در مراسم بزرگداشت احمد شاملو مطرح شد؛ تبریک دولت‌آبادی به جامعه دانشگاهی برای خارج کردن شاملو از تحریم/ مجابی: نگاه کاشف و گستاخ شاملو ابتذال را برنمی‌تابید

مراسم بزرگداشت احمد شاملو با عنوان «نوروزی در زمستان» عصر دیروز (یکشنبه پنجم دی ماه) با حضور هنرمندان و اهالی قلم همچون محمود دولت آبادی، جواد مجابی، ایران درودی، علی رفیعی، فرزان سجودی، حافظ موسوی، لوریس چکناواریان و آیدا سرکیسیان (شاملو) در دانشکده علوم کاربردی دانشگاه هنر تهران برگزار شد. ….

فرزان سجودی تاکید کرد: فراموشی عامدانه جغرافیای فرهنگی شاملو محکوم به شکست است.
ایلنا:

شاملو واژه‌ها را در جریان نمایش به اتفاقی بصری بی‌نظیر مبدل کرد
علی رفیعی (کارگردان تئا‌تر) در این نشست با اشاره به اجراهایی که از نمایشنامه‌های لورکا با ترجمه شاملو روی صحنه برده است، گفت: شاملو آثار لورکا را تنها ترجمه نکرد، بلکه با نگارش و قلمش عسل آفرید و شعر خودش را سرود. شاملو در ترجمه‌هایش از نمایشنامه‌های لورکا واژه‌هایی را آفرید که پس از ۵۵ سال فعالیت در تئا‌تر روی صحنه ندیده و نشنیده‌ام. او با هنرش کلام را امری دیدنی تبدیل کرد و واژه‌ها را در جریان نمایش به اتفاقی بصری بی‌نظیر مبدل کرد. این فعال هنرهای نمایشی سپس خاطره‌ای از ترجمه نمایشنامه <خانه برناردا آلبا> توسط شاملو تعریف و بیان کرد: به شاملو گفتم با تمام اشتیاقم برای روی صحنه بردن نمایش «خانه برناردا آلبا» چون ترجمه تو از این اثر در دسترس نیست برنامه‌ای برای این اتفاق ندارم. آیدا نیز به نوعی به من فهماند که بیشتر او را ترغیب به این کار بکنم. نهایتا شاملو ترجمه نمایشنامه «خانه برناردا آلبا» را قبول کرد و در کمتر از دو ماه آیدا خبر اتمام ترجمه را داد. او افزود: شاملو با وجود اینکه چندان در شرایط جسمی مساعدی نبود اما شخصا ۲۱ صفحه از ترجمه‌اش را برایم خواند. آخرین دیدار من با او مربوط به همین خاطره است و یکی از دو اثری که روی صحنه بردنشان برایم دل انگیز‌تر از مابقی است، مربوط به نمایشنامه لورکا با ترجمه شاملو است، یعنی «عروسی خون».

نگاه کاشف و گستاخ شاملو ابتذال را بر نمی‌تابید

جواد مجابی (شاعر، پژوهشگر و نقاش) نیز با تاکید بر اینکه تاکنون بیش از ۱۰۰ صفحه درباره شاملو، فرهنگ و هنر او نوشته است، گفت: در سلوک ادبی و اجتماعی شاملو دو بحث مبارزه با ابتذال و شعر بیوگرافیک اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارد. مفهوم ابتذال گستره وسیعی را دربرمی‌گیرد و اشتراکات معنایی زیادی در تعاریف مختلف آن هست. او سپس به جغرافیای ابتذال‌گریزی زد و یادآور شد: ابتذال تنها بخش خاصی از یک وضعیت و شرایط جامعه، کشور یا فرهنگ و هنر نیست. ابتذال همچون هوا و اتمسفر کل شئونات زندگی انسانی را شامل می‌شود. کوشش انسان‌های فرهیخته و متفکر نیز شناخت و معرفی آن به جامعه برای مقابله با آن است. اساسا ابتذال در طول تاریخ جریان داشته، رشد کرده و به امروز رسیده است.

این شاعر و نویسنده اضافه کرد: هیچکس هم نمی‌تواند خودش را مبرا یا مصون از ابتذال بداند و تنها دیگران را دچار و مبتلا بخواند. همه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به خرافه، سلطه، ستم، نادانی و ترس آلوده است. اصولا ابتذال فضای ناهنجار ضدانسانی است و کم یا زیاد در تمامی کشور‌ها و جوامع وجود دارد. حتی می‌توان مقاله‌ها و سرمقالات جدی روزنامه‌ها را هم مبتذل محسوب کرد چون آلوده به ناهنجاری‌های سیاسی و دروغ هستند. شاملو در زندگی‌اش و با خلق آثارش با ابتذال مبارزه کرد، اگرچه آغازگر راه نبود و پیش از او کسان دیگری همچون صادق هدایت نیز در این مهم کوشیده بودند. مجابی ادامه داد: هدایت سرانجام از این ابتذال به تنگ آمد و مرگ را ترجیح داد، اما شاملو در شعرش پایداری آدمی را در مبارزه با فضای ناهنجار و ضدانسانی و عشق را به تصویر کشید و تا پایان یافتن زندگی‌اش نیز ادامه داد.

او سپس با اشاره به نقش سانسور در پرورش ابتذال اظهار داشت: سانسور جلوی اندیشه و بیان را می‌گیرد و بعد ابتذال را رواج می‌دهد. چون حکومت کردن بر مردم نادان و ناآگاه بسیار آسان‌تر است. این مسئله تنها مختص به کشورهای عقب مانده یا جهان سوم را هم نیست. در دیداری که با همراهی محمود دولت آبادی و محمدعلی سپانلو از نیویورک داشتیم ناشران بزرگ آمریکایی به ما گفتند که امروزه عصر نویسنده‌سالاری به سر آمده و زمان ناشرسالاری است. وقتی پرسیدم و حالا شما کدام ذوق و هنر را می‌خواهید گسترش دهید؛ گفتند فرهنگی. کمی بهتر از سریال‌های تلویزیونی!

مجابی افزود: همین مسائل بود و هست که حتی اندیشنمندان کشورهای به ظاهر پیشرفته و جهان اولی همچون آرتور میلر و آلبی را نیز با مشکل مواجه می‌کند. ابتذال با مغزشویی سیاست فرهنگی سطحی مدنظر خود را اعمال می‌کند و مردم را مسخ می‌سازد تا زیر سلطه زندگی کنند. حالا این مغزشویی می‌تواند حزبی، ایدئولوژیک، آیینی و… باشد. اصولا ذهن مردم و افکار عمومی همیشه توسط کسانی اداره شده و می‌شود که اقتدار و سرمایه را در اختیار دارند. شاملو در زندگی کوشید فضای آکنده از ابتذال را به چالش بکشد و خودش همواره از این فضا فاصله داشت. او هرچه را که درک می‌کرد با زبان و ادبیات خود و البته با صدای بلند اعلام می‌کرد و نگاه کاشف و گستاخ او ابتذال را برنمی‌تابید.

این شاعر درباره نقش شاملو در پرداختن به شعر بیوگرافیک نیز بیان کرد: شعر ما از دیرباز با مدح گره خورده بود و هست، مدح شاهان، طبیعت، خدا و در مشروطه مدح مردم. از دوره نیما بود که کم کم ستایش بی‌بدیل انسان و پرداختن به خود شاعر و مسائل شخصی او در شعر جا افتاد. در همین راستا شاملو در شعر معاصر شعر را زندگی کرد و از کلی بافی به صداقت انسانی شاعر رسید. از اواسط دهه ۴۰ علاوه بر موضوعات اجتماعی مثل آزادی، عدالت، عشق و… زندگی شخصی نیز در شعر تجلی پیدا کرد. در آثار شاملو البته آثار بعد از هوای تازه بیشتر. فارغ از مباحث اجتماعی دلتنگی‌ها، مشکلات شخصی و… هم دیده می‌شود. یعنی شعر شاملو هم زندگی شخصی بود و هم زندگی جمعی جامعه. شعر او سرگذشت خودش بود و سرنوشت مردم. این اتفاق هم جز با صداقت صریح انسانی ممکن نیست.

مجابی اضافه کرد: شاملو بار‌ها به موضوعات و مسائلی تاخت که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر و مردم آن زمان به آن معتقد بودند. حالا درست یا غلط ولی او گفتمان غالب را به چالش می‌کشید و به همین دلیل علاوه بر هنرمند بودن یک روشنفکر هم هست. او با نقد خردمندانه وضعیت بشری را مورد نقد قرار داد و هیچگاه اندیشه و سخن خود را قورت نداد. شاملو همیشه به مردم، فرهنگ، تاریخ، ادبیات و مملکت فکر می‌کرد و مشغله‌ای جز این نداشت که در میدان اجتماعی مسائل و مشکلات را با زبان خودش مطرح کند.

تبریک به جامعه دانشگاهی برای خارج کردن شاملو از تحریم
همچنین محمود دولت‌آبادی برگزاری مراسم بزرگداشت شاملو در دانشگاه را پایان نیم قرن تحریم خواند و گفت: به جامعه دانشگاهی تبریک می‌گویم که سرانجام توانست شاملو را نزدیک به نیم قرن تحریم خارج کند. شایسته نیست در جامعه‌ای که مدام به بزرگان و ادبیان فرهنگی و هنری فخر فروخته می‌شود و حتی دعوا بر سر مفاخر دعواهای کودکانه را شاهد هستیم یا بعضا فرصت‌طلبان برخی از اهالی فرهنگ را مصادره می‌کنند؛ نام شاملو در دانشگاه تحریم باشد.

دولت‌آبادی سپس آزادی را ایده‌آلی دست نیافتنی دانست و متذکر شد: من آزادی را تنها یک بار و بعد از رسیدن از زندان به منزل تجربه کردم. البته در طول مسیر هم آزاد نبودم و مورد بازجویی قرار گرفتم و تازه وقتی همسر و فرزندانم را دیدم آزادی را تجربه کردم. غیر از این لحظه نه آزادی را دیدم، نه امکان تحقق دارد و و نه وعده‌اش را به شما می‌دهم. قدرت یک واقعیت است و تلاش برای تحقق آزادی یک نگرش ایده‌آلیستی. هوشیاری این است که تشخیص بدهیم در مسیر پیگیری رسیدن به آزادی یک ایده‌آلیست هستیم.

خالق رمان «کلیدر» افزود: با از دست دادن هر دوست. آشنا و همراهی تغییراتی در خودم احساس می‌کردم اما بعد از شاملو نمی‌دانم دقیقا چه اتفاقی برایم افتاد. احساس می‌کنم آخرین داستان‌هایم تحت تاثیر همین خاموش شدن نور امید بعد از شاملو نوشته شده است. دوستان و همراهان برای انسان واقعا مهم هستند. شاملو نیز در تمام مسیر زندگی‌اش هنر و تفکرش را به روابط اجتماعی و فقدان دیگری متمرکز کرده بود. فقدان دیگری یعنی هیج ارتباط انسانی نیست و فقط خودت هستی و خودت. دولت آبادی در توضیح بیشتر مفهوم فقدان دیگری اظهار داشت: مدت‌هاست در ادبیات، هنر و فرهنگ هم موضوع فقدان دیگری اهمیت پیدا کرده است. فقدان دیگری مشخص می‌کند که انسان بدون حضور جمعی و بدون دیگران نمی‌تواند زندگی کند. شاملو هم یکی از دیگرانی بود که بسیار برای من عزیز بود و هست. او ادامه داد: شاملو به اعتبار کار، پیکار و عشق یگانه بود. یگانه‌ای جاودانه که جان خود را بی‌دریغ در کار کرد. او هیچگاه آسوده نزیست و مدام در یافتن حقیقت با خودش در حال کشمکش بود. در هر سه دوره شعری شاملو جستارهایی از حقیقت انسانی به چشم می‌خورد هم در شعرهای اجتماعی‌اش و هم در شعرهای شخصی ترش. شاملو در هیچ دوره شعری از آدمی و جهانش که‌‌ همان دیگری است غافل نبوده است.

شاملو هرگز نمی‌میرد
ایران درودی (نقاش) سخنران دیگر این مراسم بود و در صحبت‌هایی کوتاه گفت: مرگ احمد شاملو را باور نکرده‌ام و باور نمی‌کنم. او هرگز نمی‌میرد و تا زمانی که یک ایرانی با شعور و با فرهنگ وجود دارد نامش جاویدان می‌ماند. همیشه اولین سوال خبرنگاران از من درباره شاملو است. وقتی او و ساعدی سر به سر هم می‌گذاشتند من نگران و دستپاچه می‌شدم چون شوخی‌ها و نکات آن‌ها را درک نمی‌کردم. آشنایی من با شاملو هم به مقاله‌ای در کیهان به سال ۱۳۳۹ برمی‌گردد. وقتی در تلویزیون مسئولیتی گرفته بودم از او هم برای همکاری و مشورت تولید برنامه‌ها و انتخاب مهمان‌ها دعوت کردم اما او اجازه همکاری با او در تلوزیون داده نشد و خود من هم اخراج شدم.

فراموشی عامدانه جغرافیای فرهنگی شاملو محکوم به شکست است
فرزان سجودی (استاد دانشگاه) نیز در سخنان خود به سه نوع برخورد با پدیده فرهنگی همچون شاملو پرداخت و بیان کرد: در برخورد با پدیده‌های فرهنگی همچون شاملو که جغرافیایی فرهنگی هستند نه شخص فرهنگی محض، سه نوع برخورد رخ می‌دهد، فراموشی عامدانه، تغییر و قلب محتوا و مضمون با برچسب زدن‌های کودکانه یا لوس کردن آثار در نمونه‌هایی مثل من دود مشترکم، مرا فریاد کن برای آلودگی هوا. هر دو این راه‌ها محکوم به شکست هستند. اما راه سوم که به بررسی و نقد در کنار ارج نهادن تاکید دارد نه فقط پرستش اسطوره وار مانا و تاثیرگذار است.

در پایان این مراسم قرار بود جوایز و تندیس‌های برگزیدگان دومین دوره جایزه شعر شاملو که بیست و یکم آذر و در زادروز او معرفی شده بودند نیز اهدا شود اما تنها به خواندن نام برگزیدگان اکتفا شد و برگزیدگان اجازه حضور روی سن و دریافت تندیس را پیدا نکردند.

همچنین بنا بود که صبح امروز از ساعت ۳۰: ۱۰ الی ۳۰: ۱۳ فیلم مستند «از بامداد خسته» درباره شاملو نمایش داده شود که به دلایلی بدون توضیح منتفی اعلام شد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.