روایت یکی از شرکتکنندگان در تجمع ۸ مارس مقابل وزارت کار
این ماموران لباس شخصی در واقع ترفندی هستند برای اینکه هم تجمع سرکوب و کنترل شود و هم اینکه همزمان تصویری مدرن و بیطرف از نیروی انتظامی به رهگذران و رسانهها ارایه شود. نیروی انتظامی، ماشینها و موتورهایشان را توی خیابان پارک میکنند و خودشان به ردیف میایستند و تماشا میکنند. اما لباس شخصیهایی که معلوم نیست که هستند و از کجا دستور میگیرند و گویا برای هر نوع رفتار خشونتآمیز و وحشیانه مجوز دارند، به تجمعات حمله و معترضان را پراکنده میکنند. ….
———————————————–
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری:
فراخوان هشت مارس امسال برای رفع تبعیض جنسیتی در حوزه کار و اشتغال، آن را از دیگر تجمعات زنان متمایز میکرد. مشکل بیکاری و نابرابری جنسیتی در اشتغال مشکل مشترک زنان ایرانی است، همه به نحوی از این مساله آسیب دیدهایم، و هرگز نتوانستهایم به شرایطی که روز به روز سختتر میشود اعتراض کنیم، بنابراین خود را با فراخوان تجمع هشت مارس همدل میدیدم و روز پنجشنبه همراه با دوستم به سمت وزارت کار راه افتادم که اعتراضمان را در خیابان اعلام کنیم.
دیررسیدیم، ترافیک آن ساعت خیابان به طور غیرمعمول سنگین بود. به راننده تاکسی گفتیم بقیه راه را پیاده میرویم. نگه داشت، زن مسنی اشاره کرد که موهایتان را بپوشانید، جلوتر دارند زنها را میگیرند! احتمالا تصور کرده بود، ماموران حاضر در پیادهرو، ماموران گشت ارشاد هستند.
پلیسهای زن در پیادهرو بودند، ماموران لباس شخصی زیاد بودند و تعداد زیادی هم افراد دوربین به دست، چهرهبهچهره عکس و فیلم میگرفتند. پشت سر گروهی که درپیاده رو راه میرفتند و شعار نان کار آزادی، زنان کار آزادی می دادند، راه افتادیم مسافت کوتاهی که رفتیم، حرکت متوقف شد، چند نفر از جلوییها را با خشونت هل میدادند به سمت خودرو ونی که عمود بر پیادهرو پارک شده بود و جلوی جمعیت را گرفته بود. جلویمان ماشین و ماموران بودند، سمت چپ مامور بود، سمت راست دیوار بود، پشت سرم ماموران لباس شخصی بودند. خواستم عقب بروم نگذاشتند، گفت برو سوار شو، به چابکی از پشت ون رد شدم و از دستشان در رفتم. همه اینها شاید در کمتر از دو دقیقه اتفاق افتاد. بعد دیدم همراهم نیست. نگران و با احساس گناه از بین مامورانی که فیلم و عکس میگرفتند رد شدم و خود را به پل هوایی رساندم. بهش زنگ زدم، خوشبختانه گیر نیفتاده بود.
رفتیم آن طرف خیابان که وزارت کار بود و پر از ماموران رنگارنگ و از همه رقم. جلوتر سر خیابان شکاری تعدادی از معترضان که بیشتر زن و کمتر مرد بودند، ایستاده بودند. ماموران دوربین به دست مشغول فیلم گرفتن بودند. مرد و زنِ جوانی رد میشدند که مامور دوربین را به سمتشان برد. مرد معترض شد که از من فیلم نگیر. مامور سرش داد کشید که مگر نیومدی اعتراض کنی، خب وایسا اعتراض کن! مرد و مامور درگیر شدند و تعدادی دورشان جمع شدند. ما رفتیم آن طرف خیابان. زنهای زیادی آمده بودند اما دو به دو و سه به سه و پراکنده بودند. مامورها اجازه توقف کوتاه مدت حتی به افراد تنها هم نمیدادند. رفتارشان با لباس شخصیهای اعتراضات دی ماه متفاوت بود. بیادبتر و پرخاشگرتر از آنها بودند. در حالیکه ماموران اعتراضات دیماه بعضا از کلمات محترمانه مثل بفرمایید و حرکت کنید! استفاده میکردند. اینها ظاهرا دستور داشتند که ما را بترسانند و سرمان داد بزنند.
این ماموران لباس شخصی در واقع ترفندی هستند برای اینکه هم تجمع سرکوب و کنترل شود و هم اینکه همزمان تصویری مدرن و بیطرف از نیروی انتظامی به رهگذران و رسانهها ارایه شود. نیروی انتظامی، ماشینها و موتورهایشان را توی خیابان پارک میکنند و خودشان به ردیف میایستند و تماشا میکنند. اما لباس شخصیهایی که معلوم نیست که هستند و از کجا دستور میگیرند و گویا برای هر نوع رفتار خشونتآمیز و وحشیانه مجوز دارند، به تجمعات حمله و معترضان را پراکنده میکنند. اینها در واقع اوباشی هستند که به جان معترضان میافتند و به جایی هم جواب پس نمیدهند. سرکوب غیرقانونی تجمعات توسط لباس شخصی ها و با حمایت و جلوی چشم نیروی انتظامی، سالهاست که مهمترین شیوه ی سرکوب است و درباره آن پرسشی نمیشود و به عنوان مسالهای عادی پذیرفته شده است.
رفتهرفته تجمعکنندگان خسته و ناامید محل را ترک میکردند. من و همراهم نیز محل را ترک کردیم. اما رفع تبعیض جنسیتی از کار و اشتغال همچنان مطالبه ماست و برای رسیدن به این هدف خاموش نخواهیم شد.
……………………………………………………
به نقل از کانال: @eight_marc
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.