامیون بسیار فراتر از لاستیک و تعویض روغن و تعمیر موتور، مسألۀ بحران اقتصادی کنونی است؛ یعنی درست همان مشکلی که باقی اقشار ندار جامعه درگیرش هستند و باعث شده همگی در اجاره خانه و پوشک و شهریۀ مدرسه و هزار قلم دیگر درجا بزنند. بنابراین بحران  اقتصادی کلی جامعه باعث شده راننده با هزار رشته به سایر بخش‌ها، اعم از معلم تا کارگر صنعتی وصل شود. ….

سومین اعتصاب سراسری رانندگان کامیون‌  و دو راهِ تاکنون نرفته

سومین اعتصاب سراسری رانندگان و کامیون‌داران که در دو دور پیش ناکام ماند، از اول مهر مجدداً ازسرگرفته شد. پیوستن تانکرها و نفتکش‌ها- آن‌هم با وجود ترساندن راننده‌ از لغو دفترچۀ امتیاز شرکت نفت، اسکورت با ماشین نیروی انتظامی، استخدام اعتصاب‌شکن و وعدۀ دریافت لاستیک خوب- بلافاصله باعث کمبود بنزین و گازوئیل و تکمیل صف‌های طولانی در جایگاه‌های سوخت یا تعطیلی برخی پمپ‌های بنزین شد. رانندگان اعتصابی، عصبی و خسته اما با روحیه و همبستگی بالا، در جاده‌ها با پرتاب سنگ به اعتصاب‌شکن‌ها واکنش نشان می‌دهند. حکومت به روال همیشه راه‌حلِ این بحران را هم در سرکوب می‌یابد و به اسم مقابله با «اخلال در حمل و نقل»، موجی از تعقیب و بگیر و ببند به راه انداخته و کار به جایی رسیده که راننده‌هایی را که جاده را به روی اعتصاب‌شکنان می‌بندند از نظر حقوقی با «قُطاع‌الطریق» (یعنی راهزنان) مقایسه می‌کنند و حتی تهدید به اعدام می‌کنند!

الان مدام این سوال مطرح میشود که بعد از دو بار تجربۀ اعتصاب سراسری که به نتیجه نرسید، برای جلوگیری از سرکوب یا ناکام ماندن اعتصاب سوم چه کاری باید انجام داد؟ در این مطلب قصد داریم به دو راهِ نرفته‌ای برای خلاصی از این بن‌بست اشاره کنیم که به نظر ما میتواند اعتصاب سراسری کامیونداران را به سطح بالاتری ارتقا دهد و جلوی سرکوب یا فرسوده شدن و بی‌نتیجه ماندنش را بگیرد.

دولت و شرکت‌های باربری در برابر راننده و کامیون‌دار
به دنبال اولین اعتصاب، خانبلوکیِ بدنام (رئیس اتحادیه) که درست مانند خان‌های قدیم بر ریاست کانون انجمن‌های صنفی رانندگان تکیه زده بود، برکنار شد؛ اما خودِ اتحادیۀ فرمایشی دست‌نخورده باقی ماند و  «نماینده‌»های جدید مثل قبل کارشان شد گذاشتن جلسه پشت جلسه با نهادهای امنیتی و خرید وقت برای جلوگیری از اعتصاب‌ دوم و سردواندن راننده‌ها.

دولت ادعا کرد که باربری‌های متخلفی که کمیسیون‌های بالا میگیرند، پلمب شده‌اند؛ اما عملاً این اقدامات نمایشی از سطح تبلیغات و پلمب صوری فراتر نرفتند؛ نه فقط با‌ربری‌های متخلف افشا نشدند، که عملاً با همان حق کمیسیون‌های قبلی بارنامه صادر می‌کردند و در مواردی (مثلاً شرکت کارن ترابر یا بی‌نظیر سیر خلیج فارس) بعد از فقط سه روز پلمب، کارشان را دوباره از سر گرفتند.

وقتی دولت از کیسۀ دروغ، وعده می‌دهد…
به دنبال اولین اعتصاب، دولت سعی کرد با دادن یک‌سری «امتیازهای» دم دستی (یعنی افزایش کرایه‌ها تا  ۲۰%) اعتصاب اول را تق و لق کند. ولی اولاً نه فقط این افزایش کرایه تاثیری بر حال کامیوندار و راننده نگذاشت بلکه مستقیماً به جیب باربری‌ها واریز شد. ثانیاً از خرداد تا کنون همان ۲۰% هم نتوانسته به گردپای نرخ تورم این چندماهه برسد. به همین منوال دولت در دومین اعتصاب، وقتی دید موفق به شکستن اعتصاب نمیشود، با دستپاچگی اعلام کرد به زودی بیمۀ تکمیلی رانندگان رایگان خواهد شد، اما بعدتر بخشنامه داد که راننده‌های جدیدالورود از این طرح محروم هستند و بیمه‌شان همان آزاد حساب می‌شود! نهایتاً قرار بود طرح تُن-کیلومتر که برایش بسیار بازار گرمی کرده بودند اجرا شود که هرگز به مرحلۀ توضیح هم نرسید چه رسد به آنکه اجرایی شود. در عین حال افزایش دو برابری قیمت لاستیک و هزینه‌های تعمیر و نگهداری و لوازم یدکی، کامیونداران را عملاً فلج کرده و وعدۀ هول‌هولکی دولت به توزیع لاستیک با نرخ مصوب و غیره هم از جنس همان وعده‌های سرخرمن قبلی است. مسأله اینست که بحران اقتصادی کنونی به قدری عمیق است که حتی اگر اراده‌ای هم در دولت برای حل مشکل رانندگان و کامیونداران باشد (که اصلاً نیست)، وضعیت دولت بحرانی‌تر از آنست که از پس حل این مسائل برآید. پس در یک کلام تقریباً در هیچ حوزه‌ای مشکلات رانندگان و کامیونداران طی دو اعتصاب قبلی حل نشد و درست به همین خاطر است که اعتصاب به دور سوم کشیده شد.

مشکل رانندگان کامیون، فراتر از روغن و لاستیک
امروز راننده کامیون نه فقط در بیمه و لاستیک و تعویض روغن و تعمیر موتور، که در اجاره و خورد و خوراک و پوشک بچه و شهریۀ مدرسه و هزار قلم دیگرش هم مانده و بحران اقتصادی به حدی رسیده که همۀ ما را فلج کرده؛ این دقیقاً همان چیزی است که یک راننده کامیون را به سایر بخش‌های جامعه- از کارگر صنعتی گرفته تا معلم و پرستار و بیکار- وصل می‌کند. بنابراین سرنوشت رانندگان و کامیون‌داران، خواه ناخواه به سرنوشت دیگر بخش‌های اعتراضی این جنبش سراسری گره خورده‌است. درست همانطور که پیروزی این اعتصاب در گروی پیوند با اعتراضات سایر بخش‌هاست.

راننده‌ها و کامیون‌داران در دو اعتصاب قبلی الحق کاری نبوده است که نکرده باشند. اگر دولت بازهم در این اعتصاب به هیچیک از خواسته‌ها تن ندهد (که به قطع یقین میشود گفت تن نمی‌دهد)، این اعتصاب سوم حداقل فرصت خوبی را فراهم کرده تا راننده‌ها دو راهی که تاکنون نرفته‌اند را هم بروند.

الآن که نقش اتحادیۀ فرمایشی کامیون‌داران {«کانون انجمن‌های صنفی رانندگان کامیون»}در اعتصاب‌شکنی و تبانی با دولت و باربری‌ها روشن شده و در بحبوحۀ سومین دور اعتصاب سراسری رانندگان و کامیون‌داران کشور هستیم، به خاطر این اعتصاب سراسری فرصتی طلایی و استثنایی پیش امده که رانندگان و کامیون‌‌داران در هر منطقه با برگزاری انتخابات آزاد و مستقیم، نمایندگان واقعی خودشان را به شکل محلی انتخاب کنند و دست به ایجاد تشکل مستقل خود بزنند. نمایندگان منتخب هم به پشتوانۀ چنین اعتصاب بزرگی و هم به پشتوانۀ بدنۀ اعتصاب‌کنندگانی که در هر محل پشت خودشان دارند، می‌توانند در برابر سرکوب حکومت تاحدی مصونیت پیدا کنند. حالا اگر این تشکل‌ها در جاهای مختلف ایجاد بشوند {حتی گیریم تشکل مستقل محلی در پنج شهر اصلی} همینها میتوانند  به هم بپیوندند، و پایه‌های یک فدراسیون تشکل‌های صنفی رانندگان و کامیونداران را تشکیل بدهند؛ یعنی یک مرکزیتی به وجود می‌آید که بتواند هماهنگی‌های سراسری را انجام بدهد. این درست همان تجربه‌ای که معلمان طی سال‌های گذشته آن را انجام داده‌اند. یعنی سال‌ها تشکل‌ها و انجمن‌ها و کانون‌های معلمان در شهرهای مختلف شکل گرفتند و بعدتر همگی در قالب یک «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان» عضو شده‌اند که همان نقش مرکزیت را ایفا می‌کند؛ در این برهه دولت به اندازۀ کافی بحران‌زده و ضعیف است که می‌شود چنین تشکل‌های مستقلی را –خصوصا به پشتوانۀ اعتصابات بزرگ-به آن تحمیل کرد ؛ نمونۀ چنین تجربه‌ای را در شرکت نیشکر هفت تپه در خوزستان دیدیم که به پشتوانۀ اعتصابات سریالی کارگران این کارخانه برای اولین بار بدون دخالت عوامل شورای اسلامی کار، توانستندیک انتخابات آزاد راه بیندازند و مجمع نمایندگان خودشان را بسازند و به کارفرما تحمیل کنند. این همان الگویی است که عیناً میتواند در سایر جاها تکرار شود.

اگر تشکل‌های محلی رانندگان و کامیونداران شکل بگیرد، آن وقت اولاً تجربه‌های اعتصاب‌های قبلی از بین نمی‌روند و آزمون و خطای جنبش رانندگان کمتر میشود. ثانیاً وقتی راننده‌هایی بازداشت می‌شوند،  اسامی و تصاویرشان سریع به دست رسانه‌ها میرسد تا بشود برای حمایت از آن‌ها در کل دنیا سر و صدا راه انداخت. ثالثاً همین تشکل‌ها سخنگوی اعتصاب میگردند و مانع از فرسوده شدن اعتصاب تا زمان تحقق مطالبات میشوند و می‌توانند سر میز مذاکره بروند و با پیشروی اعتراض دولت را وادار به حذف دلال‌ها از بازار سیاه و اختصاص ارز دولتی و کاهش تعرفۀ گمرکی و خیلی امتیازات بیشتر کنند.

و اما مورد دوم اینکه، همانطور که گفتیم مشکل رانندگان کامیون بسیار فراتر از لاستیک و تعویض روغن و تعمیر موتور، مسألۀ بحران اقتصادی کنونی است؛ یعنی درست همان مشکلی که باقی اقشار ندار جامعه درگیرش هستند و باعث شده همگی در اجاره خانه و پوشک و شهریۀ مدرسه و هزار قلم دیگر درجا بزنند. بنابراین بحران  اقتصادی کلی جامعه باعث شده راننده با هزار رشته به سایر بخش‌ها، اعم از معلم تا کارگر صنعتی وصل شود. پس به همین خاطر حل خواسته‌های رانندگان کامیون هم نه به صورت جداگانه و تکی، بلکه فقط در پیوند با سایر بخش‌های معترض محقق می‌شود. درست همانطور که پیشروی اعتراضات سایر بخش‌ها هم در پیوند با اعتصاب متحدانه کامیونداران است که میتواند چندین بار قوی‌تر شود. به همین خاطر مسألۀ پیوند دادن اعتصاب کامیونداران به سایر بخشهای اعتراضی جامعه هم مسألۀ «کل جنبش» است و هم «مسألۀ خاص رانندگان کامیون».

منتها قرار نیست بار  تمام این کارها بر دوش راننده‌ها و کامیون‌داران بیافتد. اینجاست که وظیفۀ عملی در حمایت از اعتصابات رانندگان کامیون بر دوش بخش‌های پیشروی جنبش کارگری‌ است. به فرض مثال سال‌ها قبل سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی به عنوان یک تشکل مستقل برای رانندگان این بخش با کلی هزینه دادن شکل گرفت و سال‌هاست که خیلی از فعالین و مبارزین منفرد و متشکل جنبش کارگری، بیشترین انرژی را برای حمایت از رهبران سندیکای شرکت واحد گذاشتند و با جان و دل از آنان دفاع عملی کردند، اما در چنین بزنگاه حساسی است که جا دارد همین فعالین، سندیکاها و تشکل‌های مستقل را به سمت دفاع و همبستگی عملی با اعتصاب رانندگان کامیون هل بدهند. اگر سندیکای شرکت واحد که کمابیش هم‌صنف رانندگان کامیون محسوب می‌شود در زمینۀ حمایت و همبستگی عملی با اعتصابات سراسری رانندگان کامیون هنوز ضعیف عمل میکند؛ بخش زیادی از این ضعف اتفاقا بیش از هر چیز به پای خود ماست که به قدر کافی این فعالین را به سمت همبستگی عملی هل نداده‌ایم.

این موضوع ازآنجایی اهمیت مضاعف پیدا میکند که مدام از دل اعتصاب سراسری رانندگان کامیون بنرها و پلاکاردهایی بیرون می‌آید که صراحتاً دست یاری به سایر بخش‌ها و درخواست همبستگی از طرف آن‌ها دراز می‌کند؛ اما جواب درست و حسابی نمی‌گیرد. درحالیکه اگر همین تشکل‌های صنفی بیایند و به شکل نمادین-ولو در حد ۱۰ دقیقه- اعتصابی در حمایت از خواست‌های رانندگان کامیون و مبارزات‌شان کنند، این اقدام نه فقط اعتماد به نفس بسیار زیادی به رانندگان کامیون میدهد و نشان میدهد که در مبارزاتشان تنها نیستند، بلکه میتواند به سرعت جنبش را در مسیر سراسری‌شدن اعتصابات قرار دهد و راه سرکوب آن را به شکل جدا جدا برای حکومت ببندد.

کمیته عمل سازمانده کارگری – ۷ مهر ۹۷

——————————————————-
منبع:
https://ksazmandeh.wordpress.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.