بهرام رحمانی: چهل سال جهل و جنایت و استثمار حکومت اسلامی ایران!
تروریسم حکومت اسلامی ایران، «هیچ مرز و زبان و نژادی را بە رسمیت نمیشناسد.» اساسا برای وزارت اطلاعات و سپاه قدس، زمان و نژاد و مرز اهمیتی ندارد از اینرو، هر شخص و گروهی که سیاست تروریستی حکومت ایران را قبول داشته باشد با آغوش باز او را میپذیرند. ماشین ترور حکومت اسلامی، لیست بلندی از شخصیتهای سیاسی و مخالفان را در پروندە خود دارد که بدون شک لکه سیاهی بر پیشانی این حکومت جانی و بیهکاراست. ….
———————————————————-
چهل سال جهل و جنایت و استثمار حکومت اسلامی ایران!
بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com
در حالی که شیخ حسن روحانی، نخست به سوئیس و سپس به اتریش سفر کرد تا راهحلی برای بحرانهای حکومتشان بیاید؛ یک گروه از تروریستهایشان در کشورهای بلژیک، آلمان و فرانسه، به اتهام تلاش برای بمبگذاری در نشست مجاهدین خلق دستگیر شدند.
یکی از ۶ تروریست بازداشت شده دیپلمات ایرانی شاغل در سفارت ایران در وین بوده است. موضوعی که با توجه به سابقه همکاری دیپلماتهای ایرانی با تروریستهای حکومت اسلامی در موارد پیشین از جمله در ترور قاسملو در وین و ترور میکونوس و… تعجب برانگیز نیست. پلیس از این تیم شش نفره ماده انفجاری تیانتی و دستگاه انفجاری کشف کرده و به گفته دادستانی بلژیک، برنامه آنها بمبگذاری در محل برگزاری کنفرانس سازمان مجاهدین خلق در پاریس بوده است.
اسدالله اسدی، دیپلمات روز یکشنبه یکشنبه شب اول ژوئیه ۲۰۱۸ – دهم تیر ماه ۱۳۹۷، در یک استراحتگاه میانراهی اتوبان ۳ Aدر ایالت بایرن، نزدیک شهر آشافنبورگ دستگیر شد. دستگیری او پس از بازداشت یک زوج ایرانی صورت گرفت که در خودرویشان نیم کیلوگرم ماده منفجره کشف شد و تحقیقات از این زوج ایرانی در بلژیک در جریان است.
اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی دستگیر شده است
بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز چهارشنبه ۱۲ تیرماه اعلام کرد که سفیران فرانسه، بلژیک و کاردار آلمان(در غیاب سفیر) در اعتراض به دستگیری دیپلمات ایرانی و نشست سازمان مجاهدین خلق به وزارت خارجه احضار شدهاند. به گفته او، عباس عراقچی معاون وزارت خارجه مراتب اعتراض شدید ایران را به کاردار آلمان و سفیر فرانسه اعلام کرده است. عراقچی، این پرونده را «سناریویی» برای تخریب رابطه ایران و اروپا خوانده است.
سخنگوی وزارت خارجه ایران افزود مدیرکل اروپای این وزارتخانه نیز مراتب اعتراض تهران نسبت به درخواست انتقال دیپلمات ایرانی از آلمان را به سفیر بلژیک ابلاغ کرده است.
بلژیک خواستار استرداد این دیپلمات از آلمان شده است. یک ایرانی دیگر نیز در فرانسه به اتهام ارتباط با این اقدام در فرانسه بازداشت شده است.
روحانی پس از دیدار با مقامات سوئیس، راهی اتریش شد. روز چهارشنبه ۵ ژوئیه ۲۰۱۸، صدراعظم اتریش نیز از رییسجمهوری ایران خواست که برای «شفافیت کامل» در مورد اتهام دخالت دیپلمات ایرانی در پرونده اقدام برای بمبگذاری در نشست سازمان مجاهدین خلق، با دولت اتریش همکاری کند. اتریش مصونیت دیپلماتیک اسدالله اسدی را سلب کرده است.
کنفرانس خبری سباستین کورتز صدراعظم اتریش و حسن روحانی رییسجمهوری ایران در وین
صدراعظم اتریش از رییسجمهوری ایران خواست که برای «شفافیت کامل» در مورد اتهام دخالت دیپلمات ایرانی در پرونده اقدام برای بمبگذاری در نشست سازمان مجاهدین خلق، با دولت اتریش همکاری کند.
حسن روحانی در آخرین روز از سفر اروپایی خود روز چهارشنبه ۱۳ تیرماه با سباستین کورتز، صدراعظم اتریش، دیدار و گفتوگو کرد. پس از این دیدار، مقامهای دو کشور محورهای مذاکرات خود را برای خبرنگاران تشریح کردند.
صدراعظم اتریش درباره اسدالله اسدی دیپلمات سفارت ایران در اتریش که به اتهام مشارکت در اقدام ترویستی از سوی پلیس آلمان دستگیر شده، گفت: «ما انتظار شفافیت کامل داریم و مایلم که از شما آقای رییسجمهوری تشکر کنم که به ما اطمینان دادید برای شفافسازی کمک خواهید کرد.»
روحانی در کنفرانس خبری روز چهارشنبه خود، هیچ اشارهای به موضوع دیپلمات ایرانی نکرد و خبرنگاران نیز اجازه نیافتند از سباستین کورتز و حسن روحانی پرسش کنند.
وزارت خارجه اتریش روز دوشنبه ۱۱ تیر، هنگامی که حسن روحانی در سوئیس بود، سفیر ایران را برای توضیح درباره اقدام دیپلمات ایرانی احضار کرد.
این وزارتخارجه روز سهشنبه با صدور بیانیهای اعلام کرده بود که به خاطر حکم جلب اروپایی، این کشور ظرف ۴۸ ساعت مصونیت دیپلماتیک ایرانی را سلب میکند.
محمدجوادظریف، وزیر خارجه ایران، که حسن روحانی را در سفر به اتریش همراهی میکند در صفحه توئیتر خود در واکنش به این دستگیری نوشته بود: «ایران… آمادگی دارد تا با همه طرفهای ذینفع برای پرده برداشتن از چیزی که یک طرح شیطانی عملیات فریب است، همکاری کند.»
بیتردید دستگیری دیپلمات ایرانی در آلمان به اتهام تلاش برای بمبگذاری در پاریس، حسن روحانی را در سفرش به سوئیس و اتریش در موقعیت دشواری قرار داد. روحانی که در نخستین سفر اروپاییاش پس از خروج آمریکا از برجام و به قصد نجات این توافق و جلب همکاری کشورهای اروپایی، به برن و وین سفر کرده بود، بایستی در دیدار خود با مقامهای اتریشی به اتهام علیه دیپلمات خود در آن کشور پاسخ میداد.
در همین حال خبرگزاریهای حکومتی ایسنا و تسنیم روز چهارشنبه با انتشار تصاویری، هویت متهمان بازداشتشده در بلژیک را «امیر سعدونی» و «نسیمه نعامی» معرفی کردهاند.
سایت مجاهدین خلق نیز نوشته است امیر سعدونی و نسیم نعامی که در شهر آنتورپ بلژیک دستگیر شدهاند، «خود را هوادار مجاهدین جا زدهاند.»
ارگان خبری مجاهدین خلق، نوشته است؛ اسدالله اسدی از سال ۱۳۹۳ «رییس ایستگاه اطلاعاتی» حکومت در سفارت ایران در وین بوده و «او دستور نهایی حمله به گردهمآیی ۹ تیر را به تروریستها ابلاغ کرده بود.»
پمپبنزینی که دیپلمات ایرانی در آنجا دستگیر شد
مطبوعات و رسانههای آلمان و اتریش خبر بازداشت یک دیپلمات ایرانی در آلمان را همزمان با سفر رییسجمهور ایران به اتریش پوشش دادند.
پرتال اینترنتی روزنامه اتریشی Die Presse این دیپلمات ایرانی را که یکشنبه اول ژوئیه – دهم تیر در آلمان بازداشت شد، اسدالله اسدی معرفی کرده است.
این فرد که خبرگزاری آلمان پیشتر او را اسدالله الف. ۴۷ ساله معرفی کرده بود، دبیر سوم سفارت ایران در اتریش بوده است. او با حکم جلبی که توسط دولت بلژیک در اتحادیه اروپا صادر شده بود، در جنوب آلمان بازداشت شده است. این دیپلمات ایرانی در خاک آلمان مصونیت سیاسی نداشته است.
سایت روزنامه پرتیتراژ Krone در اتریش که روز چهارشنبه ۴ ژوئیه – ۱۳ تیر سفر حسن روحانی، رییسجمهور ایران به وین را در گزارش مفصلی پوشش داده، در حاشیه گزارش خود نوشته است که دولت اتریش ظرف مدت ۴۸ ساعت مصونیت دیپلماتیک اسدلله الف. را لغو میکند.
پرتال اینترنتی روزنامه Der Standard، ضمن مطرح کردن پرونده این دیپلمات در گزارش خود، نوشته است که روشن نیست بازداشت این دیپلمات تا چه حد بر روابط دو طرف تاثیر خواهد گذاشت. در ادامه این گزارش آمده است: «احوالپرسی روسای جمهور دو کشور که در هر صورت خیلی دوستانه بود.»
سایت روزنامه اتریشی Kleine Zeitung نوشته است که دیپلمات بازداشت شده که از سال ۲۰۱۴ در وین مستقر است، از قرار «طراح» این بمبگذاری بوده و در سفر به لوکزامبورگ، مواد منفجره را در اختیار این زوج ایرانی قرار داده و از آنها خواسته است که آن را در گردهمآیی پاریس منفجر کنند.
پرتال اینترنتی مجله آلمانی اشپیگل هم نوشته است که فرد بازداشت شده «واسطهای بوده است که زوج بازداشت شده در بلژیک با او ارتباط داشتند.»
سفارت ایران در آلمان، کشوری که اسدالله اسدی در آن بازداشت شده به پرسشهای دویچهوله فارسی در مورد بازداشت این دیپلمات و پرونده او بهعنوان یک شهروند ایرانی زندانی در آلمان پاسخ نداده است.
بخش مطبوعاتی دادستانی بامبرگ در پاسخ کتبی به پرسشهای دویچهوله فارسی در این باره نوشت که بنا به درخواست مقامات قضایی بلژیک، این فرد به بروکسل فرستاده میشود.
دادستانی شهر بامبرگ، همچنین به دویچهوله گفت که به همین دلیل امکان دادن اطلاعات بیشتر در این مرحله وجود ندارد.
یک پزشک اتریشی به دویچهوله فارسی گفت که حدود یک سال و نیم پیش این فرد نزد او رفته و بیمه درمانی او بیمه سازمان ملل بوده است. بنابراین، ممکن است این فرد نمایندگی ایران در یکی از نهادهای سازمان ملل را بر عهده داشته باشد.
خودروی زوج ایرانی دستگیرشده در بلژیک و دستگاه خنثیسازی بمب
کشف این تیم و تحقیقات در مورد فعالیتهای آنها در ماههای اخیر، احتمالا میتواند موضوع دو ترور در هلند و یک ترور در ترکیه را هم روشن کند.
محمد رضا کلاهی هم ۲۴ آذرماه ۱۳۹۴، در شهر المیره هلند ترور شد. نکته جالب آن است که پسر و همسر و برخی از دوستان علی معتمد همان روز اول قتل به پلیس میگویند اسم واقعی مقتول محمد رضا کلاهی صمدی بوده، او در ایران حکم اعدام داشته است.
پلیس به خانواده علی معتمد، گفته است دو نفر دستگیر شده از خلافکاران شناخته شده آمستردام هستند. آنها ۲۳۰ هزار یورو برای کشتن علی معتمد گرفتهاند و از روزی که استخدام شدهاند تا روز قتل یک ماه طول کشیده است.
«احمد مولا ابوناهض» مشهور به «احمد نیسی»، از فعالان شناخته شده عرب اهوازی، ۱۷ آبان سال گذشته مقابل منزلش در لاهه ترور شد. «جنبش آزادىبخش الأحواز»، فعالیت خود را از اواسط سال ۱۳۷۶ آغاز و هدف خود را رهایی خوزستان، بوشهر و هرمزگان و جزایر خلیج فارس اعلام کرده است. این سازمان، همچنین به فعالیت مسلحانه علیه ایران نیز اعتقاد دارد و احمد نیسی یکی از بینانگذاران اصلی آن بود.
در رسانههاى هلند به نقل از دو همراه احمد نیسى، فردى که صورت او را پوشانده بود از یک ماشین بنز مرسیدس سیاه با «کلت کمرى با صدا خفه کن» از پشت به طرف سر احمد نیسى شلیک کرده و بعد از افتادن او بر زمین دو تیر خلاص در سینه احمد نیسى شلیک کرده است. آنها مىگویند ضارب خواست بهطرف آنها نیز شلیک کند اما بهدلیل دستپاچه شدن و هنگام وارد شدن به ماشین کلت کمرى از دست او مىافتد.
به گزارش رسانههاى هلند، پلیس و آمبولانس فورا در صحنه حاضر شده اما نیسى در همان لحظه جان باخته بود. پلیس اعلام کرده که یک فرد مظنون را دستگیر کرده و از کسانی که شاهد صحنه بوده یا میتوانند در دادن سرنخ به پلیس کمک کنند دعوت کرده است که با پلیس تماس بگیرند.
سعید کریمیان، مدیر گروه تلویزیونی جِم ( GEM TV)در ترکیه ترور شد. خودروی حامل کریمیان و یک تاجر کویتی همراهش شب ۳۰ آوریل ۲۰۱۷ -۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶، در استانبول هدف حمله افراد ناشناس قرار گرفت. هر دو سرنشین خودرو به ضرب گلوله مهاجمان نقابپوش کشته شدند.
خبرگزاری رسمی ترکیه، آناتولی، گزارش داده بود که مهاجمان، خودروی خود را در منطقه کمربورغاز استانبول آتش زده و گریختهاند. به گزارش این خبرگزاری، کریمیان در محل حادثه کشته شده و همراهش در بیمارستان درگذشته است.
سعید کریمیان، اسفند ۱۳۹۵، به صورت غیابی در ایران به زندان محکوم شد. اتهام او «تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی» اعلام شد. خانواده او به ژیار گل خبرنگار بیبیسی در استانبول گفتهاند که او «در سه ماه اخیر از طرف حکومت ایران تهدید شده بود و قصد داشت به لندن برگردد.»
سال ۱۳۹۵، روابط عمومی سازمان سینمایی، در مورد پخش تیزرهای فیلمهای سینمایی از شبکه جم بیانیهای منتشر کرد که در آن آمده بود: «پس از گفتوگو و توافقهای انجام شده با قوه محترم قضاییه و با توجه به تذکرات متعدد و اعلام مسئولان عالیرتبه قضایی، همکاری با شبکههای معاند، معاونت در جرم تلقی میشود.»
این شبکهها از حدود ۱۰ سال پیش پخش برنامههای سرگرمکننده را برای فارسیزبانان از ماهواره آغاز کرد. در سالهای بعد شمار شبکههای جم آنطور که در وب سایتش آمده به «۳۱ کانال به زبانهای فارسی، عربی، کردی و آذر» رسید.
کنسول کویت در استانبول تایید کرده است که همراه کریمیان، محمد متعب شلاحی، یک تاجر کویتی بوده است. آنطور که کنسولگری کویت گفته، سه گلوله به شکم محمد متعب شلاحی اصابت کرده و او در بیمارستان درگذشته است، اما به سعید کریمیان ۲۷ گلوله اصابت کرده و در محل حمله کشته شده است.
کریمیان ۴۵ ساله بود و به گفته رسانههای ترکیه «شهروند بریتانیا» بوده است. وزارت خارجه بریتانیا، در این مورد اظهار نظر نکرده است.
شبکه جم، ساعاتی پیش در صفحه فیسبوک خود ویدئویی منتشر کرد که در آن سوءقصد به کریمیان را «حمله تروریستی» خواند و گفت «گروه تلویزیونی جم به احترام درگذشت پایهگذار خود سه روز سوگوار خواهد بود و پس از آن برنامههای خود را در تمام شبکهها به روال عادی ادامه خواهد داد.»
لازم به یادآوری است که مسئول مستقیم ترورهای حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور در دهه شصت شمسی هم اصلاحطلبان فعلی و هم اصولگراهای فعلی یا خط امامیهای آن روزها بودند. در دهه هفتاد هم دولت وقت هاشمی رفسنجانی معروف به «سردار سازندگی؟!» و وزیر اطلاعات معروف آن «علی فلاحیان»، سیاست ترور مخالفان در خارج کشور با شدت بیشتری ادامه یافت.
دو ماه پس از استقرار حکومت اسلامی، نگذشته بود که شهریار شفیق فرزند اشرف پهلوی در آذر ۱۳۵۸ در پاریس ترور شد.
متعاقب این ترور، شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی ایران در مرداد ۱۳۷۰ همراه با سروش کتیبه منشی خود در پاریس ترور شد. در مرداد ۱۳۷۱، فریدون فرخزاد خواننده و شومن مشهور ایرانی در شهر بن آلمان به شیوه فجیع به قتل رسید.
ترورهای حکومت اسلامی در خارج از کشور، همچنان ادامه یافت: کاظم رجوی در سوئیس، سیروس الهی فرانسه، عفت قاضی در سوئد، حمله مسلحانه به محل زندگی پناهندگان و ترور حسین کشور در پاکستان، غلام کشاورز در قبرس، صدیق کمانگر در کردستان عراق، علی کاشفپور و اکبر قربانی در ترکیه، حمید بهمنی در اتریش و… گفته میشود فقط در کردستان عراق، بیش از ۴۰۰ ترور در ۶ سال نخست دهه هفتاد شمسی، صورت گرفته است. گفته میشود فقط در کردستان عراق، بیش از ۴۰۰ ترور در ۶ سال نخست دهه هفتاد شمسی، صورت گرفته است.
۴۰ روز بعد از مرگ خمینی در روز ۲۳ تیر ۱۳۶۸، عبدالرحمان قاسملو، دبیر اول حزب دموکرات کردستان را در وین بر سر میز مذاکره با نمانیدگان حکومت بهقتل رساندند.
صادق شرفکندی، به همراه سه تن دیگر از همراهانش در رستورانی به نام «میکونوس» در برلین در شهریور ۱۳۷۱ بود که با دستگیری تروریستهای حکومت اسلامی، پرونده پر سرو صدایی را به جریان افتاد.
پس از این ترور، تحقیقات قضایی گستردهای به عمل آمد که نزدیک به شش سال به طول انجامید. سرانجام دادگاه آلمان، نه فقط برای عاملان این قتل حکم مجرمیت صادر کرد، بلکه مقامات ارشد حکومت اسلامی ایران، یعنی هاشمی رفسنجانی، رییسجمهوری وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سیدعلی خامنهای رهبر حکومت اسلامی ایران را به دست داشتن در این ترور متهم کرد. در نتیجه، رابطه ایران و اتحادیه اروپا بحرانی شد و اعضای اتحادیه با فراخواندن کلیه سفیران خود مراتب اعتراض شدیدشان را اعلام کردند.
در قتلهای معروف به «قتلهای زنجیرهای» در سال ۱۳۷۷، فعالین سرشناس کانون نویسندگان ایران، همچون محمدجعفر پوینده، محمد مختاری، مجید شریف و پیشتر دهها نویسنده و همچنین پروانه فروهر و داریوش فروهر فعالین سیاسی در تهران به قتل رسیدند. حکومت اسلامی ایران، با فشار افکار عمومی پذیرفت که این نویسندگان و فعالین سیاسی توسط ماموران امنیتیشان به قتل رسیدهاند اما آنها «خودسر» دست به این ترورها زدهاند. هیچکس این ادعای سران حکومت اسلامی را باور نکرد و افکار عمومی آگاه جامعه، همچنان انگشت اتهام تروریستی را بهسوی کل حاکمیت اسلامی ایران نشانه رفت.
قتلهای معروف به «قتلهای زنجیرهای» در دوران سیدخندان «محمد خاتمی» روی داد که قتل چند روشنفکر، نویسنده و چهره سیاسی به فاصله کوتاهی پشت سر هم، خشم افکار عمومی را برانگیخت و در نهایت سران حکومت اجبارا اعلام کردند این ترورها را ماموران اطلاعات حکومتشان انجام دادهاند اما آنها «خودسر» عمل کردهاند و حتی بیشرمانه مطرح کردند که هدف از این ترورها، ضربه به حکومت «مقدس اسلامی» بوده است!
پس دادگاه میکونوس و همچنین قتلهای زنجیرهای، شرایط داخلی و بینالمللی، حکومت اسلامی را وادار کرد کمی عقبنشینی کند و سیاست ترور را معلق نماید. بنابراین، ماشین ترور حکومت اسلامی، هنگامی متوقف شده است که این حکومت تحت فشار افکار عمومی داخلی و بینالمللی قرار گرفته است و در عین حال هر موقع احساس خطر کرده باز هم این سیاست را وارد صحنه کرده است. در حقیقت حکومت اسلامی ایران، یک حکومت ترور و حشت و کشتار است؛ سیاستی که تاکنون ماهیت آن تغییر چندانی نکرده است.
حکومت اسلامی ایران و بنیانگذار آن آیتالله خمینی، شاید در جهان بیهمتا باشد که تروریسم دولتی را رسما و علنا در عصر حاضر مطرح و برای اجرای آن نیز در این بیست و نه سال حاکمیت خود، از هیچ تلاشی فروگزار نبود. از همان نخستین روزهای به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، علاوه بر سرکوب شدید و بیرحمانه انقلابیون و انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران، جوخههای ترور خود را در داخل و خارج برای تهدید و تعقیب و ترور موظف کرد.
یک نمونه دیگر محکومیت مقامات بلندپایه به دلیل سازماندهی ترور در کشور آرژانتین است. مجمع عمومی پلیس بینالملل(اینترپل) با اکثریت آرا با صدور «اخطاریه قرمز» برای سه مقام عالیرتبه و دو دیپلمات سابق حکومت اسلامی موافقت کرد.
بر اساس این تصمیم، برای علی فلاحیان، محسن رضائی، احمد وحیدی، محسن ربانی و احمدرضا اصغری اخطاریه سرخ صادر میشود. به موجب این اخطاریه نیروهای پلیس در ۱۸۶ کشور عضو اینترپل از این پس میتوانند افراد مزبور را بازداشت و آنها را به آرژانتین تحویل دهند
«اخطاریه قرمز»، بر اساس حکم جلبی داده شده که دادگاه فدرال آرژانتین برای این مقامات صادر کرده است. به تشخیص دادگاه مزبور این ۵ مقام عالیرتبه ایران در بمبگذاری ساختمان انجمن همیاری آرژانتین و اسرائیل در بوئنوس آیرس ـ یکیی از مراکز یهودیان در آرژانتین ـ نقش طراحی و لجستیکی داشته و آن را از طریق اعضای گروه حزب الله لبنان به انجام رسانده اند.
در این بمبگذاری که در تیر ماه ۱۳۷۳ روی داد ۸۵ نفر جان خود را از دست دادند و صدها نفر مجروح شدند. بهدنبال این انفجار، دستگاه قضایی آرژانتین، هشت تن از مقامات ایرانی را متهم به طرحریزی برای بمبگذاری در این ساختمان، که نام اختصاری آن آمیا است، و اجرای آن از طریق اعضای حزبالله لبنان کرد. این مقامات عبارت بودند از: اکبر هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان و علی اکبر ولایتیی، وزرای اطلاعات و امورخارجه در دولت هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، احمد وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، محسن ربانی، رایزن فرهنگیی پیشین سفارت ایران در آرژانتین، احمدرضا اصغری، دبیر سوم پیشین سفارت ایران در آرژانتین و هادی سلیمانپور، سفیر سابق ایران در آرژانتین.
بر اساس قوانین پلیس بینالملل، «اخطار قرمز» حکم جلب بینالمللی محسوب نمیشود، اما این نهاد بینالمللی به این ترتیب از اعضای خود میخواهد که این افراد را دستگیر و به کشور درخواست کننده، یعنی آرژانتین تحویل دهند. اما تا روزی که حکومت اسلامی بر سر قدرت است بعدی بهنظر میرسد که مقامات آن به دلیل جنایت علیه بشریت، توسط دادگاههای اروپایی دستگیر و به دادگاههای بیطرف بینالمللی سپرده شوند.
به این ترتیب، حکومت اسلامی ایران، رسما و علنا تروریسم را رسمیت و علنیت بخشیده است و در این مورد حتی به ظاهر هم شده قوانین بورژوازی را نیز زیر پا گذاشته و بهرسمیت نمیشناسد. حکومت اسلامی ایران، میلیاردها دلار صرف آموزش و تسلیح گروههای تروریستی اسلامی در مناطقی چون قفقاز، خاورمیانه، آفریقا و حتی اروپا کرده است. این حکومت تاکنون صدها تن از مخالفین سیاسی و فرهنگی خود در داخل و خارج کشور را ترور کرده است. بنیانگذار حکومت اسلامی ایران، یعنی خمینی تا روزی که زنده بود دهها فتوای جنایتکارانهای همچون فتوا علیه زنان، علیه مردم کرد، سلمان رشدی و…، راهاندازی جنگ و ترور، کشتار و سانسور بهویژه قتلعام چندین هزار زندانی سیاسی تا صدور فتوای ترور سلمان رشدی و ناشرین و مترجمین کتاب او(آیات شیطانی) و همچنین فتواهای قتل وارثانش در کشتن نویسندگانی چون مختاری، پوینده، شریف، سیرجانی و…، اشاره کرد. ترور و کشتاری که هنوز هم در حاکمیت جمهوری اسلامی ادامه دارد.
نقش سپاه پاسداران، در حکومت فاشیسم مذهبی حاکم بر جامعه ایران، بسیار فراتر و پیچیدهتر از یک ابزار سرکوب کلاسیک است. اکنون سپاه پاسداران، در واقع یک دولت سایه است و در همه جامعه و ارگانهای دولتی و غیردولتی جا خوش کرده است. سپاه، طراح و هدایتکننده پروژه دستیابی به سلاحهای مخرب هستهای است. سپاه قدس، تحت نظر مستقیم فرماندهی سپاه پاسداران، عامل صدور تروریسم در ایران و در خارج کشور علیه اپوزیسیون و بهطور کلی منطقه خاورمیانه، آفریقا و آمریکای جنوبی است. گفته میشود بیش از ۹۵ درصد مناقصههای اقتصادی و کلیه معاملات تکنولوژیک و تسلیحاتی با جهان خارج، تحت کنترل مستقیم سپاه صورت میگیرد. همچنین گفت میشود دستگاه اطلاعاتی سپاه پاسداران، مالک بیش از ۸۰ درصد از شرکتهای خصوصی ایرانی در امارات متحده و دوبی است. بنابراین، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهویژه پس از پایان جنگ ایران و عراق، بهطور کامل نقش مهم و تعیینکنندهای در سیاستهای کلان و استراتژیک حکومت اسلامی دارد.
در واقع حکومت اسلامی ایران، از سیاست ترور، بهعنوان یک استراتژی در جهت بقای حکومتشان استفاده میکند و برای این جنایت خود هم انواع و اقسام توجیهات ایدئولوژیک میتراشد.
در چنین شرایطی، جدا از این که بلندپایهترین مقامهای اجرایی حکومت اسلامی ایران و سوئیس در «مذاکرات خصوصی» خود واقعا چه گفتهاند معلوم نیست، اما رییس جمهوری اسلامی در جمع برخی ایرانیان مقیم سوئیس، در واکنش به قصد ایالات متحده برای تحریم نفتی ایران، به شکلی کمسابقه از زبان تهدید استفاده کرد؛ تهدید هم متوجه نقطهای بود که نه تنها حساسیت آمریکا، بلکه حساسیت بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را برمیانگیزد. بدین اعتبار حسن روحانی در قلب اروپا جهان را تهدید کرد و در داخل ایران نیز با استقبال گرم فرماندهان سپاه پساداران قرار گرفت.
آمریکا میخواهد تمام توان خود را برای قطع دسترسی ایران به منابع ارزیاش به کار بگیرد، زیرا مدعی است که این منابع صرف «حمایت از تروریسم، گسترش ناامنی در منطقه و برنامههای پرهزینه موشکی و هستهای» حکومت اسلامی میشود.
در همین راستا ایالات متحده افزون بر اعلام آغاز تحریمهای یکجانبهاش علیه ایران در حوزه صنعت خودرو و تجارت فلزات گرانبها از ماه آینده ۱۳ مرداد، تهدید کرده است که مشتریان جهانی نفت ایران بایستی تا چهار ماه دیگر ۱۳ آبان، حجم واردات خود از این کشور را به صفر برسانند، و گرنه با تحریمهای واشنگتن روبهرو خواهند شد.
روحانی اما در آستانه ارائه «بسته پیشنهادی» اروپا برای ایران، در جمعی غیررسمی در سوئیس با اشاره به اینکه «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند بهطور کامل جلو صادرات نفت ایران را بگیرند»، با لحنی که تاکنون بیشتر از مقامهای نظامی سپاه پاسداران شنیده میشد، ایالات متحده را تهدید کرد و گفت: «آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.»
ناظران تقریبا یک صدا این سخنان را تهدید روحانی به «بستن تنگه هرمز» تفسیر کردهاند. برخی تحلیلگران نیز البته در این اظهارات، تهدید به استفاده از بازوهای منطقهای حکومت اسلامی برای ضربه زدن به منافع آمریکا و موتلفان منطقهایاش را میبینند و به امکانات ایران در یمن، بهواسطه حوثیهای مؤتلف تهران، اشاره میکنند.
روحانی، همچنین زمانی زبان تهدید را برگزیده است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی به صراحت آمادگی خود برای افزایش تولید نفت به قصد جبران کمبود نفت ناشی از تحریم ایران را اعلام کردهاند. همراهی اخیر روسیه با عربستان در راستای حمایت از افزایش تولید نفت نیز بر نگرانیهای ایران افزوده است. رسانههای آمریکایی حتی در این میان از «توافق» واشنگتن و مسکو برای جبران کمبود نفت ناشی از تحریم ایران گزارش دادهاند.
حکومت اسلامی ایران، در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق بارها تهدید به «بستن تنگه هرمز» به روی کشورهای جهان کرد؛ تهدیدی که همزمان بود با نبرد دریایی میان دو کشور و سرایت آن به متحدان آنان، «جنگ نفتکشها» لقب گرفت. این تهدید اما عملی نشد و با ایجاد راهرویی آبی میان خلیج فارس و دریای عمان توسط ناوگانهای آمریکایی، تنها به تثبیت حضور نظامی آمریکا و متحداناش در آبهای منطقه زیر عنوان اسکورت نفتکشها انجامید.
تهدید «بستن تنگه هرمز» نقش مهمی در پذیرش صلح با بغداد از سوی خمینی داشت. در شرایط «ناامنی» و نه حتی بسته شدن این تنگه آبی بود که عراق پایانه نفتی خارک را در روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۷، بمباران و کاملا منهدم کرد. و باز هم در همین شرایط ناامنی بود که هواپیمای مسافربری ایرانایر با ۲۹۰ سرنشین در روز ۱۲ تیرماه ۶۷ هدف موشک نیروی دریایی آمریکا قرار گرفت و سقوط کرد. روحالله خمینی که همواره شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» میداد، حدود دو ماه پس از بمباران خارک و ۱۷ روز پس از سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی، از «نوشیدن جام زهر» سخن گفت و قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت. اما خمینی این زهر خود را بر زندانهای سراسر ایران پاشید و دستگاه قضایی و امنیتی آن در بهار و تابستان ۶۷ هزاران زندانی سیاسی را با تمام موازین مخفیکاری اعدام کردند و در جاهای نامعلومی دفن کردند.
در عین حال آمریکا، همواره اعلام کرده است که بسته شدن تنگه هرمز را هرگز تحمل نخواهد کرد. این تنها سیاست دولت ترامپ نیست. دولت اوباما نیز امنیت تنگه هرمز را از «خطوط قرمز» خود خوانده بود.
در حالی که سران و مقامات حکومت اسلامی، همواره بر تروریسم و سرکوب و اختناق اصرار میورزند اما اوضاع جامعه ایران، به شدت بحرانی است. بحران بیابی، بحران زیست محیطی، ریزگردها، قطع برق و مطالبات انباشته شده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ۴۰ ساله مردم! تهدیدها و اعدامهای روزانه و شکنجه شدید زندانیان سیاسی و اجتماعی! فقر و فلاکت، گرانی و بیکاری فزانده! …
وزیر نیرو در آخرین واکنش به قطع برق در مناطق مختلف ایران گفته است: «قطع برق برنامهریزی شده به مدت سه ساعت در مناطق تهران وجود ندارد. هر نوع جیرهبندی در آب و برق به نوع مصرف خود مصرف کنندگان بستگی دارد.» این اظهارات در حالی است که قطعی مداوم برق در مناطق مختلف تهران بدون اطلاع به شهروندان اعتراضاتی در پی داشته است.
محسن حیدری، سرپرست اداره کل هواشناسی سیستان و بلوچستان اعلام کرد که گرد و غبار ۴۰ شهر و ۸ هزار روستای سیستان و بلوچستان را فرا گرفته است. طوفان گردوخاک یکی از پدیدههای مخرب جوی است که به لحاظ علمی شرایط خاصی دارد و زمانی گزارش میشود که سرعت وزش باد حداقل ۵۴۵۴ کیلومتر بر ساعت و دید افقی همزمان نیز کمتر از هزار متر باشد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی «نفت ما»، طی روزهای گذشته بحران آب در کشور که حاشیههایی را در جنوب به مراه داشته است و حتی منجر به تعطیلی پتروشیمی آبادان نیز شد، حال از اصفهان خبر میرسد که کمبود آب در اصفهان نیز جدی شده و برخی شرکتهای صنعتی در این استان در حالت نیمه تعطیل قرار دارند و گفته شده در صورت ادامه این روند پالایشگاه اصفهان نیز مجبور به توقف تولید خواهد شد.
افزایش قیمت دلار و گذشتن از مرز ۱۰۰۰۰ تومان به سونامی گرانی منجر میشود و در پی آن طبیعی است که استثمارشدگان، محرومان، تهیدستان و میلیونها بیکار به خیابانها سرازیر شوند.
خیزش عظیم دی ماه و اعتراضات پس از آن، گروه بزرگی از ثروتمندان و بهخصوص کسانی که با رانتخواری، صاحب ثروتهای هنگفت و بادآورده شده و آن را در معرض خطر میدیدند به فکر انداخت که بخش مهمی از پولها را به خارج از کشور و از جمله به ترکیه، گرجستان، امارات، مالزی، مالت، کانادا و… منتقل کنند. در نتیجه بحران اقتصادی به اوج خود رسید.
از طرف دیگر تهدید ترامپ به خارج شدن از برجام و استقرار مجدد تحریمها تقاضای دریافت ارز را چندین برابر کرد. ارزی که عرضه میشد بسیار کمتر از تقاضا بود و قیمت دلار سیر صعودی پیدا کرد. و دلار روز به روز گرانتر شد.
برملا شد که مبلغ ۳۵ میلیون یورو به شرکتی واگذار شده که در اوایل خرداد امسال به ثبت رسیده است. این شرکت مدعی است که با این پول موبایل لاکچری آیفون ۱۰ وارد کرده است. قیمت امروز آیفون ۱۰ در بازار موبایل گویای آنست که این شرکت گوشیها را با قیمت دلار ۹۰۰۰ تومانی بفروش میرساند و از همین یک بار واردات مبلغ ۴۵ میلیارد تومان سود برده است. این سود معادل هزینه ساخت ۵۰ کیلومتر راهآهن یا ۱۱۰ کیلومتر جاده آسفالت و یا دستمزد متوسط ماهیانه ۳۰ هزار معلم است. این گونه واگذاریها بعد از آن انجام شد که دولت اعلام کرد برای کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ارز ارزان قیمت در اختیار واردکنندگان قرار میدهد.
یک روز پس از انتشار لیست شرکتهای واردکننده خودرو دریافتکننده ارز به نرخ ارزان دولتی، هیاهویی که پیش از این بیشتر محدود به انتظار برای مشخص شدن نام شرکتها میشد تبدیل به انتقاد و محاسبه مبالغ هنگفت شد.
مبالغ هنگفتی که این شرکتها با فروش خودروها به نرخی ورای آنچه در ابتدا در سامانه ارزی نیما تعهد شده بود به دست آورده یا خواهند آورد.
خبرگزاری ایسنا بر اساس محاسبه تقریبی خود این مبالغ هنگفت را که از مابهالتفاوت نرخ ارز دریافتی از بانک مرکزی و نرخ بازار آزاد آن حاص میشود، «یارانه» خوانده است.
حدود سه ماه پیش هنگامی که دولت به منظور کنترل نرخ ارز، رو به ارز تکنرخی آورد و اعلام کرد که ارز ۴۲۰۰ تومانی به تمام واردکنندگان کالا تعلق میگیرد گزارشهای متعددی دربارهٔ سوءاستفاده احتمالی واردکنندگان از این وضعیت منتشر شد.
پس از آن منتقدان و کارشناسان اقتصادی خواهان اختصاص ارز دولتی به کالاهای اساسی شدند و به این ترتیب خودرو از ابتدای تیر ماه در زمره ۱۴۰۰ قلم کالای لوکس و غیرضروری قرار گرفت.
از آن پس بود که هرچند با ممنوع شدن واردات کالاهای غیرضروری، پرداخت ارز ارزان دولتی به واردکنندگان این کالاها متوقف شد اما دیگر تیر از کمان رها شده بود و مشاهده شد واردکنندگانی که با ارز ارزان دولتی اقدام به واردات کالا کردهاند، این کالاها را با قیمت دو برابری و نرخ ارز آزاد به بازار عرضه میکنند.
لیست بانک مرکزی نشان میدهد طی چند ماه اخیر مجموعا ۱۲۱ میلیون یورو ارز دولتی در اختیار ۲۱ شرکت واردکننده خودرو قرار گرفته است. ایسنا مینویسد که محاسبه تفاوت نرخ ارز دولتی(یورو حدودا ۵۰۰۰ تومانی) با نرخ آزاد این ارز(حدود ۱۰ هزار تومان) نشان میدهد که با توجه به پرداخت ۱۲۱ میلیون یورو ارز ارزان به واردکنندگان خودرو، در حقیقت حدودا ۶۰۰ میلیارد تومان به واردکنندگان خودرو پرداخت شده است.
در ادامه این گزارش آمدهاست که: «کارشناسان هشدار میدهند با توجه به سوابق بد واردکنندگان خودرو، احتمال دارد این شرکتها خودروهای وارد شده با ارز ارزان دولتی را با نرخ ارز آزاد به مصرفکنندگان بفروشند»، بعد میافزاید که: «در آن صورت باید گفت ۶۰۰ میلیارد تومان «یارانه پرداختی دولت»، از جیب مردم به جیب سرمایهداران رفتهاست.»
اخیرا از فردی معروف به «سلطان سکه» نام برده میشود که سال ۱۳۹۶، حدود ۲ تن سکه را از سطح بازار جمع کرده بود.
در چنین موقعیتی سرمایهداران خصوصی و یا وابسته به حکومت نیز در داخل کشور برای سرمایههای خود احساس امنیت نمیکنند. بنابراین، اموال غارت شده را به کشورهای امنتری انتقال میدهند.
حکومت در مقابل این اعتراضات چنگ و دندان نشان داد و نیروهای سرکوبگر را روانه بازار کرده است تا اعتراضات را بخواباند. رییس قوه قضاییه «اخلالگران» را به اعدام، زندان و مصادره اموال تهدید میکند و رییس دولت نیز دادستانها را تحریک میکند تا هرچه سریعتر دست به اقدام عملی بزنند.
محمود بهمنی، رییس سابق بانک مرکزی و عضو کمیسیون اقتصاد مجلس فعالی، با بیان اینکه دوسال ارز ناشی از صادرات به کشور ما بازنگشته است، چنین اقرار کرده است: «موجودی حساب آقازادهها بیش از ذخایر ارزی در خارج از کشور است.» این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: «دو سال ارز ناشی از صادرات به کشور ما بازنگشته است. چرا امروز اعلام میکنند ۱۴۸ میلیارد دلار موجودی حساب آقازادههای ما در بانک های خارجی است. ذخایر کشور ما این قدر نیست، یعنی بیش از ذخایر ارزی کشور ما موجودی حساب آقازادهها در خارج از کشور است.»
بهمنی افزود: «این ۵۵ هزار آقازاده در خارج از کشور چه میکنند؟ گفته میشود ۳۰۰ نفر از آنها درس میخوانند. بقیه آنها چه میکنند؟ دولت باید به این موضوع رسیدگی کند. قانون، تکلیف را روشن کرده است. نظارت بر موسسات پولی و بانکی با بانک مرکزی است و مسئول نظارت بر دولت نیز سازمان بازرسی و دیوان محاسبات است، باید گزارش شفاف در این خصوص ارائه شود.»
واقعا این ممکت، چه مملکتی است که ثروتهای عمومی آن اینچنین توسط حاکمان آن غارت میگردد و اکثریت مردم روزبهروز، حتی به نان شبشان نیز محتاج میگردند؟! تهدید و ارعاب و ترور حکومت ۴۰ ساله حکومت اسلامی بوده و خواهد بود. اما این تهدیدات در مقابل مردمی که به خاک سیاه نشانده شدهاند، گرانی و تورم و بیکاری غوغا میکند، راه بهجایی نخواهد برد. بهعبارت دیگر، تاریخ مصرف حکومت اسلامی ایران، رو به اتمام است.
دستگیری تیم ترور اخیر حکومت اسلامی در آلمان، بلژیک و فرانسه و همچنین دو ترور اخیر در هلند و یک ترور در ترکیه، نشان میدهند که بار دیگر ماشین ترور حکومت اسلامی راه افتاده است!
اما سئوال اساسی این است که آیا کشورهای اروپایی در مقابل تروریسم حکومت اسلامی ایران چه عکسالعمللی نشان خواهند داد؟ اما مهمتر از آن، جنبشهای اعتراضی داخل ایران و بحران اقتصادی از یکسو و موقعیت حکومت اسلامی در عرصه دیپلماسی جهانی و منطقهای، آیا باز هم به حکومت اسلامی و ارگانهای ترور آن اجازه خواهند داد تا سیاست ترور آن همانند گذشته قربانی بگیرد؟!
اکنون باید منتظر ماند و دید که آیا بازداشت تیم ترور حکومت اسلامی در آلمان، بلژیک و فرانسه، میتواند همانند دادگاه میکونوس حکومت اسلامی را در تنگنا قرار دهد و دچار بحرانی جدید گردد؟
لازم به تاکید است که تروریسم حکومت اسلامی ایران، «هیچ مرز و زبان و نژادی را بە رسمیت نمیشناسد.» اساسا برای وزارت اطلاعات و سپاه قدس، زمان و نژاد و مرز اهمیتی ندارد از اینرو، هر شخص و گروهی که سیاست تروریستی حکومت ایران را قبول داشته باشد با آغوش باز او را میپذیرند.
ماشین ترور حکومت اسلامی، لیست بلندی از شخصیتهای سیاسی و مخالفان را در پروندە خود دارد که بدون شک لکه سیاهی بر پیشانی این حکومت جانی و بیهکاراست.
بیتردید راه رهایی از این همه مصائب و فلاکت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تروریسم و اعدام و استثمار حکومت اسلامی، مبارزه پیگیر و متحد و متشکل و هدفمند با کلیت حکومت اسلامی با هدف سرنگونی کلیت آن و برپایی یک جامعه آزاد، برابر و انسانی و عادلانه است. جامعهای که همه شهروندان آن جدا از ملیت، جنسیت، باورهای سیاسی و عقیدتی، در کنار هم و در فضایی دوستانه و صممیانه و مسالمتآمیز، مستقیما جامعهشان را با روابط و مناسبات جمعی و شورایی مدیریت میکنند و به هیچ قدرت مافوقی چون «دولت» اجازه نمیدهند که از بالای سر آنها حاکمیت کند تا چه برسد بر جامعه سانسور و اختناق حاکم نماید. در چنین جامعهای همه شهروندان آزادانه، داوطلبانه و عادلانه در همه امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماسی و دفاعی دخالت مستقیم و فعالی دارند. جامعهای که در آن، هیچگونه رقابتی بر سر قدرت و ثروتاندوزی وجود ندارد. جامعهای که همه خلاقیتهای شهروندان، بهویژه جوانان شکوفا و بارور میگردد. جامعهای که هیچگونه برتری بین زن و مرد و ملیتها وجود ندارد. در این جامعه، هیچکس نمیتواند آزادیهای فردی و جمعی و آزادی بیان و اندیشه و تشکل را زیر سئوال ببرد در نتیجه همه شهروندان حق نقد و بررسی و بیان آزادانه افکار و آرای خود را دارند.
اقتصاد و ثروتهای این جامعه، نه بر اساس مناسبات نابرابر سرمایهداری و با هدف ثروتاندوزی و استثمار نیروی کار، بلکه بهطور کلی در خدمت رفاه و آسایش و خدمات عمومی شهروندان قرار دارد! نهایتا در چنین جامعهای قدرت از آن مردم آزاد، برابر، دموکرات و آگاه است نه دولت و حاکمیت!
جمعه پانزدهم تیر ۱۳۹۷ – ششم ژوئیه ۲۰۱۸
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.