نامه آرش صادقی به سعید شیرزاد؛ زندانی در اعتصاب غذا

آرش صادقی زندانی سیاسی در اعتصاب غذا به سعید شیرزاد دیگر زندانی عقیدتی محبوس در زندان رجایی شهر نامه ای سرگشاده نوشته است. این نامه پاسخ به نامه پیشین آقای شیرزاد با موضوع اعتصاب غذای وی است. ….

او در قسمتی از این نامه می گوید “گلرخ نمادی است از مظلومیت زنانی که در جامعه ما به حکم انسان بودن و داشتن حس مسئولیت امروز در زندانند. زنانی که هویت انسانی خود را حفظ میکنند و به دنبال جامعه ای هستند فارغ از تبعیض و انکار زنان”. متن کامل این نامه درپی می آید.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته جمعه پنجم آبان ماه، آرش صادقی زندانی سیاسی در سی‌وسومین روز از اعتصاب غذای اعتراضی خود به سعید شیرزاد دیگر زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر نامه نوشت.

متن نامه به شرح زیر است:

“برادر مقاوم و بزرگم سعید شیرزاد
سلام

۶ سال از رفتن مادر گذشت، ششمین بدرود ابدی و مزاری که با تک درختی نشانه شده. او نه فعال سیاسی بود و نه فعال مدنی. او یک زن بود یک مادر در یک صبحگاه پاییزی حرمت خانه مان را شکستند.
مادر ایستاده بود تا حرمت خانه اش را نگه دارد ….
دکتر اولیه تایید می‌کند مادر دچار سکته قلبی ناشی از شوک قوی شده است و چند ماه بعد پزشکی قانونی خونریزی داخلی در ناحیه جمجمه و بعد ایست قلبی را عامل مرگ میداند. بعدش هم که زندان و زندان و زندان و داستان هایی که تو خود بهتر میدانی.
۶ سال نه دادگاهی و نه بازخواستی همه بهت ماند و نفرت. ۶ سال حسرت مادر ، مادری که به گناه بی گناهی در سن چهل و سه سالگی زیر خروارها خاک آرمیده. می دانی در این سال ها چقدر درد کشیدم؟ راستی پدر هم دیگر بعد از آن روزها دیگر کمر راست نکرد و تمام شد.
۶ سال گذشت…

گلرخ شاید تولدی دوباره بود دختری از جنس باران به پاکی و زلالی آب.
دوست داشتم برایش سقفی مهیا کنم.
زندگی که در آن هراس و واهمه ای نباشد ولی انگار داستان روزهای تلخ تمامی نداشت. بازداشت، خانه امن سپاه و گلرخ …
در فرآیندی که خود میدانی گلرخ حتی از حق حضور در دادگاه و دفاع حداقلی هم محروم میشود،
داستان را کوتاه میکنم.
سعید عزیز آنچه مرا واداشته از روز دوشنبه سوم آبان ماه تا به امروز تصمیم به اعتصاب غذا بگیرم اگر چه به واسطه بازداشت غیر قانونی گلرخ و مطالبه آزادی قانونی او بوده و هست اما دفاع از یک فرد نیست.
گلرخ نمادی است از مظلومیت زنانی که در جامعه ما به حکم انسان بودن و داشتن حس مسئولیت امروز در زندانند.
زنانی که هویت انسانی خود را حفظ میکنند و به دنبال جامعه ای هستند فارغ از تبعیض و انکار زنان.

امروز گلرخ برای من نمادی است از مظلومیت زینب جلالیان، نرگس محمدی، فهیمه اسماعیلی، مریم اکبری منفرد، فاطمه مثنی، آزیتا رفیع زاده، هاجر پیری، افسانه بایزیدی ،ریحانه حاج ابراهیم دباغ، الهام فراهانی،مهوش شهریاری، فریبا کمال آبادی.
ای کاش در میهنی که عاشقانه دوستش داشتیم عدالت باشد و آزادی و هیچ انسانی را به خاطر عقیده اش در زندان نبینیم.
سعید جان فروزانی مشعل آزادی و خرد و دفاع از کرامت و حرمت انسانی بهایی دارد که نمیتوان از پرداخت بهای آن طفره رفت.

تا پایان این راه خواهم ایستاد به امید آن روزی که دیگر شاهد تعرض به ساحت انسانیت نباشیم.

آرش صادقی
۵ آذر ٩۵
بند ٨ زندان اوین”

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.