“دستمزدهای معوقه: زخمی عمیق بر پیکر جنبش کارگری” نوشته رحمان حسین زاده

پدیده دستمزدهای معوقه در جنبش طبقه کارگر ایران، برخلاف توجیهات بیشرمانه کارفرمایان و دولت حامی شان، ناشی از کمبود مالی صاحبان سرمایه، کاهش بارآوری و سود کارخانه و مراکز کارگری و محدودیتهای مالی مالکان ابزار تولید و ناتوانی آنها در پرداخت دستمزد کارگران نیست و مطلقا امری خودبخودی و تصادفی هم نیست. سرمایه داران با همدستی قانون و دولت، آگاهانه و سازمانیافته این فاجعه را بر طبقه کارگر تحمیل کرده اند ….

——————————————–

اخبار روز:
بی اغراق نزدیک به نود درصد اعتصابات و اعتراضات کارگری جاری علیه دستمزدهای پرداخت نشده به مزدبگیران در مراکز و رشته های کارگری است. در همین یک هفته و ده روز گذشته، مطالبه دستمزد پرداخت نشده، محوراصلی و مشترک تجمعهای اعتراضی کارگران فولاد اهواز، خودروسازی راین، پروژه قطارشهری اهواز (شرکت کیسون)، بلبرینگ سازی تبریز، شرکت پترو پایدار در فاز ۱۳ عسلویه، سیمان کارون و بعضی مراکز کارگری بوده است. در یکسال گذشته بارها و بارها شاهد تحرک اعتراضی علیه عدم پرداخت دستمزد، سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه و به نحو باورنکردنی مواردی در بعد ۱۷ ماهه تا ۳۶ ماهه بوده ایم. این تعرض سبعانه به حقوق کارگر و تصور شرایط زندگی کارگران و خانواه های کارگری که این وضعیت فاجعه بار را تحمل میکنند، براستی فاجعه بار است. نه تنها از زاویه معیشت و زندگی، بلکه از زوایه مبارزات جاری کارگری هم، مجبور کردن کارگران به اینکه محور مبارزه خود را به طور مثال نه حول افزایش دستمزدها بلکه حول دستمزدهای معوقه متمرکز کنند، تحمیل شرایطی بشدت نامساعد و سوق دادن اعتراض کارگری به شرایطی بسیار ناهموار در مبارزه برسر بهبود شرایط کار و زندگی است. دستمزد تعیین شده و رسمی کارگران چهاربار زیر خط فقر است. بخش وسیعتر کارگران، یعنی کارگران قراردادی، روزمزد و کنتراتی و سفید امضا حتی شامل همین دستمزد چهار بار زیر خط فقر هم نیستند. بلکه این بخشهای کارگری در شرایطی بسیار بدتر و نه چند برابر، بلکه به اصطلاح دستمزد آنها چندین برابر زیر خط فقررسمی تعیین شده است. تصور اینکه از سه ماه تا ۳۶ ماه همین چندرغاز حقوق به موقع پرداخت نشود، سخت فاجعه بار است. صرفنظر از تلخی عمیق این مسئله، اما این پدیده جنگ نفس بری است که سرمایه داران و دولت سرمایه اسلامی به طبقه کارگر ایران تحمیل کرده اند. طبیعی است در برابر این تعرض وسیع ایستادگی و مقاومت برحق و ضروری در قالب اعتصاب و اعتراض و تجمع اعتراضی شکل بگیرد و حتی بسیار گسترده تر و موثرتر از ابعاد تاکنونی سازماندهی شود.

هدف سرمایه داران از تحمیل دستمزد معوقه چیست؟
پدیده دستمزدهای معوقه در جنبش طبقه کارگر ایران، برخلاف توجیهات بیشرمانه کارفرمایان و دولت حامی شان، ناشی از کمبود مالی صاحبان سرمایه، کاهش بارآوری و سود کارخانه و مراکز کارگری و محدودیتهای مالی مالکان ابزار تولید و ناتوانی آنها در پرداخت دستمزد کارگران نیست، و مطلقا امری خودبخودی و تصادفی هم نیست. سرمایه داران جانی با همدستی قانون و دولت، آگاهانه و سازمانیافته این فاجعه را بر طبقه کارگر تحمیل کرده اند. این پدیده زشت اگر فاجعه ای علیه طبقه کارگر است، برای سرمایه داران و سرمایه داری ایران و دولتش منبع پول و ثروت و غنیمتی بزرگ در خدمت انباشت سرمایه و سودآوری باورنکردنی و سرسام آور است. این فرض هر کارگر آگاهی است که سودآوری نجومی کاپیتالیسم ایران چه در دوران نرمال و غیر بحرانی و چه در دوران بحران بر اساس تضمین نیروی کار ارزان ممکن شده است. افسارگسیختگی سرمایه داری ایران در تعرض به طبقه کارگر از این سطح هم فراتر رفته و با حربه و تاکتیک تحمیل دستمزد معوقه نه تنها تامین نیروی کار ارزان بلکه اولا ارزانترین و بدترین شرایط کار را بر اردوی کار تحمیل کرده است. ثانیا سودآوری نجومی سرمایه و سرمایه داران با اتکا به تباهی کشاندن زندگی میلیونها انسان کارکن و آماده بکار در آن جامعه حاصل شده است. ثالثا دستمزد معوقه خاصیت بزرگ دیگری هم برای کارفرمایان و سرمایه داران دارد، آنهم بیشرمانه و بیرحمانه با غصب دستمزد کارگران، با اتکا به پول چند ماهه ای که میبایست پرداخت کنند، عملا مزد پرداخت نشده کارگر را به جیب زده و بخش مهمی از سرمایه شرکت و فابریک و کمپانی خود را تامین و به گردش درمیاورند و سود آن را به جیب میزنند. رابعا و علاوه بر اینها خاصیت مهمتر وجود دستمزد معوقه از جانب سرمایه داران اعمال فشاری باورنکردنی برای پایین کشاندن توقعات و انتظارات طبقه کارگر از زندگی و شرایط کار، کاهش دادن سطح خواسته ها و مطالبات کارگری و به قعر سوق دادن اعتراضات کارگری است. براین اساس متاسفانه عقب نشینی های جدی به کارگر و جنبش کارگری ایران تحمیل شده است. در شرایطی که دستمزد رسمی چندبار زیر خط فقر است، در شرایطی که بخش بسیار وسیعتر طبقه کارگر از جمله کارگران قراردادی، روزمزد، کنتراتی، سفید امضاء شامل همین دستمزد زیرخط فقر هم نیستند، قاعدتا برای بهبود وضعیت زندگی و کار، افزایش دستمزدها در سطح تامین زندگی شایسته برای خانواده کارگری میبایست، محوری ترین مطالبه جنبش کارگری باشد. اما می بینیم اکنون اینطور نیست. مبارزه کارگری مجبور است گامی عقب تر بردارد و در سطح پایین تری ایستادگی کند. بنا به ضرورت و ناچاری فعلا علیه دستمزد معوقه سنگربندی گسترده را ایجاد کند. تا زمانیکه هیولای دستمزد معوقه این چنین وسیع و گسترده گریبان طبقه کارگر را گرفته باشد، طبیعی است مبارزه برحق علیه آن با همان گستردگی باید ادامه پیدا کند. اما کارگر آگاه و کمونیست میداند این محدودیتی بزرگ به مبارزه عملی در مسیر بهبود مداوم سطح دستمزدها و افزایش دستمزدها و بهبود واقعی شرایط کار و زندگی است. با این وصف تلاش مبارزاتی گسترده در این زمینه را تا آنجا باید ادامه داد، تا اثری از پدیده شوم دستمزد معوقه باقی نماند و از سطح بالاتر و پرتوقع تری مبارزه برای افزایش دستمزدها و دیگر مطالبات عاجل کارگری محوریت پیدا کند.

تحرک مبارزاتی همبسته و همگام تر علیه دستمزدهای معوقه لازم است

پدیده دستمزدهای معوقه زخمی عمیق بر پیکر جنبش کارگری ایران است. همانطور که بالاتر به پیامدهای عمیقا زیانبار آن اشاره کردیم، عملا موقعیت بسیار سختی را به مبارزه کارگری تحمیل کرده است. بی دلیل نیست نزدیک به نود درصد اعتراضات جاری کارگری در مقابل این تعرض سبعانه و گستاخانه شکل گرفته است. گفتیم تا زمانیکه این پدیده هست این اعتراضات و اعتصابات برحق هم هست. اما بحث اینست چگونه میتوان راه موثرتر اعتراض و مبارزه علیه همین پدیده را سازمان داد. مبارزات جاری به طور کلی برای تحقق مطالبات عاجل کارگری و به طور مشخصتر علیه دستمزدهای معوقه پتانسیل همبسته و متحدتر شدن و قدرتمند شدن در سطح بالاتر و سراسری تر شدن را دارد. اینجا تمرکز بحث من بر محور صف بندی در مقابله پدیده شنیع دستمزد معوقه است. این معضل گریبان بخش وسیعی از مراکز و رشته های کارگری را گرفته است. داد کارگران این مراکز را درآورده و اعتصابات و اعتراضات جاری حول گرفتن دستمزد معوقه شاهد این مسئله است. همزمانی بسیاری از اعتصابات و اعتراضات جاری در یک هفته و حتی یک روز و با برجسته کردن مطالبه دستمزد معوقه، زمینه های قوی به میدان کشیدن صف مبارزاتی موثرتر در مقابل سرمایه داران و دولت و به منظور عقب راندن آنها است. مطالبه دستمزدهای معوقه آن فصل مشترکی است، در سطح گسترده اعتراضات و اعتصابات جاری کارگری حول این مطالبه را همگام و هم بسته و متحد کند. تجربه تاکنونی نشان داده، اعتصابات و اعتراضات جاری برحق و با اهمیت کنونی، مادام جدا از هم و تک موردی و محدود به همان مرکز و رشته کارگری است، هنوز به اندازه کافی کارفرما و دولت حامیشان را به عقب نشینی وادار نمیکند. گامی بالاتر باید برداشت. این را دیگر رهبران و فعالین کارگری دست اندرکار میتوانند بررسی و در دستور کار بگذارند. به تصور من میتوان حول گرفتن دستمزدهای معوقه نارضایتی و اعتراض برحق بسیاری از مراکز و رشته های کارگری را همگام و همبسته کرد. به سازماندهی اعتراض مراکز کارگری دست به گریبان این معضل در سطح فرا رشته ای و فرا کارخانه ای در چهارچوبهای بزرگتر شهر و استان و حتی سراسر کشور فکر کرد و عمل کرد. چرا باید دور از تصور باشد علیه فاجعه دستمزد معوقه که در بسیاری از همین دولتهای کاپیتالیستی اثری از آن وجود ندارد، دهها مرکز و رشته کارگری در ابعاد سراسری و استانی، تا سطح یک شهر اعتصاب و اعتراض همزمان و همگام و با بیانیه و مطالبه و تحرک مشترک نداشته باشند. این کار شدنی است، اما کلید مسئله در دست رهبران و فعالین کارگری است که بدوا ارتباط مبارزاتی محکم در میان آنها ایجاد شده و محکم شود. شبکه ای از رهبران و فعالین کارگری هم بسته و متحد در سطح کشور و استان و شهر احتیاج است که به عنوان ستون فقرات ایجاد مبارزه همبسته و متحد فراتر از مرکز و رشته کارگری مستقیما درگیر خود عمل کنند. با اراده مبارزاتی نقطه پایانی بر پدیده شوم دستمزد معوقه بگذارند و دفنش کنند.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.