آرش کمانگر: پیام ماندگارِ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ نه به استبداد، نه به امپریاللیسم!

رژیم محمد رضا شاه وقتی با سیل اعتراض به سفر فرستاده بلند پایه امپریالیسم آمریکا مواجه شد، به قوای نظامی و انتظامی فرمان شلیک داد. در نتیجه این یورش خونین به حریم دانشگاه ، تعداد قابل توجهی زخمی و از آن میان سه دانشجو بنام های قندچی، رضوی و بزرگ نیا جان باختند ….

شصت و چهار سال پیش یعنی در ١۶ آذر ١٣٣٢، هزاران تن از دانشجویان، با اجتماع در دانشکده فنی دانشگاه  تهران در واکنش به سفر گستاخانه ریچارد نیکسون – معاون رئیس جمهور وقت آمریکا- به ایران و برای بیان مجدد خشم خویش از کودتای امریکایی – انگلیسی٢٨ مرداد ، دست به یک حرکت اعتراضی زده و بر علیه استبداد داخلی و دخالتهای امپریالیستی خارجی شعار دادند. این حرکت دلیرانه درست در شرایطی رخ داد که تنها چند ماه از کودتای خونین تابستان ١٣٣٢ می گذشت. زندانها از انبوه مبارزان چپ،دمکراتو لیبرال مملو بود و روزی نبود که خبر دستگیری و شکنجه مخالفین سیاسی دیکتاتوری سلطنتی به گوش نرسد. رژیم محمد رضا شاه وقتی با سیل اعتراض به سفر فرستاده بلند پایه امپریالیسم آمریکا مواجه شد، به قوای نظامی و انتظامی فرمان شلیک داد. در نتیجه این یورش خونین به حریم دانشگاه ، تعداد قابل توجهی زخمی و از آن میان سه دانشجو بنام های قندچی، رضوی و بزرگ نیا جان باختند. از آن تاریخ تا کنون دانشجویان مبارز کشورمان سالگرد این واقعه خونین را بعنوان روز دانشجو پاس میدارند. روزی که دیگر صرفاً تجلیل و یادبود آن سه دانشجوی رزمنده نیست، بلکه فرصتی ست دوباره بر ضدیت انبوه دانشجویان آگاه و مترقی با استبداد و بی حقی عمومی، و دفاع از آزادیهای سیاسی و عدالت اجتماعی و از جمله تشکل مستقل دانشجوئی و حق سازماندهی برنامه ها و فعالیت های اجتماعی، فرهنگی  و سیاسی در دانشگاهها.

اما نه رژیم پهلوی و نه رژیم اسلامی به این خواستهای حق طلبانه  گردن نگذاشتند. رژیم ستم شاهی بااستقرار گارد سرکوب ویژه دانشگاهها و سازماندهی مامورین ساواک برای شناسائی و دستگیری “سیاسیون”، برای حفظ ” ثباتِ” این کانونِ حساس، اهمیتی استراتژیک قائل بود. اما به رغم این سیاست ها ، انبوه دانشجویان چپ و مبارز با برپائی محافل مطالعاتی، تیم های کوهنوردی، توزیع اعلامیهها و کتب ممنوعه و بالاخره همکاری فعال باسازمانهای مخفی اپوزیسیون و در کنار آن راه اندازی حرکات صنفی، خواب آرام رااز آن رژیم سلب کرده بودند. بیاد داشته باشیم که بخش اعظم اعضای سازمانهای زیر زمینی از محیط های  دانشگاهی برخاسته بودند. در جریانانقلاب ۵٧ نیز داشنجویان نقش بارزی در سازماندهی اعتراضات میلیونی داشتند. بعد از شکست این انقلاب عظیم وحاکمیت ارتجاع مذهبی، حتی در اوج توهم توده ای نسبت به خمینی، رژیم نتوانست پایه چندانی در مراکز آموزش عالی بدست آورد. خصائلِ دانش پژوهانه، آزاد منشانه و روشنفکرانه دانشجویان خیلی زود آنها را در برابر استبداد قرون وسطایی قرار داد. از اینرورژیم فقها، چاره ای جز این نداشت که در اردیبهشت ۵۹با سازماندهی یک ” انقلاب فرهنگی” دانشگاهها و یا همانطور که خود می گفت سنگر چپ ها را تسخیر و سپس تعطیل کند. رژیم اسلامی تنها زمانی اقدام به بازگشائی دانشگاهها در سال ۶٢  نمود که هم با اعدامهای گسترده سالهای ۶٠ تا ۶٢ هزاران تن از دانشجویان و فعالین اپوزیسیون را از صحنه سیاسی کشور محو کرده بود و هم هزاران دانشجوی مخالف را تسویه و از حق تحصیل محروم نموده بود. ضمن اینکه باتعبیه صافی های متعدداز جمله هیأت های گزینش و نیز اختصاص بیش از پنجاه  درصد سهمیه دانشگاهها بهایادی حزب الهی رژیم، توانست لااقل برای یک دهه محیط سیاسی دانشگاهها را به رکود و رخوت بکشاند. اما دیری نپائید که موجی از حرکات پراکنده صنفی و مطالباتی، دانشگاههای سراسر کشور را فرا گرفت. حرکاتی که هر سال بر ابعاد آن افزوده می شد. این حرکات به نوبه خود روی بخشی از پایه حمایتی رژیم در انجمن های اسلامی دانشگاهها تاثیر گذاشت و آرام آرام هویت اصلی این تشکل ها دچار سائیدگی مزمن شد.

انشعاب بزرگ اینتشکل های قانونی در جریان انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی و تعمیق آن در انتخابات مجلس پنجم و بالاخره صف آرائی آنها در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲ خرداد٧۶تردیدی باقی نگذاشت که  جناحهای رژیم دیگر حتی در میان اکثریت پایه حمایتی خود در دانشگاهها نیز حرفی برای گفتن ندارند. بنابراین دردوره پس از دو خرداد ٧۶ این حرکات و اعتراضات صرفاً صنفی نیست که شاخص اساسی جنبش دانشجوئی را نشان میدهد بلکه حرکات آشکار سیاسی وجه مشخصه اصلی مراکز دانشگاهی کشورمان محسوب می شود. در این میان اگر چه دانشجویان چپ و انقلابی با موانع گسترده ای روبرویند اما بسیاری از پیشروان چپ و مترقی در مراکز آموزش عالی، با استفاده به موقع از شکاف در پایه حمایتی اصلاح طلبان  و داغ کردن زیر پای تشکل های موجود نظیر: دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی هر دانشگاه و غیره ، موجی از مخالفت با استبداد و خفقان را سازمان دادند .

جنبش شش  روزه تیر ماه ٧٨  و خیزش دهروزه خرداد ٨٢  که علاوه بر تهران در چند شهر یزرگ دیگر ایران رخ داد و از حمایت بخشی از توده های شهری خصوصاً جوانان برخوردار شد جلوه ای از این تحول را در آن دوره به نمایش گذاشت.  این خیزشهای با شکوه اگر چه با بجا گذاشتن چند قربانی دهها مجروح و حدود دو هزار بازداشتی موقتاً سرکوب شدند، اما تجارب گرانبهای آن همچون شبحی کماکان خواب خوش از چشمان حاکمان می رباید.

در آذر ۸۶ نیز در استانه روز دانشجو انبوهی از دانشجویان چپ و مستقل با شعار آزادی و برابری به میدان آمدند. اقدامی که سبب بازداشت و اخراج دهها تن از دانشجویان چپ و کمونیست داشنگاهای ایران بویژه تهران شد.

با این همه وعلیرغم این سرکوبها، در حال حاضر مبارزه برای حق تحصیل دانشجویان اخراجی و “ستاره دار”، برسمیت شناخته شدن حق فعالیت آزادانه فرهنگی و سیاسی در دانشگاهها و آزادی ایجاد تشکل های مستقل دانشجوئی، و نیز حق انتشار نشریات مستقل،آن آماجهای فوری هستند که جنبش دانشجوئی میتواند خود راحول آنها بازسازی کند و از رکود رهایی بخشد.

اما جنبش دانشجوئی تنها زمانی میتواند در مقیاس سراسر کشور گسترده شده و از حمایت مردم ستمدیده برخوردار شود که اولاً بسوی اعماق جامعه جهت گیری کند، یعنی به اشکال گوناگون با توده های کارگر و زحمتکش پیوند خورد؛ ثانیاً افق خواستها و اهداف خود را گسترش دهد، یعنی مطالبات ضد استبدادای و آزادیخواهانه خویش را با مبارزه برای برابری و علیه نابرابری طبقاتی تلفیق نماید. اکثریت دانشجویان کشورمان از خانواده های زحمتکش برخاسته اند، بنابراین عطف توجه به مطالبات طبقاتی اکثریت ستمکش، انتظار بعیدی از این جنبش نیست. شعار ” کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد” و ” کارگر، دانشجو، پیوند تان مبارک” در تاریخ مبارزات مردم کشورمان از جایگاه شایسته ای برخوردار بوده است.

بنابراین در کنار مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل از جناحهای رژیم و نیز مطالبات خود ویژه دانشجویان، تلاش برای پیوند زدن جنبش دانشجویی به جنبش های اجتماعی دیگر و در محور آن تلفیق جنبش آزادیخواهی با جنبش طبقاتی توده های کار و زنج، دومین هدف و چالش مهم دانشجویانرادیکال میبایست محسوب شود.

جنبش مستقل، تشکل مستقل و اهداف سیاسی و اجتماعی رادیکال، اینها هستند مشغله ذهنی و عملی پیشروان جنبش دانشجویی. موفقیت ما در این سه عرصه، از ضروریات پیشروی جنبش آزادی – برابری است. با امید به چنین روزی و عروج مجدد جنبش دانشجویی، روز دانشجو را بر دانشجویان ایران خجسته باد!

———————————————-
منبع: گزارشگران
http://gozareshgar.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.