مینا . خ: “آشنایی با تجربیات جنبش دانشجویی سایر کشورها”، جنبش پیشرو دانشجویی در استان کبک

جنبش عظیم دانشجویی سال ۲۰۱۲ که به جنبش “بهار درخت افرا” (Printemps Érable)  مشهور است، یکی‌ از مهم‌ترین حرکت‌های اجتماعی‌ تاریخ معاصر کبک میباشد. این جنبش به اشکال گوناگون اثرگذاری خود را در پیوند با دیگر جنبش های کارگری، محیط زیستی و برابری طلبانه زنان به نمایش گذاشته است و تا کنون در رزمندگی و پایداری برای تحقق اهداف خود بر علیه سیاست های ریاضت اقتصادی که عرصه را بر دانشجویان تنگ و تنگ تر کرده ادامه دارد. ….

——————————————————-

به مناسبت روز دانشجو
آشنایی با تجربیات جنبش دانشجویی سایر کشورها
جنبش پیشرو دانشجویی در استان کبک

مینا . خ

جنبش عظیم دانشجویی سال ۲۰۱۲ که به جنبش “بهار درخت افرا” (Printemps Érable)  مشهور است، یکی‌ از مهم‌ترین حرکت‌های اجتماعی‌ تاریخ معاصر کبک میباشد. این جنبش به اشکال گوناگون اثرگذاری خود را در پیوند با دیگر جنبش های کارگری، محیط زیستی و برابری طلبانه زنان به نمایش گذاشته است و تا کنون در رزمندگی و پایداری برای تحقق اهداف خود بر علیه سیاست های ریاضت اقتصادی که عرصه را بر دانشجویان تنگ و تنگ تر کرده ادامه دارد.
دولت کبک در هماهنگی با دولت فدرال کانادا، کوشش میورزد که دستاوردهای سیستم خدمات اجتماعی که ماحصل یک فرآیند طولانی مبارزات تاریخی، شامل خدمات رایگان بهداشت، آموزش و پرورش و حقوق مدنی جامعه است را  تحدید و تضعیف کرده و شرایط را برای نابودی این دستاوردها و انتقال آن به بخش خصوصی و بازار آزاد فراهم آورد. بر این مبنا بود که دولت شهریه دانشجویان را به شکل لجام گسیخته ای بالا برد و دانشجویان در تقابل با سیاست محکم کردن کمربند اقتصادی، دست بکار یک مبارزه مدنی دامنه دار شدند، طی مدت ۶ ماه این جنبش مردمی، به موجب  شناخت درست دانشجویان از یک جامعه عدالت جویانه، عاری از خشونت و همگام با گسترش حقوق اجتماعی که  حاصل ۷۰ سال مبارزه کارگران و زحمتکشان بود، به دست آمده است.

لازم به یادآوریست که آموزش رایگان از اساسی‌ترین خواست‌های جنبش‌های مردمی در ۱۵۰ سال گذشته بوده است و در مانیفست حزب کمونیست سال ۱۸۴۸، تحصیل مجانی‌ دانش آموزان، یکی‌ از خواست های ده گانه برای یک زندگی انسانی بود. بعد از جنگ جهانی‌ اول، تمام دولتهای سوسیالیستی، یا دولتهاهایی که با کمک سندیکاهای قوی روی کار آمدند، تحصیلات رایگان را یکی‌ از دستاورد‌ها و برنامه های اصلی خود قرار دادند.
آموزش و پرورش، وسیلهٔ گسترش دانش‌های عملی‌ و پیشرفته علم و تکنیک میباشند. ولی‌ مهم تر اینکه وسیلهٔ گسترش آگاهی‌ اجتماعی‌ نیز میتواند باشد. آگاهی‌ برای شناخت، انتقاد، شکوفایی فردی و جمعی‌ فرایند آن بوده و برای همین است که طبقات حاکم و سیاست‌های بازاری شدن اقتصاد، بهانه ای را به دولت‌ها می دهد که هزینهٔ تحصیلات عالی‌ را بالابرده و به این ترتیب، دسترسی طبقات تهیدست دانشجو را به دانش، آگاهی اجتماعی‌ و فراگیری فنون محدود و محدودتر می کند.
در کبک ۲۵ سال است که دولت‌های “حزب لیبرال” و “حزب کبکی”، همین روند را در دستور کار خود قرارداده و با هر فشاری، کوشش میورزند که شهریه‌های دانشجویی را بالا ببرند. ولی‌ جنبش دانشجویی منسجم و کارآمد در کبک، کار دولت‌ها را با مشکل مواجه کرده است.

اعتصاب دانشجویان در ۲۰۱۲ هدفش جلوگیری از همین روند بود. دولت لیبرال در نظر داشت تا ظرف مدت ۳ سال، شهریه دانشگاه ها را ۱۶۲۵ دلار بالا ببرد. این رقم برابر بیش از ۴۰ درصد افزایش در شهریه دانشجویان بود. تبلیغات لیبرالیستی برای افزایش شهریه نیز از چند سال قبل این روند را دنبال کرده بود. این در شرایطی بود که چندین بار، حرکت‌های تدافعی‌ و اعتراض‌های دانشجویان بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ نتوانسته بود کاملا جلوی هجوم دولت لیبرال در افزایش شهریه را بگیرد. آنها کم کم شهریه‌ها را بالا برده بودند. جنبش دانشجویی در فرایند این عملکرد دولت به فکر تدارک یک حرکت منسجم و قوی افتاد که راهی‌ برای مانور دولت باقی نگذارد. پس از سال ۲۰۱۱ جنبش دانشجویی راهی جز کارزارهای عملی و اعتصاب های عمومی و گسترده را نتوانست هدف خود قرار دهد.

اگر کمی به عقب برگردیم  جنبش دانشجویی کبک به دنبال “انقلاب آرام اجتماعی”‌  (révolution tranquille) سالهای ۶۰ شکل گرفت. انقلاب آرام، بعد از جنگ جهانی دوم، باعث شد تا جنبش‌های کارگری و اجتماعی گسترش یابند. اوایل دهه ۶۰ بود که دولتها آرام آرام مجبور شدند که رفرم‌های گسترده ای را بر اساس جو خفقان دهه های پیشین پذیرا باشند، رفته رفته مردم و نهاد ها، از زیر فشار کلیسای کاتولیک در آمدند، شکلی‌ از اقتصاد کینزی (مالیات برداری عادلانه و دخالت دولت در اقتصاد برای ایجاد کار و تلاش) جا افتاد. خدمات اجتماعی‌ بیشتر و بهتری رایگان‌ شدند، شرکت برق کبک “هیدرو کبک” (Hydro Québec) دولتی شد تا برق به بهای ارزان در اختیار مصرف کننده قرار بگیرد  و در نتیجه درآمد دولت افزایش یافت و دست دولت برای پرداخت بودجه های خدمات اجتماعی‌ بازتر شد، مدارس دولتی رایگان‌، بهداشت و درمان رایگان، ایجاد مدارس عالی و دانشگاه، برای باز کردن آموزش عالی‌ به روی طبقات کم در آمد، نقش مهمی ایفا کرد. این رفرمها در آن شرایط تاریخی همانند تغییراتی بود که در بسیاری کشورهای سرمایه داری متروپل انجام میشد. در نتیجه این رفرم ها، آگاهی‌ به حقوق اکثریت زحمتکش، که فرانسوی زبان بودند، هم بیشتر شد. حس غرور ملی‌ و احترام به هویت خود از طرف فرانسوی زبان‌ها که تاریخاً تحقیر شده بودند، بالا گرفت. در اواسط سالهای ۷۰، انتخابات “حزب کبکی” (Parti Québécois) را به قدرت رساند. در این زمان دو گرایش در جنبش دانشجویی شکل گرفت:

ا- از یک سو، سازمانهای دانشجویی که شیوهٔ همفکری و تبادل نظر با دولت را پیشه خود ساختند. اینها خواست های میانه رو  و رفرمیستی را سر لوحه خود قرار داده و اهل بسیج و مبارزه نبودند.

۲- از سوی دیگر، سازمانهای دانشجویی که ادامهٔ جنبش‌های مترقی دهه ۶۰ میلادی بودند؛ کاملاً مبارز، خواستار تحصیلات و آموزشی دمکراتیک و رایگان برای همه.
در رسیدن به این هدف، بخش‌های مبارز جنبش، بیش از ۸  اعتصاب عمومی نامحدود ترتیب دادند.

در سالهای قبل از شورش دانشجویی، جنبش دانشجویی ۳ تشکیلات ‌مستقل: ۱- “فدراسیون دانشجویان کالج ها” ، ۲- “فدراسیون دانشجویان دانشگاه ها” ۳- “انجمن برای همبستگی‌ صنفی دانشجویان”  را تاسیس و راه اندازی کرد.

۱- “فدراسیون دانشجویان کالج ها” و “فدراسیون دانشجویان دانشگاه ها” هر دو فدراسیون، نمایندهٔ گرایش اول بودند، صلح جو و مماشات طلب، عافیت جو. این فدراسیون‌ها اصلأ، در عکس العمل و برای مقابله با سازمان‌های مبارزتر ایجاد شدند. منطق آنها مذاکره  بود  نه مبارزه. آنها رفتاری فرصت طلبانه همراه با چاشنی بوروکراتیک را از خود بروز می دادند. تقریبا در اکثر موارد، خیلی‌ به “حزب کبکی”  و قدرت حاکمه نزدیک و در مواقعی چسبیده بودند.

۲- “انجمن برای همبستگی‌ صنفی دانشجویان” (ASSÉ, Association pour une Solidarité Syndicale  Étudiante)  در سال ۲۰۰۱ ایجاد شد. در مبارزه با  OMC (Organisation Mondiale du Commerce  و (ZLEA (Zone de Libre Échange des Amériques
قراردادهای دولتی سیستم جهانی‌ شدن و آزادی بازار شکل گرفت. این نهاد، بخش مبارز جنبش را تشکیل میداد.
این نهادها همیشه با هم مشکل داشته‌اند. در سال ۲۰۱۲، به دلیل قدرت فراگیر ASSÉ، مجبور به همکاری طولانی در مبارزه شدند، ولی‌ برای نمونه  در اعتصاب سال ۲۰۰۵، “فدراسیون دانشجویان کالج ها” و “فدراسیون دانشجویان دانشگاه ها” در مقابل دولت واپسگرایی کرده و این جنبش را به عقب نشینی واداشتند.
قابل ذکر است که ASSÉ خود را “سندیکای دانشجویی” معرفی‌ می‌کند. این به خاطر نزدیکی‌ با منشور ۱۹۴۶ گرنوبل است، در این منشور “دانشجو یک نوع کارگر جوان”  تعریف می شود. در این منشور دانشجو نه تنها اقلیت برجسته نیست، بلکه مشتری نبوده و فرد بی حق و حقوقی نیست که استاد هر طور که خواست وی را استثمار کند. در حقیقت دانشجو یک کارگر فکریست.

بر اساس این تعریف ASSÉ  بر سه محور،موجودیت پیدا کرد:
* آموزش رایگان با کیفیت خوب و سکولار
* پیشرفت دمکراسی در نهاد‌های آموزشی، با دیدگاه خود مدیریتی
* همبستگی‌ صنفی بین‌المللی و فمینیستی

بخاطر اینکه ASSÉ به توانایی‌ مخصوص خود برای بسیج کردن نیرو آگاهی‌ داشت ( توانایی‌ به خاطر حضور چند هزار نفر درهر کدام از دانشگاهها و کالج ها)، خودش را محدود به خواسته های صنفی دانشجویی نمی‌کرد. بلکه سعی‌ می‌کرد نقش فعالی‌ در مبارزات عمومی‌ مدنی و مردمی داشته باشد: اعتصاب در زمان کنفرانس سران کشورهای آمریکا یا جهان در سال ۲۰۰۱(ZLEA)
علیه جنگ عراق ( ۲۰۰۳)، مونته بلو در سال ۲۰۰۶، علیه اجلاس (G20) تورنتو سال ۲۰۱۰   یا ضد ریاضت کشی‌ اقتصادی در۲۰۱۵ .

سازماندهی و تصمیمگیری در”انجمن برای همبستگی‌ صنفی دانشجویان” (ASSÉ)  به شکل «دمکراسی مستقیم»  یا دموکرسی بیواسطه انجام می‌گیرد. هر انجمنی (در هر دانشکده یی) مجمع عمومی‌ خود را به صورت کاملا مستقل برگزار کرده و اختیار تام  به اعضای مجمع داده و به شیوهٔ مخصوص خود تصمیم‌گیری می‌کرد: رییس نداشت بلکه  سخنگو انتخاب می‌کرد، وظیفه و اهداف در هر انجمن به صورت مستقل تعیین شده و مذاکره را در هر مرحله پیش می برده و  اعضای انجمن تصمیم گیری نهایی را تصویب و به مرحله اجرا در می آوردند. برای مثال، در اعتصاب ۲۰۱۲،  بر خلاف دو رئیس فدراسیون‌های دانشجویی، سخنگوی “انجمن برای همبستگی‌ صنفی دانشجویان” گابریل ندو دوبوا (Gabriel Nadeau-Dubois) نمی توانست به تنهایی‌ – یا مثلا با یک هیأت اجرایی، یا یک تیم مذاکره کننده-  در باره پیشنهاد دولت تصمیم بگیرد. در هر مرحله، پیشنهادات دولت که از دل مذاکرات بیرون می‌آمد، باید به تمام انجمنهای عضواطلاع داده میشد و بعد از مشاوره  در مجمع عمومی‌ بحث و رای گیری میشد.  نتیجهٔ این رای گیریها، با اکثریت ساده یا دوسوم آرا، تصمیم نهایی را برای تیم مذاکره کننده تعیین می کرد.

ریشه های اعتصاب ۲۰۱۲ یا جنبش “بهار درخت افرا”  (Printemps Érable)

با این متد دموکراتیک بود  که “انجمن برای همبستگی‌ صنفی دانشجویان” (ASSÉ) توانست بعد از سه‌ سال کار فشرده و توضیحی، یک اعتصاب دانشجویی  بی سابقه ای‌ را برپا کرده و آن را به یک جنبش عمومی‌ تبدیل کند.
از همان سال شروع بحران مالی‌ در ۲۰۰۹، که به محافظه کاران این بهانه را داد تا دوباره صحبت از افزایش شهریه کالج ها و دانشگاهها بکنند، ASSÉ کمپین‌های سراسری ترتیب داد که نشان دهد با چه وسیلهٔ مالی‌ می شود آموزش عالی‌ رایگان برای همگان را فراهم کرد (مالیات اضافی بر در آمد بانک ها، افزایش کنترل منابع مدنی، جلوگیری از فرار مالیاتی و غیره). وقتی‌ دولت لیبرال، در بودجه مارس ۲۰۱۰ به خدمات عمومی‌ حمله اولش را شروع کرد، دانشجویان از پا ننشستند، ۲ سال تمام، فعالیت‌های گسترده ای (مثل کنفرانس، کارزار و اعتصابهای موضعی) در سرتاسر کبک ترتیب داده شد. هدف دانشجویان این بود که به شکل مرحله ای، فشار را بر روی دولت زیاد کنند.

رسما، اعتصاب دانشجویان برای جلوگیری از افزایش شهریه بود. ولی‌ بخش‌های فعال ASSÉ مبارزه را فراتر از این می‌دانستند. در مجمع عمومی‌ ها، از اینکه شهریه چه قدر باید باشد، صحبتی‌ نبود. صحبت در باره هدف نئولیبرالیسم، خصوصی سازی سرویس‌های اجتماعی‌، ضرورت مبارزه با فقر و در باره سابقه و دستاورد‌های مبارزات گذشته بحث می شد. در این جلسات، حول گزارش‌های یک طرفه یا وارونه  و مغرضانه وسایل ارتباط جمعی شامل تلویزیون و روزنامه‌ها، بحث میشد. دیدگاه محدودشان، اینکه به چه راحتی‌ به دام تبلیغات بخش خصوصی افتاده اند، یا کاملا جذب تبلیغات دروغ در مورد یکی‌، دو تا شیشه شکسته! شدند (اشاره به شکستن شیشه در چند مورد در زمان تظاهرات‌های مختلف میباشد).

در ده‌ها آرایش مجمع عمومی‌ که هر کدام از دانشجویان (چه کالج، چه دانشگاه) شرکت میکردند، بحث‌هایی‌ میشد خیلی‌ اساسی تر و مهم تر، از آنچه در پارلمان بحث میشود. اگر چه نظریات زیادی در باره تاکتیک‌ها و راه مبارزه با دولت وجود داشت، ولی‌ اکثریت خیلی زیادی به این نتیجه رسیده بودند که سیاست‌های اقتصادی دست راستی، کنترل قدرتهای مالی (Finance) در تصمیمات دولت، عدم رسیدگی به محیط زیست، به بیکاری، به گسترش فقر – نشانه‌هایی‌ از بی مسئولیتی و خودخواهی بی‌ حد و حصر طبقه اقتصادی حاکم است، که همه ضرورت مبارزه دانشجویان، و مسئولیت آنها را بیشتر می‌کند.
به همین رو، تبلیغات دولت شعاری بیش نبود و وزیران فاسد دولت، که دانشجویان را به خود خواهی‌، لوس بودن یا بی مسئولیتی متهم میکردند، به نظر دانشجویان بسیار خنده آور میامد. دولت ادعا میکرد قضیه اینست که دانشجوها سهم خودشان را باید بپردازند. سهم دانشجو هم به عقیده آنها – که دید ابزاری و پولی به تحصیلات و دانش دارند – این بود که شهریه بیشتری بپردازند.
ASSÉ میگفت، وظیفه و سهم دانشجو در تحصیلش، درس خواندن، کسب دانش و آگاهیست. سهم محصل، وقتی‌ کار پیدا کرد، پرداخت مالیات عادلانه‌ برای استفاده از این امکانات عمومی‌ است.
با این تحلیل، و با آن‌ کار توضیحی و بسیج سه سال، ASSÉ هژمونی جنبش دانشجویی را به دست گرفته بود و  درب اتحاد جنبش را هم باز کرد: ایجاد یک  ائتلاف وسیع به نام (CLASSE, Coalition Large de l’ASSÉ) که امکان می داد هر انجمن دانشجویی حتا اگر عضوASSÉ  نبوده، ولی‌ برای دورهٔ اعتصاب به این جنبش همبستگی گسترده بپیوندد.

قبل از شروع اعتصاب عمومی نامحدود، باید دانشجویان مطمئن می شدند که نیرو به اندازه کافی‌ جمع می شود. برای اطمینان بخشیدن به دانشجویان در زمان رای دادن، که فکر نکنند اگر به اعتصاب رأی مثبت بدهند، ممکن است تنها بمانند، قرار شد، شرط دست زدن به اعتصاب این باشد که حداقل ۲۰هراذ دانشجو رأی مثبت دهند، و حداقل ۷ انجمن دانشجویی از ۳ دانشگاه یا کالج مختلف شرکت کنند. این کف انتظار دانشجویان بود و به راحتی‌ ، در ۱۴ فوریه این رقم به دست آمد. یک هفته بعد، تعداد اعتصابیون به  ۱۳۲۰۰۰ نفر رسید. ۶ هفته بعد، اعتصاب رأی مثبت ۱۹۹ هزار دانشجو را به دست آورده بود.

ادامهٔ این داستان، جریان، تظاهرات های بزرگ و کوچک، روزانه یا شبانه، قانونی‌ و غیر قانونی، بود که در تاریخ کبک بیسابقه بود. جنبش کبک چیزی شبیه جنبش «بهار عرب» در تونس و مصر شده بود، تا جایی‌ که بعضی ها اسمش را گذاشتند “بهار درختان افرا” . در تظاهرات ۲۲ مارس نزدیک به ۲۵۰هزار نفر شرکت داشتند. بعد از اینکه پارلمان دولت لیبرال، قانون مخصوص سرکوب تظاهرات را تصویب کرد، هر شب به مدت بیش از دو ماه تظاهرات شبانه برپا شد. ساعت‌ها می‌توان راجع به تک تک جریاناتی که هر روز شدت می‌گرفتند، صحبت کرد. مرحله حساس مذاکرات با دولت، شدت تبلیغات یکطرفه روزنامه ها، کوشش “حزب کبکی” برای بهره برداری فرصت طلبانه از جنبش، در صورتی‌ که خود هدفی‌ جز بالا بردن شهریهٔ دانشگاه نداشت.
دولت لیبرال هفت سال بود کوشش میکرد شهریه آموزش عالی‌ را به طور قابل توجه بالا ببرد ولی‌ در این هدف شکست خورد. دولت فکر میکرد با شکاف در افکار عمومی و ترساندن آنها از جنبش رادیکال دانشجویان، بتواند انتخابات بعدی را ببرد ولی‌ حاکمیت حتی در این هدف هم نیز شکست خورد.

با پایان اعتصابات  درست قبل از انتخابات، بسیاری از فعالین جنبش فکر میکردند افتادن در دام انتخابات پارلمانی، به معنی شکست جنبش است. پیروزی “حزب کبکی”، به طور حتم، پیروزی جنبش محسوب نمی‌شد. به هر ترتیب، مهم این است، که با وجود این سؤالات، اعتصاب سال ۲۰۱۲ درس آموزی بسیار عمیقی برای همهٔ دانشجویان به همراه داشت. هزاران دانشجو و دیگر افراد شرکت کننده، به آگاهی‌‌های جدیدی رسیدند و تجربهٔ مبارزه و استواری را آموختند. بعضی‌ موضوعات که قبلاً جایی‌ در بحث عمومی‌ نداشت، دیگر کاملا جا افتاده است، مثل آموزش عالی‌ مجانی‌ و اعتصاب‌ عمومی‌. هم اکنون، صد‌ها تن از فعالین جنبش سال ۲۰۱۲، که در بسیاری از سازمانهای سندیکایی، سیاسی و اجتماعی‌، وارد شده اند، این سوژه‌ها را مطرح میکنند.
مبارزه‌ای که جلوی چشم ما  در مقابل سیاست های ریاضت اقتصادی شکل گرفت، نتیجه مستقیم تاثیر باز شدن فضای بحث “اعتصاب عمومی” است که قبل از سال ۲۰۱۲ غیر قابل تصور بود. این بذرهای همبستگی‌، مقاومت و پایداری سال  ۲۰۱۲ است که جنبش امروز و فردای کبک را نیرو و نشاط  میدهد.

—————————————————-
منبع:
http://www.kanoonm.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.