یوهانا بوسه مر: شکست ترزا می؛ پیروزی جرمی کوربین

چپ های اروپا با نتایج حزب کارگر در انتخابات بریتانیا، اکنون قوی تر در کنار هم قرار می گیرند. دستاورد درخشان جان لوگ ملانشون در فرانسه و جرمی کوربین در انگلستان حتی اگر با همه مواضع آنها موافق نباشیم، نشان می دهد که انتقادات علیه نظام سرمایه داری از  قدرت بسیج فوق العاده ای در میان مردم برخوردار است.  حالا زمان آن است که بصورت مشترک انتقادات روشن خود علیه ساختار اتحادیه اروپا را بلند تر کنیم و برای یک اروپای اجتماعی و سیاست مهاجرتی مترقی  بجنگیم. ….

——————————————–

شکست ترزا می؛ پیروزی جرمی کوربین

یوهانا بوسه مر
رئیس بخش اروپا بنیاد «روزا لوکزامبورگ»

ترجمه: ارژنگ بامشاد

جرمی کوربین  و حزب تجدید حیات یافتۀ «کارگر» در مبارزات انتخاباتی، علیرغم دست نیافتن به اکثریت پارلمانی [ ۲۶۱ کرسی به جای ۲۲۹ تاکنونی]، پیروز انتخابات هستند. با توجه به برنامه های سیاست چپ، آنگونه که در منانیفست «حزب کارگر» آمده، مانند دولتی کردن راه آهن سراسری، سرمایه گذاری در بخش آموزش و  بهداشت، این پیروزی نشانۀ رهائی حزب از سیاست نئولیبرالیستی تونی بلر در حزب کارگر است که به مدت ده سال حزب را در چنبره خود داشت.

در زمانی کوتاه و در جریان مبارزات انتخاباتی، حزب کارگر در موقعیتی قرار گرفت که حتی برای حلقه چپ نمایندگان حزب بویژه مثلث جرمی کوربین، جان تریکرت، و یوهان مکدونل، شگفت انگیز بود. در گفتگوی هایمان در ماه ژانویه در لندن،  جان تریکرت و یوهان مکدونل تردید داشتند که بتوانند در مقابل حملات جناح راست حزب (طرفداران تونی بلر) ، مقاومت کنند. چهار ماه و نیم پس از آن، جرمی کوربین نه تنها هراس را بر حزب محافظه کار مستولی ساخت، بلکه اکثریت پارلمانی اش را هم در هم شکست.

ترزا می، اکنون پشت به دیوار، اکثریت پارلمانی خود را از دست داده و سیاست خروج  مقتدرانه بریتانیا از اتحادیه اروپای او[خروج از بازار اتحادیه و محدود کردن مهاجرت] از حمایت مردمی برخوردار نشده است. سه حادثه تروریستی در جریان مبارزات انتخاباتی که او در شکل گیری آن مقصر شناخته شده، زیرا بعنوان وزیر کشور مسئول اخراج ۲۰ هزار پلیس بوده است، چهره او به عنوان رهبر قدرتمند را در هم شکسته  و موقعیت او در برابر بروکسل (مرکز اتحادیه اروپا) را تضعیف کرده است.  بویژه که دولت انگلیس مدام تهدید می کرد در جریان مذاکرات خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، همکاری های امنیتی با اروپا را قطع خواهد کرد با توجه به این که سازمان های امنیتی اتحادیه اروپا  در کنار سازمان های امنیتی سوئیس و نروژ، سال ها در چهارچوب «کلوپ برنر» [نشست مشترک روسای سازمان های امنیتی ۲۸ کشور اروپائی] همکاری های نزدیکی داشته اند. در شرایط کنونی ترزا می نخواهد توانست شرایط خود در مذاکرات خروج را به دیگران بقبولاند زیرا هیچ کس به جز دوستان هم حزبی اش از این مواضع حمایت نخواهد کرد.

زمانی که من در شب انتخابات با پاول ماسون، روزنامه نگار انگلیسی و حامی مبارزات انتخاباتی حزب کارگر صحبت می کردم، او بر این نظر بود که :« ما احتمالا پیروز نخواهیم شد، اما وظیفه ما این است که ضرر را به حداقل برسانیم»، به نظر می رسد که این آرزو تحقق یافته باشد. متاسفانه ایده پاول ماسون برای شکل گیری یک ائتلاف از حزب کارگر با حزب ناسیونالیست اسکاتلند امکان پذیر نخواهد بود. شگفتی آور است که حزب چپ لیبرال اسکاتلند کرسی هایش را در پارلمان از دست داد و بجای ۶۵ نماینده تاکنونی تنها توانست ۳۵ کرسی بدست آورد. علیرغم آن که حزب  محافظه کار انگلیس پیشتازی خود [ با ۳۱۸ نماینده بجای ۳۳۱ تاکنونی] را حفظ کرده و می تواند قدرت را همچنان در دست داشته باشد، اما برای کسب اکثریت پارلمانی مجبور به ائتلاف خواهد بود یا به عنوان دولت اقلیت مجبور است برای برنامه های خود، اکثریت های متغیر کسب کند. این امر شانس سیاست حزب کارگر برای خروج متعادل و متوازن از اتحادیه اروپا را بیشتر خواهد کرد. اروپا مجبور است خود را برای مذاکرات طولانی و خسته کننده آماده کند.

چپ های اروپا با نتایج حزب کارگر در انتخابات بریتانیا، اکنون قوی تر در کنار هم قرار می گیرند. دستاورد درخشان جان لوگ ملانشون در فرانسه و جرمی کوربین در انگلستان حتی اگر با همه مواضع آنها موافق نباشیم، نشان می دهد که انتقادات علیه نظام سرمایه داری از  قدرت بسیج فوق العاده ای در میان مردم برخوردار است.  حالا زمان آن است که بصورت مشترک انتقادات روشن خود علیه ساختار اتحادیه اروپا را بلند تر کنیم و برای یک اروپای اجتماعی و سیاست مهاجرتی مترقی  بجنگیم.

منبع:
https://www.neues-deutschland.de/artikel/1053579.mays-absturz-corbyns-triumph.html
——————————————————–

پارلمان معلق چیست؟
با این که هنوز تکلیف آخرین کرسی از ۶۵۰ کرسی مجلس عوام بریتانیا مشخص نشده، اما تشکیل پارلمان معلق قطعی است. ترزا می، نخست‌وزیر سابق در پارلمان قبلی درخواست انتخابات زودهنگام را داد تا برای مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت)  دولت قوی‌تری داشته باشد. اما انتخابات دیروز این مساله را به شکست سیاسی برای وی و حزبش بدل کرد. اما سوال این است، پارلمان معلق چیست؟ پارلمان معلق پارلمانی است که در آن هیچ حزبی اکثریت کل مجلس را ندارد، یعنی نمایندگان هیچ حزبی بیش از نیمی از کرسی های مجلس عوام را در اختیار ندارند. هر حزبی که بخواهد حائز اکثریت مطلق شود، باید حداقل ۳۲۶ کرسی را از آن خود کند و اگر هیچ یک از احزاب این تعداد کرسی را در اختیار نگیرد، پارلمان معلق شکل می گیرد. این بدان معناست که دولت نخواهد توانست قوانین را بدون حمایت نمایندگانی از احزاب دیگر به تصویب پارلمان برساند. وضعیت پارلمان معلق باعث می‌شود یکی از ۳ حالت زیر رخ دهد: دولت ائتلافی؛ دولت اقلیت یا انحلال پارلمان.  درهمین حال؛ باور عمومی این است که دولت برخاسته از شرایط پارلمان معلق؛ دولتی موثر و قوی نیست. این نکته به ویژه در میان گردانندگان امور اقتصادی طرفداران بیشتری دارد و بنابراین پاسخ بازار به دولت ائتلافی منفی است. اما بزرگ‌ترین مساله‌ای که دولت آینده با آن مواجه خواهد بود، برگزیت و مذاکرات آن با اتحادیه اروپاست. مساله‌ای که عمیق‌ترین نگرانی‌ها را در بخش اقتصادی برای بریتانیا در پی دارد. در صورت بروز وضعیت پارلمان معلق، ملکه بریتانیا معمولأ از رهبر حزب اکثریت می‌خواهد تا برای تشکیل دولت جدید اقدام کند و دولت ائتلافی یا دولت اقلیت را تشکیل دهد. در چنین شرایطی نقش احزاب کوچکتر به خاطر امکان پذیرش یا عدم پذیرش حضور در دولت ائتلافی؛ به مراتب مهم‌ می‌شود. (در وضعیت کنونى، محتمل ترین حزب براى ائتلاف با محافظه کاران، حزب اتحادگراى دموکراتیک DUP از ایرلند شمالى است که ١٠ کرسى به دست آورده است.) نخست وزیر دولت  اقلیت می‌تواند مدتی حاکم باشد و سپس به امید کسب اکثریت درخواست انتخابات دوباره را بدهد و یا ممکن است در اثر مواجهه با رای عدم اعتماد پارلمان؛ مجبور به برپایی انتخابات مجدد شودو بالاخره اگر نخست‌وزیر نتواند چنین دولتی را تشکیل دهد؛ آنگاه مسئولیت تشکیل دولت به رهبر حزبی واگذار می‌شود که بیشترین تعداد کرسی‌ها را در انتخابات به دست آورده است و اگر او هم نتواند دولت ائتلافی تشکیل دهد، پارلمان از سوی خانواده سلطنتی حاکم منحل می‌شود و انتخابات جدیدی برگزار خواهد شد

برگرفته از کانال تلگرامی طرفداران جرمی کوربین
———————————————

چرا جرمی کوربین را قبول دارم؟
کانال بهمن دارالشفایی
به نظر من مهم‌ترین و مثبت‌ترین ویژگی جرمی کوربین این است که سیاستمدار حرفه‌ای (Career Politician) نیست. منظورم از سیاستمدار حرفه‌ای کسی است که وارد دنیای سیاست می‌شود تا به‌تدریج پیشرفت کند و پله‌پله (یا چند پله یکی) به مقام‌های بالاتر سیاسی برسد. کوربین این‌طور نیست. نگاهش به سیاست و هدفش به سیاست به آن‌چه من از سیاست می‌فهمم و می‌پسندم خیلی نزدیک‌تر است.

چند روز پیش در یکی از جلسات پرسش و پاسخ یک نفر بهش گفت تو بیشتر فعال سیاسی (اکتیویست) هستی تا سیاستمدار و من نمی‌توانم در نقش نخست‌وزیر (و حتی نماینده مجلس) به تو اعتماد کنم. چه جوابی داری؟ کوربین گفت (نقل به مضمون) از نظر من این‌ها (اکتیویست و سیاستمدار) با هم فرقی ندارند. من هدفم این بوده کاری کنم که دنیای اطرافم جای بهتری برای زندگی همه باشد و هر کاری که بکنم در جهت همین هدف است. سال‌هاست کمپین سیاسی می‌کنم و نماینده مجلس هم هستم و حالا شرایطی پیش آمده که شاید نخست‌وزیر شوم. من همه این‌ها را وسیله‌ای برای رسیدن به همان هدف می‌بینم؛ بهتر کردن زندگی آدم‌های اطرافم.

من این حرف کوربین را باور می‌کنم و فکر می‌کنم زندگی سیاسی و موضع‌گیری‌های همه این چند دهه و از جمله این چند ماهش همین را ثابت می‌کند. کوربین سیاستمدار حرفه‌ای نیست بنابراین مواضع اصولی‌اش را بر اساس نظرات رای‌دهنده‌ها تغییر نمی‌دهد. سعی می‌کند مردم را متقاعد کند که به برنامه‌های او رای بدهند نه این‌که مواضع و برنامه‌هایش را جوری تنظیم کند که رای بیاورد. این رویکرد از جواب‌هایی که به سوال‌های مخاطبان در پرسش و پاسخ تلویزیون می‌داد هم معلوم بود.
مثلا طرف می‌گفت من شغلم فلان است و با سر کار آمدن تو وضع من بهتر نمی‌شود. کوربین به‌جای این‌که با عدد و رقم‌ها بازی کند و وانمود کند که سیاست‌های او مستقیما به نفع این آدم خاص است گفت ممکن است بعضی‌ها از جمله تو سودشان کمتر شود ولی با سیاست‌های من کل جامعه وضع بهتری خواهد داشت. گفت با سیاست‌های من تو و فرزندانت در جامعه‌ای عادلانه‌تر زندگی خواهید کرد، ضمن این‌که کارگران و کارمندانی با تحصیلات و مهارت‌های بیشتر گیرت خواهد آمد. بعد هم گفت بیعدالتی‌ها در جامعه ما غیرقابل‌تحمل شده و همه ما باید سرمایه‌گذاری کنیم تا جامعه بهتری داشته باشیم.

یا در مورد بحث استفاده از سلاح هسته‌ای به هیچ وجه حاضر نشد باج بدهد. اول گفت در هیچ شرایطی حاضر نیست شروع‌کننده حمله هسته‌ای باشد. بعد چند نفر ریختند سرش و پشت هم سوال می‌کردند که اگر امنیت بریتانیا از طرف کره شمالی یا ایران در خطر باشد حاضری آن دکمه قرمز سلاح هسته‌ای را بزنی یا منتظر می‌شوی تا آنها بیایند و همه ما را بکشند. اول گفت من همه راه‌های دیگر را می‌روم تا کار به آنجا نکشد و مشخصا به مذاکرات موفق با ایران اشاره کرد که راهش این است. ولی وقتی دید ول‌کن نیستند، نهایتا گفت من حاضر نیستم (و مطمئنم شما هم حاضر نیستید) اقدامی انجام بدهم که جان صدها هزار و شاید میلیون‌ها نفر را بگیرد.

کوربین نماینده همه آن سیاست‌هایی است که من طرفدارش هستم. بهداشت و درمان و آموزش عمومی رایگان (یا بسیار ارزان)، مالیات سنگین بر ثروتمندان و شرکت‌های بزرگ، برابری جنسیتی و نژادی، کوچک کردن صنایع نظامی، سیاست خارجی غیرسلطه‌جویانه. این‌که این سیاست‌ها چقدر عملی هستند نمی‌دانم. تصور من این است که اگر حزبی مصمم و مردمی پرانگیزه، پیگیر و همراه داشته باشی می‌شود. راهی که آلنده سعی کرد برود و با کودتای پینوشه و امریکا متوقف شد. امیدوارم کوربین یا کسی با عقاید او به زودی انتخاب شود و با همراهی مردم عملی‌شان کند.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.