دکتر ناصر زرافشان: ملاحظه ای بر «خشونت» در مبارزه

نولیبرال ها و نئوکان ها که از امکانات زبان و تحریف زبانی هم برای عوام فریبی استفاده می کنند طی چند دهه گذشته در تبلیغات خود، واژه «خشونت» را به جای واژه «قهر» قرار داده اند و به کار می برند، زیرا خشونت پیشاپیش از لحاظ اخلاقی مذموم و محکوم است و با این ترفند زبانی نسخه محکومیت قهر را هم به سادگی می پیچند. حال آنکه خشونت و قهر، دو مفهوم جداگانه اند که سرشت و ماهیت آنها متفاوت است ذاتاً با هم تفاوت دارند و قاطی کردن آنها از ترفند های مزورانه نولیبرالی است. ….

n-zarafshan

خشونت مربوط به رابطه دو شهروند معمولی و در سطح یکدیگر است و البته از دیدگاه اخلاقی و فرهنگی در روابط انسانی ناپسندیده و محکوم است، حال آنکه قهر مقوله ای تاریخی است و مربوط به رابطه حاکمیت و مردم با یکدیگر است. جامعه ناگزیر پیشرفت می کند و تغییر می یابد و البته که همه ترجیح می دهند این تکامل تاریخی خود را بدون آنکه از بینی کسی خون جاری شود، طی کند. اما چه می توان کرد آنها که منافعشان در حفظ وضع موجود است حرکت جامعه به جلو را ترمز می کنند و همین ها هم هستند که همیشه پیشرفته ترین افزارهای اعمال قهر را که با پول خود مردم تهیه کرده اند در زراد خانه های خود انبار می کنند و همین ها هستند که همواره علیه مردم از قهر استفاده کرده اند و می کنند.

بله. البته که مردم ترجیح می دهند آرام و بی آنکه از بینی کسی خون آید پیشرفت کنند، اما آزادی و پیشرفت بدون عدالت اجتماعی به دست آمدنی نیست و نتیجه این شده است که به قول ژوزف دو مستر از برگ برگ تاریخ بوی گند خون بلند است و از روز اول در این روند پر درد و مصیبت تکامل تاریخ، قهر نیز پا به پای تلاشی که مردم برای پیشرفت و احقاق حقوق خود در برابر زورمندان و حاکمیت ها می کرده اند حضور و وجود داشته است.

پس بیایید به جای سوء استفاده از کلمات، به جای توسل به شعارهای آبکی و سانتی مانتال بورژوائی در مذمت خشونت، جدی تر فکر کنید و ببینید آن نیروی عینی که موجب تداوم قهر در تمام طول تاریخ بوده و آن را به مردم تحمیل کرده است چیست. و بگویید آنگاه که طبقات غارتگر و صاحب منفعت و مسلط بر جامعه و دولت آنان همه راه ها را جز مرگ یا تمکین بر روی مردمی که همه حقوق آنها سلب شده است، می بندند مردم چه باید بکنند؟ تاریخ لبریز است از شقاوت و خودکامگی آنان که از سرهای بریده مناره می ساختند و در شهرها حمام خون به راه می انداختند و امروز با بمب های ناپالم و خوشه ای مردم را هزار هزار جزغاله و شهرها را ویران می کنند.

آیا در چنین موقعیتی در دستگاه فکری شما برای مردم جز ایستادن و نگاه کردن و انتظار نوبت خود را کشیدن انتخاب دیگری وجود دارد؟ و جالب اینجا است که همه این موعظه های ضد قهر و بااصطلاح آقایان «پرهیز از خشونت» از زرادخانه های نظری همان قدرتهایی بیرون می آید و صادر می شود که خود در زرادخانه های نظامی شان پیشرفته ترین سلاح ها و افزارهای اعمال قهر را انبار کرده اند. پس اینگونه که معلوم می شود کاربرد قهر فقط برای مردم ممنوع است نه برای آنان که می خواستند دیروز ویتنام و لائوس و امروز لیبی و عراق و سوریه را به عصر حجر برگردانند.

چرا راه دور برویم یک سال و اندی است که داعش در منطقه علم شده در این مدت همه قدرت های نظامی بزرگ سرمایه داری، – در یک بازی موش و گربه- در ائتلافی علیه آن جنگیده اند اما هنوز حریف آن نشده اند! طی این مدت تنها نیرویی که به طور قطعی شکست خفت باری را به این آدم خواران تحمیل کرد، تشکل مسلحانه مردم کوبانی بود. همان دخترکان جوان رزمنده ای که در رسانه ها شاهد بودیم با یک مسلسل سبک به جنگ تانک های غول پیکری می رفتند که از طرف مرتجعین منطقه به داعش پیشکش شده بود.

حال مجسم کنید وقتی مردم کوبانی به محاصره داعش درآمدند اگر می خواستند از این آموزه نولیبرالی «پرهیز از خشونت» پیروی کنند چه بر سرشان آمده بود؟ مردم را چپاول و مقاومت آنان را سرکوب می کنند و با ژست های بودائی موعظه ضد خشونت سر می دهند. گوش کنید موعظه گران ریاکار پرهیز از خشونت: این فریادی است که از بطن یکی از برآمدهای بزرگ قرون اخیر یعنی انقلاب کبیر فرانسه بلند است و چکیده همه مبارزات و تجارب آن برآمد بزرگ تاریخی و اجتماعی است: وقتی حاکمیتی حقوق مردم را مورد تجاوز قرار دهد، انقلاب برای مردم و هر گروهی از مردم مقدس ترین حقوق و ضروری ترین وظایف است (اعلامیه حقوق بشر و شهروندان که دیباچه قانون اساسی فرانسه و اساس حقوقی لیبرال دموکراسی است، نه هنوز رادیکالیسم چپ).
——————————————————-

منبع: مقاله «مگس و جولان در عرصه سیمرغ»

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.