نگاهی به وضعیت اعتراضات اخیر در اراک و وظایف کارگران پیشروی کارخانجات اراک نسبت به جنبش اعتراضی

از اولین روز شروع اعتراضات سراسری، اراک جزو شهرهایی بود که حادترین نوع اعتراضات خیابانی را به خود دید. واژگون کردن ماشین پلیس، آتش‌زدن کانکس نیروی انتظامی و حمله به بیت نمایندۀ ولی فقیه، یورش مردم به فرمانداری اراک و اشغال آن در روزهای اولیه گواهی بر سطح بالای اعتراضات در اراک بود. ….

به دلیل تمرکز ده‌ها کارخانۀ صنعتی بزرگ در شهر اراک و فشاری که خصوصی‌سازی‌ها و ورشکستگی‌هایش حداقل در دهۀ اخیر بر دوش کارگران اراک گذاشته، لااقل در دو سال اخیر دیده‌ایم که چه‌طور تظاهرات خیابانی کارگری به صحنه‌ای آشنا در شهر اراک تبدیل شده‌است. بااین‌حال همین حد از تمرکز کارخانه‌ها و سطح بالای اعتراضات کارگری در اراک است که حکومت را وا می‌دارد قبضۀ امنیتی بر شهر را سفت و سخت‌ بگیرد. هنوز چند ماهی از سرکوب و یورش نیروهای ضدشورش و پرتاب گاز اشک‌آور علیه کارگران آذرآب نمی‌گذرد. در اعتراضات هفتۀ گذشته تعداد دستگیرشدگان دو روز (۹ و ۱۰ دی) تقریباً ۳۰۰ نفر بوده که تعداد ۴۵ نفر آنان نوجوان بودند. آمار دستگیرشدگان روزهای پس از ۱۰ دی معلوم نیست. در بین دستگیرشدگان، تعدادی از کارگران آذرآب و هپکو و سایر کارخانه‌ها که در تظاهرات خیابانی شرکت کرده‌بودند نیز موجود بوده. حکومت به نقل از دادستانی بیش از نیمی از دستگیرشدگان را دادگاهی کرده‌است.

فضای این روزهای اراک و کارخانه‌هایش هم به‌شدت امنیتی است و نیروهای اطلاعاتی تا پاسی از شب با ماشین کشیک می‌دهند، همچنین دیده شده دوربین‌های جدیدی برای رصد خیابانی نصب کرده‌اند و هنوز هم روند دستگیری‌ها متوقف نشده‌. با امنیتی‌شدن فضا و موج دستگیری‌ها و تشدید سرکوب، تظاهرات خیابانی کمابیش رو به افول است. اما نارضایتی‌های انباشت‌شده و انبوه مطالبات طبقاتی و سیاسی معترضین هم‌چنان بر سرِ جای خود باقی است.

حکومت به خوبی می‌داند که اگر کارگران صنعتی اراک سیاسی شوند، اراک به انبار باروتی علیه آنان بدل خواهد شد. بی‌دلیل هم نیست که از ترس چنین چشم‌اندازی حقوق معوقۀ مهرماه کارگران هپکو درست در بحبوحۀ اعتراضات خیابانی واریز شد. دقیقاً همین ترس است که می‌بینیم هرگاه وضعیت کارخانجات مهم این شهر روی میز استانداری یا فرمانداری قرار می‌گیرد، نمایندگان وزارت اطلاعات نیز در جلسات مشترک با نمایندگان وزارت صنعت و سازمان‌ خصوصی‌سازی حاضر می‌شوند.

با توجه به وضعیتی که در بالا توصیف کردیم، چند نکتۀ کلیدی و مهم راجع به موقعیت و وظایف کارگران نسبت به جنبش اعتراضات خیابانی در هر مرحله مطرح می‌شود:

با آغاز اعتراضات خیابانی هفتۀ پیش در اراک، موضع کارگران نسبت به حمایت یا شرکت در تظاهرات اعتراضی خیابانی دو دسته بود، عده‌ای از کارگران با این استدلال که شعارهای سلطنت‌طلبی در تظاهرات شنیده شده، بنابراین چون این خواست‌ها را متناسب با خودشان نمی‌دیدند از شرکت در تظاهرات دفاع نمی‌کردند. اما عدۀ زیاد دیگری از کارگران -فارغ از دیدگاه سیاسی- این فرصت را برای ابراز یک اعتراض همه‌جانبۀ طبقاتی و سیاسی مغتنم شمردند و در تظاهرات شرکت کردند. وظایف کارگران پیشرو نسبت به اعتراضات اراک را در ۳ سناریو می‌توان بررسی کرد:

۱- در زمانی که شورش خیابانی به تازگی به جریان افتاده و خیلی‌ها با تردید به آن نگاه می‌کنند و هنوز فضای درون کارخانه فاصلۀ زیادی با فضای حاد اعتراضی در خیابان‌ها دارد (یعنی بین کارگران دودستگی است)، هنوز زمانِ سیاسی‌شدنِ کارخانه (یعنی مثلاً اعتصاب در حمایت از اعتراضات یا اشغال کارخانه و غیره) فرا نرسیده. بنابراین بهترین راه، شرکت کارگران معترض، بدون یونیفورم ( و با پوشاندن چهره‌هایشان) در تظاهرات و مطرح کردن مطالبات و شعارهای کارگری‌شان (مثلاً با مضمون «ملی‌کردن کارخانه» یا «گرداندنِ کارخانه به دست خودِ کارگران» و غیره) در بین جمعیت است. به‌دلیل سوابق اعتراضات خیابانی کارگران در اراک و بافت کارگری‌اش، جمعیت معترض مردمی یقیناً از چنین شعارهایی حمایت کنند. (مثلاً کارگر پیشرو می‌تواند با هماهنگی چند تا از همکاران نزدیک و قابل اعتمادش شعارهای ساده و قافیه‌دار تهیه کند و بعد با حفظ مسائل امنیتی -یعنی پوشاندن چهره- در تظاهرات شرکت کند و سعی کند آن شعارها را در جمعیت اعتراضی بیاندازد تا شعار بگیرد). اگر چنین فعالیتی انجام شود و سایر کارگران روز بعد از اعتراضات با چشم خود ببینند و بشنوند که در فیلم‌های اعتراضی چه‌طور تظاهرکنندگان از خواست‌های آنان حمایت می‌کنند، اعتمادشان زیاد می‌شود و به صفوف اعتراضات می‌پیوندند (این امری بود که متأسفانه در هفتۀ گذشته اتفاق نیفتاد).

۲- سناریوی بعدی زمانی است که تظاهرات خیابانی به‌قدری تداوم یافته و از خود پایداری نشان داده که به سرعت درحال زیاد شدن است و از طرفی توان رژیم برای سرکوب و کنترل به شدت تحلیل رفته‌است. در اینجا وظیفۀ اصلی و فوری کارگر پیشرو آنست که دیگر به اعتراض فردی خیابانی اکتفا نکند، بلکه از طریق سازماندهی اعتصابات، کل کارخانه و کارگرانش را به عرصۀ اعتراضات بکشاند. به این دلیل که کلید اصلی به موفقیت رساندنِ جنبش اعتراضی خیابانی، در هر حال در دست کارگران است. سلاحِ اعتصاب که مستقیماً نقطۀ حساس حاکمیت را –یعنی منابع مالی‌اش را که از چاپیدنِ کارگران به دست می‌آورد- نشانه می‌گیرد و با تحمیل میلیاردها تومان خسارت به اقلیتِ قُلدری که منابع و مناصب را در دستش گرفته، آنان را به زانو در می‌آورد!

یک نکتۀ کاملاً فرعی راجع به اراک آنکه در روزهای اخیر بخاطر غیاب خبررسانی آزاد، اخبار جعلی زیادی در مورد وضعیت اعتراضی پخش می‌شد که آخرینش خبری بود که دیروز ایلنا دربارۀ جوّ اعتراضی و نارضایتی کارگران هپکو از معوقاتشان انتشار داد و در عرضِ چند ساعت برخی رسانه‌ها و تشکل‌های فعالین کارگری با دستکاری تیتر خبر آن را تبدیل به یک «اعتصاب دو هفته‌ای» کردند!!! اشکال این نوع دستکاری و ابهام‌آلود کردن اخبار آنست که مانع از آن میشود که نبض دقیق و زندۀ جنبش در دست فعالین و مبارزین باشد و بتوانند فعالیت‌هایشان را دقیقاً با این نبض هماهنگ کنند.

۳- اما سناریوی سوم در شرایطی است که بعد از چند روز اوج‌گیری اولیۀ تظاهرات خیابانی، به‌دلیل سرکوب و دستگیری‌ها و نبود یک رهبری و چشم‌انداز روشن ، تظاهرات خیابانی در حالِ کم شدن باشد. در این‌جا باید مکرراً این چشم‌انداز را به همکاران یادآوری کرد که هرقدر دستِ حکومت برای سرکوب بیش‌تر باز شود، احتمال این‌که دامنۀ این سرکوب به درون کارخانه‌ها هم برسد بیش‌تر می‌شود. حکومت با این بهانه سعی خواهد کرد جلوی کوچکترین اعتراضات کارگری برای کمترین مطالبات صنفی هم (مثل دستمزدهای پرداخت‌نشده) به اسم مبارزه با «اغتشاش» بگیرد. وقتی احتمال سرکوب و افول مبارزه بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود، در این وضعیت برای یک کارگر پیشرو هیچ‌چیزی به اندازۀ تداوم فعالیت جمعی در قالب تشکیلات مبارزاتی نجات‌بخش نیست. معمولاً با آغاز اولین نشانه‌های افول جنبش، بسیاری از مردم معترض به سرعت ناامید می‌شوند، به خانه‌ها باز می‌گردند و در مقابل این‌که چرا و چه‌طور آن انرژی شکوهمند و جمعیِ مبارزاتی به هرز رفته پاسخی نمی‌یابند. اما فقط پیشروترین‌ها هستند که با کم شدن سرعت اولیۀ اعتراضات از نفس نمی‌افتند و ناامید نمی‌شوند و در عوض مدام از خود می‌پرسند «در این مرحله دقیقاً چه کاری باید کرد که به جنبش کمک کند تا خاموش نشود؟». پاسخ به این سؤال را تنها در مبارزۀ جمعی باید جُست. یعنی اگر فرد معترض توانست خود را به یک مبارزۀ متشکل وصل کند، می‌تواند در زنده نگه داشتن مبارزه سهم ایفا کند. اما اگر منفرد باقی ماند، از ایفای سهم ویژه در پیشرَوی جنبش باز می‌ماند. چه ابزاری می‌تواند این مبارزه را که زیر سرکوب در حال له شدن است، زنده نگه دارد جز یک تشکیلاتِ پویا که حتی در دورۀ سرکوب هم توانسته امنیت اعضایش را حفظ کند و به مبارزه ادامه دهد؟ کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری، اگر نه هنوز چنین تشکیلاتی، اما نطفه‌ای از چنین تشکیلاتی است که چشم‌اندازش حیات بخشیدن و جهت دادن یک جنبش انقلابی با پیشروان کارگری از استان‌های مختلف است.

اگر شما هم مبارزه را جدای از جزر و مد اعتراض در خیابان، امری دائمی می‌دانید که باید برای آن به صورت جدی تدارک دید، از طریق کانال تلگرام با ما در تماس باشید.

کمیته عمل سازمانده کارگری – ۱۷ دی ۱۳۹۶

https://ksazmandeh.wordpress.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.