اعتراضات اجتماعی و دانشجویی بعد از انتخابات امریکا

«ما باید خوش خیالی ساده لوحانه و امید واهی را رها کنیم و با حقیقت تلخ وغم انگیز برابرمان روبرو شویم. مقاومت به معنی آگاهی بر این است که ما هم اکنون در جهانی زندگی می کنیم که شدیداً در اثر گرمایش جوی آسیب دیده است. مقاومت به معنی امتناع از شرکت در نابودی کره ی زمین است. به معنی عدم همکاری با مقامات حکومتی است. مقاومت به معنی مبارزه با هر وسیله ی ممکن با سرمایه داری مصرفی، نظامی گری و امپریالیسم است. مقاومت به معنی تنظیم شیوه ی زندگی خود حتی شامل آنچه می خوریم و مصرف می کنیم و خنثی کردن نیروهایی است که در صدد نابودی ما هستند». ….

———————————————————-

از مجموعه تحقیقات بین المللی کانون مدافعان حقوق کارگرمقدمه

کم نیستند ایرانیانی که شاهد انتخاب شدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۸ بودند و انتخاب شدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ را یک شباهت تاریخی با آن می دانند. غافل از اینکه انتخاب ترامپ، بازگشت به رویای امریکای برتر و تنفر از سیاست حاکم بر جامعه است. برخلاف نخبگان شهرنشین و افراد مشهور جامعه که واقعیت جامعه امریکا را درک نمی کنند و از برج عاج شان به وضعیت امریکا نگاه می کنند، برای مردم شهرهای کوچک و مناطق کشاورزی واقعیت طور دیگری است. اگر این انتخابات را به عروج فاشیسم نسبت دهیم نخواهیم توانست شرایط کلی امریکا را ببینیم. مقالات بسیاری درباره عروج سفیدان ممتاز یا ککلوس کلان و رشد جریانات مذهبی به رشته تحریر درآمده است که در آن به اصل قضیه، یعنی اقتصاد اشاره ای نشده است. اگر کارگران در بسیاری از ایالتهای سابقا صنعتی، مانند میشیگان و دیترویت، که به خصوص دارای معادن و کارخانه های ماشین سازی بودند و اکنون مخروبه هستند، به ترامپ رای می دهند، سابقه کلینتون شاید در میان روشنفکران یا نخبگان امریکا مهم نیست ولی برای کارگران فروشگاههای زنجیره ای وال مارت که هیچ یک از قوانین کارگری در آنجا رعایت نمی شود و کارگران حداقل دستمزد را می گیرند و می دانند که ایشان عضو هیئت مدیره وال مارت بوده، این مهم است.

ترامپ نماینده بخش معترض سفید و مهاجرینی  است که خودشان را از غیرسفیدپوستان اروپایی تبار، امریکایی تر می دانند. ترامپ با شعار مردم فریب “امریکای برتر را می سازیم” و “کارگران کار خواهند داشت” ناباورانه انتخاب شد و با انتخاب شدن ترامپ دوره اول این سیاست پوپولیستی تمام شد. در این انتخابات کلینتون با ۴۸درصد آرا به رقیب اش ترامپ که ۴۷درصد آرا را داشت، باخت.   در این مطلب باید گفت که نوع برگزاری انتخابات در امریکا از میراث  انتخابات پارلمانی در انگلیس است که براساس “انتخابات کالج”   یعنی تعداد حوزه های بیشتر در تمامی حوزه های انتخاباتی است نه براساس رای بیشتر، و این نوع انتخابات پارلمانی که نتیجه سیاست گرایشات راست در دو قرن گذشته است با بحران روبرو است.  این انتخابات در واقع ماهیت “دموکراسی امریکایی” را روشن کرد که امریکا برای گسترش آن در بخش هایی از جهان جنگها برپا کرده است.

چند روز بعد از انتخابات ۵ میلیون نفر طوماری را برای لغو نتیجه انتخابات امضا کردند،   جدای از نتیجه انتخابات امریکا، مساله مهمی که همزمان با انتخابات امریکا رخ داد رفراندمهایی  بود که هم زمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد.  بسیاری از ایالتهای  امریکا قوانینی دارند که برای تغییر مسائل مهم باید آن را به رفراندم گذاشت و اتفاقا این رفراندمها نقش بسیار مهمتری برای روشن شدن وضعیت بحران امریکا دارد. در این رفراندمها میزان آرای مردمی که برای حداقل دستمزد مبارزه می کنند یا خواهان مبارزه برای عدم دسترسی هر دیوانه ای به اسلحه هستند، گویای وضعیت مردم امریکا است، امریکایی که انحصارات این وظیفه را از روی دوش سیاست مداران بر می دارد و به انتخابات واگذار می کند تا شاید از طریق آگهی و شستشوی مغزی، رای دهندگان به مبارزات بر حق مردم رای منفی بدهند، اما همین مردم در انتخابات رفراندم شرکت می کنند و درست انتخاب می کنند.

تناقض شعار “امریکایی برتر” زمانی مشخص می شود که امریکاییها هم کار می خواهند هم نمی خواهند مالیات بپردازند. جامعه معترض امریکا که در انتخابات ریاست جمهوری به ترامپ رای داد، در رفراندمی که در چهار ایالت آریزونا، کلورادا، می ین و واشنگتن برگزار شد به افزایش حداقل دستمزد رای داد. رای دهندگان قبول نکردند که حقوق کارگران زیر هیجده سال کمتر از حقوق کارگر معمولی باشد و داشتن بهداشت و حق مرخصی بیماری حق همه است، آرای رفراندم حتی بیشتر از رای هایی بود که به رئیس جمهور داده بودند. (۵۹درصد) در نتیجه دستمزدها از ۸ دلار به ۱۲ دلار در ساعت خواهد رسید. آن هم در جامعه ای که دیگر رشد اقتصاد صنعتی تک رقمی شده است و بخش خدمات بیش از پنجاه درصد کل اقتصاد را شامل می شود.

با وجود تبلیغات وسیع علیه قانونی شدن ماری جوانا، رای دهندگان در ۷ ایالت به قانونی شدن مصرف ماری جوانا رای مثبت دادند.  برای این که معنای این انتخاب را دریافت باید دید چه کسانی پشت تبلیغات قانونی نشدن ماری جوانا بودند؟ در سال ۲۰۱۵ زمانی که جاستین ترودو کاندید حزب لیبرال کانادا شعار قانونی شدن ماری جوانا را داد، مافیای معروف به “فرشتگان جهنمی”جلوی پارلمان کانادا تظاهراتی گذاشتند که نباید ماری جوانا آزاد شود چون کسب و کار آنها از بین می رود.   البته در امریکا یک گروه دیگر هم پشت غیرقانونی بودن ماری جوانا هستند و آن هم صاحبان زندانهای خصوصی هستند زیرا داشتن چند گرم ماری جوانا در ایالتهای فلوریدا، اوکلاهاما ، آریزونا و تنیسی حکم یک سال زندان را به همراه دارد.   از دهه هشتاد به این سو ۲۳ زندان در امریکا ساخته شده و فقط در ایالت کالیفرنیا ۱۳۰هزار زندانی وجود دارد. بودجه زندانها از ۶۰۴ میلیون دلار در سال ۱۹۸۰ میلادی به نزدیک به ده بیلیون دلار در سال ۲۰۱۳ رسیده است.   سازمان دیده بان حقوق بشر در گزارش سال ۲۰۱۲ اعلام کرد که تنها در شهر نیویورک ۳۰هزار نفر به خاطر داشتن ماری جوانا دستگیر شده اند و بیشتر آنان سیاهان، مکزیکی ها و مهاجرینی بودند که ۹۰ درصد آنها هیچ سوءسابقه ای نداشتند. البته کشوری که براساس آمارهای داخلی سی میلیون مصرف کننده ماری جوانا دارد، محل مناسبی برای شرکتهایی است که به خاطر کسب درآمدهای صد بیلیونی از تجارت الکل به تجارت ماری جوانا روی بیاورند.

برخلاف میلیونها دلار تبلیغات شرکت های فروش اسلحه یکی دیگر از نتایج انتخابات در سه ایالات می ین ، کالیفرنیا و واشنگتن، در مورد انجام تحقیقات از خریداران اسلحه، مردم به این مساله رای دادند که در مورد کسی که می خواهد اسلحه بخرد، باید بررسی پلیسی صورت گیرد.  در رفراندم در باره صدور حکم اعدام، سه ایالت کالیفرنیا، نی براسکا و اوکلاهما اعدام را تایید کردند.

پیش زمینه های هر دو انتخابات (ایران و امریکا)، نتایج و نظرسنجی های قبل از انتخابات مسیر یگانه ای داشت اما اعتراضات بعد از آن را نمی توان یکسان دید. در ایران همانند همیشه در مصاحبه های انجام شده  در رابطه با انتخابات امریکا “اصلاح طلبان” با ژست های سیاسی نظر مساعدی به کلینتون داشتند و “اصولگریان” همانند ماجرای مک فارلین در سال ۱۳۶۵ می گفتند که “مسائل امریکا مشکل ما نیست و ما اصلا ارتباطی با امریکا نمی خواهیم”. واقعیت اما در جای دیگری است.
نتیجه انتخابات امریکا برای کل مردم دنیا مهم است ولی برای کشور ایران بسیار حیاتی است. تاریخ نشان داده که جمهوریخواهان همیشه مدافع حکومت در ایران بوده اند، اشک تمساح “اصلاح طلبان” و ترساندن مردم از نتیجه انتخابات امریکا برای سرپا نگه داشتن سیستم رشوه و فساد، حقوق های نجومی، استفاده از منابع ملی- قاچاق و خصوصی سازی دولت روحانی است.  انتخابات ریاست جمهوری سال آینده حربه ” اصلاح طلبان ” و حامیان ضد جنگ را که به سربازان گمنام تغییر شکل داده شده است جالب این است که به نظر می رسد هر دو جناح نیاز به روحانی دارند و این  را نباید به سکوت واگذاشت و باید سیاست مماشات را رسوا کرد.

جنبش پیش روی امریکا شاید مشکلات اجتماعی خودش را داشته باشد اما یک جنبش اعتراضی طبقاتی است، نه ترامپ و نه هیچ کس دیگر نمی تواند جامعه امریکا را به عقب برگرداند. اما از همه مهمتر سیاست سازمان مجاهدین و نزدیکی اش با گرایش ارتجاعی در امریکا را باید توضیح داد. سازمان مجاهدین از این زاویه که تمامی سیاست های درست دهه پنجاه خودش را زیر سوال برده ، خون دهها هزار کشته و زندانی را به پای قدرت خواهی قربانی می کند و متاسفانه در جلسات اش از فرماندهان ارتش امریکا تا روسای سی آی ا را برای حمایت از مبارزه اش دعوت می کند و اولین ترجیع بند جلسات شان محکوم کردن بخش منشعب معروف به “ضد امریکائی” شده است. باید منتظر ماند و دید بولتون و جولیانی چگونه آنها را در آینده مورد معامله قرار می دهند.

شروع اعتراضات

هنوز نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا رسما اعلام نشده بود که اعتراضات خیابانی علیه نتیجه انتخابات شروع شد. در کمتر از ۲۴ ساعت در شهرهای نیویورک  (۱۰٫۰۰۰ نفر) ، فیلادلفیا (۶٫۰۰۰ نفر)، سیاتل (۱۰٫۰۰۰ نفر)، اوکلند (۱۰٫۰۰۰ نفر) و بوستون (۱۰٫۰۰۰ نفر) به خیابان آمدند.

این تظاهراتها با شعار مخالفت با ترامپ بر اساس خواسته های مترقی شروع شد. رسانه های اجتماعی مانند توئیتر، فیسبوک شروع به انتقال اخبار کردند.
این جنبش اجتماعی بیشتر در مراکز آموزشی شکل گرفته است. براساس آمار صدها محل آموزشی صحنه تظاهراتهای دانشجویی است. از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب امریکا، از ایالتهای جمهوریخواه تا ایالتهای دمکراتها مرکز صحنه اعتراضات دانشجویی است. شعارها با ” ترامپ رئیس جمهور ما نیست” شروع شد. اما از تاریخ ۹ نوامبر یعنی روز بعد از انتخابات گسترش پیدا کرد. در اکثر دبیرستانها، کالج ها و دانشگاهها تظاهراتها حول چند محور بود: اعتراض به گسترش ضدیت و تنفر علیه غیرامریکایی ها و مهاجرین، به خصوص مهاجرین غیرقانونی که بر اساس آمارهای رسمی تا سال ۲۰۱۲ تعدادشان ۱۱ میلیون چهارصد هزارنفر است، جنبش سیاهان ،هم جنس گرایان و زنان در این مبارزه بسیار فعال هستند.   بخش دیگری از ضدیت علیه خارجی ها در زمان انتخابات ، علیه مسلمانان و مکزیکی ها بود که بعد از انتخابات عملا اذیت و آزار آنان زیاد شد. سیاست ترامپ بر اساس مبارزه با “مجرمینی”!؟ شروع شده که شامل مهاجران غیرقانونی است که مکزیکی ها بخش اصلی آن هستند و اسلامی ها که از دید آنها تروریست هستند. آمار مهاجران غیر قانونی شناسایی شده در امریکا سه میلیون نفر است.  در اکثر کالج ها و دانشگاه ها، قطعنامه ها و طومارهایی امضا شده یا در حال تصویب است که مکان های آموزشی را محلهای امنی می دانند و تایید می کنند که براساس حقوق بشر هیچ کس  “غیرقانونی” نیست. اگر زمانی کلیساها محل پناهنده شدن افراد “غیرقانونی” بود امروز مکانهای آموزشی باید محل و پناه گاه افراد “غیرقانونی” باشد.

دهها هزار دانش آموز دبیرستانها نیز به خیابان آمدند و علیه سیاستهای ترامپ علیه اذیت و آزار همجنس گرایان اعتراض کردند.  در همین زمان ما شاهد دو جنبش مبارزاتی دیگر هم هستیم جنبش “زندگی سیاهان هم اهمیت دارد”   و جنبش “صخره های ایستاده” (جنبش بومیان امریکا) که علیه ساختن لوله های نفتی در منطقه داکوتا مبارزه می کنند. ماههاست این مبارزه ادامه دارد و بیش از سیصد نفر دستگیر شده اند و پلیس از هیچ شقاوتی علیه آنها کوتاهی نکرده است. این جنبش از حمایت جهانی بسیاری برخوردار است.

در کالیفرنیا، مری لند، ارگون شعار این جوانان  نیز دارای اهمیت است. در نیویورک در اعتراض به رودی جولیانی، شهردار سابق،اعتراضات گسترده شکل گرفت. این اعتراضات را متاثر از فضای سایبری می داند. خیابان ۵ نیویورک نزدیک به برج ترامپ تا چند خیابان اطرفش بسته شد وهنوز سمبل مبارزه علیه ترامپ شناخته می شود.   در لس انجلس در مرکز شهر منطقه ای که معروف به هیزپنیک ها (مکزیکی) است دانش آموزان سر کلاس درس حاضر نشدند و همکلاسی های خود و مردم را به شرکت در اعتراض تشویق می کردند. شهر اوکلند که به عنوان مرکزی برای پذیرش پناهندگان شناخته می شود و در شهر دینور نیز دانش آموزان از رفتن به سر کلاس خودداری کردند. در شهر پورتلند نیز دانش آموزان از رفتن به کلاس سرباز زده اند و بر اساس تخمین دانش آموزان بیش از یک میلیون دلار خسارت زده و بیش از صد نفر دستگیر شده اند. در جریان اعتراضات تمام پل ها و ترن  های این شهر در دست تظاهر کنندگان بود.   این انتخابات بسیاری از دانش آموزان را به سمت سیاست کشاند.
سوال اساسی این است که آیا این اعتراضات تبدیل به یک جنبش اجتماعی مدنی خواهد شد؟ این تغییر سیستماتیک درگرو گرد هم جمع شدن دیگر نیروهای اجتماعی مانند بومیان امریکا، جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش محیط زیست و جنبش همجنسگرایان است. جنبش دانشجویی سعی می کند به طور هم زمان در دانشگاههای پورت لند، اورگان، نیویورک، واشنگتن، استین، اوکلند، تگزاس، کالیفرنیا، بوستون و دیگر شهرهای امریکا تظاهرات برگزار کند.

جنبش زنان با همکاری مهاجرین، سیاه پوستان، تشکل های همجنس گرایی، معلولین و مذهبیون ، فراخوان تظاهرات یک میلیونی زنان را در شهر واشنگتن در تاریخ ۲۱ ژانویه داده است.  این روز فردای شروع کار رسمی ترامپ است. دو روز بعد از اعلام فراخوان، ۱۱۵ هزار زن اعلام کردند که در این تظاهرات شرکت می کنند. این تظاهرات بالطبع حمایت دیگر نهادهای مدنی و کارگری را با خود خواهد داشت و زنان فعال حتی از مکزیک و کانادا هم در این تظاهرات شرکت خواهند کرد.  این فراخوان از طریق فیسبوک پخش می شود.

در تاریخ ۱۱ نوامبر ترومکا، رئیس کنفدراسیون کارگران امریکا ای اف ال – سی آی ای، پیام تبریکی برای ترامپ فرستاده و در آن اعلام کرده  که خواهان همکاری با رئیس جمهور جدید هستند.   خود ترومکا نیز قبول دارد که بخشی از اعضایش به ترامپ رای دادند، مانند کارگرانی که بیشتر در مراکز صنعتی زندگی می کنند، اما  بخشی نیز در خانه ماندند و در انتخابات شرکت نکردند؛ اما میلیونها دلار کمک مالی این کنفدراسیون در کمپین کلینتون مشکل این فدراسیون را دو چندان می کند، مقاله افول سندیکاگرایی و صعود ترامپیزم، مشکلات سندیکاهای صنفی به خصوص کارگران یقه سفید را توضیح می دهد.   اعضایی قدیمی سندیکاهای امریکا اعتراف می کنند که آگاهی و منافع طبقاتی در این انتخابات وجود نداشت.  این سندیکاها خودشان بهتر از هر کسی می دانند اولین حرکت ترامپ و جمهوری خواهان در دور جدید بازگرداندن لایحه “حق کار برای همهگ است. ( این لایحه برخلاف اسم اش ربطی به کار ندارد بلکه می خواهد ریشه اتحادیه را بکند.) یعنی دیگر برای کارگران دادن حق عضویت به سندیکا، برای عضو اتحادیه اجباری نیست و همه می توانند عضو اتحادیه باشند و حق عضویت نپردازند، ولی اتحادیه موظف است که شکایات کارگران را در دادگاه قبول کند و تمامی مخارج را بپردازد. این لایحه عملا بسیاری از اتحادیه ها را به ورشکستگی می کشاند. در تعدادی از اتحادیه ها تنها ده درصد اعضا عضویت می پردازند. لاس وگاس بزرگترین شهری است که تعداد زیادی از کارگران عضو اتحادیه های کارگری هستند و باید دید که چه بر سر آنها خواهد آمد.

لایحه “حق کار برای همه” در ایالت ویسکانسن در سال ۲۰۱۳ تصویب شد و فدراسیون کارگری امریکا با جمع آوری یک میلیون امضا و گذاشتن رفراندم عمومی نتوانست کاری از پیش ببرد. همین ایالت در انتخابات نوامبر به ترامپ رای داد و فردی جمهوری خواه نیز فرمانده ایالت شد. کنفدراسیون امریکا می داند که این لایحه در میان مدت به مجلس خواهد رفت. این لایحه یکی از مورد علاقه ترین لوایح جمهوری خواهان است و گفته اند “در مذاکرات با سندیکا سعی می کنیم نگذاریم از حربه اعتصاب استفاده کنند، ما خودمان آنها را قبل از رای گیری به خیابان می آوریم و در جنگ فرسایشی سندیکا را در محیط کار از بین می بریم.”

البته یکی از خوشحالی های اتحادیه های کارگری امریکا این است که ترامپ از قراردادهای اقتصادی جهانی پشتیبانی نکرده است، این قراردادها در رشد بیکاری کارگران امریکای نقش داشته است. ترامپ نمی خواهد قرارداد همکاری فراملی (ترانز نشنال) را امضا کند. درخواست همکاری فدراسیون کارگری امریکا با ترامپ نیز از این زاویه است.  بعد از اعتراضات وال استریت، جنبش کارگری امریکا نیاز دید که به جنبش اجتماعی بپیوندد، در نتیجه در آن اعتراضات فعال بود و کمک مالی فراوانی به تظاهر کنندگان کرد و در سال ۲۰۱۳ قطعنامه همکاری را تصویب کرد که شاید بسیاری از اتحادیه ها همانند کارگران ساختمانی و آتش نشان مخالف آن بودند. اما جنبش کارگری تنها راه حفظ خودش را  بودن در کنار جنبش اعتراضی خارج از مسائل صنفی دید و اتحادیه های کارگری با تصویب قطعنامه فعالیت و همکاری با جنبش اعتراضی را تایید کردند.

شکست کلینتون مشکلات جدیدی را در مقابل تشکل های کارگری قرار داده است. جنبش حداقل دستمزد ۱۵ دلار بسیار فراگیر شده است و با کمک اتحادیه ها با چاپ اولین آگهی را در رسانه ها عمومی برای تعطیلات سال نو پخش کرده اند . اینکه آیا این جنبش کارگری می تواند خود را سازماندهی کند و دست به مقابله به تشدید فشارها بزند، سوالی اساسی است که رو در روی کل جنبش کارگری امریکا قرار گرفته است.

گرایشات آنارکو سندیکالیستی به جنبش عمومی اعتراضی دامن می زنند و معتقدند منشا برده داری مدرن در زندانها وجود دارد. در ۳۵ زندان امریکا از ۹ سپتامبر، در چهل و پنجمین  سالگرد شورش اتیکا* در زندان نیویورک، برای حق فعالیت سیاسی، بیش از ۲۰۰۰۰ نفر اعتصابات و اعتراضات خود را شروع کرده اند.   شرایط پیش روی جنبش اجتماعی بسیار سخت تر از آن است که  بشود تصور کرد و احتمال این وجود دارد که تشکل های اجتماعی تحت فشار قرار بگیرند.
در شرایطی که نیرویی نتواند از لحاظ اقتصادی و سیاسی، بدیل و الگویی را در مقابل وضع موجود قرار دهد، بالطبع فرهنگ ترس سیاسی جایگزین هر عمل اصولی می شود. در نه ماه گذشته بیش از ۲۵۰۰ اعتراض و تظاهرات علیه ترامپ برگذار شده است. از اعترضات اعضای طرفدار حزب جمهوریخواه مانند “توقف ترامپ”  گرفته تا جریانات طرفدار سیاست گذاری” تشکل مو آن “   که البته تمام هزینه های این جنبش از طرف بنیاد سوروس تامین می شود ، تا تظاهرات علیه ترامپ در کشورهای انگلیس، فلیپین، فرانسه ، آلمان، کانادا، بلژیک، اسرائیل، نیوزلند و استرالیا   …

در اولین مصاحبه مطبوعاتی شصت دقیقه با ترامپ در ۱۳ نوامبر ترامپ تظاهر کنندگان را “تظاهرکنندگان حرفه ای” نامید و اذعان کرد که آنها از جایی کمک مالی می شوند.  روزنامه گاردین در ماه مارس گذشته نوشت “جورج سوروس به نهادهای مخالف ترامپ کمک مالی می کند.   اینکه چرا ایشان در آن مصاحبه از فرد اول پشت پرده این نوع فعالیت ها نام نبرد، بخشی از ماجرا است، چرا که پوتین در مصاحبه مطبوعاتی اش عملا  خواهان کمپین جهانی برای دستگیری سوروس و حتی خواستار دستگیری زنده یا کشته شده او است.  ترامپ در مناظره دوم اش با هیلاری کلینتون در ۹  اکتبر در چهار مورد از جورج سوروس نام برد.  ترامپ در نامه ای به گاردین نوشت اشتباه دوره جورج بوش را تکرار نمی کند و برای جامعه باز مبارزه می کند.

تظاهراتهای بعد از انتخابات خودبه خودی بود و از جایی هدایت نمی شد، همانطور که توافق کلینتون با ترامپ نیز برای سرپوش گذاشتن بر هر گونه اعتراض خیابانی بود. “الترناتیو سوسیالیستی” در سیاتل برای ادامه فعالیتهای   تظاهراتی اش فراخوانی برای جمع آوری کمک مالی داده است. پیش بینی اینکه ترامپ از ابزار سرکوب سیاسی، از طریق وابسته جلوه دادن و مزدور اعلام کردن این تظاهر کنندگان استفاده کند، دشواراست، اما بحث در مورد فعالیت های جورج سوروس برای تمامی کشورهای که می خواهند مبارزاتشان مردم شان را کنترل کنند، بسیار مهم است؛  در امریکا نیز اعتراضات مردم ناراضی از نتیجه انتخابات امریکا در مقابل برج ترامپ در نیویورک  ادامه دارد و باید دید تا روز قانونی شدن رئیس جمهوری ترامپ، جنبش ضد ترامپ چه کاری انجام می دهد و پلیس امنیتی نیز با بلندگوهای بسیار بزرگ اعلام می کند تظاهرات غیرقانونی است و تظاهر کنندگان را دستگیر می کند.

نتیجه گیری
زمانیکه جنبش وال استریت آغاز شد در بسیاری از کشورها جریانات مترقی و کارگری حمایت خود را از این جنبش اعلام کردند.در داخل ایران شاید رژیم نگذاشت تظاهرات خیابانی برگزار شود ولی در چندین دانشگاه و نهاد کارگری میزگردهایی برای بررسی این جنبش برگزار  شد.   جنبش راهپیمایی یک میلیون زن در ۲۱ ژانویه و حمایت از بومیان امریکا در مخالفت برای ساختن لوله نفتی در محیط زندگی آنها حمایت بسیاری را جلب کرده است. بر کسی پوشیده نیست که جنبش کارگری به زودی زیر تیغ قوانین ضد کارگری می رود. امروز جریانات مسیحی اونجلیست و نژاد برتر امریکایی را باید جدی گرفت که دو قرن در این کشور از هر گونه کشورگشایی به نفع خودشان کوتاهی نکرده اند. در تاریخ ۲۱ نوامبر رستوران سراسری میگ گینوز لیتل ایتالی   بر روی فیسبوک خودش از مشتریانش عذر خواهی کرد که جشن پیروزی ترامپ را کنسل کرده است. این جشن قرار بود توسط گروههای نژاد پرست امریکای برگزار شود و قول داد که تکرار نشود.  در ژوئیه سال ۲۰۱۶ دادگاه فدرال حکم بر زندانی کردن جودیت میلر خبرنگاری داد که گزارش محرمانه ای در نشریه کوپر منتشر کرد، دادگاه از این زاویه ایشان را محکوم کرد که چرا نگفته چه کسی اطلاعات محرمانه  را به او داده است. جامعه قضایی امریکا نشان داد بر سر مسائل حفظ نظام کوتاه نمی آید.
جنبش اجتماعی و کارگری امریکا وارد مرحله جدیدی از مبارزه شده است که باید آن را آغاز یک پایان برای نژادپرستی و رویای “امریکایی برتر” دانست. جریانات روشنفکری در مقاله ای نوشتند:” مرسی ترامپ برای اینکه ما را متحد کردی”   جنبش زنان در مقاله ای در نیویورک تایمز نوشت ” ممنون ترامپ” که به ما امکان دوباره بازسازی خودمان را دادی”.  یکی از خوانندگان نشریه شهروند برای ترامپ در مقاله ای چنین نوشت: “ممنون آقای ترامپ شما به من درس انقلاب را دادید. شانزده ماه قبل همه به من یادآوری می کردند که تنها دو کاندیدا برای انتخاب وجود دارد، ولی شما راه سوم را به من نشان دادید و آن هم رای دادن به انقلاب است.”

اینکه این اتحادها به سازماندهی جدیدی در جنبش کارگری بیانجامد، بسیار مهم است. جنبش کارگری همزمان نیاز به سازماندهی جدید و بیش از پیش به هم کاری هم طبقه های خود نیاز دارد، اینکه این مبارزه به کدام طرف حرکت خواهد کرد “بربریت یا تغییر بنیادی” در گرو همکاری طبقاتی جهانی  است. امریکا کشوری است که هر روز ۲٫۵۴  بیلیون دلار به بدهی هایش اضافه می شود و هر شهروند ۶۲ هزار دلار بدهکار است   انحصارات با شعار بهتر کردن مردم و بازگشت به امریکای برتر نمی توانند هیچ گره ای از مشکلات زحمتکشان امریکا باز کنند. تغییر بنیادی در کشور امریکا با بالاترین امکانات اقتصادی، شاید تنها الترناتیو بشریت در دوره معاصر برای بهبود زحمتکشان امریکا و جهان باشد.

————————————————
منبع: کانون مدافعان حقوق کارگر
http://www.kanoonm.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.