قطعنامه پایانى کنفرانس (پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهاى ایران)،بروکسل
کنفرانس پلاتفرم دمکراتیک جنبشها و خلقهای ایران ضمن تاکید و حمایت کامل از ظرفیت و توامندی جنبشها و خیزشهای مردمی در ایران، هر گونه مداخله سیاسی، اقتصادی و نظامی در امور ایران را قویا محکوم میکند و امید بستن به اصلاحات حکومت اسلامی را مردود میداند. ….
قطعنامه پایانى کنفرانس (پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهاى ایران)
بروکسل – اتحادیه اروپا
ما در جهانى زندگى مىکنیم که استثمار انسان توسط انسان، اعمال ستم و تبعیض گسترده بر زنان، تخریب زیست محیطى کره زمین براى همه موجودات آن به امرى روزانه تبدیل شده است. جنگ، بیکارى، بردگى، به کار گماردن کودکان، تن فروشى، رقابت و کاهش سطح زندگى مزدبگیران، روال عادى زندگى در جهان و بهخصوص در خاورمیانه و ایران شده است. تمام دولتهای موجود در جهان و به ویژه خاورمیانه در ایجاد این وضعیت بدرجات مختلف سهیم، و ذینفع هستند. این دولتها هر نام و نشانی که داشته باشند در واقع دولتهای استثمارگر هستند.
طى چند دهه اخیر، از یکسو اقدامات بعضى از نیروهاى جهانى براى ترسیم خاورمیانهاى نو و منطبق با منافع سیاسى و اقتصادى خود در منطقه و از سوی دیگر اصرار بر حفظ موقعیت خود از سوى دولتملتهاى مستبد و تمامیتخواه منطقه از جمله جمهورى اسلامى ایران منطقه را به آشوب کشیده است و مصیبتها و ویرانگرى های مضاعفى را بر خلقهاى منطقه تحمیل کرده است. در این گیر و دار خلقها و جنبشهاى دموکراتیک آنها تلاشهایی را که براى تامین منافع خلقى انجام دادهاند ولى متاسفانه به دلیل نارساییهاى عملی و برنامهریزیهاى تاکتیک و استراتژی تاکنون نتوانستهاند راه به جایى ببرند و به دلیل برخوردهاى مستبدانه در کوتاه مدت به انحراف و شکست کشیده شدهاند و لذا زمینه براى یغماگری و سرکوب نیروهاى مردمی، هموار گشته است.
همچنین بهار عربى در کشورهاى عربى و اعتراضات مردم در ایران در سال ٢٠٠٩ تحولاتى را از سر گذراندند و تجارب تلخ و آموزندهاى را کسب کردند. این جنبشها به این دلیل مطالبات اصلى، صریح و سراسرى نداشتهاند با بنبست روبرو شدهاند، این هم ما را ناچار مىگرداند که به جستجوى راهکارهاى واقعبینانه و عملى بپردازیم. تجربه موفق و تا کنونى کنفدرالیسم دموکراتیک در شمال سوریه(روژآوا) نشان مىدهد که راه ممکن و آلترناتیو عملى دیگرى هم وجود دارد، آلترناتیو امروز براى خاورمیانه و بالاخص ایران مىتواند با کنفدرالیسم دموکراتیک، ملت دموکراتیک و خود مدیریتى دموکراتیک در کمونهای خود گردان با توجه با خصوصیات اتنیکى، فرهنگى و اجتماعى هر منطقه به سازماندهى بپردازد.
همانطور که همه به درستی می دانیم، ایران سرزمینی است با خلق های متعدد و جغرافیای متنوع، از اینرو، در چهارچوب طرح کنفدرالیسم دموکراتیک هر یک از این خلقها، از حق تعیین سرنوشت خویش، با تشکیل ملت دموکراتیک و با ایجاد خود مدیریتی دموکراتیک به منظور حق تعیین سرنوشت در مقیاس محلی و سراسری برخوردار است. یعنى بهجاى تشکیل یک «دولت – ملت» مىتوان به برساخت ملت دمکراتیک با تنوع فرهنگها و زبانهاى گوناگون در این سرزمین مشترک پرداخت. یعنى جامعه ایران متشکل از تمام خلقها در سرزمینی مشترک با اتحاد داوطلبانه و با حقوق برابر در چهار چوب ترسیم قوانین و مقررات دموکراتیک است و از این رهگذر مىتوانند در کنار هم به همزیستى مسالمتآمیزى دست یابند. بدین ترتیب تمام خلقهاى ایران هم به حقوق ملى – دموکراتیک و حق تعین سرنوشت خود خواهند رسید و هم با ایجاد اتحاد دموکراتیک و داوطلبانه مانع گسست این خلقها که داراى روابط تاریخى مشترک و طولانی هستند خواهند شد. بدیهی است، اگر این خواست برحق محقق نگردد، خلقهای تحت ستم داخل جغرافیاى ایران اعم از آذرى، بلوچ، عرب، کرد، فارس، ترکمن، لر و … این حق را خواهند داشت که آلترناتیوهاى دیگر را تا سطح گسستن و ایجاد ملت – دموکراتیک خود برگزینند.
بر کسى پوشیده نیست که سیاست آسمیلاسیون و استحاله ارزشهاى فرهنگى خلقها و بنیادهای هویتی ایران، روز بروز عمیقتر مىگردد. زنان در زیر لواى قوانین شریعتى و مردسالارانه جمهورى اسلامى بیشترین سرکوب و ظلم را متحمل شدهاند؛ کودکان، جوانان، دانشجویان و کارگران روزبهروز بیشتر مورد تعرض و سرکوب سیاستهاى ارتجاعى جمهورى اسلامى قرار گرفتهاند، بهطور کلی ایران بە پرچمدار نقض حقوق بشر تبدیل شده است. زندان، شکنجه و اعدام مخالفین به امرى روزمره تبدیل گشته است. در نتیجه اختلاسهای دولتى و تبعیضهاى طبقاتى، گرسنگى، بیکارى و فقر روزبهروز افزایش یافته است. در نتیجه سیاستهاى سرکوبگرانه و توتالیتاریستى جمهورى اسلامى هر روز بیشتر از پیش عرصه بر دگر اندیشان و مخالفان سیاستهاى جمهورى اسلامى تنگ شده است. بدون تردید مىتوان به موارد زیادى اشاره کرد که به وضوح دلالت بر سیاست سرکوبگرانه و غیر دموکراتیک جمهورى اسلامى دارد. آنچه که همچنان در شرایط کنونی و با توجه به تحولاتی که در سطح جامعه در جریان است موجب نگرانی می شود، سکوت بسیارى از نهادهاى بینالمللى در برابر این سرکوبگریها است.
با توجه به برگزارى کنفرانس ما در پارلمان اتحادیه اروپا، ذیلاً به نکاتى در قبال مواضع دولتهاى عضو اتحادیه اروپا با جمهورى اسلامى اشاره میکنیم:
١- اتحادیه اروپا در برابر سیاستهاى زنستیزانە، نقض حقوق بشر و اعمال زندان، شکنجه و اعدام از سوى جمهورى اسلامى موضعی جدی اتخاذ نکرده و در خصوص این برخورهاى غیرانسانى آن را بهطور صریح محکوم نمیکند و تنها به منافع و روابط اقتصادی خویش میاندیشد.
٢- اتحادیه اروپا در برابر بیعدالتیهای سیاستهاى غیرانسانى جمهورى اسلامى در قبال کودکان و جوانان و گسترش و افزایش بیعدالتیهای اجتماعى که موجب افزایش فقر و فشار مضاعف بر طبقات پایینى جامعه ایران میشود کاملا بیتفاوت است.
۳- کنفرانس پلاتفرم دمکراتیک جنبشها و خلقهای ایران مصراً خواستار آزادی سریع و بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی ایران و خاورمیانه از جمله آزادی رفیق عبداله اوجالان است که از دو سال پیش تاکنون اطلاعی از وضعیت او در دست نیست.
۴- کنفرانس پلاتفرم دمکراتیک جنبشها و خلقهای ایران بدین وسیله حمایت کامل خود را از کلیه جنبشهای کارگری، دانشجویی، زنان و فعالیتهای محیط زیستی اعلام میدارد.
۵- کنفرانس پلاتفرم دمکراتیک جنبشها و خلقهای ایران ضمن تاکید و حمایت کامل از ظرفیت و توامندی جنبشها و خیزشهای مردمی در ایران، هر گونه مداخله سیاسی، اقتصادی و نظامی در امور ایران را قویا محکوم میکند و امید بستن به اصلاحات حکومت اسلامی را مردود میداند.
پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهای ایران، از همه خلقهاى ایران و مردم آزاده و برابریطلب، سازمانها و احزاب سیاسی مردمی، تشکلهای تودهای، کارگری و فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان انتظار دارد که از جنبش جدید مردم ایران در رسیدن به یک جامعه آزاد ، برابر و دموکراتیک حمایت کنند.
۱۱ ژانویه ۲۰۱۸
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.