عباس منصوران: آزمون و دستاوردهای حضور نمایندگان کارگران در ترییون های جهانی

سرانجام سه کارگر آگاه، سه نماینده مستقل از ارگانهای سرمایه داری پس از بارها در آستـانه ورود به هواپیما از سفر بازداشته شده با تحمیل اراده کارگران سفر کردند. سفری برای پیوند، تا کارگران نماینده ی کارگران باشند. و سخنگویی باشند برای بیان وضعیت و خواست طبقه و فرودستان جامعه. این نمایندگان مجال یافته بودند تا با نیمه های دیگر طبقه کارگر جهانی در پیوند و همبستگی بیابند. ….
این بار، بند و زنجیر دیو حکومتی به همت همبستگی و مقاومت جنبش کارگری و سوسیالیستی سست شده بود. لِویاتان، این جانور بدترکیب و شکل گرفته و هزار پارچه از تمامی درندگان روی زمین و دریا با مشت بزرگ خیزش و مقاومت، دمی با گیجی خُرناسه کشید. در همین مجال تاریخی، پیک های کارگری توانستند با دهها ترییون، نشست و همایش، سخنگوی کارگران باشند.
این فرایند با توازن قوا آفریده شد، مقاومت در داخل از یکسو و پشتیبانی های شبانه روزی فعالین، نهادهای همبستگی و کوشندگان راه رهایی و سوسیالیسم، روادید شرکت نمایندگان کارگران ایران در این کارزار را صادر کرد. حکومت ایران در پیچ و خم بازداشت های چندباره به عقب نشینی واداشته شده بود.

دیدارها و نشست های رضا شهابی کارگر آگاه، بنیانگزار بازگشایی سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه در سال ۱۳۸۴، داوود رضوی- دیگر عضو صادق و مقاوم سندیکا – و لقمان ویسی – از اعضای محبوب کانون صنفی معلمان مریوان – از کردستان در این سفر، همسفر بودند. دیدارآنان به دعوت و هزینه «کلکتیو»- ۵ سندیکای بزرگ فرانسه (ث.ژ.ت (CGT)، ث.اف.دت . (CFDT)، اف.اس.او (FSU)، اونسا (UNSA) و سولیدر ((Solidaires و دیدار با دیگر ارگانها و اتحادیه های کارگری اروپایی و جهانی که در رسانه های جهانی بازتاب رسا و ارزنده ای داشته است. این یک وظیفه طبقاتی بود که تا کنون فارغ از ماهیت و اهداف اتحادیه های سنتی و سوسیال دمکراتها که ماهیت بورژوایی اشان آشکار است به شایستگی و هشیاری به پیش رفته است. این نمایندگان، در سخنرانی و  نشست نخست در فرانسه در برابر افزون بر ۱۷۵۰ نماینده و فعالین کارگری و روی به بدنه کارگری اتحادیه ها (cfdt) در شهر رن فرانسه  پیام رسان و زبان کارگران و فرودستان ایران بودند.

گوشه ای از متن سخنرانی رضا شهابی در چهل ونهمین کنگره  cfdt:
«دوستان و رفقا از اینکه  درچهل ونهمین کنگره cfdt به نمایندگی از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه به همراه یکی از اعضای انجمن صنفی معلمان ایران درکنارشما هستیم بسیارخوشحال میباشیم .
از کلکتیو سندیکاهای کارگری فرانسه قدردانی و تشکر می کنیم که با تلاش ها و پیگیرهای مستمر بعد از چند سال توانستند شرایط حضور من وهمکارانم آقایان داود رضوی ولقمان ویسی را فراهم کنند.
همانطور که مطلع هستید درکشورما فعالین سندیکایی و کارگری تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار میگیرند و به زندان های طولانی محکوم می شوند، خود من بعد از تحمل شش سال زندان و صدمات ناشی از دستگیری و زندان که منجر به جراحی گردن و کمرم درزندان شد بعد از چهار بار اعتصاب غذای طولانی که آخرین آن ۵۰ روز طول کشید.
با حمایت های داخلی و بین المللی و سندیکاهای جهان بویژه کلکتیو سندیکاهای فرانسوی و cfdt شرایط درمان و آزادیم بعد از شش سال میسر گردید . متاسفانه درکشور ما بعلت برخوردهای پلیسی، امنیتی، قضایی با اعضای سندیکای شرکت واحد ،سندیکای نی شکر هفت تپه، کانون صنفی معلمان،  بسیار تحت فشار می باشند، از طرف دیگر وجود تشکلات وابسته به دولت، خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار فرمایشی یکی از موانع اصلی تشکیل،  تشکل های مستقل کارگری و حقوق بگیران و دیگرصنوف میباشند، نتیجه آن عدم امنیت شغلی، قدرت خرید پایین کارگران، عدم پرداخت به موقع حقوق، گسترش روزافزون فقر و بیکاری گسترده خیلی عظیمی ازکارگران کولبر را در مرزهای کردستان به دنبال داشته،  که روزانه به کشته وزخمی شدن چندین تن می انجامد
پاسخ مزدبگیران به این تعرضات برپایی اعتراضات واعتصابات بی شمار است که نمونه امروز آن اعتصاب رانندگان ،کامیون داران، کارگران معادن، راه آهن وغیره است، متاسفانه پاسخ این اعتراضات اخراج وزندان است .
دربرابر این تعرضات وحملات به جنبش مستقل کارگری، فعالان اتحادیه های مستقل نیازمند همکاری وحمایت شما دوستان ورفقای متشکل در اتحادیه های مستقل و آزاد کشورهای مختلف هستند.
هرچه این همکاری وحمایت مستقیم تر وگسترده تر باشد توازن قوا درایران به نفع ما بهتر تغییر خواهد کرد. ما به تحریم ها احتیاج نداریم و با آنها مخالف هستیم ».

رضا شهابی و دوستان همراه او همراه با صدها کارگر پیشرو با پرداخت هزینه هایی تا پای جان، بیانگر و خواستار حقوق طبقاتی و اجتماعی و ارزش های انسانی کارگران بوده اند. بر همین پایه، ما وظیفه خود می دانیم آنان را فارغ از هر گرایش و اندیشه، تنها و تنها برپایه تلاش های ضد استثمارگرانه و دفاع از ستمبران پشتیبانی کنیم.  شهابی در سخنرانی خویش در فرانکفورت آلمان نیروها و سازمانهای سیاسی مدعی و واقعی پشتیبان طبقه کارگر را به عمل مشترک و به اتحاد عمل و سازمانیابی پیرامون منشور و پلاتفرمی مشترک فراخواند، پراکندگی و پراکنده کاری و سکتاریسم را نکوهش کرد و به سان کارگری آگاه از دوستان طبقه کارگر چشمداشتی مسئولانه ابراز کرد . پیشنهاد کرد: که اختلاف نظرها را به جای خود به رسمیت بشناسید، و اما باید که  آنها به شیوه و منش سیاسی بیان شوند و یکدیگر را تضعیف نکنید و در برابر هم نایستید و «زیر پای هم را خالی نکنید» که این کمکی بزرگی به کارگران است. این بیان و درخواست همیشگی هر انسان مسئولی است که از زبان رضا شهابی ابراز شد.
این سخنان البته که به گوش سکتاریستها و دوستانی که دچار خودشیفتگی اند خوش نیامد. بیان حقیقت البته که تلخ است برای آنانی که  در وادی ذهنیات اند و یا در برهوت  سیر می کنند.

این سفر نمایندگان کارگران نخستین بار نبود، پیشتر نمایندگانی  از مجتمع نیشکر هفت تپه، از کمیته هماهنگی برای کمک … از شرکت واحد  و از کانون صنفی معلمین نیز در کیفیت و گسترده ای کم دامنه تر رخ داده بود و دستاوردهایی درخور داشت. این سفر اما کیفیت و دامنه ای گسترده داشت. در حالی که اجلاس سالیانه سازمان جهانی کار در گشت درهای بسته، با هیئت های سه جانبه  بورژوایی  برگزار می شد، رضا شهابی، لقمان ویسی و داود رضوی پس از دیدارهای  فرانسه،  با مسئولین سازمان جهانی کار دیدارهایی ارزنده ای داشته اند، در ژنو سوئیس، آلمان، سوید، در دیدارهای مهم با مسئولین اتحادیه سراسری کارگران سوید( ال او) با ترانسپورت و صنایع فلزات (متال)، در استکهلم و گوتنبرگ دیدار و سخنرانی و پرسش و پاسخ در همایش های چندین ساعته با فعالین جنبش کارگری و نمایندگان مستقل کارگران در کشورهای اروپایی، که با مسئولیت اتحادیه های کارگری کشورهای فرانسه، نروژ، سوئد، آلمان (فرانکفورت و هامبورگ)  برگزار شد، از جمله ایجاد پیوند طبقاتی و پشتیبانی از جنبش کارگری برای دستیابی به خواست های طبقاتی اشان در ایران را هموار می کند. رضا شهابی با پرونده ای از مقاومت و وفاداری به طبقه کارگر برای دفاع از حقوق کارگران و فرودستان، با فداکار و مشارکت ستایش برانگیز ربابه همسر و همرزم خویش که با از خودگذشتگی و مقاومت فرزندان، زنده بیرون آمد،  با سکته ای از زندان، بیماری های کلیوی، آسیب ها و دردهای سنگین کمر و گردن و فشار خون بالا، با پشت سرگذاردن بیش از ۶ سال زندان و شکنجه، انفرادی و میان زندانیان خطرناک و مزدوران نفوذی در زندان برای از پای درآوردن  او و رفقایش، سخنگوی کارگران شد، همانگونه که در زندان و بیرون از زندان از آن دفاع کرده است. او اینک بدون محکومیت با اعتراف رژیم که احکام زندان به پایان رسیده، ممنوعیت حقوقی و خروج از ایران در میان نیست، همان خواست ها را به زبان می آورد که سال ۱۳۸۴ تا کنون در هر فرصت وفادارانه بیان کرده و هزینه پرداز شده بود. آنچه که مجوز سفر و رفع مانع ازاین سفر گردید، نیروی مادی جهانی است که پشتیبان رضا شهابی وبه راستی کارگران ایران بود که او و همرزمش ربابه و یاران و رفقایش و طبقه کارگر و فعالین جنبش سوسیالیستی در یک کارزار خستگی ناپذیر، مادیت بخشیدند. این یک نیروی مادی طبقاتی است که رژیم را به عقب نشینی و به پذیرش یک تحمیل کشانید. تا پس از دهه ی پر تنش ۱۳۲۰ برای نخستین بار سه نماینده طبقه کارگر از ایران  به گونه ای خستگی ناپذیر، وفادارانه، زبان طبقه کارگر باشند. و کیفرخواست طبقه کارگر، خواست ها و مطالبات و درد مشترک طبقاتی  کارگران و فرودستان را در یک فرصت تاریخی  بیان کنند.
نماینده دیگر کارگران، داود رضوی نیز از شرایط کارگران سخن گفت و پنج سال زندان تعلیقی که بر فراز سر دارد و آز آرزوها و خواستهای کارگران گفت. لقمان ویسی، نماینده آموزگاران از اینکه آموزگاران، مزدبگیرند و استثمار می شوند و بخش دیگری از طبقه کارگر به شمار می آیند و از شرایط سخت زندگی آموزگاران سخن گفت. با کالایی شدن هرچه بیشترآموزش، شمار کودکان کار و خیابان به میلیون های می رسد، شرایط مرگ بار کلاس های درس و بیگانه بودن متون آموزشی با معیارها و نیازهای دانش آموزان و زندگی انسانی در ایران، اوج یابی بیکاری و دهها پی آمد ویرانگرانه، عرصه دیگری از شرایط حاکمی است که ضرورت بازتاب دارند.

هیئت نمایندگان وزارت کار، کارگزاران امنیتی، اطلاعاتی، گماشتگان خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار رژیم و نمایندگان رسمی کارفرمایان در نشست سالانه سازمان جهانی کار(ILO)، وظیفه داشتند تا ادعاها و تبلیغات حکومت اسلامی را نمایندگی کنند و تصویری از گل و بلبل و «عدالت اسلامی» نشان دهند. سه نماینده کارگران ایران به موازات این تلاش طبقاتی، وظیفه دیگری باید به پیش می بردند. در آن سوی، نمایندگان حکومت اسلامی سرمایه در سازمان جهانی کار به سان نمایندگان رسمی به گفتگو و مراوده با نمایندگان سرمایه جهانی می پرداختند و در این سوی و به موازات،  بر خلاف تلاش حکومتیان،  نمایندگان راستین کارگران باید که سخنگو و زبان حال کارگران و فرودستان می بودند.آنان، آگاهانه به سان کارگر، با پذیرش پی آمدها و پرونده سازی های ضدکارگری و امنیتی حکومت ایران، توجیهات و گزارش های دروغین هیئت سرمایه داران ایران را در آی ال او می بایستی افشا سازند. نماینده گان کارگران می بایستی اجازه ندهند تا دیدارهای نمایندگان سرمایه با ِمماشات سازمان جهانی کار به سود کارگزاران سرمایه در ایران پایان یابد. این یک مبارزه روتین و روزانه ی کارگری است که درد و رنج کارگران را در این شرایط بازتاب داده شود.

نمایندگان کارگران، بدون توهم می بایستی ماهیت و اهداف و وظایف سازمان جهانی کار در نقش و نهاد یک ارگان جهانی سرمایه، و نقش و اهداف رفرمیستی ارگان هایی مانند فدراسیون بین المللی اتحادیه های صنفی IFTU – Federation of Trade Unions)  International) و فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری (World Federation of Trade Unions – WFTU)

در تریبون ها و در نشست ها و پرسش و پاسخ ها برملا می ساختند. این سه فعال ِ مستقل در این سفر تا اینجا توانسته اند شرایط طبقه کارگر، نهادهای مستقل کارگر و خواستهای خود در اروپا و با طبقه کارگر جهانی به میان بگذارند. آنان در نشست با نهادهای کارگری فرانسه، آلمان، سوئد، ایتالیا، تونس، مصر، فلسطین، لبنان، ترکیه، سنگال، انگلستان، نروژ، اسپانیا و نیز مسئولین سازمان جهانی کار (ILO  ) سخنی جز بیان درد و رنج و خواست‌های کارگران ایران نداشتند و سخنی جز اتحاد  و همبستگی نگفتند و  در هر تریبون همان گفتند که در بازداشتگاه ها، زندان ها، بازجویی ها، همایش ها و اعتصاب ها در هر میدان کار و تولید و کار گفته اند.

اینک در این شرایط، با گذشت سالها، سوخت و سازها و آزمون‌ها،‌ فعالین جنبش کارگری دریافته‌اند و امید است دریافته‌ باشند که:
سازمان جهانی کار یک ابزار میانجی کار و سرمایه و در خدمت ماندگاری مناسبات سرمایه‌داری وظیفه دارد.
که باید و می توان از آن به عنوان اهرم فشاری تنها و تنها در مسایل صنفی و روتین کار و سرمایه از آن استفاده کرد، که  کنفدراسیون‌ها جهانی مانند WFTU  و IFTU  حتا با افزون بر ۱۵۰ میلیون عضو در سراسر جهان، تشکلات رفرمیستی و در خدمت سازش کار و سرمایه عمل می‌کنند. این اتحادیه‌های سنتی به رهبری احزاب رویزیونیست و سنتی برادر و سوسیال دمکرات، تا کنون جز خیانت به طبقه و خدمت به ماندگاری سرمایه و میانجی گری برای کشانیدن کارگران به وادی رفرمیسم،‌ رویکرد دیگری نداشته‌اند.

فعالین جنبش کارگری نشان داده‌اند که سازمانیابی کارگران برای خودرهایی و مدیریت اجتماعی  تولید ومناسبات و جامعه ضرورتی حیاتی است. در ایران این سازمانیابی هرچند زیر نام سندیکا  به پیش برده شده اما سندیکالیسم را نمی‌جوید. و فعالیت جنبش کارگری در این سفر بیانگر چنین بینشی بودند که سندیکالیست نیستند. طبقه کارگر ایران در روند مبارزه طبقاتی خویش، شکل‌های نوین سازمانیابی را در فرایند مبارزه،‌ همخوان و پاسخگو به ضرورت‌های طبقاتی بر می‌گزیند.
جدا از رفرمیسم و سندیکالیسم، آنچه را که به‌سان تهدیدی جدی جنبش کارگری را نشانه گرفته است، دام چاله‌ی مجمع عمومی است. این مجمع عمومی که بیشتر از سوی رفرمیستها و کارگزاران دولت سرمایه تبلیغ و پیشنهاد می‌شود، با مجمع عمومی کارگران آگاه متفاوت است. در ایران زیر حاکمیت  دار، شکنجه، خفقان و ولایت فقیه، حکومت اسلامی می تواند لشکری از بسیجیان و اعضا شوراهای اسلامی و  کارگزار و  وابسته به خویش را مثلن به مجمع عمومی کارگران شرکت واحد گسیل کند و با  نمایش دمکراسی بورژوایی و صندوق رای،‌ عناصر خودی را به سان نمایندگان کارگران و به صورت «دمکراتیک»و «قانونی» بر گزیند. وزارت کار و وزارت کشور و نیز خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و نیز رفرمیستها،‌ همین دام را برای آموزگاران و انجمن‌های صنفی آنان و نیز سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه آراسته است. باید که آگاهانه در برابر این دسیسه‌ها  مبارزه کرد و در دام آنها نیافتاد. وظیفه هسته‌های سوسیالیستی کار است که در فرایند مبارزه جاری جنبش کارگری را از دام رفرمیسم و سندیگالیسم و اتحادیه گرایی رهایی داده و به سوی سازمانیابی شورایی افق‌مند سازند.

عباس منصوران
———————————————-

تاریخچه سازمانیابی کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه
در ۱۴ تیر ۱۳۳۵ شرکت اتوبوسرانی واحد آغار به کار کرد و نخستین اتوبوس از میدان فردوسی به سمت بازار به حرکت در آمد. یکسال بعد، در سال ۱۳۳۶ نخستین هیات موسس سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه  با اجار کردن دفتری در زیرپل چوبی آغاز به کار کرد. در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۳۷ کارگران به مناسبت گشایش سندیکا‌ در تماشاخانه تهران، در خیابان لاله زار جشنی برپا کردند.

در مهر ۱۳۳۷ در نخستین انتخابات هیأت مدیره سندیکا، فرج فرج الهی به عنوان رئیس هیات مدیره و یوسف ساروخانیان به عنوان دبیر انتخاب شده بود. نخستین اعتصاب کارگران در سال ۱۳۳۹با وجود مخالفت هیات مدیره سندیکا،‌ نه تنها کارگران، بلکه دانشحویان پیشرو و چپ و فعالین اجتماعی را به همبستگی خواند. در خواست حق عایله‌مندی و درنظر گرفتن روز جمعه به عنوان روز تعطیلی دو درخواست مهم کارگران بودند. دولت از پاسخگویی خودداری کرده بود رانندگان با پارک کردن اتوبوس های خود در کنار خیابان و در سکوت کامل بر روی جدول کنار خیابان نشستند.

پلیس شهربانی تهران فوراً هجوم آورد و رانندگان اعتصابی را دستگیر و به زندان افکند،‌اعتصاب بااخراج دستجمعی تمامی کارگران اعتصابی،‌درهم شکسته شد. هیات مدیره به دبیری یوسف ساروخانیان با کارفرما وارد گفتگو شد و کارفرما حق عایله مندی را پذیرفت.با پشتیبانی افکار عمومی،‌ دانشجویان و فعالین سیاسی پیشرو،‌ انندگان زندانی آزاد شدند و به کار بازگشتند.

سال ۱۳۴۰ هنگام بازدید نخست وزیر وقت،‌علی امینی از شرکت واحد، اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در محل تعمیرگاه شرکت در نارمک، با حضور کارگران تعمیرکار او را به گفتگو ناچار کردند. دراین سال حکومت شاه با توجه به برنامه‌های رفرمیستی و پیشارفرم ارضی بهمن ماه ۱۳۴۱، و گشایش کوتاهی در فضای سیاسی،‌ به سازش تن در داد. علی امینی در این نشست با نمایندگان کارگران به پایان دادن به کسر مالیات از دستمزد ناچیز کارگران که مورد اعتراض بود تن در داد. در پی این نشست بود که این مالیات از سودحاصله از درآمد خود شرکت واحد کسر شودو نه از دستمزد کارگران. کارگران شرکت واحد تا سال ۱۳۵۹ از کسر مالیات از دستمزدهایشان معاف شدند.

حکومت اسلامی بار دیگر این مالیات را سنگین تر از دستمزد کارگران کسر کرد. سندیکای کارگران شرکت واحد پس زا سرکوب‌های خونین دهه ۱۳۶۰ ممنوعه شد و شورای اسلامی کار و انجمن‌ّا اسلامی کار که هر دو بازوان ایدئولوژیک حکومت بودند،‌مسئولیت سیاست ضدکارگری حکومت اسلامی را در شرکت واحد وتمامی واحدهای کارگری به عهده گرفت.

اواخر سال ۱۳۸۳ شماری از رانندگان شرکت واحد با استناد بر مبانی اصلی کارگری آی ال اٌ‌ یعنی کنوانسیون‌های شماره ۸۷  و۹۸ سازمان بین‌المللی‌کار – که به ترتیب برپایی تشکل‌های مستقل کارگری و نیز پیمان‌های دسته‌جمعی را حق بی چون و چرای کارگران می‌شمرد و  همه دولت‌ها را ملزم به رعایت آن‌ها اعلام کرده بود –  به بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد پرداختند. کردند. کارگران دست اندر کار، حسینیه‌ی نزدیک انجمن صنفی خبازان واقع در میدان حسن‌آباد را برای گردهمایی خود  انتخاب کردند. شماری از فعالین کارگری در این کلاس‌ها به آموزش‌های صنفی و حقوقی رانند‌گان پرداختند. در این نشست‌های‌ آموزشی،‌بخش‌هایی از قانون اساسی، روابط کار، قانون کار و  امورسندیکایی و…آموزش داده می شد.  خبرچیننان و مامورین امنیتی حکومتی همیشه این نشست‌ّا را زیر نظر داشتند. سال فعالیت‌های آموزشی و نشست‌ها در سال ۸۴ پی‌گیرانه ادامه یافت و از مناطق گوناگون تهران همیشه یک نفر در نشست های شرکت کرده و به نوبه خود د رتماس با دیگر کارگران در منطقه خودُ‌در ایستگاه‌ها‌ی مرکزی،‌ پایانه‌ها در اتوبوس و هر جایی که ممکن بود به تبادل آگاهی و نظر می‌پرداختند.در همین سال ۸۴ به صورت علنی رانندگان به انجمن صنفی خبازان در میدان حسن‌آباد دعوت می‌‌شدند؛ تا روزهای جمعه در نشست‌ها حضور یابندو در مورد مشکلات و خواست‌های خود سخن بگویند. در آغاز با حضور نزدیک به ۶۰ نفر کارگر  و رفته رفته با حضور بیشتر کارگران وبا توجه به کمبود جا، روزهای پنجشنبه و جمعه و برخی روزهای عادی نشست های آموزشی و تبادل نظر، به صورت نوبتی،‌ افرادی از اعضاء هیأت موسس در خسینیه خبازان شرکت کرده و در باره ضرورت بازگشایی سندیکا  امضا گرفته می‌شد. کارگران در هر منطقه، گزارش‌های کارگری و مربوط به خویش را  ارائه می‌دادند،‌گزارش ها بررسی می‌شد و  نوشتارهای آموزشی تدارک دیده‌می شد. نامه به شورای شهر و مسئولین و نهادهای حکومتی سرمایه‌داری در بردارنده درخواست‌های کارگران از جمله موردهایی بودند که در سال ۱۳۸۴ آغاز شد.

در پی این مهیا سازی‌ها،‌موضوع بازسازی و اعلام سندیکا به میان‌امد و درخواست‌ سندیکا با امضا شمار زیادی از کارگران  به اداره کار فرستاده شد. در پی این هجوم و سرکوب،‌ برای برگزاری مجمع عمومی فراخوان داده شد و کارگران اراده‌مند‌تر از پیش گردهم آمدند و تاریخ ۱۹ خرداد ماه ۱۳۸۴مجمع عمومی از سوی هیأت مؤسس برای ثبت‌نام و کاندیداتوری هیات مدیره سندیکا فراخوانده شد. نزدیک به۶۰ نفر در تمامی منطقه‌ها برای نامزدی هیات مدیره نام نوشتند. اما روز انتخابات رهبران سندیکا، حسینیه‌ی خبازان به محاصره بسیجیان حکومتی و چماقدارانی مانند سید حسن صادقی‌ها که از سوی نیروهای انتظامی پشتیبانی می‌شدند در آمد. شمار یاز کارگران دستگیر شدن. اما رانند‌گان با شنیدن این خبر در خیابان‌های اطراف حسینیه راه‌پیمایی کردند و در میدان حسن‌آباد گرد‌آمدند. خواست کارگران آزادی همکاران خود و برگزاری مجمع عمومی و انتخابات بود. حکومت ناچار به عقب نشینی شد و بعد از ظهر همانروز، همه دستگیر شدگان آزاد و به جمع رانند‌گان در میدان حسن‌آباد پیوستند. تلاش نیروی انتظامی  برای پراکنده سازی کارگران بیهوده بود و نیزوهای سرکوب عقب نشینی کردند. شورای تأمین استان، وعده برگزاری انتخابات داد. در حالیکه حسینیه خبازان،‌ محل موقتی سنیدکا در محاصره نیرورهای انتظامی و اوباشان وزارت کار و بسیجیان سرمایه و نماینده وزارت کار بود، برگزاری مجمع و تصویب اساس‌نامه، در یک جو سنگین نظامی در جریان بود. رانند‌گان در دسته‌های ۱۰ نفری می بایستی وارد حسینیه می‌شدند و نمایندگان خود را برمی گزیدند و فوری  محل را ترک می‌کردند. پس از شمارش آرا، ۱۹ نفر به عنوان هیئت ‌مدیره و ۲ نفر به عنوان بازرس انتخاب شدند و پس از استراحت کوتاه نیم‌ساعته، اولین جلسه‌ی هیأت ‌مدیره برگزار شد. بنا به گزارشی از این نشست:
«پس از تشکیل هیئت‌مدیره و انتخابات داخلی و مشخص شدن کمیسیون‌ها، فعالیت و کار اعضا متشکل‌تر و رسمی‌تر شد. جلسه‌های آموزشی هفتگی و جلسات هیئت ‌مدیره برگزار می‌شد. اعضای سندیکا پی‌گیر مشکلات رانندگان در مناطق و خطوط بودند و هر هفته گزارشی از یک منطقه در هیأت‌مدیره مطرح می‌شد و در این جلسه‌های هفتگی به سؤالات رانندگان در مورد مشکلات کاری از جمله وضعیت اتوبوس، مرخصی، تعمیرگاه، برخورد کنترل‌ خطوط با رانند‌گان و … پاسخ داده می‌شد.
هیأت‌مدیره‌ی سندیکا هر هفته گزارشی از نمایندگان مناطق دریافت می‌کرد و در جلسه‌های خود حرف‌ها و درد دل‌های رانند‌گان را می‌شنید و ضبط می‌کرد و بعد از بررسی آن‌ها، با مسئولان شرکت واحد گفت‌وگو می‌کرد و در صورت عمل نکردن با شورای شهر و وزارت کشور مکاتبه‌ و مسائل، مشکلات و درخواست‌های رانند‌گان را اعلام می‌کرد.

در این برهه‌،‌ عوامل سرکوب از خانه کارگر با مدیران شرکت واحد و حراست،‌ یعنی مامورین امنیتی سرمایه، بسیج می‌شوند و روز  ۱۹ شهریور۸۴  به محل سندیکا حمله ور می‌شوند. سید حسن صادقی (رییس هیأت‌مدیره‌ی کانون عالی هماهنگی شوراهای اسلامی کار)، احمدی پنجکی (رییس هیأت‌ مدیره‌ی کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان)، حسن فرجی (رییس شورای اسلامی شهرستان ورامین) به دستور علی ربیعی (وزیر کار دولت روحانی) علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده وووو به چماق و دشنه در این حمله از جمله عوامل سرکوب کارگران بودند و در آن شرکت داشتند. در این حمله چند نفر از فعالین سنیدکا زخمی شدند،‌ و به بیمارستان منتقل شدند،‌ اموال دفتر در هم شکست و نوشته‌ها و ابزار قابل استفاده  غنیمت گرفت شد.

حکومت اسلامی به درخواست‌های کارگری نه تنها پاسخ نداد، بلکه به هجوم مسلحانه دست زد. نخستنی واکنش کارگران،‌ روشن کردن چراغ‌های اتوبوس‌هادر روز آفتابی در تاریخ ۱۶ مهر ۸۴ بود. تا دی‌ماه ۸۴  خواست‌ها بی پاسخ مانده و شمار بیشتری از فعالین دستگیر شده بودند درخواست اعتصاب بین رهبران سندیکای مستقل که به رسمیت شناخته نشده بود د مورد اختلاف بود. تنی چند از رهبران سندیکا مانند منصور اسالو به سوی  خاتمی و دولت فریبکار وی که با وعده رفرم‌، خاموشی جامعه را وظیفه‌مند بود گرایش داشتند. با دستگری شمار یاز فعالین سندیکا،‌از جمله منصور اسالو،‌ فراخوان اعتصاب از سوی اعضا هیات میدره هنوز دستگیر نشده سندیکا صادر شد و کارگران به اعتصاب پیوستند. روز ۴دی‌ماه ۱۳۸۴را روز اعتصاب اعلام شد، و شمار دیگری از اعضای هیئت‌مدیره و اعضای سندیکا بازداشت شدند. درخوسات اعتصابگران افزایش دستمزد، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، دریافت بن کارگری، ایجاد امکانات بهداشتی، رفاهی و ورزشی وزادی اعضای بازداشت شده‌ی هیئت مدیره و سندیکا بود. هر یک از اعضای هیئت‌ مدیره، هنوز دستگیر نشده، مسئولیت مناطق خود را داشتند و موظف بودند اول صبح و پیش از شروع کار رانند‌گان در منطقه حضور داشته باشند و رانندگان را به اعتصاب فراخوانند. یکی از اعضای هیئت مدیره در مورد روز اعتصاب چنین می‌گوید: «من هم مسئول منطقه‌ای بودم و صبح زود و جلوتر از دیگر رانندگان به همراه یکی از دوستان در آن منطقه حاضر شدم. جلوی منطقه پر از مأموران انتظامی و لباس‌شخصی بود. تعدادی از رانندگان تعرفه‌های خودشان را گرفته بودند اما به طرف اتوبوس‌های‌شان نرفته بودند و منتظر بودند. بعد از مدتی همه‌ی رانند‌گان رسیدند و اعلام شد که هیچ‌کس اتوبوس را از منطقه خارج نکند تا با همکاران مناطق دیگر هماهنگ باشند. تعداد دیگری از رانندگان فعال دستگیر شدند. منطقه‌ی ۴ تا ساعت ۱۱ بسته شده بود و تنها پس از درگیری توانسته بودند آن را باز کنند. فعالان اعتصاب در منطقه‌ی ۵ (توقف‌گاه ۱۷ شهریور) بازداشت شده و به کلانتری منتقل شده بودند، اما کارگران اعتصابی خواهان آزادی آن‌ها شده بودند و به همین دلیل مأموران وحشت‌زده ساعت ۸ صبح آن‌ها را به منطقه بازگردانده بودند. در این منطقه با همکاری دوستانی که از منطقه‌ی ۴ آمده بودند، توانستند اعتصاب را تا ساعت ۱۲:۳۰ ظهر نگه‌ دارند. اما کانون اعتصاب منطقه‌ی ۶ بود که یکی از بزرگ‌ترین مناطق اتوبوسرانی تهران به شمار می‌رفت؛ رانندگان از مناطق دیگر که اعتصاب‌شان شکسته شده بود به آن‌جا رفته بودند و حتی برخی خانواده‌های خود را نیز آورده بودند که آنان نیز از خروج اتوبوس‌ها جلوگیری می‌کردند. ابراهیم مددی که همان روز از زندان آزاد شده بود نیز در آن‌جا حضور پیدا کرد. نیمه‌های شب بود که خبر داده بودند شهردار تهران در جمع کارگران اعتصابی حاضر خواهد شد. حضور او در منطقه ۶ اتوبوس رانی برای شکستن اعتصاب بود. در چند روز بعد رانندگان بازداشت شده به تدریج آزاد شدند. شهردار هم با هیئت‌مدیره‌ی سندیکا جلسه‌ای گذاشت و قول همکاری داد…شهردار ترتیب ملاقاتی را با کل رانند‌گان در استادیوم ۱۲ هزار نفری آزادی داد تا شاید موفق شوند رانند‌گان را از همکاری با سندیکا‌ی‌شان منصرف کنند. بیش از ۸هزار نفر از رانند‌گان در این گردهمایی شرکت کردند. تمام مسئولان شرکت واحد از جمله مدیر عامل شرکت واحد به این محل آمده بودند… شهردار تهران در سخن‌رانی خود ضمن دادن وعده‌ی رسید‌گی به مشکلات رانند‌گان، سعی داشت کارگران را قانع کند تا با سندیکای کارگران شرکت واحد همکاری نکنند. این صحبت‌ها خشم رانندگان را برافروخت و رانند‌گان شعارهایی برای آزادی اسالو و حمایت از سندیکا دادند. آنان شعار «قالیباف اعتصاب یادت نره» را سر می‌دادند.

پس از آن دیگر به اعضای سندیکا در شهرداری اجازه‌ی ملاقات نمی‌دادند و مدیر عامل وقت هم که به‌تازگی عوض شده بود از ملاقات با اعضای هیئت‌مدیره امتناع می‌ورزید و همان حرف‌های رئیس قبلی مبنی بر این‌که «من سندیکا را به رسمیت نمی‌شناسم» و «شخصاً به خواسته‌های کارگران رسیدگی می‌کنم» را تحویل نمایندگان سندیکا داد. این گونه بود که تصمیم به انجام اعتصاب دوم گرفته شد. به محض توزیع اطلاعیه‌ی اعتصاب از طرف سندیکا، از سوی شهردار و مدیرعامل شرکت واحد قرار ملاقاتی با اعضای هیئت‌مدیره‌ی سندیکا و در محل دفتر مدیر عامل اتوبوسرانی گذاشته شد که از طرف سندیکا مددی، رضوی و سلیمی به محل مذاکره رفتند. تا روز اعتصاب دوم یعنی ۸ بهمن۸۴، یک هفته وقت باقی بود و این زمان برای آن گذاشته شد که اعضای هیئت‌مدیره فکر می‌کردند شاید بتوان در این مدت امتیازی برای کارگران گرفت و در این صورت اعتصاب متوقف شود. مذاکره در حضور عوامل حراست شهرداری، نماینده‌ی شهردار، مدیر عامل شرکت واحد و حراست شرکت واحد از ساعت ۲ ظهر شروع شد و تا حدود ۹ شب ادامه داشت که طرف‌های مقابل اعضای سندیکا حاضر به دادن هیچ امتیازی جهت شکستن اعتصاب نشدند و تسلیم وعده‌های سر خرمن همیشگی نشدند!

بلافاصله پس از پایان مذاکره، از طرف وزارت اطلاعات تمام اعضای سندیکا احضار شدند و پس از بازجویی چندین ساعته در دادگاه انقلاب که تا ده شب ادامه داشت، تعداد زیادی از آنان به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند با این وجود اعتصاب در همان ساعات اولیه شکل گرفت و بخش‌هایی از شهر تحت تأثیر اعتصاب رانند‌گان قرار گرفت. در روز اعتصاب صدها نفر از رانندگان دستگیر شدند و روانه‌ی زندان اوین شدند. بیش از سی‌صد نفر در همان روزهای اولیه‌ی پس از اعتصاب از کار بی‌کار شدند. به مرور تا مدت شش‌ماه اکثریت کارگران اخراجی به جز ۴۵ نفر به سر کار خود بازگشتنند و اعضای سندیکا هم هر کدام بعد از چندین ماه با قرارهای وثیقه‌ی صد میلیونی از زندان آزاد شدند و دارای پرونده‌های در انتظار دادگاه شدند یکی از اعضای هیئت مدیره می‌گوید: «اگر تخمینی بخواهم بگویم از سال ۸۴ تا امروز بیش از ۴۰۰ بار اعضای هیئت‌مدیره و فعالان سندیکای شرکت واحد بازداشتی داشته و ده‌ها پرونده‌ی محکومیت به خاطر فعالیت سندیکایی ایجاد شده است.
از آن پس هم فعالیت های سندیکا با افت و خیزهایی ادامه یافته است تعداد زیادی از رانندگان در این رابطه بازداشت شده و حبس کشیدند اما این فعالیت ها بی نتیجه نبوده است. وضعیت رفاهی رانندگان شرکت واحد بهتر از قبل شده و …

اطلاعیه‌ی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه – ٢۵ اسفند ١٣٨۴
اسالو سرانجام آزاد و تلاش کرد سندیکا را سازکاری به باند دولتی به رهبری خاتمی‌ و رفرمیست های حکومتی بکشاند، از سوی رهبری رادیکال سندیکا،‌ برکنار و سرانجام به آمریکا  پناهنده شد و در آنجا در کنار محسن سازگارا ها (نخستین سازمانده سپاه پاسداران) رامین جهانبگلوها زیر نام «آموزشکده توانا»، و حلقه مهدی کوهستانی ها با برخورداری از  پشتیبانی های مالی «سالیداریتی سنتر» ( ) وابسته به سیاست های امپریالیسم آمریکا در جنبش جهانی کارگری به تبلیغ سیاست‌های و تبلغیات اسارت کارگران در سندیکاهای صنفی و دوری از سیاست کارگری  مسئولیت یافت.

پیشاهنگان کارگری در سندیکای واحد به زندان کشانیده شدند. داود رضوی به ۵ سال حبس تعلیقی  محکوم شد و به بیکاری کیفر داده شد تا به سازش تن بسپارد،اما این کارگر آزاده و آگاه ایستادگی کرد و بر پیمان طبقاتی خویش ایستاد. داود رضوی و ابراهیم مددی و شهابی و شمار دیگری از کارگران پیشرو پیشاهنگ، برای همیشه از شرکت واحد اخراج و از هرگونه فعالیت سندیکایی  ممنوع شدند. در میان هیئت رهبری سندیکا، ابراهیم مددی و رضا شهابی در زندان و بیرون از زندان بیش از همه  بازتاب یافت.
رضا شهابی زاده سال ۱۳۵۲ در شبستر، فعال کارگری و زندانی سیاسی در مرداد ماه ۱۳۹۶ در اعتراض به دستگیری مجددش دست به اعتصاب غذایی تا پای مرگ زد که بازتاب جهانی یافت.

شهابی در زمستان سال ۸۲ از نخستین کوشندگان سازمانیابی کارگران بود و به همراه چند تن دیگر از کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومهدر بازسازی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را همراه شد. شهابی در خرداد ۱۳۸۴ به عضویت هیئت مدیره ی سندیکا بر گزیده شد. با هجوم نیروهای سرمایه،‌شهابی دستگیر و اخراج گردید.
دادگاه انقلاب اسلامی تهران، رضا شهابی را به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های سندیکایی محکوم کرد. شهابی روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ به دست مأموران امنیتی بازداشت شد و پس از گذشت ۱۹ ماه در انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین، از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال زندان، پنج سال محرومیت از فعالیت‌های سندیکایی و پرداخت ۷٫۵ میلیون تومان جریمه محکوم شد.
در دادگاه انقلاب اسلامی تهران که به ریاست قاضی صلواتی جلاد برگزار شد، رضا شهابی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال و به اتهام «تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم شده‌ بود.
علاوه بر رضا شهابی، ابراهیم مددی، نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، نیز از سال ۸۶ تاکنون به اتهام امنیتی زندانی است. رضا شهابی در بند ۳۵۰ زندان اوین در فروردین ۱۳۹۰ پس از بی‌حس شدن  نیمی از بدنش به پشتیبانی فعالین جنبش کارگری و سوسیالیستی جهانی به بیمارستان خمینی تهران منتقل شد. سرانجام برای مدتی به مرخصی فرستاده شد با این اجبار که از هرگونه فعالیت کارگری دور باشد. اما شهابی به آرمان‌های کارگران وفادار مانده بود.
در مرداد ۱۳۹۶ پس از بازگشت به زندان، با ادعای دادستانی مبنی بر پنج ماه غیبت از محکومیت حبس ۶ ساله خود روبرو شد. دادستانی حکومت اسلامی او را به ۱۷ ماه  زندان محکوم کرده بود. شهابی دست به اعتصاب غذا زده. در گوهردشت،‌ وی را در میان زندانیان غیر سیاسی  در شرایطی خطرناک قرار دادندو اما همراه با وی ،همزمان با اعتصاب غذای ۲۰ زندانی سیاسی در زندان گوهردشت کرج از ۸ مرداد ۱۳۹۶ به انتقال آنها به بند فوق امنیتی سالن ۱۰ انجامید. شایعه ناپدید ساختن شهابی از زندان گوهر دشت،‌افکار عمومی را به شدت به خود خواند.

سندیکای کارگران شرکت واحد با صدور بیانیه ای در ۲۴ شهریور وضعیت رضا شهابی را بحرانی خواند و سرانجام خبر رسید که به بند ۲۰۹، بند امنیتی سپاه در  اوین منتقل شده است.
۳۰ آذر ۱۳۹۶، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در بیانیه کانال تلگرامی خود «علایم سکته جدید»  را خبر داد.
در سطح جهانی کارزار، همایش و گردهمایی جهانی برای آزادی شهابی سازماندهی و برگزار شدند. در ایران، روز سه‌شنبه ۱۴ شهریور، در  برابر مجلس شورای اسلامی،‌همایشی با شرکت ۲۰۰ نفر برای درخواست آزادی رضا شهابی، ربابه رضایی هسمر و همرزم شهابی، فراخوان دهنده بود، که با هجوم لگام گسیخته پلیس، مأموران امنیتی و لباس شخصی‌ها همراه بود. همایشگران با شعارهایی مانند «دانشجو کارگر- اتحاد اتحاد»، «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، «کارگر، دانشجو، معلم- اتحاد و اتحاد» و «شهابی آزاد نشه این وضع ادامه دارد» سر دادند.

روز چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ , برخی از رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران برای آزادی رضا شهابی با چراغ‌های روشن و سرعت ۲۰ کیلومتر بر ساعت راندند.
روز جمعه هفتم مهر ماه نیز شمار بسیار زیادی از کاربران شبکه‌ی رسانه‌ای توییتری در پشتیبانی از شهابی و دیگر کارگران زندانی، توفان توییتری راه انداختند. کمیته دفاع از رضا شهابی و کمپین دفاع از رضا شهابی  در داخل و خارج ایران به کارزاری گسترده و چشمگیر پرداختند. از جمله کارزار پشتیبانی از رضا شهابی و دیگر کارگران زندانی تلاش رفقای دفتر بین‌الملل حزب کمونیست ایران در نهمین کنفرانس جهانی کمیته همبستگی انترناسیونال کارگران و خلق‌ها (آی ال سی) علیه جنگ و استثمار در الجزایربود.

روز سه شنبه پنجم دی ماه ۱۳۹۶  همایش  در برابر وزارت کار و در راستای پشتیبانی از رضا شهابی و درخواست اجازه درمان او برگزار شد که با سرکوب شدید و بازداشت دستکم ۲۵ نفر  روبرو شد. شهابی ۵۰ روز اعتصاب غذا را تا آستانه مرگ ادامه داد، کمپین پشتیبانی برای آزادی و به پشتیبانی از رضا شهابی، به نشانه ی پشتیبانی از مقاومت و سازش ناپذیری طبقه کارگر در درون و بیرون از ایران در گستره ی جهانی سبب شد که حکومت بهراسد. رضا شهابی از زندان و گروگان بازپس گرفته شد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.