مژگان باقری: اصل سی ام قانون اساسی زیر پای تفکر نئولیبرالی
سود سرشار مدارس غیرانتفاعی بعضی از مسئولین این وزارتخانه را بر آن داشته تا با استفاده از رانت قدرت و ثروت، مدارسی لوکس در بهترین نقاط شهر با کامل ترین امکانات تاسیس کرده و از این رهگذر برای خود تجارتخانه باز کنند. ….
—————————————————-
مژگان باقری
اصل سی ام قانون اساسی زیر پای تفکر نئولیبرالی(۱)
وقتی در اوایل دهه هفتاد، دولت سازندگی مجوز مدارس غیر انتفاعی را صادر کرد، ظاهرا هدف این بود که با مشارکت مردم به صورت داوطلبانه، گوشه ای از بار مالی آموزش و پرورش از روی دوش دولت برداشته شود تا دولت بتواند با توان بیشتری در اجرایی کردن اصل سی ام قانون اساسی که همان آموزش رایگان از اول دبستان تا پایان دوره متوسطه است بکوشد. اما امروزه به جرات می توان ادعا کرد که دولت به تدریج شانه از زیر بار این اصل خالی کرده و در پی آن است که آموزش و پرورش را یکسره به دست بخش خصوصی بسپارد. برای اثبات این ادعا کافی است به عمر سی ساله ی مدارس غیر انتفاعی نگاه کوتاهی بیندازیم. این مدارس که ابتدا با تعداد دانش آموز کم در ساختمان های کلنگی آغاز به کار کرده بودند به تدریج رقابت فشرده ای را برای جذب دانش آموز بیشتر شروع کردند و با وعده کلاس های فوق برنامه، شهریه ی خود را هر سال بالاتر بردند. سپس بعضی از این مدارس اقدام به برگزاری آزمون ورودی کردند و به پدر و مادرها وعده دادند که فقط دانش آموزان با ضریب هوشی بالا را می پذیرند. پس از مدتی وعده قبولی در مدارس تیزهوشان هم به وعده های آنها افزوده شد تا جایی که این مدارس با استخدام معلمان خاص که فقط تکنیک های تست زدن را به دانش آموزان می آموختند و با گرفتن هزینه بسیار کلان از اولیا موفق شدند با روشی شبیه به دوپینگ، دانش آموزان زیادی را از غیرانتفاعی ها به تیزهوشان بفرستند. در این مدارس هم اولیا مجبور به پرداخت شهریه هنگفتی تقریبا در حد مدارس غیرانتفاعی هستند.
با همین توصیف بسیار کوتاه می توان برآورد کرد که احتمال راهیابی اقشار فقیر به مدارس تیزهوشان تا چه اندازه پایین است.
سود سرشار مدارس غیرانتفاعی بعضی از مسئولین این وزارتخانه را بر آن داشته تا با استفاده از رانت قدرت و ثروت، مدارسی لوکس در بهترین نقاط شهر با کامل ترین امکانات تاسیس کرده و از این رهگذر برای خود تجارتخانه باز کنند. در واقع مدارس غیر انتفاعی که از آغاز با هدف کم کردن هزینه های آموزش و پرورش و در نتیجه کمک به دولت تشکیل شده بود امروزه تبدیل به رقیبی سرسخت برای مدارس دولتی شده و معلوم است که در این رقابت نابرابر، کدام طرف پیروز است. رقابتی که در یک سو قشر ثروتمند جامعه قرار دارد و در سوی دیگر، وزارتخانه ای که مدارس دولتی را به امان خدا رها کرده است. این رها شدگی را می توان در زمان ثبت نام مدارس، آشکارا مشاهده کرد: از یک طرف مسئولین اعلام می کنند که مدیران حق ندارند بابت ثبت نام، از اولیا شهریه دریافت کنند و از سوی دیگر مدیران به دلیل عدم دریافت سرانه ی دانش آموزی که حتی در صورت دریافت هم بسیار ناچیز است مجبور به دریافت شهریه از اولیا می شوند و بدین ترتیب مسئولین وزارتخانه، مدیران و اولیا را رودرروی یکدیگر قرار داده و به ریش هر دوی آنها می خندند.
در این میان طبقات فقیر جامعه که به هیچ عنوان قدرت پرداخت شهریه ی مدارس غیرانتفاعی و حتی بعضی از مدارس دولتی را ندارند ناچارند که به همان مدارس دولتی بسیار شلوغ و بی کیفیت رضایت دهند و چون در کلاس های آمادگی تیزهوشان شرکت نمی کنند در نتیجه احتمال قبولی آنها در آزمون ورودی تیزهوشان در حد صفر است و چون توان پرداخت شهریه ی کلاس های تقویتی کنکور را ندارند حتی با داشتن استعداد بسیار بالا نمی توانند در دانشگاههای برتر کشور پذیرفته شوند و این تازه خوشبینانه ترین حالت موجود است. زیرا بسیاری از این افراد فقیر بخصوص در مناطق محروم کشور، در همان دوران مدرسه ترک تحصیل می کنند و اینگونه است که فقر در جامعه ما بازتولید می شود همچنان که ثروت نیز در طبقات ثروتمند بازتولید می شود. وقتی می بینیم فرزند یک کارگر در دوران دبیرستان ترک تحصیل می کند ولی فرزند یک تاجر در کنکور پزشکی پدیدفته می شود آیا هیچگاه به این موضوع اندیشیده ایم که شاید استعداد فرزند کارگر بیشتر و یا هم اندازه ی فرزند تاجر بوده است؟!
در اینجا قصد مخالفت با مدارس غیرانتفاعی را نداریم ولی توجه مسئولین را به دو نکته مهم جلب می کنیم: اولا خصوصی سازی در جامعه ای که میلیونها نفر از شهروندان آن زیر خط فقر زندگی می کنند کاری غیر اخلاقی و حتی خطرناک است. دولت ها زمانی می توانند وظایف خود را به بخش خصوصی محول کنند که زیرساخت های لازم را فراهم کرده و حداقلی از رفاه اجتماعی را در جامعه به وجود آورده باشند که در حال حاضر چنین چشم اندازی دیده نمی شود. ثانیا امر آموزش نباید قربانی سیاست های خصوصی سازی شود. آموزش و پرورش یک دستگاه زودبازده نیست و نمی توان آن را در اختیار افراد سودجو قرار داد و مهم تر از همه اینکه در جریان خصوصی سازی آموزش، استعداد میلیونها دانش آموز طبقه فقیر به هدر خواهد رفت و این موضوع آسیب های جدی به این افراد و در نتیجه به جامعه وارد خواهد کرد.
————————————————
منبع:
http://hamdelidaily.ir
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.