جمشید برزگر: آیا خامنهای واقعا کاری به بگو مگوی روحانی و لاریجانی ندارد؟
اشارات صریح خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در سخنان روز یکشنبه (۱۹ دی ماه)، به سختی مجالی باقی میگذارد که حسن روحانی و هوادارانش بپذیرند که خامنهای به راستی کاری به مناقشه فزاینده دولت و قوه قضاییه ندارد و از صادق لاریجانی، فرد منصوب خود به عنوان رییس قوه قضاییه حمایت نکرده است. ….
——————————————————–
بی بی سی:
هفتههاست فضای سیاسی در ایران به تمامی تحت تاثیر رویارویی حسن روحانی، رییس جمهوری و صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه است. آیتالله خامنهای در این مدت دست کم نه به طور علنی وارد این موضوع شده بود و نه از ساز و کارهایی استفاده کرده بود که برای حل و فصل چنین اختلافاتی پیشبینی و طراحی شدهاند.
با این همه، به نظر میرسد ادامه مجادلات او را ناگزیر کرده که در یک موضعگیری علنی، به سود یکی از طرفهای درگیری وارد عمل شود تا شاید با گذاشتن وزنه حمایت خود در کفه قوه قضاییه ، دولت را وادار به عقب نشینی و یا حداقل سکوت کند و به این شکل، از گسترش بحثهایی که کارنامه شخص منصوب رهبر نظام در راس قوه قضاییه را زیر سوال میبرد بکاهد.
اشارات و تعابیر خامنهای در این زمینه روشن و فاقد ابهام است. او گفته:” حمله به سپاه، بسیج و شورای نگهبان در چارچوب طراحی دشمن برای تضعیف دستگاهها و نهادهای مظهر اقتدار کشور است.” خامنهای نامی از قوه قضاییه نبرده، و گذاشتن نام این قوه در کنار سه نهاد دیگر را به مخاطبان خود در دو قوه مجریه و قضاییه واگذار کرده است، زیرا مشابهت قوه قضاییه با این سه نهاد روشنتر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت و سخنان آخامنهای را به گونهای دیگر تفسیر کرد.
از نظر سیاسی، قوه قضاییه در همسویی کامل با سپاه، بسیج و شورای نگهبان است و از نظر سلسله مراتب قدرت نیز همگی آنها تحت کنترل رهبر جمهوری اسلامی قرار دارند، زیرا رهبر نظام نه تنها به عنوان فرمانده کل قوا، رهبران سپاه و بسیج را عزل و نصب میکند، بلکه فقهای شورای نگهبان و رییس قوه قضاییه هم به طور مستقیم از سوی او منصوب میشوند.
خامنهای برای آنکه جای هیچ تردیدی در این زمینه باقی نگذارد، درست پس از نام بردن از سه نهاد سپاه، بسیج و شورای نگهبان، از قوه قضاییه نیز نام برده و گفته:” همه باید وجود یک قوه قضائیه مستقل و شجاع را قدر بدانند.”
فارغ از سخنان روز یکشنبه هم، خامنهای بارها به صراحت یا به کنایه از دولت حسن روحانی انتقاد و در مقابل از عملکرد قوه قضاییه حمایت کرده است. بنابراین اگر او قصد داشت که در رویارویی روسای دو قوه مجریه و قضاییه بیطرف بماند و کاری به آن نداشته باشد، به طور طبیعی باید به شکلی کاملا متفاوت سخن میگفت تا امکان قرار دادن موضع او درباره اختلافات فزاینده و اتهامات سنگین روسای دو قوه در چارچوب موجودی که خود آفریده به وجود نمیآمد.
اما خامنهای چنین نکرده و به همین دلیل، معنای واقعی این جمله او که ” من کاری به بگومگوهای اخیر رؤسای دو قوه ندارم زیرا موضوع مهمی نیست و به حول و قوهی الهی تمام میشود” تنها در چنین پسزمینهای میتواند درک و فهمیده شود.
خامنهای گفته است: “مهمترین اهداف کشور، داشتن «دستگاه امنیتی قوی»، «دستگاه نظامی مقتدر و مردمی»، «حرکت عظیم مردمی به نام بسیج»، «روحانیت آگاه به زمان و حاضر در صحنه»، «قوه قضائیه مقتدر کامل»، و «دولت برنامه ریز دقیق و شجاع» است و باید هر کدام از این عناصر که موجود نیستند، تأمین، و عناصر موجود، حفظ شوند. ”
از شش عنصر یا هدفی که خامنهای نام برده، کنترل و یا رهبری پنج عنصر به تمامی یا تقریبا به تمامی در اختیار خود اوست و تنها میتوان دولت را به واسطه میزانی از تاثیرگذاری آرای عمومی تا حدودی از این حوزه مستثنی کرد.
دست کم در ساختار حقوقی قدرت، اگر رهبر نظام، وضعیت را در دستگاهها امنیتی، نظامی، بسیج، حوزههای علمیه و قوه قضاییه مطلوب تشخیص ندهد، تنها خود اوست که راسا و شخصا و با اتکا به اختیاراتی که قانون اساسی به رهبر جمهوری اسلامی داده، میتواند نسبت به اصلاح آنها اقدام کند. دشوار است که بتوان تصور کرد خامنهای در یک سخنرانی عمومی به خود توصیه میکند که در حوزه اختیاراتش چه باید انجام دهد. به همین دلیل، آنچه به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری میتواند معنا یابد و نارضایتی رهبر از وضع فعلی دولت را بازتاب دهد، چیزی نیست جز توصیه او به داشتن دولتی که در اجرای منویات رهبری برنامه ریز و شجاع است.
از کش ندادن تا تمام شدن بگومگویی بیاهمیت
گذشته از آنکه خامنهای در تازهترین نمونه مجادله روسای قوا، جانب کدام یک را گرفته، او با اطمینان گفته است که بگو مگوهای روسای دو قوه مجریه و قضاییه مهم نیست و به زودی تمام خواهد شد.
با وجود این، خامنهای توضیح نداده “بگومگویی” که پرسشهایی بسیار جدی در باره عملکرد و کارنامه دولت و قوه قضاییه به ویژه در حوزههایی که اتهام فساد مالی متوجه آنهاست مطرح کرده، چرا مهم نیست و چگونه تمام خواهد شد.
آیا میتوان احتمال داد که منظور خامنهای از تمام شدن این بگومگوها، رسیدگی قانونی، شفاف و مستقل به دعاوی هر دو طرف و معرفی و مجازات خاطیان احتمالی باشد؟
با نگاهی به موارد مشابه در جمهوری اسلامی، با امیدواری بسیار اندکی میتوان به این سوال پاسخ مثبت داد.
به عنوان مثال، در پرونده معروف به اختلاس بزرگ، که در آن دولت و قوه قضاییه انگشت اتهام را به سوی هم نشانه گرفته بودند، خامنهای خواست که مساله را “کش ندهند”.
در پی رویارویی کمسابقه محمود احمدینژاد با صادق لاریجانی و علی لاریجانی، روسای قوای قضاییه و مقننه هم، خامنهای دو هفته پس از اتفاقاتی که در جلسه استیضاح وزیر تعاون در ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۹۱ رخ داد، از روسای قوا “گله” کرد و در عین حال هشدار داد که کسی نباید با استناد به این “گله”ها به روسای قوا حمله کند.
پروندهای که موجب این رویارویی شده بود و برادر روسای قوای مقننه و قضاییه یکی از متهمین آن بود، هنوز باز است. اتهامات مطرح شده در این پرونده مورد پیگرد حقوقی قرار نگرفت و ابعاد آن هرگز روشن نشد.
در چنین شرایطی آیا میتوان انتظار داشت که فارغ از دعواهای سیاسی احتمالا معطوف به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، به پرونده بابک زنجانی نیز در فضایی شفاف و قانونی رسیدگی شود و به اصل و ابعاد اتهاماتی که سلامت مالی و اداری روسای دو قوه مجریه و قضاییه را زیر سوال برده، پرداخته شود و نتایج آن به اطلاع افکار عمومی برسد؟
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.