واکنش تند خانواده کروبی به اظهارات محسن رضایی
خانواده مهدی کروبی در نامه ای، به اظهارات اخیر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام واکنش نشان داد. ….
به گزارش سحام، محسن رضایی در سالگرد تجمع حکومتی ۹ دی در اظهاراتی درباره حوادث سال ۸۸ و اعتراض آقایان کروبی و موسوی به مهندسی انتخابات، گفته است:”خود من تلاش بسیار زیادی کردم و حتی از آبرویم خرج کردم و با این دو نفر {رهبران جنبش سبز} صحبت کردم و از آنها خواستم به شورای نگهبان مراجعه کنند ولی بعد از چند ساعت دیگر جواب من را ندادند.” محسن رضایی در ادامه اظهارات خود گفته که “محاکمه این دو نفر باید به صورتی انجام شود که در تاریخ باقی بماند.”
در پی این اظهارات، خانواده مهدی کروبی نامه ای را برای انتشار در اختیار سحام قرار دادند که متن آن بدین شرح است:
مردم شریف و بزرگ ایران
شش سال از حبس و حصر خودسرانه سه عزیز محصورمان می گذرد. در این شش سال مدعیان دروغین حکومت علوی، یکطرفه اهانت ها و فرافکنی های بی شرمانه ای علیه عزیزان دربندمان از رسانه ملّی، خطبه های نماز جمعه و دیگر تربیون های حاکمیت بدون به رسمیت شناختن قدرت دفاع و سخن گفتن برای آنان یا خانواده و یا یارانشان مطرح ساختند. حضرات در این سال ها گناهی را با گناه دیگری میشویند و دروغی را با دروغ دیگر تکمیل میکنند زیرا ظاهرا بر این باورند که هدف وسیله را توجیه میکند- تنها نکته ای که اندیشه ماکیاولی آموختهاند.
در این گذر فرومایگانی نظیر جناب محسن رضایی پرده وقاحت را از دیگر رقبای سنتّی خود نظیر آقایان احمد جنتی، علم الهدی و صدیقی ربوده و مجدداً زبان بر اهانت گشوده است. او پیشتر بی شرمانه (در بهمن ۱۳۸۹ و سپس در ۲۴ اسفند ۱۳۹۱) آقایان کروبی و موسوی را “عمله آمریکا” خوانده بود و اخیراً هم سخن از محاکمه تاریخی این دو عزیز به نحوی که در تاریخ ماندگار شود، کرده است. این روزها بارها در مقابل پرسشی قرار گرفته ایم که چرا او و امثال او اینگونه کرامت انسانی خود را از اوج عزّت به حضیض ذلّت می رسانند و از قلّه رفیع منزلت و کرامت بـه دره پـسـتـی و رذیـلت مـی افتند؟
در پاسخ به این پرسش باید بگوییم جناب رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ از مریدان پروپاقرص مهندس موسوی نخست وزیر آن دوران واز مخالفین رئیس جمهور وقت بود. او در آن ایام نامه نگاری هایی صریحی با آقای خامنه ای رییس جمهور وقت پیرامون ضرورت تداوم کار نخست وزیر دارد و در این گذر با رایزنی با امام شرط توفیق در جبهه ها را منوط به حضور ایشان در این پست می داند.
جناب رضایی و تیم همراهش در سپاه در اواخر خرداد و تیرماه ۱۳۶۷ که رئیس جمهور برای حفظ روحیه رزمندگان به مناطق جنگی در جنوب کشور رفته بود اوج بی توجهی و بی اعتنایی را نسبت به این مقام مرتکب می شود ، غافل از آنکه چرخ روزگار در خرداد ۱۳۶۸ آنچنان می چرخد که چند دهه بعد او برای جبران آن بی اعتنایی به حراج کرامت و شأن انسانی اش بپردازد. وقتی جناب فیروزآبادی بدون سبقه نظامی ارشدترین مقام نظامی کشور شد او بخت خود را در خروج از سپاه جستجو کرد. رضایی اندکی پس از دوم خرداد لباس نظامی را کنار گذاشت و رسماً وارد سیاست شد اما عدم توفیق اش در جلب نظر مردم در انتخابات های مختلف مانند مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم و دهم و یازدهم موجب شد تا پس از دو دهه دوباره لباس نظامی با امیدهای تازه بر تن کند چراکه از قدیم گفته اند “آرزو بر جوانان عیب نیست”.
اگر توهین و گزافه گویی به بزرگوران در حصر گره ای از گره کور جناب سردار باز کند و او همچون احمدی نژاد یک شبه شاهین طلایی بر شانه هایش بنشیند یا از این گذر به ولایت ری برسد ما را ملالی نیست، اما می دانیم که حاکمیت سقف اعتمادش به او بیش از دبیری مجمع نیست. محسن رضایی باید به این حقیقت پی ببرد که به اندازه شهرام غیب پرور دیروز، غلامحسین غیب پرور امروز هم نیست که بر فرماندهی نهادی همچون بسیج گمارده شود.
(خدایا در همه کارها عاقبت ما را بخیر کن و ما را از خوارى دنیا و عذاب آخرت نگهدار).
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.