نامه آتنا دائمی پس از پایان موفقیت‌آمیز ۵۴ روز اعتصاب غذا در زندان اوین: خواهرانم بهانه‌ای بودند تا صدای زندانیانی باشم که گرفتار ظلم و جور هستند

خواستم صدای فاطمه مثنی باشم که ١٣ساله بود زندانی شد و سه برادرش اعدام شدند و حالا باز هم او و همسرش حسن صادقی هر کدام با ١۵سال حبس در زندانند. ….

بخشى از نامه آتنا دائمی پس از پایان موفقیت‌آمیز ۵۴ روز اعتصاب غذا در زندان اوین:

خواستم صدای تمام کسانی باشم که در تمام این سال‌ها خانوادگی گرفتار ظلم و جور شدند.

خواهرانم بهانه‌ای بودند تا صدای مریم و رضا اکبری منفرد باشم که ۳۹ سال پیش، چهار خواهر و برادرشان تیرباران شدند و امروز آن‌ها به جرم دادخواهی در زندانند. مریمی که بعد از هشت سال حبس بی‌مرخصی به تازگی توسط ماموران امنیتی احضار و تهدید به حبس مجدد شده؛ گویی سایه ١۵سال حبس ناعادلانه مادر بر سر سه دختر نوجوانش کم است.

خواستم صدای فاطمه مثنی باشم که ١٣ساله بود زندانی شد و سه برادرش اعدام شدند و حالا باز هم او و همسرش حسن صادقی هر کدام با ١۵سال حبس در زندانند.

خواستم صدای فریبا کمال‌آبادی و مهوش شهریاری باشم که ١٠سال از حبس‌شان مى‌گذرد و حتی نتوانستند در ازدواج فرزندان‌شان حضور یابند.

خواستم صدای مادران زندانی باشم؛ صدای الهام فراهانی و عادل نعیمى، زوج زندانی که به تازگی پسرشان شمیم را بعد از ۴سال از زندان، بدرقه آزادی کردند. خواستم صدای آزیتا رفیع‌زاده و پیمان کوشک‌باغی باشم که تنها فرزند ٧ساله‌شان “بشیر” بین اوین و رجایی‌شهر سرگردان است و خاطرات کودکی‌اش در زندان به ثبت می‌رسد!

خواستم صدای مهدی و حسین رجبیان، هنرمندانی باشم که برادرانه با هم حبس می‌کشند و اگر “هنربند” بودند و آلت دست دولت‌مردان، قطعاً حالا آزاد بودند و صدای سازشان گوش دنیا را کر کرده بود!

خواستم صدای زوج‌های زندانی چون “آفرین نیساری” و “کارن وفاداری” باشم که اوین شده خانه مشترک‌شان؛ صدای آرش و گلرخ؛ آرشی که با داغ قتل مادر توسط امنیتی‌ها حالا زندگی مشترکش با گلرخ با حبسی سنگین بر دوش زیر سقف بندهای اوین سپری می‌شود.

خواستم صدای مادرمان شهناز [کریم‌بیگی] باشم که گفت پسرم را کشتید و حالا به جای مجازات آمران و عاملان قتل مصطفی، زندانیان سیاسی را آزاد کنید اما خودش یکی از آنها شد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.