تقی روزبه: بزرگترین چالش پیشاروی جنبش کارگری و ضدسرمایه داری؟ “به مناسب اول ماه مه”

بی شک در آستانه اول ماه مه جنبش کارگران و ضدسرمایه داری در مقابله با این بحران با چالش ها و آزمون برزگ و سرنوشت سازی مواجه است. اگر کارگران و زحمتکشان و نیروهای چپ نسبت به ماهیت بحران و اقتصاد سیاسی منازعات هوشیاری لازم را نشان ندهند و بجای مقابله با کلیت این سیاست ها با هر توجیح و عنوانی که باشد زیر چتر این یا آن جناح و سیطره این یا آن سیاست نئولیبرالیستی بخزند ….

—————————————————–

بی تردید مهمترین مساله ای که اکنون در برابر کارگران جهان مطرح است، همانا بحران های عظیمی است که جهان از قبل جهانی سازی سرمایه داری با آن مواجه شده است. این بحران ها در عین حال موجب جدال شدیدی بین فراکسیون های مختلف بورژوازی شده که هرکدام سعی می کنند سکان قدرت را بدست گرفته و سیاست های خود را در مقابله با بحران و خروج سرمایه داری از آن دیکته کنند. و هرکدام برای موفقیت خود مسابقه بزرگی را برای جلب کارگران و تهیدستان جامعه به سوی کمپ خود شروع کرده اند و البته با این کارخود برتشتت هرچه بیشتر صفوف کارگران و تهیدستان افزوده و مانع از شکل گیری یک قطب مستقل جهانی در برابر کلیت نظام سرمایه داری می گردند. تا آن جا که به شکاف های درونی بورژوازی برمی گردد، در این جدال سخت و سنگین در یک سو سرمایه دارانی قراردارند که مدافع جهانی سازی تاکنونی موسوم به پیمان های سیاسی و اقتصادی «چندجانبه گرائی» که خود منشا چالش ها و سرریزکردن بحران های بزرگ کنونی چون شکاف عظیم طبقاتی یک درصدی ها و ۹۹ درصدی ها، بحران دموکراسی نمایندگی و نیابتی تا کنونی، بحران زیست محیطی و نیز سرریزشدن بحران های دیگری چون انفجارپناهندگی، تشدید رقابت و شکل گیری قطب بندی های جدید قدرت و تشدید تخاصم قطب های قدیم و نوظهور و منازعات و جنگ های بی پایان نیابتی و … شده است، و از سوی دیگر با رویکردآن بخشی از سرمایه داران مواجهیم که از تداوم نوع جهانی شدن متضررشده و نگران از دست دادن امتیازات و موقعیت هستند و مشخصا شدهدنگرانی افت و فروپاشی هژمونی دولت آمریکاهستیم که مقابله با آن، معنابخش پاره ای از رفتارها و تهدیدهای این دولت است. این رویکرد با شعارهای غلط انداز و انحرافی و شبه فاشیستی چون بازگشت عظمت گذشته و حق تصمیم گیری و دیوارسازی ها … سوار بر موج نارضایتی گسترده مردم علیه نظم موجود و تحمیل و پیشبرد سیاست های موسوم به یک جانبه گرائی می شوند، تا هم سودای تامین هژمونی ترک خورده خود را بر روندهای جهانی تامین کنند و هم البته جلوی شکل گیری قطب های مستقل ضدسرمایه داری و پیشرو را سد کنند.

به بیانی روشن تر می توان گفت که سیاست های نئولیبرالیستی چندین دهه اخیرسرمایه داری (دوره پس از فروپاشی بلوک شرق) با ایجاد بحران های عظیمی که برانگیخته دیگر به شیوه تاکنونی قادر به تداوم سیاست ها و لاجرم حفظ موقعیت خود نیست. از آن جا که در غیاب یک جنبش بزرگ و مستقل و فشار به قدر کافی نیرومند و تاثیرگذار آن، سرمایه داری بنابه ماهیت و پویش ذاتی و سودخوارانه اش، بخودی خود جز حرکت به سمت قهقرا و تشدید استثمار و سرکوب ندارد مگر آن که یک جنبش بقدر کافی آن را مشروط کند، و از آن جا که تمامی تحولات و رفرم ها و اصلاحات تاکنونی هم تحت تاثیردیالتیک مقاومت ومبارزه جامعه با پویش ذاتی این طبقه صورت گرفته است؛ اکنون در شرایط دوران گذار و انتقالی که در آن قرارداریم، و با گسست ها و خلا هائی در جبهه مقاومت گسترده جهانی که شرح آن خارج از گنجایش این نوشته کوتاه است مواجهیم؛ از این رو با فاز جدیدی در تعرض نئولیبرالیسم مواجهیم که می توان آن را نئولیبرالیسم هار و شبه فاشیستی نامید. ترامپیسم در گوهر و درونمایه اصلی خود چیزی جز تعرض سرمایه داری حار و تسلط مستقیم سرمایه داران برسکان دولت و حذف شدید وجه اجتماعی کارکرد دولت یعنی قبضه تقریبا کامل خودنیست. البته ا ین پارادایم جدید سرمایه هنوز نه فقط نتوانسته خود را تثبیت کند بلکه با چالش های بزرگی مواجه است که پرداختن به آن نیز خارج از حوصله این نوشته است.

اما در یک کلام باید به اقتصادی سیاسی بحران جهانی شدن سرمایه از یکسو و اهمیت و ضرورت یک جنبش جهانی ضدسرمایه داری علیه هر دو نوعش یعنی هم نئولیبرالیسم به اصطلاح چند جانبه را که چندین دهه جامعه جهانی طعم آن را چشیده است و هم علیه پارادایم جدید و هارتر آن که رهاکردن سرمایه از قیدو بندهای موجود به دست و پای سرمایش (که سیاست اصلی ترامپ با کاهش عظیم آن از ۳۵٪ به ۱۵٪ مصداق عریان آن است) و حاصل تشدید استثمار و فشار به کارگران و زحمتکشان و هم با اقتدارگرائی درعرصه سیاسی اعم از داخلی که افزایش بودجه نظامی و بر حمله به سوریه و افکندن بزرگترین بمب غیرهسته ای و بحران شبه جزیره کره و.. . و در یک نفس کش طلبیدن و بی اعتنائی از مصادیق آن است و هم بی اعتبائی کردن به به بحران زیست محیطی از مهمترین مشخصات آن است.

بی شک در آستانه اول ماه مه جنبش کارگران و ضدسرمایه داری در مقابله با این بحران با چالش ها و آزمون برزگ و سرنوشت سازی مواجه است. اگر کارگران و زحمتکشان و نیروهای چپ نسبت به ماهیت بحران و اقتصاد سیاسی منازعات هوشیاری لازم را نشان ندهند و بجای مقابله با کلیت این سیاست ها با هر توجیح و عنوانی که باشد زیر چتر این یا آن جناح و سیطره این یا آن سیاست نئولیبرالیستی بخزند، بهمان اندازه میدان را برای یکه تازی سرمایه دستخوش بحران و متشتست کردن صفوف خود بازگذاشته اند و بهمان اندازه فرصت بازسازی سرمایه و این بار در چهره ای حارتر را فراهم ساخته اند… مبارزه علیه هر دو رویکرد سرمایه، تقویت همبستگی جهانی کارگران و ضرورت شکل گیری جنبش های سراسری ضد سرمایه داری و مستقل از جناح های سرمایه، تنها عال بازدارنده ای است که می تواند از سوق دادن جامعه جهانی به سوی پرتکاه بربریتی که سرمایه داری در برابر جهان قرارداده است جلوگیری کند.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.