یوسف زرکار: خیزشی برای نان، کار وآزادی

این بار توده های به حرکت درآمده از طبقات پایین جامعه و  مشتمل  برمال باختگان، بیکاران وتهید- ستان، بازنشستگان ، زنان زحمتکش ، کارگرانی که ماه هاحقوق  دریافت نکرده اند ، رای دادگان پشیمان شده ، تحول خواهان ، آزادی خواهان وجوانان بودند که برای نان و آزادی در شهر های کوچک و بزرگ  به خیابان ها  آمدند. اینان با شعارهای ساختارشکن ونافی کلیت نظام،  با اعتراضاتی به سرعت سیاسی شده ،خواهان تغییرات اساسی و بنیانی، باروحیه ای تهاجمی و مقابله گربه مدت ده  شبانه روز عرصه ایران را درنوردیدند  وخواب سران رژیم را  آشفته ساختند ….

درهفتم د ی ماه ۹۶ جمعی از مالباختگان ، تهیدستان و محرومان توسط دارو دسته ولایت معاشان مخالف دولت روحانی به سردمداری امام جمعه مشهد (علم الهدا) برانگیخته شدند. معترضین در مقابل شهرداری مشهد و برخی فرمانداری های استان خراسان رضوی  تجمع کرده  وخواستار پاسخگویی مسئولین به گرانی و عدم بازپرداخت سپرده های از دست رفته خود  در موسسات مالی شده و شعار مرگ بر گرانی و مرگ بر روحانی سر دادند. (توجه کنید به گفته محمود علوی وزیر اطلاعات در گزارش به  مجلس آخوندی : یک جریان سیاسی در ایجاد این وضعیت دخیل بوده است  و یا گفته میدری معاون وزیر تعاون،کار ورفاه اجتماعی که در سخنانی می پرسد: کدام امام جمعه این حرکت را کلید زد؟- هردو گفته  نقل به معنی) وقتی که این اعتراضات باعدم پاسخگویی مسئولان وسرکوب مواجه گردید، معترضین  شعارهای مرگ بردیکتاتور، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، و مرگ بر خامنه ای  را فریاد زدند و کنترل از دست سازمان دهندگان اولیه خارج گشت.

سرکوب این اعتراضات جرقه ای شد به انبارباروت خواسته ها و مطالبات انباشت شده  درجامعه، خواسته  ها و مطالباتی که در عرض چهل سال توسط رژیم جمهوری  اسلامی فرو کوفته و پایمال گشته است. این جرقه به کمک برخی شبکه های اجتماعی و ارتباطی خیزشی خود جوش، وسیع و سراسری را در اقصا نقاط ایران  شعله ور ساخت و از جرقه حریق بر خاست. اگر تاکنون اعتراضات و اعتصاب های پراکنده و موضعی کارگران ، معلمان ، زنان ، پرستاران و مالباختگان در جای جای نقاط ایران خود را نشان می داد، این بار خیزش دی ماه در بیش از صد شهر، از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال کشور، توده های تهیدست ومحروم جامعه  را به حرکت در آوردو بامشت های گره کرده و شعارهای کوبنده و دگرگونی خواه  به تظاهرات و اعتراضات  عمدتا شبانه کشاند.

این بار توده های به حرکت درآمده از طبقات پایین جامعه و  مشتمل  برمال باختگان، بیکاران وتهید- ستان، بازنشستگان ، زنان زحمتکش ، کارگرانی که ماه هاحقوق  دریافت نکرده اند ، رای دادگان پشیمان شده ، تحول خواهان ، آزادی خواهان وجوانان بودند که برای نان و آزادی در شهر های کوچک و بزرگ  به خیابان ها  آمدند. اینان با شعارهای ساختارشکن ونافی کلیت نظام،  با اعتراضاتی به سرعت سیاسی شده ،خواهان تغییرات اساسی و بنیانی، باروحیه ای تهاجمی و مقابله گربه مدت ده  شبانه روز عرصه ایران را درنوردیدند  وخواب سران رژیم را  آشفته ساختند . خواسته ها وشعارهای  وسیعا تکرار شده  ازقبیل: مرگ بردیکتاتور ، مرگ برخامنه ای  ،  زندانی سیاسی آزادباید گردد ، سوریه را رها کن فکری به حال ماکن، جمهوری اسلامی نمی خواهیم،این آخرین پیامه،هدف فقط نظامه، رفراندم ،رفراندوم این است شعارمردم و غیره  بروشنی بیانگرآنست که توده های معترض رژیم دارو جنایت جمهوری اسلامی را نمی خواهند وعملکر چهل ساله اش درزمینه های داخلی وخارجی (منطقه ای) را به زیر سوال کشیده وآنرا نفی می کنند.

این خیزش بزرگ درجای جای کشور به علت سرکوب گری نیرو های رژیم وبکارگیری انواع واقسام ابزار سرکوب وحتی در موارد متعددی تیراندازی مستقیم برروی معترضین، باواکنش تدافعی ومقابله گرانه تظاهرکنندگان و جوانان روبرشد که اوج آن درشهرهای تاکستان، قهدریجان ، نجف آباداصفهان ، الیگودرز، درود وایذه نمایان گردید.در مقابل کاربرد قهرضدانقلابی سرکوبگرانی چون سپاه ،نیروی انتظامی و لباس شخصی ها، توده های بپاخاسته و بویژه جوانان به مقابله بر خاستند که به درگیری ،  تخریب و اتش کشیدن برخی مراکز نظامی ، دولتی و مذهبی در نقاط و شهر های  مختلف انجامید. شهرایذه تامدت چند ساعت دراختیار اعتراض کنندگان و جوانان  بود که بایورش و سرکوب نیروهای  دولتی بازپس گرفته شد و چندین نفر در این در گیری بدست نیروهای رژیم کشته شدند .د ر طی این خیزش طبق آمار رسمی ۲۲ تن کشته و بیش از ۵۰۰ تن زخمی شدند وتاکنون بیش از ۳۷۰۰ نفر( بنابه گفته محمود صاقی نماینده مجلس) دستگیرشده اند . رژیم سرکوبگر، خواستاران نان ، کار وآزادی رانه تنهاسرکوب کرد، بلکه در سطح وسیعی  به دستگیری معترضین خیابانی پرداخت. ارگان های متعدد امنیتی رژیم مانند اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروی انتظامی ، حفاظت قوه قضائیه و “سربازان گمنام”وزارت اطلاعات، علاوه بر دستگیری معترضین، به دستگیری دانشجویان و فعالین مدنی در دانشگاها و منازلشان  تحت عنوان ” دستگیری های پیشگیری کننده ” دست زدند.رژیم جهل و جنایت حاکم ،دستگیر شدگان را  بخاطر درخواست اساسی ترین خواسته های ابتدایی  انسانی و اجتماعی یعنی نان، کار وآزادی  به زندان وشکنجه کشیده است وتاکنون هشت  تن ازدستگیر شدگان در زندان های اوین تهران، اراک، اهواز، دزفول و سنندج  در زیر شکنجه های وحشتناک  جان باخته اند که مقامات رسمی آنرا   ” خودکشی” اعلام کرده اند وبار دیگر رژیم دار وجنایت جمهوری اسلامی کهریزک سال ۸۸ را در زندان های شهر های بپا خاسته تکثیر و بازتولید کرده است.

این خیزش دلاورانه در مقایسه با جنبش سال ۸۸ باتفاوت های چشمگیر، با کیفیت بالاتروبرتر خود را نشان داد که برخی نکات ان عبارتند از:

۱-  خیزش دی ماه ۹۶ بنحو بارزی با طرح شعارها وخواسته های  ساختارشکن به ویژه باشعارهای  استقلال ، آزادی جمهوری ایرانی، مرگ برجمهوری اسلامی  ویا حکومت آخوندی سرنگون سرنگون ،کلیت این رژیم  را نفی کرده است و با شعار رفراندوم ، رفراندوم، اینست  شعار مردم ،  نشان داد که تحقق  این خواسته ها  و مطالبات را نه در چهارچوب نظام حاکم کنونی بلکه در  سیستمی دیگرو آلترناتیوی دیگرجستجو می کند و با شعار رفراندوم  تاحدی میسرآینده وبسترشکل گیری آلترناتیوورژیم جانشین آینده را طرح کرده اند.البته شعار های ارتجاعی و انحرافی نظیر،  نه غزه نه، لبنان، جانم فدای ایران، فلسطین رو رهاکن، فکری به حال ما کن و یا رضاشاه روحت شاد، ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره ، نیز مطرح شده اند که باید مورد توجه ودقت قرارگیرند. این طبیعی است که در یک جنبش وسیع و همگانی به دلیل شرکت نیروها و گرایشات گوناگون ،به دلیل  دید محدود برخی از شرکت کنندگان ویا به دلیل ظلم و جنایت وسیع و شدید رژیم جمهوری اسلامی علیه توده وبا مقایسه ای که مردم با رژیم گذشته انجام می دهند ،چنین شعار هایی طرح شوند . این امر بر عهده  جنبش توده هاست که در مسیر تداومش و کسب رهبری اصولی و کارآمد، به پالایش شعار ها و خواسته هایش دست زند.

۲-این خیزش از توهمات  مذهبی بدور بود،  نه از الله اکبر خبری بود و نه از یا حسین میرحسین، و  بویژه باشعارهایی چون ، اسلام روپله کردن ، مردم رو ذله کردن، توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه وبا به آتش کشیدن و تخریب برخی مراکز تبلیغات مذهبی ،در شعار ودر عمل  بیزاری خود از اسلام حکومتی یا همان اسلامیزه کردن ارتجاعی چهل ساله  را نشان دادند ودر سطحی وسیع ان را به زیر سئوال کشیدند و نفی کردند .

۳- تهیدستان و محرومان که در تجربه زندگی شان همراهی و همد لی جناح باصطلاح اصلاح طلب و یا اعتدالی با جناح اقتدار گرا یا همان ولایت معاشان حاکم را باگوشت و پوست خود لمس و درک کرده اند ، نه در خواستی از اصلاح طلبان داشتند و نه اساسا روی خوشی به آنان نشان دادند ،بویژه دانشجویان معترضی که همگام با  توده ها بودند ،با شعار:اصلاح طلب، اصولگرا ،دیگه تمومه ماجرا، مهر تاییدی  براین درک و حس توده ها زدند. دانشجویان  در نظر و شعار ،عینیت  عبور توده های محروم و تهیدست از توهم به اصلاح طلبان را  به عریانی فریاد زدند.و از خاتمی گرفته تا دیگرانی مانند جلایی پور و عباس عبدی و غیره که  معترضین را” کرکس” ، “اغتشاشگر”و “عامل اجنبی”خواندند و پرچم سرکوب توده ها را همدوش با ولایت مداران در دست گرفتند را بی آبرو گشته و طردشدند.

۴- کارگران،زنا ن ، ، بیکاران و جوانان که در صد شهر کوچک و بزرگ کشور(البته تهران و تبریز شرکت فعالی نداشتند) به خیابان ها آمدند و در مدت ده  شبانه روز به اعتراض و تظاهرات برخاستند، همواره مورد یورش و حملات  نیروهای سرکوبگر رژِم با انواع و اقسام ابزار سرکوب از گازاشک آور، ماشین آب پاش ، باطوم و فلفل اسپری گرفته تا شلیک مستقیم  گلوله جنگی قرارگرفتند، نه تنها روحیه ترس و تسلیم نداشتند بلکه با روحیه ای تدافعی و مقابله گر، در  موارد  معتددی به ناچار به مقابله ودرگیری کشیده شدند. در مقابل  قهر ضد انقلابی از بکارگیری قهر  انقلابی نیز هراسی نداشتند .شعار هایی مانند بجنگ تا بجنگیم و یا وای به روزی که مسلح شویم، بیانگر روحیه بالا و هم  درس گیری آنان  از سرکوب های جنبش سال ۸۸است.

۵- وقتی که به موارد مثبت این خیزش بزرگ اشاره میشود باید و لازم است که از ضعف بزرگ آن که همانا عددم وجود رهبری هدایتگر در صحنه بود  نیز اشاره شود. البته فقدان  رهبری  ای که توان تداوم چنین جبش هایی را داشته و بتواند هدایت و هماهنگی نیرو ها و شعار ها را در صحنه عمل برعهده گیرد و تامین نماید، همواره یکی از ضعف های اساسی و تاریخی- مشخص جبش های توده بپا خاسته ما بوده است. شکست های حاصل از جنبش مشروطه، قیام های خیابانی و کلنل پسیان،جنبش گیلان و کوچک خان، جنبش ملی شدن نفت و مصدق،جنبش های چریکی فدایی و مجاهدین و انفلاب ۵۷، جنبش دانشجویی ۷۸ و جنبش باصطلاح سبز ۸۸ همگی از بعد تاریخی موید این ضعف مزمن و مستمر فقدان رهبری کارآمد و انقلابی  است ودر بعد مشخص، جنبش دی ماه ۹۶ نیز به عینه مهر این فقدان رهبری در صحنه ی عمل و اثار مخرب  آن را با خود دارد. الیته جریاناتی مانند سلطنت طلبان و مجاهدین که از حمایت های امپریالیتسی و دول ارتجاعی منطقه  برخوردارند، کوشیدند تا از موقعیت بوجودامده  وخیزش اخیر به نفع خود استفاده کنند. اینان به کمک دلارهاو رسانه های امپریالیستی در طمع ایفای  چنین نقشی از دورواز خارج کشور هستند و” خواب های شیرین” بی تعبیر می بینند، ولی تجربه توده های فرودست،آگاهی نسبتا بالای جوانان ، نقش وسایل ارتباطی مدرن و شبکه های اجتماعی ، نقش جنبش زنان ، دانشجویان  بویژه کارگران و چپ کمونیستی که ققنوس وار از خاکسترش برخواهد خاست و غیره در شرایط مفروض آن عواملی اند که امکان درسگیری  و  کاربست  ان در ایجاد یک  رهبری راستین و انقلابی را فراهم خواهند آورد.

گرچه جنبش دی ماه ۹۶ با برقراری حکومت نظامی های اعلام نشده در اقصا نقاط کشورو سرکوب های وسیع ، در شکل اعتراضات و تظاهرات متوالی و سراسری فروکش کرده است،اما پس لرزه ها و اثراتش از جوانب گوناگون قابل مشاهده و بررسی است.

این خیزش از یکطرف  افکار عمومی ومترقی  جهان را به همدلی و همراهی با توده های بپا خاسته وخواست های حق طلبانه  شان واداشت.بویژه مردم منطقه خاور میانه متوجه موقعیت اسفناک شرایط زیستی طبقات زیرین درجامعه ما شدند و نتایج چهل ساله حکومت اسلامی وسیاست های مخربش را دریافتند. و از طرف دیگر دول امپریالیستی ومداخله گر را به تکاپو انداخت و هر کدام با سیاست هایشان و ابزار تبلیغاتی شان به کمک و تقویت  نیروهایی چون رضا پهلوی و مجاهدین برخاستند و پشتیبانی از آنان را دربوق دمیدند. گرچه این جنبش در تحقق شعار نان،کار،آزادی نا توان ماند، اماناقوس مرگ این رژیم ارتجاعی را در سراسر ایران به صدا درآورد ولرزه بر”کائنات” اش انداخت. وحدت و همدستی جناح ها ودارودسته های رژیم چه اصلاح طلب و اعتدالی را با ولایت مداران در سرکوب توده ها وحفظ نظام به عینه آشکارنمود وحنای مدعیان اصلاح و اعتدال را  بی رنگ و خودشان را بی آبرو ساخت. این خیزش نه تنها رژیم و کارگزارانش را غافلگیر وگیج نمود بلکه عقب ماندگی  اپوزیسیون های رنگارنگ و حتی چپ  و مدعیان دروغین  ورهبران خود خوانده را نیز غافلگیر ومبهوت ساخت.و نشان دادکه ساز تکروی ها و فرقه گرایی انان دیگر از صدا افتاده است. هم چنین  نشان داد که جنبشی بدون رهبری سراسری و همآهنگ کننده بوده است و لذا مسئله اتحاد و همگامی نیروها و افراد مدافع کارگران وزحمتکشان حول برنامه ای مشخص را در دستور قرار داده و مسئله ایجاد و پیدایش چنین رهبری را  به ضرورتی مبرم تبدیل کرده است.

فقر و فلاکت ، گرانی ، بیکاری و پایمال شدن حقوق ابتدایی اجتماعی و سیاسی  احاد جامعه که  زمینه ساز چنین خیزشی هایی هستند پا برجایند و با  سرکوب وکشتار و بگیر وببند و ایجاد کهریزک های پراکنده در چهار گوشه ی این خاک  از بین نمی روند ، با تداوم شرایط  اسفناک سیاسی و اجتماعی و وجود مولفه های اساسی که ذکرش رفت ، تحت حاکمیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی  سرکوبگر، بازهم چنین خیزش هایی در این یا آن شکل دیگر ودر پله ای بالاتر، شعله ورخواهند شد .جامعه ایران آبستن حوادث است وبه همان گونه که تا کنون مشاهده شده است قابل پیش بینی نیست، لذا اگر چپ می خواهد نقشی در خیزش ها و جنبش های آینده داشته باشد وبه شیوه تا کنونی لنگ لنگان دنباله رو حوادث و تکرار گر نظرات گذشته نباشد باید وضروری است که از گذشته و بویژه خیزش دی ماه ۹۶ که خیزشی برای نان،کاروآزادی بود درس ها بگیرد و بیاموزد وگرنه براو همان رود که تا کنون رفته است.

یوسف زرکار – دی ماه ۹۶  (۱۷٫۰۱٫۲۰۱۸ )

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.