شصت و نهمین شماره ماهنامهی حقوقی اجتماعی “خط صلح”
عنوان پروندهی ویژهی این شماره “مردگان زنده به گور” است. ….
بخشی از یادداشت “محمد حبیبی” را که در همین شماره منتشر شده است، به جای توضیح بیشتر میآورم:
اینجا بچه پولدارهایی هستند که پورشههای میلیاردی سوار میشوند، برای پارتیهای آخر شبشان خاویار سرو میکنند، و برای دسرشان، شیرینی و بستنی با روکش طلا سفارش میدهند؛ ناقابل! دو میلیون تومان.
اینجا بیمارستانهایی دارد شبیه به وال استریت، بازاری برای خرید و فروش بچه. زنهایی میآیند، کودکشان را به دنیا میآورند، برگهای را امضا میکنند و بچه را میفروشند؛ ناقابل! بین پانصد هزار تا یک و نیم میلیون تومان.
اینجا بازارهایی دارد برای خرید و فروش حیوان. آدمهایی میآیند تا برای سرگرمی روزانهشان، پول خرج کنند. حیواناتی از هر نوع و هر نژاد؛ ناقابل! از صد هزار تا سی میلیون تومان.
اینجا کودکانی دارد که آموزش میبینند؛ نه در مدرسه که در خیابان. آموزش میبینند که از طلوع صبح تا بوق سگ برای اربابشان کار کنند. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، قیمتشان بیشتر میشود. قیمت این کودکان برده، ناقابل! از صد هزار تا پنج میلیون تومان.
اینجا دانش آموزانی هستند که تعطیلات آخر هفتهشان مسافرتهای اروپایی است. خجالت میکشند که همکلاسیهایشان بفهمند برای تعطیلات عید به مالزی رفتهاند. شهریهی این مدارس، ناقابل! بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان در سال.
اینجا در زمستانهایش آدمها زنده-زنده در گور میخوابند. اینجا در پایتختش ۱۵ هزار آدم، مرد، زن، کودک، پیر، جوان، شبهای سرد زمستان را باید تا صبح گوشهی خیابانها کز کنند. اینجا با همهی آسمانخراشها و ادعاهای بلند مسئولانش، پایتختش، گرمخانهای برای گنجایش همهشان ندارد؛ پس گورخواب میشوند.
خط صلح را از طریق این لینک میتوانید به صورت مستقیم دریافت کنید:
http://lajvar.se/pdf/khate-solh-69.pdf
وب سایت:
http://www.peace-mark.org
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.