جنگ ویرانگر و خونین بر سر نفت و گاز در سوریه

جنگ سوریه که عملا با برنامه ریزی آمریکا و متحدانش به مردم این کشور تحمیل می شد نتیجه مخالفت بشار اسد برای عبور خط لوله ای است که غرب می خواهد گاز کشور قطر را از طریق سوریه به اروپا و اسرائیل برساند. این مخالفت در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت و دلیل آن هماهنگی دولت بشار اسد با برنامه های گاز رسانی روسیه به اروپا می باشد. نام این جنگ در اصل «جنگ خط لوله در شبه جزیره سوریه » است. ….

جنگ ویرانگر و خونین بر سر نفت و گاز در سوریه

“یونگه ولت” ترجمه عسگر داوودی

تهاجم امریکا به افغانستان با شعار «جنگ علیه تروریسم» از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد. همان زمان، این تهاجم از طرف نیروهای چپ «جنگ نفت» ارزیابی شد.

اطلاعات زیر نشان دهنده دلایل این جنگ در منطقه است:
از سال ۱۹۹۰ بحث احداث خط لوله انتقال نفت و گاز ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان تا هند و از آنجا به بنادر اقیانوس هند آغاز شد. مطابق این برنامه قرار بود نفت و گاز ترکمنستان به بنادر پاکستان در اقیانوس هند رسانده شود. ورود هند به این پروژه برای چند سال آینده پیش بینی شده بود. پروژه مذکور با حروف اختصاری „TAPI“ شناخته می شود.

در سال های ۱۹۹۰ این پروژه توجه شرکت های بزرگ بین المللی را به خود جلب کرد. از جمله این شرکت ها، شرکت آمریکائی Unocal برای احداث این خط لوله مذاکراتی را با طالبان آغاز کرد. طالبان در آن تاریخ حاکم بر افغانستان بود و در کابل دولت تشکیل داده بود. در سال ۱۹۹۷ به منظور احداث این خط لوله جلسات متعددی میان طالبان و این شرکت آمریکائی برگزار شد. ضرورت میانجیگری عربستان و پاکستان از طریق کارگزاران دو کشور در افغانستان نتیجه مذاکرت این اجلاس بود. شرکت آمریکائی Unocal برای رسیدن به اهداف خود چه قبل از مذاکره و چه پس از پایان دور اول مذاکرات، در آمریکا از لابی های معروف برای رسیدن به اهداف خود کمک گرفت، از جمله این افراد «هنری کیسینجر» بود.

در ماه دسامبر ۲۰۱۵ اگر چه ترکمنستان مراحل اولیه احداث خط لوله انتقال را آغاز کرد، اما تاکنون عملا ادامه کار احداث خط لوله در هاله ای از ابهام قرار دارد. (نویسنده یونگه ولت در این رابطه توضیح بیشتری نمی دهد که احتمالا این پروژه عملا پس از شکست طالبان و روی کار آمدن دولت های دیگر در افغانستان و نیز با تغییر استراتژی سیاست نفتی غرب و به امید احداث خط لوله قطر به سوریه معطل نگهداشته شده است. البته بخشی از این خط لوله گاز و نفت تا شهر های جنوبی ایران ادامه داده شده و در حال احداث است.م)

جنگ سوریه که عملا با برنامه ریزی آمریکا و متحدانش به مردم این کشور تحمیل می شد نتیجه مخالفت بشار اسد برای عبور خط لوله ای است که غرب می خواهد گاز کشور قطر را از طریق سوریه به اروپا و اسرائیل برساند. این مخالفت در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت و دلیل آن هماهنگی دولت بشار اسد با برنامه های گاز رسانی روسیه به اروپا می باشد. نام این جنگ در اصل «جنگ خط لوله در شبه جزیره سوریه » است.
از دید غرب اشتباه دوم بشار اسد این بوده که پس از مخالفت با عبور خط لوله گاز قطر از خاک سوریه، قرارداد خط لوله با ایران و عراق ۲۰۱۱ را منعقد کرد. خط لوله ای که از آن تاریخ می بایستی توسط غرب از احداث اش جلوگیری به عمل می آمد، قرار بود تا گاز ایران را از طریق عراق ، اردن و سوریه به غرب برساند. هردو خط لوله، چه خط لوله قطر و چه خط لوله ای که قرار بوده از مبدا ایران گاز را به اروپا برساند، در نهایت می بایستی در محدوده ترکیه به « خط لوله نوباکو» متصل میشد.(«خط لوله نوباکو» نیز خط لوله ای است که قرار است گاز طبیعی را از منابع دریای خزر و از طریق آذربایجان، گرجستان، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش به اروپا منتقل کند. هدف اصلی از احداث این خط لوله کاهش وابستگی اروپا به روسیه برای تامین سوخت است. اغلب اعضای اتحادیه اروپا و آمریکا از این پروژه حمایت می‌ کنند. یعنی همانها که در جنگ سوریه دخیل هستند.
آغاز احداث «خط لوله نوباکو» پس از کشمکش های متعدد بالاخره در سال ۲۰۱۳ اعلام شده است. ویکی پدیا.م)

اصطلاح «جنگ لوله نفت» برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ و در مقاله «روبرت .اف. کندی» مطرح شد. او برادر زاده «جان. اف .کندی» رئیس جمهور اسبق آمریکا می باشد که در سال ۱۹۶۳ ترور شد. «روبرت. اف. کندی» نیز در سال ۱۹۶۸ از یک ترور جان سالم بدر برد. مطلب او با عنوان: “Syria: Another Pipeline War” توجه تحلیگران سیاسی را به خود جلب کرده و به آن مطلب اغلب به عنوان یک مرجع مراجعه می شود.( نویسنده یونگه ولت محل درج این مطلب را ذکر نکرده است. اما دیگر رسانه های غربی آنرا نشریه «پولیتیکو» عنوان کرده اند.م)

روزنامه نگاری بنام «گارث پورتر» متخصص تحقیقات سیاسی است، بیست و یک سپتامبر گذشته در سایت اینترنتی « Truthout» نوشت که در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ مقرر شد گاز قطر با حمایت عربستان سعودی پس از رسیدن به اردن به سوریه و غرب رسانده شود. در این میان قطر کوشش کرد تا خود را در این عرصه از تسلط عربستان برهاند و خود را یک کشور مستقل قادر به صدور انرژی به اروپا و آمریکا نشان دهد.

روزنامه نگار مذکور به پشیمانی بشار اسد برای ادامه همکاری برای پروژه احداث خط لوله گاز قطر در سال ۲۰۰۹ نیز اشاره می کند. او می نویسد که تغییر عقیده بشار اسد در همکاری برای احداث خط لوله گاز قطر در آن تاریخ به عنوان یک خبر در حائی منتشر نشده است! تنها آژانس خبری «آ.آف.پ» فرانسه خبری کوتاه درباره آن منتشر کرده است که این خبر کوتاه نیز در میان دیگر اخبار متعدد بین المللی اصلا جلب توجه نکرد.

در نهم ژوئیه سال ۲۰۱۳ خبری در رسانه ها پخش شد که به تاریخ ۳۱ ژوئن ۲۰۱۳ مربوط می شود. این خبر درباره گفتگوی روز سی و یکم ماه ژوئیه ۲۰۱۳ میان «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان «شاهزاده بندر ابن سلطان » بود. در این دیدار «شاهزاده بندر ابن سلطان» به پوتین پیشنهاد کرد که در مقابل عقد قراردادی به مبلغ ۱۵ میلیارد دلار برای خرید اسلحه همچنین سرمایه گذاری بزرگ اقتصادی در روسیه از حمایت بشار اسد دست بردارد. این پیشنهاد از طرف پوتین رد شد.

در ۲۴ ژوئیه سال ۲۰۱۱ قراردادی مقدماتی برای همکاری بین ایران و سوریه امضاء و اعلام شد. در این قرارداد مقدماتی معین شده است که در عرض سه سال خط لوله عبور گاز ایران از عراق و اردن به سوریه و سپس به اروپا احداث شود. هزینه احداث این خط لوله ۱۰ میلیارد دلار پیش بینی شده است.

هزینه احداث این لوله برای ایران می تواند سنگین باشد. در زمان امضاء این قرارداد مقدماتی ایران در برنامه تحریم آمریکا قرار داشت و دولت آمریکا کلیه صاحبان صنایعی که مایل بودند با ایران در این رابطه همکاری کنند را به ضرر و زیان تهدید می کرد. به همین دلیل نیز کلیه شرکت های همکار ایران در امر نفت و گاز مجبور به عقب نشینی شدند.

https://www.facebook.com/yavar.ostvar

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.