بهزاد بارخدایی: پروسه سرنگونی رژیم آغاز شده است!

اعتراضات سراسری کنونی حتی اگر بعلت حملات و سرکوب، یک قدم به عقب رود، باردیگربا شعله عظیمتری به میدان خواهد آمد. پروسه سرنگونی رژیم آغاز شده است. ….

—————————————————

جنبش اعتراضی سراسری مردم ایران در این مدت کوتاه نشان داد که استبداد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی سرمایه داری در ایران نیز به انتهای خود رسیده است.
رژیم استبدای در ایران، با سرکوب، کشتار، زندان، شکنجه و اعدام به سرکار آمد، و به همین روال تا کنون به حیاط خود ادامه داده است. کلیت این رژیم متحدن برای حفظ حکومت و منافع خود از هیچ وحشیگری دریغ نکرده و نخواهند کرد.

رژیم جمهوری اسلامی ایران از همان بدو به قدرت رسیدن، تحمیل فقر و بیکاری، افزایش اعتیاد و فحشا در جامعه به حیات خود ادامه داد. کماکان اکثریت جامعه از بی حقوقی کامل برخوردارند. نبود حق تشکل و اعتصاب، نبود آزادی بیان، قلم و تجمع بر کسی پوشیده نیست. سرکوب و دستگیری مخالفین، اقلیتهای ملی و مذهبی، کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان و نیروهای مترقی، حمله به اعتصابات کارگری، شلاق زدن کارگران اعتصابی، ندادن حقوقهای عقب افتاده، دزدی و اختلاس و… از روش حکومتی این رژیم ضد انسانی بوده وهست.
در این ۴ دهه اعتراضات و اعتصابات بی شماری صورت گرفته است و کارگران و زحمتکشان برای حق و حقوق خود به اشکال مختلف به این رژیم اعتراض کرده وبرای رسیدن به خواسته ها و مطالبات خود پا فشاری کرده اند. کارگران، معلمان، دانشجویان، پرستاران و دیگر اقشار مترقی جامعه بی وقفه در حال کشمکش بوده اند و رژیم اسلامی سرمایه جوابی جز سرکوب، زندان و … نداده است. هم اکنون علاوه بر کسانی که در این چند روز دستگیر شده اند، هزاران کارگران زندانی و دیگر زندانیان سیاسی در زندانهای این رژیم هستند.
فجایع این ۴ دهه راه حل دیگری جز یک تغییر پایه ای و اساسی در مقابل مردم در ایران نگذاشته است و برای تغییر سیستم و نظامی که بانی این فجایع و جنایتها است، مردم کارد به استخوانشان رسیده و دست به اعتراض و طرح مطالبات خود زده اند.

مهم این است که این دور مردم خود آگاهانه به میدان آمده و کلیت این نظام را به زیر سوال برده اند، گرچه رژیم و نوکرانش سعی دارند این قیام مردمی را به وابستگی به این دولت و آن دولت ، این فرد و آن دسته نسبت دهند، اما خیال باطل، اعتراضات و تظاهراتهای تهاجمی مردمی و مطالبات و شعارها، آنقدر واضح و گویا هستند که هیچ دسته و گروهی نمیتواند در این میان مفت خوری بکند.

رسانه های وابسته با ترتیب دادن مصاحبه و دعوت از بازمانده های سلطنتی وسربیرون آوردن مجاهدین از سوراخ، سعی به چهره سازی و یا آلترناتیو سازی میکنند، اما این گرایشات سیاسی نه تنها امتحان خود را قبلن پس داده اند، بلکه مردم به واضح با عمل خود به این کهنه نظرات، نه گفته اند. این رسانه ها و نیروهای ارتجاعی سعی دارند با گفتن اینکه خواست این اعتراضات صرفا اقتصادی  است و نه چیز دیگر، اعتراضات و مبارزه مردم را بی ارزش جلو دهند و مستقیم و غیر مستقیم نظام و سیستم را از گزند عمیق اعتراضات نجات دهند. واقعیت این است که نگاهی به شعارها و فریاد مردم میتوان دید که نظام و کلیت سیستم استثماری را زیر سوال برده اند و دیگر اینکه اقتصاد در سیستم حاکم در سطح جهانی ، پایه تمامی مسائل و حیات انسانی است، بدون اقتصاد، سیاست و اجتماع معنی ندارد، تمامی جنگها بر سر اقتصاد است، تمامی مبارزات اقتصادی و اجتماعی به یک معنی سیاسی است، نمیتوان اینها را از هم جدا کرد. بدرست مردم اعتراضاتشان را با طرح خواسته های اقتصادی، علیه فقر، بیکاری، بی مسکنی، گرانی پیش میبرند و متوجه هستند که برای مقابله با این مشقات باید جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و سیسیتم سرمایه داری را نابود کنند. در کنار این انحرافات جمعی تازه مدرن شده کهنه اندیش صحبت از خشونت و مبارزه متمدن کردن و صلح آمیز را توصیه میکنند. این مرتجعین، مبارزه و اعتراضات مردم که در اصل علیه خشونت آغاز شده و به شکل سراسری علیه خشونتهای سرمایه داران که فقر، بیکاری و بی خانمانی، اعتیاد و فحشا را برای اکثریت به ارمغان آورده اند را نمیبیند. هزاران هزار زندانی، اعدام کردن هزاران انسان و … را خشونت نمیدانند که رژیم اسلامی شان در این سالها با وقاحت برای در قدرت ماندن بکار برده است. مردم به پاخاسته در ایران باید محکمتر و مسلح تر در مقابل خشونت دولت سرمایه داری ایران و نوکرانشان ایستادگی کنند و تا از میان بردن آنها و تغییر کل نظام از پا ننشینند. زمان آن رسیده است که صاحبان اصلی جامعه خود هدایت و حکومت را بدست بگیرند.

شرایط اسفناک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، راه حلی دیگری برای مردم نگذاشته است جز اینکه، با اتکا به نیروی خود به میدان آمده و آینده دیگری را با دست خود بسازند، اعتراضاتی که ۷ دی ۱۳۹۶ شروع و به فوریت سراسری شده و مردم با شعارهای خود کل سیستم و نظام حاکم را به زیر سوال برده و خواهان سرنگونی آن هستند، قرار است جامعه دیگری از این خفتی که جمهوری اسلامی و قبل از آن رژیم سلطنتی به مردم تحمیل کرده بودند را بسازند.
شاید بد نباشد گذرا به رژیم سرنگون شده سلطنتی و شاهنشاهی و انقلابی که بدرست علیه دیکتاتوری شاه در سال ۵۷ به راه افتاد، نگاهی  بیندازیم.
انقلاب به حق علیه حکومت سرمایه داری سلطنتی توسط مردم ایران به راه افتاد، نظام شاهنشاهی نظامی گندیده ای بود که منافع اکثریت مردم را به تاراج گذاشته و با زوراسلحه ، ارتش و گارد و ساواک و نیروهای نظامی دیگر منافع سرمایه داران و صاحبان سرمایه را حفاظت میکرد و در توافقاتشان با بخشی از روحانیت و دادن امکاناتی به آنها حکومت خود را حفظ نموده بود.
در نظام سرمایه داری شاه، زندان و شکنجه ، سرکوب اعتراضات کارگری، زنان، دانشجویان، ملیتهای تحت ستم، نبود حق تشکل و اعتصاب و … تفاوتی درپایه با نظام گندیده جمهوری اسلامی سرمایه در این چهاردهه نداشت.
رژیم سلطنتی آنچنان خفقانی را حاکم کرده بود که در طول بیش از ۳۰ سال جوانان و شهروندان بیشماری در سیاه چالهای این رژیم زندانی، شکنجه و اعدام شدند، رژیم شاه هیچ حق تشکل و سازمانیابی را تحمل نمیکرد و درنده وار سرکوب مینمود. اقلیتهای قومی و دیگر نیروهای اجتماعی زیر شدید ترین فشارها و بی حقوقی بسر میبردند.
در رژیم شاه هم مبارزه علیه این نظام گندیده به اشکال مختلف در جریان بود و سالها سازمانها، گروهها و محافل مختلف، کارگران، زنان، جوانان و دانشجویان، نیروهای چپ به شکل زیرزمینی مشغول فعالیت بودند و زندگی را به رژیم سلطنتی سیاه کرده بودند وآب خوش از گلویشان پایان نمیرفت. تا اینکه سرانجام اعتراضات محلی، خیابانی و اعتصابات کارگری وسیعتر و وسیعتر شد و کل کشور را در برگرفت و با حضور فعال کارگران و بویژه کارگران نفت کاررژیم تا دندان مسلح شاه را یکسره کرد. این انقلاب با خواست آزادی و رفاه، با خواست کار و نان، با خواست یک زندگی انسانی و برابر برپا شد. این انقلاب موفق شد یکی از دیکتاتورهای سرمایه داری را سرنگون کند، اما نتوانست به کار خود ادامه دهد و نیروهای مذهبی و ارتجاعی با کمک دولتها و امپریالیستها برای سد کردن انقلاب و سرکوب انقلاب به نام انقلاب اسلامی و یا درستتر بگوئیم کودتای سرمایه داران اسلامی به رهبری خمینی ربوده و شکست خورد. سرکوب و خفقان، جنگ و زندان و اعدام ، دستگیری و شکنجه به دست ارتجاع اسلامی سرمایه از همان فردای شکست انقلاب به اجرا گذاشته شد. جمهوری اسلامی موفق شد، انقلاب را سد کرده و به شکست بکشاند!

با توجه به شرایط و شکست انقلاب ۵۷ و ادامه همان فلاکت سلطنتی در زمینه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که توسط جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد البته با استفاده از مذهب پررنگتری از رژیم شاه، حضور اعتراضی و مبارزاتی مردم را شاهد هستیم که به شکل سراسری در جریان است. در همین مدت کوتاه پیوستن شهرها و مناطق بیشتری به اعتراضات سراسری را شاهدیم. این شروع یک قیام دیگری است که  میتواند جامعه انسانی با آزادی و رفاهی عمومی را پی ریزی کند. نظام سرمایه داری در ایران را این بار از ریشه ساقط کند. کارگران و زحمتکشان و تمامی نیروهای اجتماعی باید به نیروی خود اتکا کنند نه به این رهبر، شاه، شیخ، ملا و آن سردار. جامعه انسانی با توجه به تجربیات تاریخی بهتر میتواند با حضور تمامی شهروندان در شوراهای محلات مسکونی و محله های کار هدایت و سازماندهی شود.

این اعتراضات شروع شده تا همینجا نشان داد که رژیمی که انواع اقسام نیروی نظامی، مسلح و ایدئولوژیکی دارد، نمیتواند تا ابد مردم را در حبس، ترس و وحشت نگهدارد. مردم شجاعانه تا همین جا نشان دادند که اگر بخواهند ، میتوانند یکی از درنده خو ترین و دژخیم ترین رژیم در دنیا را به لرزه بیندازند و انداختند. طبیعتا با سازماندهی بیشتر، متشکلتر شدن بیشتر و متحد تر شدن با حضورفعال کارگران و زحمتکشان زن و مرد در این مبارزه، مردم میتوانند این نظام گندیده را نیز به زباله دان تاریخ بریزند و خود قانونگذار و مجری قوانین انسانی و مورد نیاز جامعه برای تمامی شهروندان شوند.

اعتراضات سراسری کنونی حتی اگر بعلت حملات و سرکوب، یک قدم به عقب رود، باردیگربا شعله عظیمتری به میدان خواهد آمد. پروسه سرنگونی رژیم آغاز شده است.

بهزاد بارخدایی – ۱۷ دی ۱۳۹۶
——————————————–

به نقل از نشریه خیابان
شماره ۴ ، زمستان ۱۳۹۶

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.