بهرام رحمانی: این چه دنیایی‌ست که در غیاب مردم سوریه، روسیه و آمریکا پشت درهای بسته سرنوشت آن‌ها را رقم می‌زنند؟!

برای مهار کردن این جنگ جهانی کوچک و جلوگیری از گسترش تروریسم در جهان، و راه‌حلی پایدار برای بحران سوریه، سیاست‌ها و اهدافی است که در کانتون‌های روژاوا تجریه شده و دستاورد بزرگی برای همه نیروهای آزادی‌خواه، برابری‌طلب و سوسیالیست کارگری محسوب می‌شود. در حقیقت این اقدام، می‌تواند مقدمه‌ای برقراری نظام امنیت دسته‌جمعی در خاورمیانه باشد. افقی که البته کارکرد آن به‌مشارکت نیروهای آزادی‌خواه و انترناسیونالیست در سطح جهان و منطقه و جنبش کارگری جهانی بستگی دارد. ….

—————————————————————————–

این چه دنیایی‌ست که در غیاب مردم سوریه، روسیه و آمریکا پشت درهای بسته سرنوشت آن‌ها را رقم می‌زنند؟!

بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com

آتش‌بس اخیر در سوریه، نه تنها به‌تشدید ‌جنگ انجامید، بلکه آمریکا و روسیه نیز مذاکرات خود درباره سوریه را قطع کردند. پس از قطع گفت‌وگوهای آمریکا و روسیه بر سر بحران سوریه، دست‌یابی به‌راه‌حل سیاسی در جنگ داخلی این کشور دورتر از همیشه به‌نظر می‌رسد. رهبری مسکو واشنگتن را به‌کم‌کاری در مبارزه با تروریسم و فراهم کردن بستر رشد تروریست‌ها متهم می‌کند. واشنگتن نیز متقابلا مداخله مستقیم مسکو در عملیات نظامی حلب را مانعی در مسیر یک آتش‌بس تازه در این شهر محاصره شده می‌داند.
آتش‌بس اخیر سوریه، به‌خونین‌ترین درگیری‌ها در حلب تبدیل شد و باز هم کشتار و ویران‌گری بسیاری به‌بار آورد. به‌علاوه مهم‌تر از همه، این چه دنیایی‌ست که در غیاب مردم سوریه، روسیه و آمریکا پشت درهای بسته سرنوشت آن‌ها را رقم می‌زنند؟! واقعا نئولیبرالیسم چه بلایی سر مردم جهان آورده که این‌چنین بی‌تفاوت نظاره‌گر یک جنگ خونین و ویران‌گر و کشتار مردم یک ممکت ۲۳ میلیونی توسط قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و گروه‌های تروریستی اسلامی است!

در چنین شرایطی، آتش‌بس روزهای اخیر در سوریه، مورد توجه تمامی کارشناسان، تحلیل‌گران، رسانه‌ها و افکار عمومی مترقی بوده است. چرا که جهان از فجایع انسانی که در سوریه می‌گذرد تا حدودی آگاه است و به‌همین دلیل با تشویش و نگرانی اوضاع فلاکت‌بار سوریه را دنبال می‌کنند. به‌خصوص در این پنج سال گذشته جنگ در سوریه، بارها آتش‌بس شده اما هیچ تغییری در خاموش شدن سلاح‌ها و کشتار مردم بی‌گناه و بی‌دفاع به‌وجود نیامده است.

طرح آتش‌بس اخیر در سوریه، مورد موافقت روسیه و آمریکا و به‎طور کلی شورای سازمان ملل متحد قرار گرفت، این طرح به‎طور مشخص آتش‌بس گروه‎‎های ارتش آزاد و جبهه اسلامی سوریه را شامل می‎شود و گروه‎‎های زیرمجموعه مثل القاعده، جبهه‎النصره، حزب اسلامی ترکستان شرقی، احرارالشام، تروریست‎‎های اسلامی چچنی و گروه داعش را شامل نمی‎شود.
در واقع همه گرایشات مختلف بوژوازی جهانی و منطقه‌ای از دولت‌ها تا احزاب در این جنگ و کشتار دخیل هستند. به‌علاوه مهم‌تر از در همه مذاکرات تاکنونی پنج سال گذشته درباره سوریه، مردم این کشور کم‌ترین نقشی نداشته و عمدتا دولت‌های قدرتمند جهانی و در راس همه روسیه و آمریکا در پشت درهای بسته درباره سرنوشت مردم این کشور، تصمیم‌گیری می‌کنند. حتی به‌نیابت از حکومت سوریه، حکومت اسلامی ایران و روسیه شرط و شروط خود را دارند.

طی روزهای اخیر، شاهد تنش قابل توجهی میان آمریکا و روسیه به‌دلیل اوضاع سوریه بودیم. این تنش پس از آن شدت گرفت که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، تهدید به‌تعلیق مذاکرات با روسیه بر سر سوریه به‌دلیل بالا گرفتن حملات مسکو و دمشق به‌حلب کرد.
روز شنبه اول اکتبر، یکی از بیمارستان‌های بزرگی که سه روز قبل بمباران شده بود دوباره هدف قرار گرفت. در روزهای اخیر، چهار بیمارستان حلب بمباران شده است. ساختمان‌های مسکونی نیز در امان نمانده است. بیشتر این ساختمان‌ها تخلیه نشده و اهالی همچنان در آن‌ها ساکن‌اند.
سازمان پزشکان بدون مرز روز جمعه ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶-۹ مهر ۱۳۹۵، با بیان این‌که حکومت سوریه و روسیه با بمباران حلب، این شهر را به «حمام خون» تبدیل کرده‌اند، از این کشورها خواست تا به‌این وضع خاتمه دهند.
به‌گزارش خبرگزاری فرانسه زیسکو ویلالونگا، مدیر بخش اروپای سازمان پزشکان بدون مرز در یک گفت‌وگو با اعلام این‌که «کل بخش شرقی حلب به‌یک هدف بزرگ تبدیل‌شده» در ادامه تاکید کرد که «دولت سوریه و حامیان آن با بمباران حلب، برای شهروندان آن حمام خون درست کرده‌اند».
براساس گزارش سازمان بدون مرز، در فاصله روزهای ۲۱ تا ۲۵ سپتامبر، در بیمارستان‌های حلب حدود ۸۲۲ زخمی بستری شدند که دست‌کم ۲۲۱ نفر از آنان کودک بودند. هم‌چنین بیش از ۲۷۸ نفر از جمله ۹۶ کودک طی یک هفته گذشته کشته شدند. از سوی دیگر، روز جمعه ناظران حقوق بشر سوری نیز اعلام کرد که از زمان آغاز بمباران حلب توسط ارتش روسیه، از سال گذشته تاکنون بیش‌تر از ۳ هزار و ۸۰۰ نفر کشته و ۲۰ هزار نفر زخمی شده‌اند.
سازمان پزشکان بدون مرز، هم‌چنین روز یک‌شنبه اعلام کرد که در یک سال گذشته از زمان حمله هوایی به‌بیمارستان پزشکان بدون مرز در قندوز، بیش از هفتاد حمله به‌مراکز درمانی تحت حمایت این سازمان در یمن و سوریه صورت گرفته است.
بر اساس گزارش خبرگزاری آلمان گزارش سازمان پزشکان بدون مرز، یک‌شنبه دوم اکتبر – ۱۱ مهر، در آستانه سالگرد حمله هوایی به‌بیمارستان کندوز منتشر شده که به‌کشته شدن ۴۲ تن انجامید. حمله‌ای که پس از آن ایالات متحده اعلام کرده «به‌اشتباه» و با تصور حمله به‌یک مقر طالبان صورت گرفته است.

حملاتی از این دست به‌بیمارستان‌ها و مراکز درمانی به صدور قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل منجر شد، اما بر اساس اعلام سازمان پزشکان بدون مرز بیمارستان‌ها و مراکز این سازمان هم‌چنان مورد حملاتی قرار گرفته است.
این سازمان می‌گوید در یک سال گذشته در کشورهای یمن و سوریه، ۷۷ حمله به‌مراکز درمانی تحت پوشش این سازمان صورت گرفته است.
گزارش خبرگزاری آلمان حاکی است که از زمان حمله هوایی سال گذشته هواپیماهای آمریکایی به‌بیمارستان قندوز، صدها هزار تن از ساکنان شمال شرقی افغانستان از خدمات و مراقبت‌های درمانی محروم مانده‌اند.

سازمان «سیف ده چیلدرن» نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که کودکان دیگر در حلب حتی با وجود استفاده از مدارس زیر زمینی، به‌دلیل به‌کارگیری بمب‌های «سنگر شکن» توسط نیروهای دولتی سوریه و روسیه در بمباران مناطق محاصره شده شهر، دیگر در امان نیستند.
به‌گزارش خبرگزاری فرانسه، این سازمان غیر دولتی در بیانیه خود افزود که به‌کارگیری این نوع از بمب‌ها، می‌تواند یک جنایت جنگی باشد.
این بیانیه افزوده است: «مدارس واقع در مناطق شرق حلب که قرار بود شنبه درهای خود را باز کند، به‌دلیل حمله وحشیانه به‌شهر، بسته مانده و حدود ۱۰۰ هزار کودک، از آموزش محروم هستند».
این سازمان توضیح داده که از ۱۳ مدرسه از جمله ۸ مدرسه زیر زمینی حمایت می‌کند «اما به‌دلیل به‌کارگیری بمب‌های سنگر شکن در جنگ که تا عمق ۴ یا ۵ متری زمین فرو رفته و سپس منفجر می‌شود، حتی این مدراس دیگر امن نیست».

خبرگزاری دولتی ترکیه می‌گوید پارلمان آن کشور، عملیات نظامی در مناطق مرزی سوریه و نیز در عراق را برای مدت یک سال دیگر تمدید کرده ‌است. حزب دمکراتیک خلق‌ها، که از احزاب چپ‌گرا و نیز مدافع حقوق کردهای ترکیه و دیگر اقلیت‌ها به‌شمار می‌رود، به‌تمدید عملیات نظامی رای منفی داده ‌است. سه حزب دیگر، یعنی حزب حاکم «عدالت و توسعه»، و اپوزیسیون‌های آن از جمهوری‌خواه خلق و حرکت ملی به‌تمدید مجوز عملیات نظامی رای آری داده‌اند.
ارتش ترکیه بخش مهمی از عملیات نظامی خود در عراق و سوریه را متمرکز برعلیه نیروهای روژاوا‌(یگان‌های مدافع خلق) کرده ‌است.

رسانه‌های آمریکایی بخش‌هایی از صحبت‌های جان کری را در یک جلسه خصوصی درباره بحران سوریه منتشر کرده‌اند. آکری در این جلسه، که با نمایندگان چند گروه سوری و دیپلمات‌های سه یا چهار کشور دیگر برگزار شده، دیدگاه‌های خود درباره سوریه را مطرح می‌کند.
وزیر خارجه آمریکا در این جلسه می‌گوید برای توسل به‌زور علیه دولت سوریه استدلال کرده، اما نتوانسته است دیگران را برای این کار قانع کند. کری گفته است: «گمانم سه یا چهار نفر در دولت هستند که برای توسل به‌زور استدلال کرده‌اند، اما من در این بحث موفق نشدم. من کسی هستم که اعلام کردم ما به‌خاطر استفاده از تسلیحات‌(شیمیایی) به اسد حمله می‌کنیم. اما کنگره حتی حاضر نشد این مساله را به‌رای بگذارد».
در جلسه‌ای که نوار آن در رسانه‌ها درز کرده، نمایندگان گروه‌های غیرنظامی سوری فعال در حلب از کری می‌پرسند چرا دولت آمریکا برای واداشتن بشار اسد به‌رعایت آتش‌بس کاری نمی‌کند.
وزیر خارجه آمریکا می‌گوید آمریکا با محدودیت‌های قانونی و حقوقی برای عمل در سوریه مواجه است و برخلاف نیروهای روسیه از طرف دولت سوریه به‌عملیات در آن کشور دعوت نشده است و تنها برای هدف قرار دادن «داعش» می‌تواند در آسمان سوریه حضور داشته باشد.
جان کری می‌گوید اقدامات روسیه معادله را تغییر داده و برکناری بشار اسد را سخت‌تر از قبل کرده است.
کری در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌گوید: «از نظر خیلی از آمریکایی‌ها ما نباید در کشوری دیگر بجنگیم و جوانان آمریکایی را بفرستیم که در کشوری دیگر کشته شوند».
او می‌گوید آمریکا در پی تجهیز مخالفان سوری است تا آن‌ها در کشور خودشان بجنگند. جان کری می‌گوید بخشی از مشکل این است که وقتی آمریکا می‌خواهد گروهی را جایی در سوریه تقویت ‌کند، همه طرف‌های درگیر تمرکز بیش‌تری روی آن منطقه می‌گذارند.
هواپیماهای روسی بمباران‌ محلات شمال حلب را بی‌وقفه ادامه می‌دهند. در حالی که هواپیماهای روسی شمال حلب را بمباران می‌کنند، نیروهای ارتش سوریه هم محلات قدیمی شهر را به خمپاره بسته‌اند.
به‌نظر می‌رسد که هدف کنونی بمباران‌ها قطع شریان‌هایی باشد که در تغذیه محلات تحت اختیار مخالفان حکومت سوریه نقش مهمی دارند. جاده معروف به «کاستلو» و مزارع «ملاح» از جمله هدف‌های اصلی هستند. جاده یادشده نام خود را از رستورانی وام گرفته که زمانی از نقاط تفریحی پرطرفدار مردم حلب بود. جاده «کاستلو» و حفظ آن برای نیروهای مخالف حکومت سوریه حیاتی است. نبردهای زمینی نیز در محلات مختلف با شدت ادامه دارد. اما نیروهای مخالف حکومت، پیشرفت ارتش سوریه را تکذیب می‌کنند. یکی از اعضای گروه «فیلق الشام» که گفته می‌شود به‌اخوان‌المسلمین نزدیک است، به‌خبرگزاری رویترز گفته است که نیروهای رژیم در تلاش برای تسلط بر محلات قدیمی شهر شکست خورده‌اند. با این‌حال از ده روز قبل که ارتش سوریه با پشتیبانی روس‌ها، حملات سنگین خود را به‌حلب آغاز کرده، توانسته مخالفان را در حالت تدافعی دشواری قرار دهد.

در این میان، پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد جمعه شب، ۳۰ سپتامبر در باره طرح پیشهادی فرانسه در خصوص آتش‌بس در سوریه گفتگو کردند. رایزنی‌ها درباره این طرح بین کارشناسان ادامه دارد. فرانسه امیدوار است روز دوشنبه طرح پیشنهادی خود را که بر شرایط بسیار اَسف‌انگیز انسانی در شهر حلب متمرکز است، به ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه دهد. به‌هنگام نخستین گردهم‌آیی سفرای ۵ کشور عضو دائمی شورای امنیت‌(آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه و چین) که جمعه شب در مقر سازمان ملل در نیویورک برگزار شد، روسیه طرح آتش‌بس فرانسه را رد نکرد و اعلام کرد برای بررسی جزئیات این طرح به‌زمان نیاز دارد.
طرح پیشنهادی فرانسه بر استقرار مجدد آتش‌بس در سوریه بر اساس توافق ۹ سپتامبر بین آمریکا و روسیه تاکید دارد. در این طرح، پیش‌بینی شده است که پس از استقرار مجدد آتش‌بس، کمک‌های انسان‌دوستانه سریعا برای مردم تحت محاصره شهر حلب ارسال شده و کلیه پروازهای نظامی در آسمان شهر حلب متوقف شود. در طرح پیشنهادی فرانسه، هم‌چنین مکانیزم کنترل بر رعایت آتش‌بس پیش‌بینی شده است. این کنترل توسط کارشناسان چندین کشور عضو گروه بین‌المللی حامیان سوریه اعمال خواهد شد.
گروه بین‌المللی حامیان سوریه در پائیز سال ۲۰۱۵ میلادی، بر اساس توافق‌های حاصله درباره صلح سوریه در وین تشکیل شد. ۱۷ کشور‌(شامل کشورهای روسیه، آمریکا، انگلیس، چین، آلمان، فرانسه، مصر، ایران، عراق، اردن، لبنان، عمان، امارات، قطر، ترکیه و عربستان) و سه نهاد بین‌المللی‌(نمایندگانی از اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و سازمان ملل) در این گروه بین‌المللی عضویت دارند. ریاست این گروه مشترکا به‌عهده آمریکا و روسیه است.
***

درباره آتش‌بس اخیر، برخی منابع اعلام کردند آمریکا و روسیه برای ادامه همکاری و برخی از مشکلات به‌توافق رسیدند و دو طرف ادعا کردند رسیدن به‌راه‌حل سیاسی بیش از هر وقت دیگر ممکن است.
اما این ادعاها درباره آتش‌بس، چند روزی بیش‌تر دوام نیاورد و همه طرفین درگیری همدگیر را متهم به‌نقض آتش‌بس می‌کنند.
از سوی دیگر، خبرگزاری ریانووستی روسیه گزارش داد که وزارت دفاع روسیه طی ۲۴ ساعت پس از آغاز آتش‌بس بیش از ۵۰ مورد نقض آتش‌بس را در سوریه ثبت کرده است.
با توافق میان مسکو و واشنگتن، آتش‌بس در سوریه از دوشنبه ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، به‌مدت یک هفته آغاز شده است. این در حالی‌ست که از همان ساعات ابتدایی موارد متعددی از نقض آتش‌بس از سوی نیروهای تحت حمایت آمریکا گزارش شد.
جنگنده‌های آمریکایی مواضع ارتش سوریه در دیرالزور را هدف قرار داده و حدود ۸۰ سرباز ارتش سوریه را کشتند. روسیه این اقدام آمریکا را نقض فاحش توافق آتش‌بس خواند.
وزارت دفاع روسیه، در بیانیه‌ای اعلام کرد که گروه‌های تروریستی از آتش‌بس در سوریه برای تنفس جهت انجام حملات «گسترده» استفاده می‌کنند. وزارت دفاع روسیه، هم‌چنین اعلام کرد که ایالات متحده به‌وعده خود برای تفکیک گروه‌های معارض مسلح از گروه‌های تروریستی عمل نکرده است.
اما حذف مداخله نظامی ترکیه می‌بایست در مقابل ممنوعیت مشارکت نیروهای هوایی سوریه در عملیات بر علیه داعش و النصره و متوقف شدن ارسال هر گونه جنگ‌افزار برای گروه النصره و یا گروه‌های هم‌پیمان آن‌ها در جبهه‌الفتح، مطرح می‌شد شاید ‌آتش‌بس جدید با آن‌چه در گذشته تجربه شده است متفاوت می‌شد.

عربستان با همکاری آنکارا و طی توافق با آمریکا در نبرد روسیه با داعش در عملیات سپر فرات و قراردادن مناطق شمال سوریه تحت سیطره ارتش آزاد هماهنگ بوده است.
ارتش آزاد از نظر سعودی‌ها با جیش‌الاسلام در جبهه جنوبی هم‌طراز هستند. هم‌چنین ترکیه و عربستان به‌شدت تمایل دارند تا توان ارتش آزاد در شمال را از طریق عملیات سپر فرات ضد داعش و هم‌چنین گروه‌‌های وابسته به‌جیش الاسلام را در جنوب حفظ کرده و اجازه ندهند از قدرت آن‌ها کاسته شود. چرا که روی این منطقه برای رسیدن به‌دمشق در صورت مهیا شدن شرایط میدانی و سیاسی حساب بزرگی باز کرده‌اند و شاید هم عربستان در تلاش است تا با وقت‌کشی، انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برگزار شود و تا آن زمان رییس‌جمهور جدید به‌کاخ سفید برسد.

سرانجام مذاکرات روز پنجشنبه ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶، که میان آمریکا و روسیه درباره از سرگیری مجدد آتش‌بس در سوریه برگزار شده بود، با شکست مواجه شد. در همین حال میانجی سازمان ملل متحد برای سوریه گفت: «مذاکرات آمریکا و روسیه درباره آتش‌بس در سوریه طولانی و دشوار و ناامید کننده بود».
در حالی که حکومت بشار اسد، از حمله گسترده به‌شرق حلب خبر داده کشورهای «دوست سوریه»؟! با برپایی نشستی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل بر افزایش کمک‌های خود به‌مخالفان سوریه تاکید کردند».
در این نشست که با حضور وزیران امور خارجه آمریکا، انگلیس، قطر، مصر، پادشاهی سعودی و چند کشور دیگر حامی مخالفان سوریه برگزار شد، مقرر شد کمک‌ها به‌ائتلاف مخالفان سوری و تمامی نهادهای زیر نظر این ائتلاف افزایش یابد.
شرکت‌کنندگان در این نشست، هم‌چنین تاکید کردند که باید هرچه سریع‌تر به‌حل و فصلی سیاسی درباره بحران سوریه دست یافت. در بیانیه‌ای که در پایان این نشست صادر شد آمده است: برای اجازه دادن به‌انتقال سیاسی قدرت در سوریه و تضمین این امر که ائتلاف مخالفان نسبت به‌دولت سوری و گروه‌های تندرو برتری یابد، ما مصمم هستیم تا کمک‌های خود به‌ائتلاف مخالفان و نهادهای وابسته به‌آن را افزایش دهیم.
گروه حامیان سوریه متشکل از ۲۳ کشور از جمله آمریکا، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی و ایران هم‌زمان با برگزاری هفتاد و یکمین مجمع عمومی سازمان ملل، از روز سه‌شنبه ۳۰ شهریورماه ۱۳۹۵، مذاکراتی را در نیویورک آغاز کردند.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «ما با روس‌ها ایده‌هایمان درباره راه‌حل بحران سوریه در میان گذاشیم و با هم تبادنظر کردیم قصد داریم فردا نیز باهمدیگر مشورت کنیم». کری با ناامیدی گفت: «من امروز از دیروز کم‌تر مصمم هستم و حتی ناامیدتر هستم».
در همین حال، استفان دی میستورا، فرستاده سازمان ملل به‌سوریه، پس از نشست آمریکا و روسیه گفت: «خبر خوب این است که روسیه و ایالات متحده در مورد احتمال از سرگیری‌(آتش‌بس) به‌کار فشرده به‌توافق رسیدند. جلسه طولانی و سخت و ناامید کننده بود».
وی افزود: «هم‌زمان همه می‌خواهند درگیری‌ها را آغاز کنند. ساعت‌های آینده و روزهای آینده برای صلح در سوریه سرنوشت‌ساز خواهد تلاش‌های صلح یا برای همیشه شکست می‌خورد یا به‌نتیجه می‌رسد».
روز چهارشنبه ۲۲ سپتامبر، کری وزیر خارجه آمریکا و فرانک والتر شتاینمایز، وزیر خارجه آلمان خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوعه در شمال سوریه شدند. روسیه اما با این درخواست به‌شدت مخالفت کرد.

جان کری، هم‌چنین پنج‌شنبه ۲۹ سپتامبر اعلام کرد که ایالات متحده در آستانه تعلیق مذاکرات خود با روسیه برای برقراری آتش‌بسی در سوریه با هدف پایان دادن به‌خشونت‌ها در این کشور است.
به‌گزارش خبرگزاری رویترز، کری در واشینگتن گفت: «ما در آستانه تعلیق مذاکرات هستیم زیرا منطقی نیست که بمباران کنونی ادامه یابد و ما در طرفی برای جدی گرفتن مسائل دورهم بنشینیم». او افزود: «این لحظه‌ای است که باید به فکر جایگزین‌های دیگری باشیم».
پیش از کری، برخی مسئولان آمریکایی گفته بودند که واشینگتن در حال بررسی واکنشی قاطع به‌حمله نیروهای دولتی سوریه با پشتیبانی روسیه به‌حلب از جمله واکنش نظامی است. این مسئولان آمریکایی در عین حال خاطرنشان کردند که چارچوب واکنش محدود خواهد بود و احتمالا شامل اقدام‌های مخاطره‌آمیزی هم‌چون بمباران مواضع نیروهای دولتی سوریه یا اعزام جنگنده‌های آمریکایی برای همراهی کردن با محموله‌های کمک‌های بشردوستانه نخواهد بود.

در همین حال پنج‌شنبه ۲۹ سپتامبر، دمتری پیسکوف سخن‌گوی کاخ ریاست‌جهوری روسیه‌(کرملین) گفت که روسیه «به‌حملات هوایی خود در حمایت از نیروهای مسلح سوریه که در حال مبارزه با تروریسم هستند، ادامه می‌دهد».
نیروهای هوایی روسیه و ارتش بشار اسد، بیش از یک هفته پیش، حمله گسترده‌ و بی‌وقفه‌ای را برای کنترل کامل شهر حلب آغاز کرده‌اند. پس از یک هفته آتش‌بس، نیروهای دولتی سوریه و متحدان‌شان با پشتیبانی هوایی روسیه، حمله‌ای شدید به‌مناطق تحت کنترل مخالفان در شرق حلب آغاز کردند که تا کنون صدها کشته برجای گذاشته است. این شاید بزرگ‌ترین درگیری از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه در حدود شش سال پیش باشد.

استیفن اوبراین، دستیار دبیرکل سازمان ملل متحد در امور بشردوستانه گفته که اوضاع کنونی شهر حلب «خطرنا‌ک‌ترین فاجعه انسانی است که تا کنون در سوریه روی داده است».
به‌گزارش خبرگزاری‌ها، اوبراین در جلسه ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بحث بر سر اوضاع انسانی در حلب گفت:‌ «سامانه بهداشتی در مناطق محاصره شده شرق حلب، در آستانه فروپاشی است و کودکان بزرگ‌ترین آسیب دیدگان این وضعیت هستند».
او خاطرنشان کرد که سازمان ملل متحد، برای رساندن کمک‌های بشردوستانه به‌مناطق محاصره شده یا پرتاب کمک‌ها از راه هوا به‌این مناطق تلاش کرد اما در حلب موفق نشد.
او تاکید کرد که هیچ تضمینی برای حفظ سلامت کاروان‌های حامل کمک‌های بشردوستانه وجود ندارد. او بر این خواستار برقراری آتش‌بسی ۴۸ ساعته در سوریه شد و گفت:‌ «وقت آن رسیده تا بر سر انسانیت‌مان توافق کنیم». او هم‌چنین از سازمان ملل خواست تمام شواهد و اسناد را برای بازخواست «عاملان جنایت‌ها در حلب» گرداوری کند.
این مقام‌ مسئول در سازمان ملل متحد، اظهار داشت که از ۱۹ سپتامبر تا کنون ۳۲۰ غیرنظامی در حلب کشته شده‌اند که ۱۰۰ تن از آن‌ها کودک هستند. ۷۶۵ تن هم زخمی شده‌اند.
پیش از این اورژانس سوریه اعلام کرده بود که جنگنده‌های روسی و سوری، از ۱۹ تا ۲۹ سپتامبر، دست‌کم ۱۷۰۰ بار مناطق تحت کنترل مخالفان در شرق حلب را بمباران کردند که در نتیجه آن، حدود هزار تن کشته و زخمی شدند.

با این وجود، در توافق مذاکراتی روسیه و آمریکا، از پنج سند صحبت می‌شود ولی هنوز جزئیات این ۵ سند روشن نیست. اما آن‌چه در اصلی‌ترین مفاد توافق در مصاحبه مطبوعاتی دو وزیر خارجه روسیه و آمریکا تاکید شده است از یک طرف تاکیدی بر حذف هرگونه سخن از نقش آینده بشار اسد است و در کنار آن، آمریکا پذیرفته است که در یک همکاری اطلاعاتی و عملیاتی و بدون مشارکت نیروی هوایی سوریه بر علیه داعش و جبهه‌النصره‌(جبهه الفتح الشام) اقدام مشترک صورت پذیرد. و از سوی دیگر، کمک‌رسانی و امداد به‌مناطق محاصره شده که عمدتا منظور مناطق حضور مخالفین حکومت سوریه است و باز شدن جاده «کاستیلو» و غیرنظامی شدن این محور برای تردد آزاد شرق حلب با مناطق خارج آن است.
بی‌تردید در محورهای بالا، دو طرف مذاکره بده و بستان کرده و امتیازاتی داده و امتیازاتی دریافت کرده‌اند. از این‌رو، اگر ماهیت این توافق را نوعی مدیریت و اداره جنگ و منازعه در نظر بگیریم، در کنار اولویت آمریکایی‌ها برای کسب یک دستاورد دیپلماتیک در اداره بحران‌های غرب آسیا که در زمان باقی‌مانده تا انتخابات بدان نیازمند هستند، ساماندهی اوضاع گروه‌های مسلح اسلامی در شرق حلب و خارج کردن برخی عناصر استخباراتی غربی و سعودی و ترک از حلب و وارد کردن نیروهای تازه نفس و احتمالا تجهیزات و جنگ‌افزارهای جدید، در اولویت آمریکایی‌هاست. خصوصا این ‌که موضوع جداسازی نیروهای «تروریست»‌( داعش و القاعده)، با کسانی که آمریکا آن‌ها را «میانه‌رو» می‌داند و عملیات مشترک بر علیه النصره پس از یک تنفس زمانی از آغاز آتش‌بس صورت می‌گیرد، با تردید روبه‌روست. این همان موضع لاوروف است که از تجربه تکراری با آمریکا در این زمینه نتیجه‌ای نگرفته، امتیازهای طرف مقابل را با تردید و شک جدی روبه‌رو می‌کند. به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها هم در حلب نیروهای طرفدار خود را سامان داده‌اند. خصوصا این که ستون فقرات گروه‌های مسلح اسلامی و القاعده‌ای در حلب و پیرامون آن و ادلب و بقیه مناطق سوریه، النصره که همان القاعده است تشکیل می‌دهد. و عربستان و قطر و ترکیه حامی علنی و اصلی آن‌ها هستند.
در چنین شرایطی، اگر خط «کاستیلو» غیرنظامی شده و ترکیه نیز با بهانه مبارزه با داعش به‌سمت الباب و سپس به‌منطقه شهرک صنعتی شمال حلب حرکت نظامی داشته باشد احتمالا به‌راحتی خود را به‌دروازه‌های حلب شرقی خواهد رساند و با پایان یافتن زمان آتش‌بس، اتصال به‌شرق حلب را امکان‌پذیر خوهد کرد.
از سوی دیگر، نیروهای سوریه و روسیه تا به‌حال بر علیه جبهه‌النصره عملیات داشته‌اند و عمده عملیات هوایی را روس‌ها انجام می‌دادند در آینده نیز استمرار می‌یابد.
در این شرایط، کنترل تردد از شرق حلب و یا به‌شرق حلب و محموله‌های ارسالی به‌آن و تخمین جدی در خروج ترکیه از مناطق مرزی از جرابلس تا اعزاز و ممنوعیت هرگونه عملیات به‌سمت الباب و حلب به‌عنوان حداقل شروطی است که توافق اخیر را از فرصت‌های فریبکاری طرفین، تا حدودی دور خواهد کرد و شرط الزامی و متوازن‌ساز در توافق اخیر است.
ظاهرا توافق روسیه و آمریکا شامل ورود کمک‌های انسانی از ترکیه به‌برخی از مناطق حلب و جدا کردن مناطق همکاری آمریکا و روسیه از عملیات جنگنده‌های سوریه است.
در کنار این مسئله روسیه شروطی را مطرح کرده است که از جمله آن درخواست از آمریکا برای بستن اتاق عملیات شمال پایتخت اردن است.  این اتاق عملیات به‌اسم الموک شناخته می‌شود. جنگ زمینی در جنوب سوریه از این مکان اداره می‌شود. افسرانی از آمریکا، اردن، عربستان، اسرائیل، قطر و امارات در این اتاق عملیات مشارکت دارند.‌(در رابطه با توافقات روسیه و آمریکا بر سر سوریه، به‌ضمیمه آخر این مطلب رجوع کنید)
به‌نوشته سایت دبکای اسرائیل، آمریکا این درخواست را رد نکرده و وعده داده در مراحل آینده این مسئله را بررسی کند. موافقت آمریکا با این درخواست، احتمالا به‌معنی بازگشت این افسران به‌کشورهای خود است.
بر اساس این گزارش، برآوردهای ارتش اسرائیل و دستگاه‌های اطلاعاتی شیخ‌نشین‌های خلیج فارس بیانگر این است که روسیه و سوریه برای یک عملیات بزرگ زمینی در جنوب سوریه آماده می‌شوند تا درعا را بازپس‌ بگیرند که گروه‌های اسلامی مسلح مورد حمایت عربستان، اسرائیل و امارات بر آن مسلط هستند.

اما به‌نظر می‌رسد حکومت اسلامی ایران از توافق پشت پرده روسیه و آمریکا در رابطه با سوریه، نگران است. به‌گزارش خبرگزاری مهر، یحیی رحیم صفوی، مشاور آیت‌الله خامنه‌ای، شامگاه پنج‌شنبه ۲۳ سپتامبر – اول مهر، در یک برنامه تلویزیونی گفت که در سوریه در یک‌سو ائتلافی بین ایران، روسیه و حزب‌الله لبنان وجود دارد و در مقابل ائتلافی بین «کشورهای عربی»، اردن، ترکیه، آمریکا و اسرائیل.
رحیم صفوی در عین حال گفت: «ولیکن هم اکنون سازوکاری بین آمریکایی‌ها و روس‌هاست که امیدواریم آمریکایی‌ها سر روس‌ها کلاه نگذارند و روس‌ها را در یک بازی که منافع آمریکایی‌ها بیش‌تر باشد و یا در بازی که سهم کم‌تری به ایران داده شود قرار ندهند».
او تاکید کرد که این دو قدرت با یکدیگر «زد و بندهایی می‌کنند» و سیاست‌مداران جمهوری اسلامی باید «حواس‌شان باشد» و در این میان «منافع ایران و سهم ایران نباید نادیده گرفته شود».
فرمانده سابق سپاه پاسداران گفت که در «سیاست اطمینان و اعتقاد مطرح نیست» و «بازیگری و منافع مطرح است». او اضافه کرد: «بنابراین باید مراقب منافع خود باشیم، مخصوصا در ایجاد امنیت پایدار و عمق دفاع استراتژیک برای ایران».
پیش از این مقامات حکومت اسلامی ایران از جمله علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل رهبر حکومت اسلامی، باقی‌ماندن بشار اسد تا پایان دوره ریاست جمهوری خود در قدرت را «خط قرمز» حکومت اسلامی خوانده‌اند.
از سوی دیگر، برخی از تحلیل‌گران با اشاره به‌مواردی چون موافقت روسیه با تحریم‌های ایران در شورای امنیت سازمان ملل، تعلل در تکمیل نیروگاه بوشهر و ممانعت از تحویل سیستم موشکی اس ۳۰۰ به‌ایران اعلام کرده بودند که روسیه شریک قابل اعتمادی برای ایران نیست.

اما نگاهی به‌نقش برخی کشورهای مهم منطقه و جهانی و رقابت‌ها و تخریب آن‌ها، بسیار حائز اهمیت است:
آمریکا؛ از زمان استقلال سوریه اغلب با حکومت این کشور مشکلاتی داشته است. نزدیکی به‌اتحاد جماهیر شوروی، ضدیت با اسرائیل و بعدتر هم‌پیمانی با ایران از جمله دلایلی است که موجب نارضایتی واشنگتن از سیاست‌های دمشق بوده است.
هرچند که سوریه در بیرون راندن عراق از کویت با ایالات متحده همراه شد و در اواخر دهه نود برخی مواضعش را به‌ترتیبی تعدیل کرد که مورد استقبال آمریکا قرار گرفت، آمریکایی‌ها هم‌چنان با تردید به حاکمان دمشق می‌نگریستند.
سوءقصد به‌رفیق حریری، نخست‌وزیر پیشین لبنان و از چهره‌های طرفدار غرب، سوریه را دوباره در کانون سوءظن قرار داد.
ایالات متحده در چند دور به‌اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه سوریه دست زده است. تحریم‌هایی که با اوج‌گیری اعتراضات علیه بشار اسد، در سال ۲۰۱۱ با صدور فرمان بلوکه کردن همه دارایی‌های حکومکت سوریه توسط اوباما به‌اوج خود رسیدند.
آمریکا از آغاز قیام سوریه حمایت وسیعی از مخالفان کرده و از روش‌های گوناگون سعی کرده که حکومت بشار اسد را تحت فشار بگذارد.
با تداوم بحران سوریه آمریکا تصمیم گرفته است که حمایت‌های موثرتری از مخالفان بشار اسد به‌عمل بیاورد.
روزنامه وال‌استریت ژورنال به‌تازگی گزارش داده که عملیات سازمان سیا در سوریه، به‌منظور تقویت گرایش‌‌های نزدیک به‌آمریکا در میان مخالفان، بالا رفته است.
البته اکنون در حاکمیت آمریکا نیز بر سر سوریه، اختلاف نظرها علنی شده است. بر این اساس، جاش ارنست، سخن‌گوی کاخ سفید در پاسخ به‌اختلاف نظرهای درونی دستگاه حاکمیتی آمریکا بر سر همکاری با روسیه در سوریه، این اختلاف نظرها را عادی خواند و ادعا کرد: «با توجه به‌شرایطی که در سوریه حاکم است دولت آمریکا گزینه‌های کمی در اختیار دارد تا شرایط پیچیده این کشور را سر و سامان بدهد. لذا تصمیم بر این شد وزیر امور خارجه کری از فرصتی که برای همکاری با روس‌ها به‌دست آمد استفاده و آنان را وادار کند از نفوذی که بر رژیم اسد‌(بشار اسد، رییس جمهور سوریه) دارند برای کاهش خشونت، روان سازی امداد‌رسانی به‌مردم و فراهم آوردن زمینه انتقال سیاسی قدرت استفاده کنند. هم اکنون گزینه مشروع دیگری در اختیار نداریم».

جاش ارنست، در پاسخ به‌پرسشی درباره استقرار نیروهای ویژه ارتش آمریکا در ترکیه برای کمک به‌ارتش این کشور در سوریه نیز چنین ادعا کرد: «راهبرد ما این است که به‌ارتش ترکیه کمک کنیم دستاوردهایی را که اخیرا در جنگ ضد داعش و در نوار مرزی با سوریه به‌دست آورده است، حفظ کند. نزدیک به‌یک ماه پیش بود که ارتش ترکیه به‌کمک نیروهای ائتلاف ضد داعش عملیاتی را علیه تروریست‌ها در مرز با سوریه آغاز کرد. هم‌چنان که این عملیات به‌پیش می‌رود ارتش آمریکا نیز از آن حمایت خواهد کرد».
ارنست افزود: «تا وقتی که روس‌ها به‌تعهدات خود در قالب توافق آتش‌بس در سوریه پایبند نمانند هیچ همکاری یا هماهنگی نظامی با آنان در سوریه صورت نخواهد گرفت. در این‌جا پای اعتبار روسیه در میان است و دنیا منتظر است ببیند آیا روس‌ها آن‌گونه که ادعا می‌کنند در سوریه نفوذ دارند یا خیر».
جاش ارنست، هم‌چنین گفت هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با برخی سران کشورهای شرکت‌کننده در نشست دیدار می‌کند و چنین دیدارهایی غیرمعمول نیست.
هیات حاکمه آمریکا، کمک‌های مادی و معنوی مستقیم و از طریق متحدانش در خاورمیانه در اختیار گروه‌های مختلف مخالف حکومت سوریه قرار می‌دهد که برای سرنگون کردن بشار اسد تلاش می‌کنند.
آمریکا، هم‌چنین هدایت یک ائتلاف بین‌المللی را برعهده دارد که ظاهرا صدها حمله هوایی بر ضد مواضع شبه‌نظامیان دولت اسلامی در سوریه و عراق انجام داده است. برنامه دیگر پنتاگون در زمینه آموزش و تجهیز نیروهای نیابتی به‌منظور جنگ با دولت اسلامی نیز با برخی مشکلات مواجه شده است. چندی پیش پنتاگون اقرار کرد که نخستین گروه آموزش‌دیده پس از ورود به‌شمال سوریه به‌دام جبهه النصره، وابسته به‌القاعده افتادند. گروه دیگر هم بخشی از تجهیزات خود را در ازای عبور ایمن در اختیار شبه‌نظامیان قرار دادند.
عربستان و دیگر کشورهای عربی، ضمن حمایت از برخی گروه‌های اسلامی که با حکومت سوریه می‌جنگند، هم‌چنین هواپیماهای خود را در اختیار ائتلاف تحت رهبری آمریکا که با دولت اسلامی می‌جنگند، گذاشته و به‌شیوه‌های دیگر از مخالیفن حکومت سوریه، حمایت می‌کنند.
قطر هم مانند دیگر کشورهای عربی، به‌برخی از گروه‌های مخالف حکوکمت سوریه، کمک‌های مالی و نظامی می‌کند. اما بر سر این که به‌کدام گروه‌ها باید کمک شود، با عربستان اختلاف نظر دارد. قطر از ارتباط‌های خود با جبهه النصره به‌منظور کمک به‌مذاکرات آزادسازی گروگان‌های خارجی استفاده کرده است. علاوه بر آن که مرکز فرماندهی آمریکا که حملات ائتلاف را در سوریه و عراق هماهنگ می‌کند، در قطر مستقر است.

عربستان سعودی؛ سیاست‌های عربستان سعودی، عمدتا بر مبنای قبیله‌گرایی متمرکز است و در راستای ترویج ایدئولوژی وهابیت حرکت کرده است. وهابیت، همه عناصر مدرنیته و آزادی و برابری را به‌کلی رد می‌کند و همان حکومت اسلامی ایران، هرگونه عقیده متفاوت در زمینه مذهبی را کفر و ارتداد می‌داند. این، همان محور اصلی درگیری‌هایی است که اکنون دارد منطقه را دچار بحران ها و تکان‌های شدید سیاسی‌-‌نظامی کرده است.
همه حرکت‌های افراطی سلفی، ریشه گرفته از وهابیت هستند؛ هرچند در میان خود نیز اختلافات و درگیری‌هایی دارند. عمدتا پادشاهی‌های نفتی، به‌سردمداری عربستان سعودی کار تامین مالی بیش‌تر جنبش‌های سلفی را در سرتاسر جهان بر عهده داشته‌اند و بخش‌های خصوصی این کشورها نیز منابع مالی را مستقیما در اختیار گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند.
عربستان؛ در دهه‌های گذشته مناسبات خوبی با حکومت سوریه نداشت. حضور نظامی سوریه در لبنان، که سه دهه به‌طول انجامید، و حمایت این حکومت از گروه شیعه حزب‌الله لبنان در مقابل طیف‌های دیگر که به‌عربستان سعودی نزدیک‌تر هستند، از جمله دلایلی است که عربستان سعودی را به‌حمایت از مخالفان بشار اسد ترغیب کرده است.
علاوه بر این، عربستان سعودی نفوذ ایران در سوریه را تهدیدی علیه منافع خود در منطقه‌ می‌داند و تضعیف حکومت بشار اسد، هم‌پیمان ایران، به‌منزله تضعیف این رقیب منطقه‌ای نیز هست.
عربستان سعودی از آغاز بحران سوریه با جدیت از مخالفان حکومت حمایت کرده و تاکید کرده که خواهان برکناری بشار اسد است. این کشور سفارتخانه خود در دمشق را تعطیل کرده است. گفته می‌شود که مخالفان مسلح بشار اسد از تسلیحاتی که ارتش عربستان سعودی سفارش داده استفاده می‌کنند.
عربستان سعودی به‌همراه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، ائتلاف ملی سوریه را به‌عنوان نماینده مشروع مردم سوریه به‌رسمیت شناخته است.
البته عربستان سعودی در حمایت از مخالفان اسد محتاط بوده که تشدید بحران به‌گسترش درگیری‌های فرقه‌ای در منطقه نینجامد.

ترکیه؛ ترکیه یک جمهوری نیمه اروپایی با نهادهای مدرن است که در حال حاضر، به‌دست یک حکومت اسلامی و عمدتا به‌دست رجب طیب اردغان رییس جمهور خشونت‌طلب و جنگ‌طلب این کشور، اداره می‌شود. اما ترکیه با همه سوابق نزدیکی خود با نهادهای غربی و تلاش برای پیوستن به‌اتحادیه اروپا، در دوران حزب عدالت و توسعه اسلامی و اردوغان به‌جای حرکت به‌سمت دموکراسی و آزادی بیش‌تر، در جهت عکس حرکت کرده است. یعنی سرکوب خشن و مداوم آزادی بیان و اندیشه، تلاش برای اسلامیزه کردن جامعه، جنگ علیه مردم کرد و پ.ک.ک، برقراری نوعی رابطه پیچیده با گروه‌های تروریستی سلفی، و در مجموع سیاست‌های داخلی و بین‌المللی‌اش که هم امنیت خود این کشور را به‌خطر انداخته و هم با اتحادیه اروپا، دچار تنش شده است.
در این میان، اخیرا ترکیه و عربستان سعودی تمایل خود را برای اعزام نیروی نظامی به‌سوریه برای آن‌چه مبارزه با «داعش» می‌خوانند، اعلام کرده‌اند. اما به‌نظر می‌رسد تعهد آن‌ها، به‌مبارزه با داعش، ظاهری و جای سئوال دارد. چرا که در گذشته، این دو کشور و حتی حامیان غربی آن‌ها داعش را مسلح کرده‌اند. در حقیقت، عربستان سعودی حامی گروه‌های مسلحی است که همگی خواستار براندازی دولت بشار اسد هستند و ترکیه نیز اکنون خود را مشغول بمباران مواضع کردهای سوریه در شمال این کشور کرده است؛ یعنی همان نیرویی که در بالا تاکید کردیم یکی از مهم‌ترین نیروها آزادی‌خواه و برابری‌طلب در مبارزه با داعش و دیگر ترویست‌ها است.
محتمل‌ترین طرح عربستان و ترکیه می‌تواند حرکت مستقیم به‌سوی رقه، یعنی پایتخت دولت خودخوانده داعش باشد تا به‌این ترتیب، داعش را که دیگر برایشان استفاده‌ای ندارد، برانداخته و یک منطقه تحت‌الحمایه «سنی‌نشین» را به‌وجود آورند. با این حال، با توجه به‌این‌که روسیه عملا در سوریه برای خود منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده، برای ترکیه بسیار سخت است که بدون پشتیبانی هوایی، تا رقه پیش بروند. به‌همین نسبت، نیروهای سعودی نیز با خطر روبه‌رو شدن با ارتش سوریه و نیز گروه‌های طرفدار آن مانند سپاه قدس حکومت اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان، شیعیان عراق و… مواجه خواهند بود.
افزون بر این، دشوار است که بپذیریم کردهای سوریه‌(روژاوا)، سست‌شدن خودمدیریتی دموکراتیک خود را بپذیرند یا به‌طور کلی مردم سوریه با تکه‌تکه شدن کشور خود موافقت کنند. افزون بر این، آمریکا، اروپا، چین و روسیه، همگی به‌خوبی آگاهند که هرگونه تغییر در مرزهای سوریه، می‌تواند تاثیرات پیش‌بینی نشده‌ای به‌همراه داشته باشد. در حقیقت، تلاش دولت ترکیه و اردوغان بر این است که از طریق دامن زدن به‌بحران و تشدید جنگ در مرزهایش با سوریه، پای همه‌جانبه ناتو را به‌این باز کرده و اوضاع را پیچیده‌تر سازد.
ناگفته نماند که اخیرا درباره شایعات دیدار سران ترکیه و سوریه، منتشر شده است که «کمال خلف» نویسنده و روزنامه‌نگار عرب در یادداشتی در روزنامه «رأی الیوم» نوشته است: من بر این باور نیستیم که آن چه درباره دیدار میان «بشار اسد» رییس جمهوری سوریه و «رجب طیب اردوغان» رییس جمهوری ترکیه منتشر شده، درست باشد و احتمال می‌دهم که به‌جای این دیدار، نخستین دیدار علنی به‌زودی میان طرف‌های سوری و ترک برگزار شود اما نه در سطح سران زیرا مقدمات این دیدار یعنی دیدار میان ر‌وسای جمهور دشمن هم هم‌چنان در اول راه است و پخته نشده است و نیازمند تدابیر بیش‌تر روی زمین و در سیاست است. علاوه بر آن، به‌نظر ما گفت‌و‌گویی که به‌دور از چشم‌ها میان جنبش اخوان‌المسلمین در استانبول و ایران و حزب‌الله در جریان است، هم‌چنان در ابتدای راه است و نیازمند اقدامات تدریجی است. اما همه این‌ها نیازمند آماده کردن افکار عمومی و برخی از طرف‌هایی است که نیازمند هضم این تحولات در بازی بین‌المللی است و نه فقط باید هضم کنند بلکه باید وارد راه حل جدید شوند.
درست است که در زمان اجرای تفاهم‌های اولیه‌ای هستیم که نشانه‌های آن با دخالت ترکیه در «جرابلس» در شمال سوریه و تماس مستقیم میان دولت و گروه‌های مسلح بدون هیچ‌گونه میانجی‌گر برای نخستین بار و امضای توافق‌نامه و اجرای آن با خروج افراد مسلح از شهرهای «داریا» و «معضمیه» در ریف دمشق و پس از آن در منطقه «الوعر» در شهر «حمص» ظاهر شد. این تماس‌ها به‌این دلیل برقرار شد که خطوط مذاکره میان دولت‌های سوریه و ترکیه گشوده شد و دیگر نیازی به‌میانجی‌گری سازمان ملل نیست. در روزهای آینده هم‌چنین شاهد تحولات مهمی در منطقه «الغوطه شرقی» خواهیم بود. با وجود این، ارزیابی این تحولات هنوز در ابتدای راه است زیرا راه دراز است و بحران پیچیده‌ای به‌مانند بحران سوریه با رو بوسی حل نمی‌شود. اوضاع در  شهر «حلب» نیز منتظر توافق آمریکا و روسیه طی روزهای آینده و پس از تفاهم روسیه و ترکیه است»….
طولانی‌ترین مرز زمینی ترکیه، مرز این کشور با سوریه است. ترکیه به‌دلیل حمایت سوریه از ناراضیان کرد ترکیه و پ‌ک‌ک و هم‌چنین موضع این کشور در قبال مساله ارامنه منتقد این کشور بود.
ترکیه به‌ارتش آزاد سوریه، نیروی نظامی متشکل از سربازان و افسران سابق ارتش سوریه که به مخالفان پیوسته‌اند، اجازه داده که مقر خود را در ترکیه قرار دهد.
بسیاری از سربازان و افسران فراری به‌ترکیه گریخته‌اند. علاوه بر این یکی از مقرهای اصلی ائتلاف ملی سوریه، بزرگ‌ترین گروه مخالفان بشار اسد، در استانبول است.
ترکیه طی دهه‌ی اخیر در پی فرصتی منطقه‌ای بوده که خود را به‌عنوان الگو و رهبر جهان اسلام نمایش دهد. قسمت مضحک ماجرا این است که پیش از شورش کنونی، ترکیه به سوریه به عنوان شالوده برنامه‌هایش برای آن که  رهبر سیاسی و اقتصادی و «اخلاقی» در خاورمیانه باشد نگاه می‌کرد. اکنون ترکیه خود را متعهد کرده که به‌همراه عربستان سعودی و بازیگران اتحادیه‌ عرب تغییر رژیم در دمشق را محقق کند. ترکیه به‌مخالفان سوری اجازه داده ستادهایی در استانبول تشکیل دهد و مخالقان سنی‌مذهب حکومت سوریه را مسلح می‌کند و آموزش می‌دهد.
در واقع، ترکیه صرفا یک حرکت سنی در سوریه را در برگرفته است. آنکارا نه‌تنها درگیر رویارویی با حکومت علوی سوریه شده، بلکه بر سر خطه‌های کردی در نزاع با حکومت شیعه‌ عراق است. علاوه بر این، بعد از وقفه‌ کوتاهی که در طی آن به‌نظر می‌رسید ترکیه به «چرخش به‌شرق» مدتی در کنار ایران و علیه شرکای غربی‌اش بر سر مسئله‌ هسته‌ای ایران بود، رقابت تاریخی و ژئوپلتیک بین ایران، پشتیبان سوریه، و ترکیه از سر گرفته شده است. این رقابت اکنون در سوریه و عراق نمایان است.
اما ترکیه، یک متحد منفعل در سرکوب داعش تحت رهبری آمریکا است. تا ژوئیه ۲۰۱۶، این کشور، به‌هواپیماهای ائتلاف اجازه نمی‌داد از پایگاه‌های هوایی ترکیه به‌منظور حمله به‌سوریه استفاده کنند. جنگنده‌های ترکیه نخستین بار در ماه اوت به‌حملات هوایی پیوستند. هرچند که در همان زمان، مقامات آنکارا حملات هوایی بر علیه حزب کارگران کردستان‌(پ.ک.ک) و مردم کرد ترکیه را از سر گرفتند. مقامات ترکیه و در راس همه رجب طیب اردوغان رییس‌جمهور این کشور، همواره آشکار و نهان بر علیه کانتون‌های روژاوا توطئه‌چینی می‌کند.
به‌علاوه شواهد زیادی موجود است که همگی نشان می‌دهند در این سال‌ها، همواره ترکیه و داعش در جنگ داخلی سوریه با هم همکاری کرده‌اند. حتی نفت داعش را ترکیه به‌پول تبدیل می‌کند و مرزهای ترکیه نیز برای عبور و مرور عوامل و عناصر و نیازهای مختلف داعش باز است.
رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه، ضمن سخن‌رانی در ۷۱ مین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، چند موضوع مهم در رابطه با اوضاع سوریه را مطرح کرد. او خاطر نشان کرد که نیروهای مسلح ترکیه عملیات «دفاع فرات» را در خاک سوریه ادامه خواهند داد و یک‌بار دیگر اعلام کرد که «حضور بشار اسد در راس قدرت حل اختلافات سوریه را مشکل کرده و برقراری صلح در این کشور را ناممکن می‌کند».

قطر؛ امیرنشین کوچکی در حاشیه خلیج فارس است، با جمعیتی کم‌تر از دو میلیون نفر، اما درآمدهای هنگفت نفتی و گازی: درآمد سرانه‌ای معادل ۱۰۰ هزار دلار.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، از زمان به‌قدرت رسیدن نقش این کشور کوچک را به‌شکل چشم‌گیری در مناسبات منطقه‌ای پررنگ کرده است.
شبکه تلویزیونی الجزیره، که با سرمایه اولیه اعطایی امیر قطر در دوحه تشکیل شده، در پوشش رسانه‌ای اخبار تحولات کشورهای عربی در دو سال اخیر نقش مهمی ایفا کرده است. این شبکه سهم عمده‌ای در بازتاب فعالیت‌های مخالفان بشار اسد داشته است، و البته می‌گوید که رسانه‌ای مستقل و غیرسیاسی است.
قطر اولین کشوری بوده که به صراحت از اعزام نیروهای نظامی برای مقابله با حکومت بشار اسد دفاع کرده است. ائتلاف ملی سوریه با حمایت‌های قطر و در این کشور تشکیل شد.
قطر به‌همراه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، ائتلاف ملی سوریه را به‌عنوان نماینده مشروع مردم سوریه به‌رسمیت شناخته است.
حمایت این کشور از مخالفان بشار اسد تا جایی بوده که سفارتخانه سوریه در دوحه قطر را به‌ائتلاف ملی سوریه واگذار کرده است.

حکومت اسلامی ایران؛ هم‌پیمانان کم‌شماری در میان اعراب دارد که مهم‌ترین‌شان سوریه است. رابطه‌ این دو حکومت، به‌سال‌های بعد از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران بازمی‌گردد. این دو کشور نیاز داشتند در جنگ با رقیب مشترک‌شان، صدام حسین در عراق، به‌یکدیگر نزدیک شوند. هم‌چنین ایران و سوریه به‌منظور کنترل پیش‌روی‌های اسراییلی‌ها در لبنان متحد شدند. سوریه دایما برای ایران ژرفای استراتژیک فراهم کرده است. این کشور برای ایران دسترسی به‌مدیترانه و مسیرعرضه‌ پشتیبانان شیعه‌ی ایران در جنوب لبنان‌(حزب‌الله) در مجاورت مرز اسراییل را فراهم می‌کند.
از دست دادن این پشتیبانی ضربه‌ بزرگی به‌حکومت اسلامی ایران است.  برای همین، این حکومت با عرضه‌ سلاح از دولت اسد‌(بی‌وقفه در دوره‌ گذار از دوره‌ ریاست جمهوری احمدی‌نژاد تا دوره حسن روحانی) پشتیبانی کرده  و نیروهای حکومت اسلامی ایران، همواره در کنار نیروهای اسد می‌جنگند.
حکومت اسلامی ایران، مهم‌ترین حامی اسد بوده است که پول، نیرو، سلاح و دیگر کمک‌های حیاتی را در اختیار او قرار می‌دهد. زمانی که در سال ۲۰۱۲، اسد اجبارا از بخش‌هایی از سوریه عقب‌نشینی کرد، گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که از حمایت حکومت اسلامی ایران برخوردار است، اعزام نیرو به‌سوریه را آغاز کرد. حکومت اسلامی ایران هم نخست مشاوران نظامی خود را به‌سوریه فرستاد اما بعدها این حکومت، نه تنها نیروهای هزاران سپاه قدس به‌فرماندهی قاسم سیلمانی از فرماندهان با سابقه سپاه را به‌سوریه روانه کرد، بلکه گروه‌هایی از افغان‌های مقیم ایران و پاکستانی و هم‌چنین اخیرا شیعیان عراق را نیز در گروه‌های مختلف به‌جنگ داخلی سوریه فرستاد و هم‌چنان می‌فرستند.
عربستان سعودی و ایران قرن‌هاست درگیر منازعه‌ای ایدئولوژیک‌‌اند و جنگ‌جویان امروزی‌شان انگیزه‌شان را از نبردهای قرن هفتم میلادی می‌گیرند. انگیزه‌ پشتیبانی سعودی‌ها از اپوزیسون سوریه تمایلی به‌قدمت چند دهه اخیر دارد تا ائتلاف بین سوریه و حکومت اسلامی ایران، یعنی رقیب اصلی عربستان برای تسلط در منطقه‌ خلیج فارس و به‌طور گسترده‌تر در خاورمیانه را درهم بشکند.

اسراییل؛ رابطه‌ پیچیده و نه همواره شفافی با دولت سوریه داشته است. برخلاف دشمنی‌های صوری، این دو کشور منافع مشترکی در لبنان دارند، اسراییل بعد از شکست‌های دهه‌ ۱۹۸۰، خواهان کنترل لبنان نیست اما هنوز خواهان مدیریت لبنان و به‌طور خاص حزب‌الله است. سوریه می‌خواست به‌دلایل سیاسی و اقتصادی لبنان را کنترل کند و نمی‌خواست اسراییل در آن‌جا مداخله کند. بنابراین به‌توافقی تلویحی دست یافتند.
برای اسراییل، کماکان حکومت علوی در سوریه، به‌یک حکومت رادیکال سنی ارجحیت دارد‌(نوعی راهبرد که بر اساس آن کنار آمدن با شری که می‌شناسی بهتر از کنار آمدن با شری ناشناخته است). در چارچوب حضور ایالات متحد در عراق، تهدید اسراییل از ناحیه اسلام‌گرایان سنی است، ومنافع اسراییل با مخالفان آن‌ها هم‌سویی دارد. اگر حکومت بشار اسد استمرار یابد‌(با اسد یا بدون او)، ایران هم‌چنان حوزه‌ نفوذ خود از مدیترانه تا غرب افغانستان را حفظ خواهد کرد. بدین ترتیب، تفکر اسراییل از پشتیبانی از حکومت اسد به درخواست کنارنهادن او تغییر می‌کند با این امید که دولتی سنی که دشمن ایران است اما تحت سیطره‌ اسلام‌گرایان رادیکال نیست بتواند قدرت را در اختیار بگیرد.

روسیه؛ در حالی که هم‌چنان حضور و نفوذ خود را مانند اتحاد شوروی سابق ـ بدون دخالت غربی‌ها ـ بار دیگر اعمال می‌کند در پی محکم‌کردن موقعیت خود در گرداب خاورمیانه است تا ایالات متحد هر چه بیش‌تر در این گرداب فرو رود. مسکو نیز منافع راهبردی و مالی درازمدتی در سوریه دارد.
سوریه میزبان ناوگان دریایی روسیه در مدیترانه است و قرارداد فروش سلاح روسی به‌سوریه ـ منعقدشده و در دست مذاکره ـ در مجموع پنج میلیارد دلار است. سقوط قذافی نیز در پشتیبانی پوتین از اسد نقش داشته است. کرملین بعد از سقوط رژیم لیبی قرارداد فروش سلاح به‌ارزش تقریبی چهار میلیارد دلار را  از دست داد و می‌خواهد مانع از تکرار چنین وضعی در سوریه شود. فراتر از تجهیزات نظامی، از سال ۲۰۰۹ شرکت‌های روسی ۲۰ میلیارد دلار در سوریه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اگر اسد قدرت را از دست بدهد، این قراردادها از دست می‌رود.
روسیه ادعا دارد در حملاتش در حمایت از حکومت اسد مواضع دولت اسلامی را هدف بمباران می‌کند. با این وجود مقامات آمریکایی و فعالان مخالف دولت سوریه می‌گویند روس‌ها بین شبه‌نظامیان و دیگر گروه‌های مخالف اسد تمایزی قائل نمی‌شوند. روسیه به‌همراه چین با استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل مانع به‌نتیجه رسیدن تلاش‌ها در زمینه تحریم سوریه شدند. این مسئله روسیه را در تقابل مستقیم با آمریکا قرار داده که ادعا دارد اسد منبع اصلی مشکلات سوریه است.
سوریه در دوران جنگ سرد متحد جدی اتحاد جماهیر شوروی بود و پس از فروپاشی شوروی روابط حکومت دو کشور با وجود فراز و نشیب‌هایی هم‌چنان دوستانه ماند.
روسیه در بندر طرطوس، در غرب سوریه، پایگاه نظامی دریایی دارد که تنها پایگاه نظامی این کشور در خارج از محدوده بلوک شرق سابق به‌شمار می‌رود.
روسیه، هم‌چنین حجم انبوهی سلاح و تجهیزات نظامی به‌سوریه می‌فروشد. با وخیم شدن شرایط سوریه برخی کشورها قصد داشته‌اند که با تصویب قطعنامه‌هایی در شورای امنیت سازمان ملل حکومت اسد را تحت فشار بگذارند. روسیه، در کنار چین، دو بار این قطعنامه‌ها را وتو کرده است.
مخالفان اسد در سوریه، کشورهای عرب و قدرت‌های غربی، حمایت روسیه از بشار اسد را یکی از مهم‌ترین دلایل بقای حکومت اسد و پیچیده‌تر شدن بحران می‌دانند.
روسیه می‌گوید که با مداخله در امور داخلی کشورها، از جمله در سوریه، مخالف است و این خود مردم سوریه هستند که باید درباره سرنوشت‌شان به‌توافق برسند، روندی که به‌گفته روسیه با دخالت قدرت‌های جهانی ممکن نیست.
در همین حال روسیه اعلام کرد قصد توقف حملات هوایی در پشتیبانی از اسد را ندارد. سئوال این‌است که چرا پوتین تا این اندازه از نظام اسد پشتیبانی می‌کند.
به‌احتمال زیاد، رمز نقش روسیه در سوریه «اوکراین باشد». دست‌کم اوی کاشین نویسنده روسی در یادداشتی که برای روزنامه بریتانیایی گاردین نوشته، این باور را دارد. او نوشته است:
سه سال پس از آن‌که روسیه، به‌عنوان میانجی میان غرب و نظام بشار اسد، وارد بحران سوریه شد، اکنون دیگر کرملین نقش میانجی را ندارد، بلکه در کنار نظام اسد در حال جنگ است.
او افزوده است؛ آن هنگام حامیان پوتین در سوریه با جدیت در حال بررسی نامزدی او برای نوبل صلح به‌خاطر تلاش‌هایش در سوریه بودند. اما اکنون دلیل این تحول بزرگ در سیاست خارجی چیست؟ پاسخ این پرسش یک کلمه است: «اوکراین».
این نویسنده روس ادامه داده است: «بهار سال ۲۰۱۴، کرملین انضمام شبه‌جزیره کریمه را به‌روسیه اعلام کرد. آن زمان گمان می‌کرد که غرب به‌ویژه اروپا، به‌او اجازه محقق کردن خواست توسعه‌طلبانه‌اش را خواهد داد و دست‌کم در برابر انضمام مناطقی از اوکراین که مجموعه‌های از روس‌های هوادراش ساکنشان هستند، سکوت خواهد کرد. اما به‌مرور مشخص شد که این باور اشتباه است، جنگی گسترده آغاز شد که دو منطقه در اوکراین را فرا گرفت، یک جنگنده خطوط هوایی مالزی در اوکراین سرنگون شد، دوستان نزدیک پوتین در فهرست تحریم‌ها قرار گرفتند، گروه هشت با تعلیق عضویت روسیه، به‌گروه هفت تبدیل شد و برای نخستین‌بار پس از جنگ افغانستان، روسیه تا این اندازه منزوی شد.
کاشین ادامه داد: «پوتین با دخالت در سوریه در پی دور کردن نگاه‌ها از بحران کریمه است. او پس از آن‌که دید در اوکراین به‌بن‌بست رسیده، تصمیم به بالا بردن ارزش سهام خود کرد. به‌گونه‌ای رفتار کرد که گویا ماجرای اوکراین بی‌اهمیت است و روسیه به‌بازیگری در تنشی تبدیل شد که غرب نمی‌تواند آن را نایدده بگیرد. این دلیل سیاست جدید روسیه در قبال روسیه است».
این روزنامه‌نگار روس این‌گونه نتیجه گیری کرده است‌:‌ «روسیه اکنون به‌بازیگری اصلی در سوریه تبدیل شده و این غرب را مجددا مجبور به‌مذاکره با مسکو خواهد کرد. حملات هوایی روسیه دیگر تنها مناطق تحت تصرف گروه داعش را شامل نمی‌شود بلکه مناطق تحت کنترل مخالفان حمایت شده از غرب را هم هدف قرار می‌دهد. هدف از این اقدام طولانی کردن مدت زمان جنگ است به‌گونه‌ای که یک کرسی را برای روسیه در میزگرد مذاکرات تضمین کند و به‌سیاست خارجی کرملین مشروعیت بدهد».
او خاطرنشان کرد که روس‌ها اکنون باور کرده‌اند که پوتین در حال جنگ با داعش است و با این اقدام جلوی حملات تروریستی در داخل را می‌گیرد… «و این وضعیت تغییر نخواهد کرد مگر آن‌که رهبران غرب با پوتین گفت‌وگو کنند، نه درباره سوریه… بلکه درباره اوکراین و تحریم‌ها».

فرانسه، انگلیس، بلژیک و آلمان کشورهایی هستند که در قالب ناتو عملیات خود در سوریه را پیش می‌برند. هم‌چنین فرانسه، پایگاهی برای خود در منطقه عین العرب ایجاد کرده است. آمریکا نیز از فرودگاه‌های کشاورزی متعدد در شمال سوریه استفاده می‌کند. بنابراین، تحرکات آمریکا و ناتو در سوریه بر کسی پوشیده نیست. این تحرکات در طول سال‌های بحران در سوریه مشاهده شده  و تلاش‌هایی برای به‌شکست کشاندن تمامی مذاکرات به‌ویژه در ژنو از سوی همه طرفین درگیر صورت گرفته است. از جمله این تلاش‌ها انجام آتش‌بس در روز ۲۷ فوریه بود که نتیجه آن، عملا فرصتی به‌گروه‌های تروریستی داد تا بتوانند نفسی تازه کند و بار دیگر خود را تجهیز نموده و در مناطق مناسب مستقر شوند تا بتوانند در چارچوب منافع آمریکا، ترکیه، عربستان و… به‌جنگ خود ادامه دهند. در مقابل همین مسئله نیز درباره حکومت سوریه و متحدانش مانند حکومت اسلامی ایران، روسیه و… صدق دارد.

فرانسه؛ نخستین کشور اروپایی بود که به‌مواضع داعش در عراق حمله هوایی کرد. اما این کشور از ورود به‌عملیات ائتلاف در سوریه خودداری می‌کرد زیرا ظاهرا نمی‌خواست به‌اسد کمک کند. این کشور نخستین حمله خود را به‌سوریه در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۵، انجام داد.

پارلمان انگلیس؛ به‌اقدام نظامی در سوریه رای منفی داد و این کشور بیش‌تر تلاش‌های خود را در راستای همکاری با ائتلاف به‌هدف گرفتن نیروهای داعش در عراق معطوف کرده بود. با این وجود، در ماه اوت سال گذشته، انگلیس یک حمله پهپادی در سوریه انجام داد که به‌مرگ دو تبعه این کشور منجر شد. دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس این حمله را دفاع از خود اعلام کرد و ادعا نمود شواهدی وجود داشت که این شبه‌نظامیان قصد اجرای حملات در داخل کشور را داشته‌اند.
بریتانیا و فرانسه پس از جنگ جهانی اول درباره کنترل بخش‌هایی از خاورمیانه با یکدیگر توافق کردند و به‌این ترتیب، سرزمین‌های فلسطینی و اسرائیل فعلی تحت حاکمیت بریتانیا و سوریه کنونی تحت کنترل فرانسه قرار گرفتند.
پس از استقلال سوریه، هر دوی این کشورها انتقادهایی به‌سیاست‌های حاکمان دمشق داشته‌اند و با آغاز قیام علیه حکومت سوریه بریتانیا و فرانسه عمده‌ترین کشورهای اروپایی هستند که فعالانه از مخالفان بشار اسد حمایت می‌کنند و خواهان برکناری او هستند.
هم بریتانیا و هم فرانسه ائتلاف ملی سوریه را به‌عنوان تنها نماینده واقعی مردم سوریه به‌رسمیت شناخته‌اند. بریتانیا و فرانسه با جدیت به‌دنبال لغو تحریم ارسال سلاح به‌سوریه هستند و می‌خواهند اتحادیه اروپا را برای موافقت با این امر مجاب کنند.
بریتانیا اعلام کرده است که خودروهای زرهی و تجهیزات نظامی دفاعی و غیرکشنده در اختیار مخالفان بشار اسد قرار می‌دهد. البته در بریتانیا و فرانسه نگرانی‌هایی در این‌باره وجود دارد که مبادا سلاح‌های ارسالی به‌دست گروه‌های جهادی و اسلا‌م‌گرای افراطی بیفتد.

«ائتلاف ملی سوریه»، که مقر اصلی آن در استانبول و قاهره است از طرف عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، ترکیه، ایالات متحده، فرانسه، بریتانیا، آلمان، ایتالیا و چند کشور دیگر به‌رسیمت شناخته شده است.
ائتلاف ملی برای نیروهای مخالف و انقلاب سوریه، یا آن‌طور که به‌صورت خلاصه جا افتاده «ائتلاف ملی سوریه»، ائتلافی از گروه‌های مختلف مخالف بشار اسد است.
این ائتلاف پاییز سال گذشته در دوحه قطر تشکیل شد. دبیر کل آن مصطفی صباغ، تاجری است که گفته می‌شود ارتباطاتی قوی با حکومت قطر دارد.
احمد معاذ الخطیب، رییس مستعفی این ائتلاف، دانش‌آموخته زمین‌شناسی و امام جماعت پیشین مسجد بنی‌امیه در دمشق بوده و به‌عنوان اسلام‌گرایی «میانه‌رو» شناخته می‌شود.
خطیب در ماه مارس ۲۰۱۳، به‌طور غیرمنتظره از مقام خود استعفا داد. او در توضیح این استعفای اعتراضی گفت که می‌خواهد با آزادی بیش‌تری فعالیت کند، کاری که برایش با داشتن یک مقام رسمی ممکن نیست.
۲۲ نفر از ۶۳ عضو ائتلاف ملی سوریه، از اعضای شورای ملی سوریه هستند. شورای ملی سوریه، خود ائتلافی از هفت گروه مخالف است و برهان غلیون از چهره‌های قدیمی مخالفان ریاست آن را بر عهده دارد.
کشورهای بسیاری، از جمله کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه ائتلاف ملی سوریه را به‌رسمیت شناخته‌اند و در نشست اتحادیه عرب، معاذ الخطیب نماینده این ائتلاف بر کرسی سوریه نشست.

«ارتش آزاد سوریه»؛ گروهی از نظامیان مخالفان بشار اسد است و از شورای ملی سوریه و ائتلاف ملی سوریه حمایت می‌کند.
این نیروی نظامی از سربازان و افسرانی که از ارتش سوریه گریخته‌ و به‌مخالفان پیوسته‌اند و هم‌چنین جنگ‌جویان داوطلب تشکیل شده است. گردان‌هایی مجزا واحدهای عملیاتی این نیرو را تشکیل می‌دهند که در قالب شورای عالی نظامی با یکدیگر هماهنگ می‌شوند.
شورای عالی نظامی سرتیپ سلیم ادریس را به‌فرماندهی ارتش آزاد برگزیده و با وجود این که سرهنگ ریاض اسعد، فرمانده پیشین این ارتش، عنوان خود را حفظ کرده، دیگر قدرت اجرایی زیادی ندارد و سلیم ادریس این نیرو را رهبری می‌کند.
ارتش آزاد سوریه، درگیری‌های متعددی با نیروهای بشار اسد داشته است. این نیرو چند بار گروه‌هایی از شهروندان ایرانی را، به‌دلیل عضویت آن‌ها در سپاه پاسداران ایران، به‌گروگان گرفته است.

«جبهه نصرت»، گروهی متشکل از مخالفان مسلح اسلام‌گرا است و به‌عنوان «سازمان‌یافته‌ترین، تهاجمی‌ترین و موفق‌ترین» نیروی نظامی مخالفان شناخته می‌شود. بسیاری جبهه نصرت را یک گروه اسلام‌گرای افراطی می‌داند که در پی تاسیس حکومتی اسلامی است.
جبهه نصرت آن‌قدرها درباره فعالیت‌های خودسر و صدا نمی‌کند، اما خود فعالیت‌هایش به‌اندازه کافی پر سر و صدا است. حمله‌های انتحاری، یکی از تاکتیک‌های مورد استفاده این گروه است.
درباره این گروه، از جمله راجع به‌سوابق رهبرش ابومحمد جولانی، اطلاعات زیادی در دست نیست. برخی آن را به‌ارتباط با القاعده متهم می‌کنند و ایالات متحده این گروه را در فهرست سازمان‌‌های تروریستی قرار داده است.
در پنج سال گذشته داعش، جبهه النصره، احرار الشام، جیش الاسلام و دیگر گروه‌های افراط گرا و تروریستی که از سوی کشورهای خارجی حمایت می‌شوند، در حالی که اپوزیسیون سکولار حکومت سوریه ضعیف است؛ و از سوی دیگر، اعضای گروه‌های دارای ایدئولوژی‌های معتدل‌تری هم‌چون ارتش آزاد سوریه، به‌طور مستمر به‌سوی گروه‌های افراطی‌تر جذب می‌شوند و بر عکس این روند اتفاق نمی‌افتد. خود ارتش آزاد سوریه که ابتدا بر اساس ایدئولوژی «افسران آزاد» دوران جمال عبدالناصر رییس جمهور اسبق مصر شکل گرفت، به‌تدریج ایدئولوژی اخوان‌المسلمین را پذیرفت و از همان زمان، برخی اعضای آن نیز به‌سمت گروه‌های افراطی‌تر، هم‌چون جبهه النصره تمایل پیدا کردند.
افزون بر این، ائتلاف موسوم به «جیش الفتح» که مورد حمایت عربستان سعودی و ترکیه است، حاصل همین اشتراکات ایدئوژیک است. مخالفین مسلح سوری، شامل بیش از صدها گروه است که این گروه‌ها تحت سیطره سلفی قرار داشته و اغلب با جبهه النصره متحد هستند، از جانب داعش تحت فشار شدیدی قرار دارند.

به‌علاوه، از روز‎های آغازین جنگ سوریه، هزاران دفاتر همکاری رسانه‎ای مجهز به‌ابزار ارسال ماهواره‎ای مانند سخت‎افزار و نرم‎افزار برای پوشش رسانه‎ای در شهر‎های بزرگ سوریه و روستاهای کوچک راه‌اندازی شد. این‎ها به‎طور مشخص بخشی از اتاق عملیات مشترکی است که در شمال و جنوب سوریه و در شمال ترکیه و در جنوب اردن با مشارکت افسران آمریکایی، اسرائیلی، عربستانی، قطری و چند کشور دیگر تاسیس شده‌اند. بخشی از این‎ها، وظیفه هدایت جریان‎سازی علیه حکومت سوریه و طرفداران آن را برعهده دارند. گروه‌های مسلح اسلامی مانند داعش با استفاده از همین ابزار رسانه و همین ابزار جنگ روانی، خودش را بزرگ و قوی‌تر کرد. در این گروه بعضا افرادی کارکشته از بعثی‎‎های سابق و بعضا افرادی که در جنگ‎‎های افغانستان، الجزایر، چچن، عراق، لیبی، افغانستان و جا‎های دیگر شرکت داشته‌اند وجود دارند و دارای تجارب نظامی هستند.
در چنین شرایطی، آیا به‌معنای واقعی می‌توان گروه تروریستی «دولت اسلامی»‌‌(داعش) را از معادلات منطقه حذف کرد! چرا که این جریان، هم‌چنان یک بازیگر در میدان جنگ سوریه و عراق قدرت‌مند است. گروه تروریستی جبهه النصره سابق و فتح السام کنونی نیز گروه قدرتمند در شمال سوریه هستند و این گروه علاقه‌ای به‌راه‌حل سیاسی ندارد. گروه‌های مسلح متعدد دیگر نیز که وابستگی‌های خاص خود را دارند را نیز نمی‌توان به‌سادگی از النصره جدا کرد یا افراد مسلح آن‌ها را قانع کرد که در ارتش نظامی ادغام شوند. زیرا ذهن آن‌ها پر از افکار جهاد علیه مخالفین‌شان است. این گروه‌ها، غیر از روابط با دولت‌ها، خودشان هم هر روز در میدان‌های جنگ و مساجد و شبکه‌های اجتماعی حضور فعالی دارند و عضوگیری می‌کند. این مساله درباره همه گروه‌های مسلح دیگر صادق است؛ حتی آن‌هایی که زیر مجموعه گروه موسوم به «ارتش آزاد» هستند و واشنگتن و حامیانش آن‌ها را میانه‌رو معرفی می‌کنند چندان هم میانه‌رو نیستند. بدین ترتیب، این آغاز هرگوه گزینه مذاکرات، مستلزم تعامل و توافق با همه دولت‌ها و نیروهای داخلی و خارجی دخیل در امور داخلی سوریه است.
گروه‌هایی نیز اتاق عملیاتی موسوم به «اتاق عملیات فتح حلب» را تشکیل داده‌اند. این گروه‌ها عبارتند از «جیش الإسلام»، «أحرار الشام»، «الجبهة الشامیة» و «فیلق الشام».
با توجه به‌همه عوامل و عناصر و فاکت‌هایی که در بالا بدان‌ها اشاره کردیم در جمع‌بندی می‌توانیم به‌این واقعیت برسیم که حل بحران سوریه در چهارچوب راه‌حل‌های سیاسی نمی‌گنجد و با بن‌بست رو‌به‌رو شده است. یک دلیل آن است که اختلاف میان حاکمیت سوریه و مخالفان، حداکثری است؛ بدین معنا که مخالفان و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن‌ها هم‌چنان قائل به‌کنار رفتن بشار اسد و تشکیل دولت انتقالی و سپس حکومت جدید هستند؛ اما مقامات سوریه و متحدانش، بر حاکمیت کنونی سوریه و ریاست جمهروی بشار اسد تاکید دارند. با وجود این اختلاقات عمیق و گروه‌هایی ماتنند داعش که تا حدودی خارج از آن‌ها قرار دارد، افقی برای دست‌یابی به‌توافق مشترک متصور نیست.
از سوی دیگر، هم طرفدارن حکومت سوریه و هم طرفداران مخالفان، با تزریق مداوم پول، سلاح و نیرو در خاک سوریه، سیاستی که جز ادامه جنگ و بحران و کشتار مردم بی‌گناه و ویرانی سوریه حاصلی ندارد.

در حال حاضر کاری از دست مردم سوریه ساخته نیست چرا که جنگ و تروریسم دولتی و غیردولتی و قحطی و گرسنگی آن‌ها را به‌شدت زمین‌گیر کرده است. اما افکار عمومی مترقی و انسان دوست جهان، چرا دست روی دست گذاشته و اجازه می‌دهد از آمریکا تا روسیه، از حکومت اسلامی ایران تا بشار اسد، از دولت ترکیه تا عربستان سعودی، از گروه‌های مرتجع و تروریستی اسلامی و غیر اسلامی از داعش و تا ارتش آزاد ترکیه و…، همه و همه به‌جان و زندگی مردم سوریه بیافتند.
سوریه در حالی پنجمین سال بحران و جنگ خونین خود را پشت سر می‌گذراد که وقایع این کشور همچنان در صدر اخبار رسانههای مختلف قرار دارد. با آن که مدتی اخبار مربوط بهعراق و یمن، توجه افکارعمومی را بهخود جلب کرده است، اما با توجه بهجایگاه سوریه به‌عنوان خط اول جنگ، وضعیت این کشور برای موافقان و مخالفانش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که امروز میدان جنگ سوریه، مهم‌ترین عرصه تلاش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی برای رسیدن به‌اهداف خود و تاثیرگذاری بر نقشه ترسیم خاورمیانه جدید است.
به‌دلیل تداوم جنگ، علاوه بر قربانی‌شدن مردم صدها هزار نفر از مردم این کشور، آوارگی تقریبا نصف جمعیت این کشور در داخل و خارج از آن، زیرساخت‌های سوریه دچار تخریب گسترده‌ای شده و اقتصاد این کشور آسیب‌های فراوانی دیده است. طبق برخی گزارش‌ها، خسارت‌های مالی وارد آمده به‌سوریه از زمان آغاز بحران در این کشور تا پایان سال ۲۰۱۴، بیش از ۲۰۲ میلیارد دلار برآورد شده است. بر اساس برآوردهای کارشناسی، برنامه‌های بازسازی زیربناهای سوریه نیازمند حداقل ۳۰۰ میلیارد دلار است و این علاوه بر خسارت‌های انسانی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است که به‌هیچ‌وجه قابل جبران نیستند.
بر اساس آمار مرکز پژوهش سیاست‌گذاری سوریه‌(SCPR)، تاکنون ۵/۱۱ درصد از مردم سوریه کشته یا زخمی و ۴۵ درصد نیز آواره شده‌اند. عدم امنیت و خشونت مستمر، سبب شده مردم در انتخاب میان دو گزینه زندگی اسارت‌بار و یا خروج از کشور قرار بگیرند.
بشار اشد دیکتاتور کنونی سوریه، سومین فرزند حافظ اسد، رییس‌جمهور سابق سوریه است و پیش از رسیدن به‌ریاست‌جمهوری به‌عنوان چشم‌پزشک فعالیت داشت. او پس از به‌قدرت رسیدن اعلام کرد که قصد دارد دست به‌اصلاحاتی بزند. در این راه او برخی سیاست‌های آزادسازی اقتصادی را اجرا کرد و هم‌چنین زندان امنیتی مخوف «مزه» را تعطیل کرد.
باین ترتیب، پس از مرگ حافظ اسد و در نخستین سال حکومت پسرش بشار، گشایشی کم‌سابقه در فضای سیاسی سوریه رخ داد که به «بهار دمشق» مشهور شد.
در سال ۲۰۱۱ و در جریان بهار دمشق هزار نفر از روشنفکران سوریه بیانیه‌ای نوشته و به‌سیاست تک‌حزبی در این کشور اعتراض کردند. اما متاسفانه عمر بهار دمشق، چندان طولانی نبود و سریع به‌خزان پاییزی و زمستان سرد و یخ‌بندان و تاریک رسید. تمامی دستگاه‌های امنیتی به‌سرکوب مخالفان پرداختند، با این حال سازمان‌ها و نهادهای دموکراسی‌خواه و منتقد حکومت در این دوره رشد چشم‌گیری کردند که با سرکوب از میان‌رفتنی نبود.
بشار اسد پس از آغاز اعتراضات وسیع علیه حکومت در سال ۲۰۱۱، بارها قول اصلاحات اساسی داده، اما در عمل به‌سرکوب سخت مخالفان پرداخته است. فرماندهی نیروهای مسلح سوریه به‌عهده رییس‌جمهور، بشار اسد، است. در سوریه پسران با رسیدن به ۱۸ سالگی به‌خدمت سربازی یک سال و نیمه می‌روند.
گذشته از تلفات درگیری‌های نظامی، حمله‌ای به‌مرکز امنیت ملی سوریه در دمشق ضربه‌ سنگینی به‌ارتش سوریه زد. در این حمله داوود راجحه، وزیر دفاع، جاسم فریج، رییس ستاد مشترک، حسن ترکمانی، وزیر دفاع پیشین و آصف شوکت شوهر خواهر بشار اسد کشته شدند.
در عین حال بسیاری از سربازان، افسران و حتی فرماندهان ارشد ارتش با سرپیچی از دستورات به‌صف مخالفان پیوستند. سربازان و افسرانی که به‌بشار اسد پشت کردند واحدهایی نظامی تشکیل داده‌اند که در قالب «ارتش آزاد سوریه» با هم هم‌آهنگ می‌شوند.

«نیروهای سوریه دموکراتیک» یاSDF :

اکنون بزرگ‌ترین تهدید علیه روژاوا‌(کردستان سوریه)، اردوغان و بده و بستان‌های پشت پرده‌اش با آمریکا و روسیه و حتی حکومت مرکزی سوریه است. از همین روست که ترکیه طبق نظریه راهبردی کارشناسان و مشاوران خود درباره روژاوا، مواضع خود را در قبال دمشق تغییر داده و از تصمیم خود برای بهبود روابط با آن‌ها سخن می‌گوید.
یگان‌های مدافع خلق روژاوا، ۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، منطقه «تل ابیض» در استان «رقه» را تصرف و سپس با گروه‌های عربی برای تشکیل نیروهای سوریه دموکراتیک در اکتبر ۲۰۱۵ ائتلافی در این منطقه به‌وجود آوردند.
در  ماه اکتبر سال ۲۰۱۵، خبر تشکیل نیروی جدیدی از میان نیروهای مسلح شمال سوریه در میان اخبار منتشر شده از وقایع سوریه به‌چشم می‌آمد. اتحادی با عنوان «نیروهای سوریه دموکراتیک» یاSDF .
نیروی متشکل از کردها، اعراب، مسیحیان سریانی و ترکمن‌ها که همگی جهت انجام یک هدف مشترک گرد هم آمده‌اند: شکست دادن داعش در استان الرقه و تصرف الرقه پایتخت خلافت آنان و قطع کردن ارتباط میان نیروهای داعش در شرق و غرب رود فرات.
سازمان‌های تشکیل‌دهنده این اتحاد عبارتند از:
نیروی اصلی این اتحاد؛ یگان های مدافع خلق (YPG)‌هستند که بعد از تصرف تل ابیض و درهم شکستن داعش در شرق فرات قصد داشتند به‌منطقه جرابلس در غرب فرات هم حمله کنند که با تهدید ترکیه مبنی بر این‌که حضور این نیروها را در تمامی نواحی مرز شمالی تحمل نمی‌کند، این نیروها هم به‌نوعی در مناطق شمالی رقه و حسکه متوقف شدند.
سپس پیشنهاد تشکیل نیروهای موکراتیک مطرح شد که با استقبال فرماندهان YPG روبه‌رو شد و با استعداد نیرویی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در این اتحاد حضور پیدا کردند و محور اصلی این اتحاد هستند.
نیروهای عربی که در این اتحاد سازمان‌دهی شده‌اند عبارتند از :
«جیش الثوار»، یکی از  این سازمان‌هاست، نیرویی متشکل از اتحاد ۷ سازمان کوچک‌تر ارتش آزاد سوریه که بسیاری از نیروهای آن‌ها قبلا در حرکت حزم عضو بودند و بعد از انحلال این سازمان جیش الثوار را تشکیل دادند.
از میان این ۷ سازمان، تنها دو گروه در منطقه شمالی رقه حضور دارند، جبهات الاکراد و کتائب شمس الشمال. استعداد این نیروها در حدود ۳۰۰۰ نفر برآورد می‌شود.
سازمان بعدی «لوا ثوار الرقه» است، نیرویی از بین مبارزان ارتش آزاد سوریه که در گذشته با ارتش سوریه می‌جنگیدند و بعد از تصرف رقه به‌دست داعش از آن‌جا رانده شدند. هدف نهایی این سازمان بازپس گیری رقه از نیروهای داعش است. انقلابیون رقه دارای هسته‌های مخفی زیادی در مرکز خلافت هستند که به‌عملیات آن‌ها در هنگام تهاجم به‌شهر بسیار امیدوارند. استعداد این نیروها بیش از ۲۰۰۰ نفر است.
در ماه گذشته تصاویری از سوی داعش منتشر شد که نشان می‌داد آن‌ها محموله‌های حاوی سلاح را که به‌مقصد رقه در حال حرکت بودند کشف و ضبط کرده‌اند. این نشان می‌دهد روند تسلیح هسته‌های مخفی ارتش آزاد در داخل شهر سرعت بیش‌تری به‌خود گرفته است.
نیروهای «شورای نظامی سریانی» نیز در این اتحاد نظامی عضو شده‌اند، این نیروها که توسط نیروهای YPG آموزش دیده‌اند؛ به‌لحاظ نظامی سازمانی کوچک محسوب می‌شوند ولی به‌لحاظ برد تبلیغاتی بین‌المللی نیرویی مهم و تاثیر گذار محسوب می‌شوند که می‌توانند حمایت افکار عمومی به‌ویژه مسیحیان را جذب این اتحاد کنند. استعداد این نیروها بیش از ۱۰۰۰ نفر است.
نیروهای «الصنادید» دیگر سازمان‌های عرب این اتحاد هستند که از میان داوطلبان قبیله بزرگ «شمر» تشکیل شده‌اند. این نیروها با پرچم سرخ و طلایی رنگ‌شان شناخته می‌شوند که در اتحاد کامل با کردهای YPG هستند و دارای نیرویی در حدود ۲۰۰۰ جنگجو هستند.
تعدادی از داوطلبان محلی مخالف داعش و بازماندگان تیپ ۳۰ ارتش آزاد نیز به‌این نیروها پیوسته‌اند.
کنفرانس خبری اعلام تشکیل نیروهای دموکراتیک سوریه که در آن بندر حمیدی الدحام فرمانده نیروهای الصنادید بیانیه مشترک را فرائت کرد. در این نشست تاکید شد که نیروهای سوریه دموکراتیک سنگ بنای تشکیل یک نیروی دموکراتیک در سوریه آینده هستند و هدف آن‌ها تشکیل یک سوریه دموکراتیک و آزاد است که در آن همه مردم سوریه بتوانند به‌حقوق انسانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی‌شان دست پیدا کنند.
تل ابیض قبلا و در تاریخ ۱۵ ژوئن ۲۱۶-‌۲۵ خرداد ۱۳۹۵، توسط نیروهای مشترک ارتش آزاد و YPG تصرف شد. هدف از تشکیل این اتحاد حمله به‌مرکز خلافت داعش هست تا ارتباط میان نیروهای داعش در شرق و غرب فرات را قطع کند.
فاصله‌ای کم‌تر از ۵۰ کیلومتر میان نیروهای این اتحاد تا شهر الرقه وجود دارد. ولی ۵۰ کیلومتری که شاید برای هر کیلومتر آن شاهد خون‌های بسیاری باشیم که بر زمین خواهد ریخت.
به‌نظر می‌رسد که با مخالفت جدی ترکیه با تصرف منطقه حد فاصل جرابلس تا اعزاز توسط    نیروهایYPG ، آمریکایی‌ها هم مخالف هر گونه نیروهای یگان‌های خلق روژاوا در غرب فرات هستند و بدون حمایت هوایی ائتلاف هم نبرد با داعش برای کردها بسیار خون‌بار و سخت خواهد بود.
در پایان باید تاکید کنم که اکنون نیروهای ارتش آزاد سوریه دو بخش هستند؛ بخشی که در بالا اشاره به‌نام نیروهای دموکراتیک و متحد نیروهای روژاوا اشاره کردیم و بخش دوم نیروهایی هستند که مستقیما زیرنظر ترکیه و عربستان و آمریکا و…، فعالیت دارند.
به‌این ترتیب، نیروهای دموکراتیک سوریه، ائتلافی از نیروهای برابری‌طلب، سکولار و یگان‌های مدافع خلق و یگان‌های مدافع زنان است که اولین‌بار نام آن‌ها در زمان دفاع از کانتون‌های روژاوا در شمال سوریه بر سر زبان‌ها افتاد. این نیرو مخالف داعش و دیگر گروه‌های جهادی سوریه است.
یگان‌های مدافع خلق، بعد از تصرف تل ابیض محور دسترسی حیاتی بین ترکیه و مناطق تحت کنترل گروه تروریستی‌(داعش)، به‌ویژه رقه را قطع کردند. هم‌چنین یگان‌های مدافع خلق روژاوا و نیروهای سوریه دموکراتیک، شهر منبج در مرز ترکیه را از دست داعش درآوردند حاکمیت ترکیه سخت به‌وحشت افتاد. در چنین موقعیتی، حاکیمت ترکیه، آن‌چنان نگران شد که برای اولین‌بار ارتش خود را وارد خاک سوریه کرد و شهر جرابلس را تسخیر نمود. در حالی که این شهر در دست داعش بود اما با ورود ارتش ترکیه به‌این شهر، حتی یک نمونه از درگیری بین داعش و ارتش ترکیه اعلام نشد در نتیجه همانند گذشته، به‌این شایعه دامن زد که باز هم ترکیه و داعش در این حرکت نظامی توافق کرده‌اند.
پس از تجاوز مستقیم ارتش ترکیه به‌خاک سوریه و تسخیر جرابلس و تهدیدها و حملات آن به‌کانتون‌های روژاوا، هم‌زمان با درگیری‌ها در شمال سوریه و بعد از حوادث سیاسی مهم رخ داده است. از جمله این حوادث برقراری مجدد روابط ترکیه و روسیه، اسرائیل و توافقات ترکیه و واشنگتن و حمله به‌یگان‌های مدافع خلق روژاوا با چراغ سبز آمریکا، روسیه و حکومت اسلامی ایران است.
موفقیت مقاومت «کوبانی» نشان داد که حتی یک اقلیت سوری هم‌چون کردهای این کشور، قادرند بر ماشین کشتار داعش غلبه کند. یگان‌های مدافع خلق‌(YPG)، اساسا یک نیروی مسلح مردمی کرد به‌شمار می‌رود اما در عین حال عرب‌ها، ترکمن‌ها، آسوری‌ها و… در ساختار آن حضور دارند.
یگان‌های مدافع خلق، خود را یک نیروی انقلابی و مردمی، دموکراتیک، آزادی‌خواه، برابری‌طلب و عدالت‌جو می‌داند که زنان نیز دوش‌به‌دوش مردان در رده‌های مختلف آن حضور دارند. تجربه کوبانی نشان داد که یک رویکرد مدرن، دموکراتیک، برابری‌طلبانه و کثرت‌گرایانه به‌سیاست، می‌تواند به‌نیرویی قدرتمند علیه گروه‌های تروریستی اسلامی و غیراسلامی و تروریسم دولتی و غیردولتی تبدیل شود.
در واقع با آغاز اعتراضات علیه بشار اسد و تضعیف تدریجی حکومت مرکزی، مساله کردهای سوریه، که نزدیک به ۱۰ درصد جمعیت ۲۲ میلیونی این کشور را تشکیل می‌دهند، پر رنگ گردید.
نیروهای مسلح کرد، که در قالب تیپ‌های دفاعی خلق فعالیت می‌کنند، از آغاز بحران بر سر کنترل مناطقی در شرق و شمال شرقی سوریه با ارتش سوریه و ارتش آزاد درگیری‌هایی داشته‌اند.
در حقیقت، تاکنون ثابت شده که یگان‌های مدافع خلق، نه تنها موثرترین نیروها در مبارزه با داعش و دیگر گروه‌های تروریستی است، بلکه اهداف و سیاست‌هایی که در روژاوا پیاده شده به‌غایت انسانی و قابل تقدیر است.
عمده‌ترین سازمان کرد روژاوا، «حزب اتحاد دموکراتیک» است که رهبری عبدالله اوجالان رهبر زندانی حزب کارگران کردستان‌‌(پ.ک.ک) را به‌عنوان رهبر مردم خود و مردم کرد قبول دارد.

در میان اخبار و گزارشات و تحلیل‌ها، به‌نظرم چهار نکته حائز اهمیت است:
۱- به‌گزارش خبرگزاری رویترز، حملات هوایی به‌شهر حلب از بامداد شنبه ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶ – ۳ مهر ۱۳۹۵، از سر گرفته شده است و چهار منطقه تحت کنترل مخالفان در شرق این شهر بمباران شده است. از دیگر سو، ارتش سوریه کمپ حندرات را در چند کیلومتری شمال این شهر تصرف کرد.
منطقه تصرف‌شده مشرف به‌یکی از شاهراه‌های ارتباطی در شهر حلب است و اولین پیشروی زمینی نیروهای ارتش سوریه در حلب در چند روز اخیر به‌شمار می‌رود. دولت سوریه اعلام کرد که «تعداد زیادی» از مخالفان دولت در این حمله کشته شدند.
ساکنان حلب نیز به رویترز گفتند که مناطق مسکونی آن‌ها زیر «شدیدترین بمباران»‌‌ها طی دو روز گذشته قرار دارد.
حنا سینگر، نماینده یونیسف بر اساس آخرین آمار سازمان ملل می‌گوید که نزدیک به‌دو میلیون تن از ساکنان حلب به‌آب دسترسی ندارند. حمله پنج‌شنبه شب ۲۲ سپتامبر نیروهای دولتی به‌حلب، ایستگاه باب النیرب را هدف قرار داد و محل پمپاژ آب در سلیمان الحلبی که در این منطقه قرار دارد آسیب دید و آب‌رسانی از آن قطع شد و علاوه بر ۲۵۰ هزار نفری که در این منطقه ساکن هستند، بیش از یک و نیم میلیون تن از جمعیت غرب حلب نیز بی‌آب ماندند.
تصاویر منتشر شده از مناطق بمباران‌شده نشان می‌دهد که بخش وسیعی شامل ساختمان‌های مسکونی کاملا با خاک یک‌سان شده‌اند. ارتش سوریه گفته است که این حملات در ادامه طرحی است که از پنج‌شنبه آغاز شده و در آن از سلاح‌هایی استفاده می‌شود که «مناسب با ماهیت هدف‌های حمله و بر اساس نوع استحکامات» باشد.
ریاض نعسان آغا، سخن‌گوی هیئت عالی برای گفتگوهای سوریه، اعلام کرد که بیش از ۶۰۰ هزار نفر در حلب سوریه، با خطر کشتار دسته‌جمعی قرار دارند. وی، در گفت‌وگو با شبکه الحدث زیر مجموعه شبکه العربیه گفته که پس از بمباران ایستگاه‌های پمپاژ آب در حلب، هم‌اکنون در این شهر یک میلیون نفر، بدون آب زندگی می‌کنند.
سازمان بهداشت جهانی و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، روز سه‌شنبه خواستار انتقال ده‌ها نفر از بیماران و زخمی‌شدگان در شرق حلب به‌مکان‌های امن، جهت درمان آنها شدند. سازمان بهداشت جهانی گفته که تنها ۳۵ پزشک در منطقه‌ای که جمعیت آن ۲۵۰ هزار نفر است، حضور دارند.
گفتنی است که چند روزی است که شهر حلب در سوریه، مورد حمله شدید و بدون توقف جنگنده‌های اسد و روسیه قرار دارد.

۲- شبه‌نظامیان وابسته به‌حکومت اسلامی ایران به‌شیوه داعش و با کمک مالی و تسلیحاتی تهران از میان کودکان عراقی برای حمایت از بشار اسد در سوریه سربازگیری می‌کنند.
برخی گزارش‌های حقوق ‌بشری، فعالان مستقل و یک گروه از حشد شعبی‌(بسیج مردمی) در استان ذی قار، سربازگیری از میان کودکان توسط تشکیلات حشد شعبی وابسته به‌ایران را محکوم کردند و از دولت عراق خواستند ضمن پایان دادن به‌این معضل، طرف‌هایی که این کودکان را سازمان‌دهی و به‌خارج اعزام می‌کنند، زیر نظر بگیرد.
به‌گفته برخی منابع، این کودکان سرباز که زیر سن قانونی هستند در ازای به‌کاری‌گیری آنان، پول کافی به‌خانواده‌هایشان پرداخت و گذرنامه ایرانی به‌آنان داده می‌شود تا بتوانند از طریق ایران وارد سوریه شوند. به‌گفته این منابع تعداد این کودکان بالغ بر ۴۰۰۰ نفر است که همگی آنان زیر سن ۱۸ سال هستند و برخی از آنان نیز بدون اطلاع خانواده‌هایشان به‌دوره‌های آموزشی در پادگان‌های ذی قار و اشرف پیوسته‌اند که پس از آن به‌خطوط مقدم جنگ در عراق و سوریه اعزام می‌شوند.
بر اساس گزارش‌ها، هر ماه حدود ۲۰ تا ۱۰۰ کودک جنگجو در جبهه‌های مختلف در عراق و سوریه کشته می‌شوند. به‌طوری‌که روند سربازگیری از میان کودکان توسط داعش تحت نام «شیربچگان خلافت» هم‌چنان در حال افزایش است. این گروه از کودکان برای انجام عملیات انتحاری و اعدام قربانیان داعش استفاده می‌کند.

۳- فارس البیوش، یکی از فرماندهان مخالفان حکومت سوریه، چهارشنبه ۲۸ سپتامبر اعلام کرد که کشورهایی خارجی، برای نخستین بار، مخالفان را به‌موشک‌های زمین به‌زمین اؤ نوع گراد مجهز کردند که پیش‌تر آن را در اختیار نداشتند.
به‌گزارش خبرگزاری رویترز، البیوش گفت که این کمک تسلیحاتی برای مقابله با حمله بزرگ نیروهای دولتی سوریه با پشتیبانی روسیه به‌حلب صورت رفته است.
او افزود که رزمندگان اپوزیسیون، «مقادیر خوبی» از موشک‌های گراد با برد ۲۲ و ۴۰ کیلومتر دریافت کردند و از این موشک‌ها در جبهه‌های نبرد در حلب، حماه و مناطق ساحلی، استفاده خواهند کرد.
این فرمانده ادامه داد: «تا کنون هیچ نشانه‌ای از مجهز کردن مخالفان به‌اسلحه ضد هوایی توسط کشورهای خارجی وجود ندارد».
این سه نکته نشان می‌دهد که بازیگران داخلی و خارجی جنگ سوریه، به‌هیچ‌وجه قصد ندارند به‌این زودی‌ها دست از جنگ و آدم‌کشی و تخریب سوریه برداند!

۴- جنگ سوریه را میتوان یکی دیگر از نقشه‌هایی دانست که غرب و شرق، سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده و اگر هر کدام از طرفین در آن موفق شوند می‌توانند سناریو‌های زیادی را در جهت تغییر خاورمیانه به‌صحنه بیاورند. اگر به‌تاریخ مراجعه کنیم می‌بینیم که اولین تقسیم‌بندی رسمی‌ای که  در تاریخ برای منطقه خاورمیانه از آن یاد می‌شود تقسیم‌بندی سری «سایکس پیکو» است که بر اساس آن، منطقه خاورمیانه بین انگلیس و فرانسه تقسیم شد و مناطقی از شرق ترکیه مانند ارمنستان به‌روسیه تعلق گرفت.
پس از جنگ‌های اول و دوم جهانی، آمریکا به‌عنوان یک ابر قدرت ظهور کرد و نقش پلیس جهانی را به‌عهده گرفت. در این راستا همگان آگاهند که که القاعده و طالبان مستقیما توسط آمریکا جهت مقابله با اتحاد جماهیر شوروی سابق تاسیس شدند و هزینه‌های جنگ افغانستان یکی از دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، البته در راس همه ورشکستگی اقتصاد دولتی شوروی در مقابل اقتصاد بازار آزاد غرب بود. جریان مذاکرات خانم اپرل گلاسبی سفیر وقت آمریکا در عراق با صدام حسین، نشان می‌دهد که آمریکا مشوق حمله عراق به‌کویت بوده تا زمینه اشغال عراق نیز فراهم گردد. اشغال افغانستان و عراق در واقع زمینه‌ساز گسترش نفود خود در خاورمیانه بود. در نتیجه برای آمریکا و متحدانش تقسیم‌بندی مجدد منطقه خاورمیانه، محدود کردن نفوذ حکومت اسلامی ایران و اشغال سوریه است. آمریکا در واقع به‌دلیل حضور نظامی و تسلط بر رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به‌ویژه عربستان سعودی و هم‌چنین ترکیه، کنترل بخش اعظم منطقه خاورمیانه را در اختیار دارد و آن‌ها خطری برای اسرائیل و منافع آمریکا در منطقه محسوب نمی‌شوند. اما محاسبات بازیگران اصلی آمریکا تا حدودی به‌خطا رفت. چرا که از آغاز عملیات نیروی هوافضای روسیه در سوریه در یک سال و نیم گذشته و کشاندن بحران اوکراین به‌سوریه بود. البته در این میان نقش حکومت اسلامی، حزب‌الله لبنان در بقای حکومت سوریه به‌هیچ‌وجه نمی‌توان نادیده گرفت. این اقدامات و حمایت چین از سوریه تاکنون سبب شده‌اند که آمریکا و متحدانش در سوریه زمین‌گیر شوند. در حالی که چنین سناریویی در لیبی موفق شده بود و می‌توانست در سوریه نیز موفقیت‌آمیز باشد. بنابراین برنامه‌ریزان حاکمیت آمریکا تصور نمی‌کردند روسیه به‌جایگاه قبلی خود، یعین دوران ابرقدرتی شوروی برگردد و بتواند در مقابل آمریکا ایستادگی کند.
در نتیجه عملیات هوا فضای روسیه در سوریه، موازنه قدرت نظامی آمریکا به‌نفع هم‌پیمانانش را به‌هم زد. روسیه هم‌زمان با ماجرای اوکراین، با دعوت حکومت سوریه وارد این کشور شد و با حمایت از حکومت بشار اسد، نقشه‌های کنونی غرب را نقش بر آب کرد. ظرف یک سال اخیر روسیه از هوا و نیروهای سپاه قدس حکومت اسلامی ایران، افغان، پاکستان، برخی از گروه‌های شیعه عراقی و حزب‌الله لبنان در حمایت از حکومت و ارتش سوریه، بخش‌های از خاک سوریه را اشغال مخالفین خارج کردند.
روسیه امروز در واقع اتحاد جدیدی در مقابل اتحاد آمریکا، از ایران و سوریه و عراق و لبنان گرفته تا چین و هند و کشورهای آمریکای لاتین به‌وجود آورده است. روند اتفاقات در منطقه نشان می‌دهد که نقشه‌های غرب و در راس همه آمریکا برای تقسیم مجدد خاورمیانه تا حدودی به‌هم خورده است. دست‌کم تاکنون.

بدین ترتیب، تاکنون چند بار تلاش‌هایی برای مذاکره طریفین درگیر در جنگ سوریه در جریان بوده تا راه‌‌هایی هم‌چون پایان دادن به‌جنگ و یا احیانا تشکیل «دولت آشتی ملی» برای حل بحران سوریه باز شود. اما این تلاش‌ها تاکنون نتیجه‌ای نداده است. و به‌باور من در راستای سوریه‌شدن گام بر‌می‌دارد.
در حال حاضر همه طرفین چنگ در سوریه، تلاش می‌کنند حلب، این منطقه مهم استراتژیک سوریه را تسخیر کنند آن‌جا را به‌تلی از ویرانه تبدیل کرده‌اند. شهر «حلب»، مرکز استان حلب در فاصله ۳۱۰ کیلومتری شمال دمشق، پرجمعیت‌ترین و بزرگ‌ترین شهر سوریه است و تا پیش از اعتراضات سال ۲۰۱۱، قلب اقتصادی و تجاری این کشور محسوب می‌شد. از نظر سیاسی، حلب همواره موقعیت سوق‌الجیشی داشته و به‌خصوص از سال ۲۰۱۲، در پی اشغال بخش‌های عمده آن از سوی ارتش آزاد سوریه، به‌قلب تجمع مخالفان تبدیل شده است. اکثر گروه‌های مخالف حکومت سوریه، که بعد از سال ۲۰۱۲ در سوریه سر برآوردند نیز خاستگاه‌شان همین حلب بوده است.
فاصله اندک‌(حدود ۶۰ کیلومتر) حلب با کشور ترکیه، از سویی و ترکیب متنوع ملی و مذهبی این شهر از سوی دیگر، باعث افزایش قابل ملاحظه اهمیت استراتژیک این منطقه شده است. در صورتی که مخالفان بتوانند این شهر و مناطق اطراف آن را به‌طور کامل تسخیر کنند، می‌توانند دولت مطبوع خویش را در شمال سوریه تاسیس کنند. از سوی دیگر، در صورتی که ارتش سوریه بتواند این شهر را به‌طور کامل آزاد کند، عملا دژ اصلی مخالفان تسخیر شده و قلب عملیاتی آنان فتح شده است. در نتیجه تا حدی می‌توان ادعا کرد سرنوشت و آینده سوریه در این عملیات تشریح خواهد شد.
واقعا چرا بحران طولانی شد؟ چرا این کشور، در منطقه بحران‌خیز خاورمیانه خود یک بعد از معضل شده و می‌توان گفت خاورمیانه کانون بحران‌های همیشگی است. پیش از پرداختن به‌موضوع اصلی، پرداختن به‌زمینه‌های اصلی بحران ضروری است و هر راه‌حلی برای بحران‌های منطقه ای بدون در نظر گرفتن ریشه‌های آن بدون فایده خواهد بود.
سوریه در منطقه جنوب غرب آسیا و در همسایگی با کشورهای عراق، لبنان، ترکیه، اردن و سرزمین‌های اشغالی فلسطین قرار دارد. در مرزهای غربی به‌کرانه‌های دریای مدیترانه ختم می‌شود. بندر لاذقیه یکی از راه‌های مواسلاتی مهم این کشور به‌مناطق دیگر است.
مرزهای مورد مناقشه در این منطقه کم نیستند. خط کشی عمدی در خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول و دوم، توسط فرانسه و انگلیس، زایش مستمر خطر و بحران را تا به‌امروز در پی داشته است. بنابراین مرزهای ناپایدار و عدم تناسب ملیت‌ها ‌و مذاهب در درون یک کشور، زمینه‌ساز همیشگی درگیری بوده و به‌صورت آتش زیر خاکستر باقی مانده است، تا در زمان مناسب آتش آن در جهت منافع کشورهای قدرتمند قدیم و جدید، شعله‌ور گردد.
سوریه حکومت‌ها و زمامداران بسیاری را از آموری‌ها تا رومی‌ها در دوران بیزانس در طول تاریخ چندهزار ساله خود تجربه کرده است. در زمان خلیفه اول، این سرزمین تحت سیطره خلفا قرار گرفت و اسلام به‌هویت اصلی شهروندان آن تبدیل شد. صلاح‌الدین ایوبی، یکی از مقتدرترین سلاطین در زمان بنی‌عباس، دمشق را در مقابل رومی‌ها مورد حمایت قرار داد و بدون درگیری وارد این شهر مهم در شام شد.
در سال های پس از جنگ جهانی اول و دوم سوریه در اشغال فرانسه و مدتی انگلیس بود. استقلال این کشور که در سال ۱۹۴۱ اعلام شد به‌خاطر درگیری‌های جنگ جهانی دوم و مداخلات فرانسه تا ۱۹۴۴ طول کشید. تاج‌الدین الحسنی رییس‌جمهور این کشور در آن زمان شد. اما در سال ۱۹۷۰، ارتشبد حافظ اسد دست به‌کودتا زد و توانست به‌مقام رییس‌جمهوری برسد. پس از مرگ وی، چشم پزشک خاندان اسد، در سال ۲۰۰۰ به‌قدرت رسید.
بشار اسد سیاست‌های شبه‌سوسیالیستی پدرش را در اقتصاد کناری گذاشت و بازار آزاد را جایگزین کرد. در کنار اقتصاد، روابط ویژه‌ای نیز که از دیرباز با روسیه و ایران در سیاست خارجی این کشور نهادینه شده بود، تقویت شد و این کشور به‌متحد استراتژیک این کشورها بدل گردید.
با این پشتوانه، سوریه می‌توانست در منطقه خاورمیانه نقش مهمی ایفا کند. در حالی‌که سیاست خارجی برخی از کشورهای عربی از انفعال برخوردار بود، بشار اسد به‌یکی از اهرم‌های محور به‌اصلاح «مقاومت» بدل شد و با وجود آن‌که بلندی‌های جولان در اشغال اسرائیل قرار داشت و دارد، اما با حمایت از حزب‌الله لبنان، گروه‌های مذهبی در فلسطین توانست به‌شریک و متحد اصلی حکومت اسلامی ایران تبدیل شد توانست موقعیت خود را حفظ کند.
با آغاز بهار عربی، کانون‌های بحران ساز در منطقه فعال شدند. اعتراضات و مطالبات دمکراتیک مردم سوریه به‌سرعت به‌یک بحران سنی‌-‌علوی در این کشور تبدیل شد و صف کشورهای عربستان، قطر، ترکیه، امارات، مصر، اردن به‌پشتیبانی آمریکا و اسراییل، کانال انتقال سلاح و گروه‌های مسلح اسلامی را به‌درون سوریه باز کردند تا منطقه به‌منطقه سوریه تبدیل به‌جبهه جنگ و کشتار غیرنظامیان این کشور شد. و در ابعاد سراسری سوریه مخالفان و موافقان حکومت سوریه با کمک حامیان بین‌المللی در مقابل هم صف‌آرایی کردند.
ائتلاف ترکیه‌ای-‌سعودی، در بازبینی علل شکست پروژه جنگ داخلی برای سقوط حکومت سوریه، «ترکیب ناهمگون مخالفان» و «انرژی و هزینه بالای ناشی از عدم هماهنگی و اختلافات داخلی معارضان» را مهم‌ترین علت استمرار حکومت بشار اسد یافتند. دومین علتی که باید برای آن راه حلی یافت می‌شد، «اپوزیسیون هتل‌نشین استانبول» بود که توانایی رهبری جدی جریانات مخالف حکومت سوریه را ندارد. علاوه بر این دو علت مهم، «ضعف برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی» در کنار «انبوه نیروهای خارجی که تنها برای جنگ به‌سوریه مهاجرت کرده‌اند» نیز آینده تیر و تاری را برای مردم سوریه رقم می‌زند.
به‌ابتکار حاکمیت ترکیه، عملا مرزهای این کشور با سوریه، همواره ‌محل عبور و مرور گروه‌های مسلح تروریست به‌ویژه داعش است؛ به‌این ترتیب، تعامل میان لایه‌های ستادی اپوزیسیون لایه نظامی فعال در فضای داخلی سوریه افزایش یافته و جنگ‌طلبی بر صلح‌طلبی پیشی گرفته است.
اضلاع مثلث درگیر در جنگ داخلی سوریه، از حکومت بشار اسد و حامیانش گرفته تا مخالفانش، به‌معنای واقعی جنایت‌کاران جنگی محسوب می‌شوند. در این میان، حکومت اسلامی ایران به‌همراه حزب‌الله لبنان و روسیه، هم‌چنان پشتیبانان اصلی حکومت سوریه هستند، عربستان، ترکیه، قطر و برخی هم‌پیمانان جهانی آن‌ها، گروه‌های اسلامی و نظامیان مخالف حکومت بشار اسد را تغذیه می‌کنند و مخالفان مسلح بشار اسد که به‌ورطه تروریسم نیز افتاده‌اند، حمایت هم‌زمان کشورهای منطقه و کشورهای غربی را پشت سر خود احساس می‌کنند. روسیه نیز علاوه بر حمایت از حکومت اسد، رایزنی‌ها و ارتباطاتش را با مخالفان مسلح، هم‌چنان حفظ کرده است.
در هر صورت حکومت بشار اسد، به‌طور کلی و با توجه به‌اقدامات جنگ‌طلبانه خود در بحران ۵ ساله سوریه، اعتبار خود را در نزد مردم سوریه و افکار عمومی جهان از دست داده است. در میان خود مخالفان اسد نیز چنددستگی‌های بسیاری وجود دارد که حتی در صورت کنار رفتن حکومت اسد، باید شاهد درگیری‌های جدید میان آن‌ها بر سر تقسیم سوریه و غنایم حاصله باشیم.
سئوالی که این‌جا مطرح است این که چرا آمریکایی‌ها وارد معامله‌ای نا متوازن شدند؟ به‌این ترتیب آمریکایی‌ها در صورتی که با حذف جبهه النصره و داعش از عرصه میدانی سوریه موافقت کنند، اکنون چه ابزاری در دست خواهند داشت؟ این در حالی است که گروه‌های مذکور شامل ۶۵ گروه متعدد از عناصر مسلح هستند. آیا آمریکا در ارزیابی‌های خود اشتباه کرده و برگه‌‌های استراتژیک خود را به‌این سهولت واگذار کرده است؟
با توجه به‌این واقعیت‌ها می‌توان گفت که نه واشنگتن و متحدانش و نه حکومت بشار اسد و متحدانش و نه گروه‌های خارج از کنترل آن‌ها، می‌توانند بیش از به‌بازی مرگ در سوریه ادامه دهند و نه می‌توانند به‌راه‌کاری برای حل این جنگ خانمانسوز براساس سناریوی یوگسلاوی برسند. حتی وارد کردن همه نیروها و ظرفیت‌های ناتو در این بازی خطرناک نیز براساس شرایط کنونی منطقه که متفاوت از اوضاع یوگسلاوی در بیش از دو دهه پیش است، نمی‌تواند راه گشا باشد. چرا که در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی دچار تجزیه و فروپاشی شده بود، اما اوضاع کنونی طوری است که روسیه نیز خودش را جمع و جور کرده و آمریکا دیگر یکه‌تاز تصمیم‌گیری در سوریه و اوکراین و هم‌چنین عرصه جهانی نیست. در واقع بعد از ورود قدرتمند روسیه و چین به‌عرصه معادلات بین‌المللی در مقابل آمریکا، دیگر سناریوهای یوگسلاوی، افغانستان، عراق و لیبی در سوریه چندان تکرار شدنی نیست؛ چرا که حکومت سوریه مورد حمایت روسیه و ایران و حزب‌الله لبنان، حکومت شیعه عراق و تا حدودی چین قرار دارد که نیروهای «جان‌باز» بی‌شمار دارند و از ابزارهای پیشرفته دفاع هوایی و زمینی را نیز در اختیار دارند. بنابراین تنها سئوالی که باقی می‌ماند این است که همه طرفین درگیر جنگ در در سوریه، چه هنگام و چطوری از سیاست خود در تخریب این کشور و کشورها دست برمی‌دارند.

در جمع‌بندی می‌توان چنین تاکید کرد آن‌چه که در سال ۲۰۱۱، به‌عنوان یک اعتراض مسالمت‌‌آمیز مردمی ضد حکومت بشار اسد رییس جمهور سوریه شروع شد طولی نکشید که به‌یک جنگ چندجانبه تبدیل شد، جنگی که در آن اتحادها همواره تغییر می‌کنند و گروهی از قدرت‌های خارجی به‌اقدامات و پیگیری اهداف متناقض می‌پردازند.
آمارهای تخریب انسانی و اقتصادی در این کشور، متفاوت و متناق است برای مثال، در برخی آمارها امده است که در این جنگ تا کنون در حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر کشته و میلیون‌ها نفر آواره شده‌اند.
از دیگر پیامدهای جنگ داخلی سوریه، ظهور گروه‌های وحشی‌تر و تروریستی اسلامی مانند «دولت اسلامی‌(داعش) بوده است. البته ناگفته نماند که داعش هنوز هم به‌گرد حکومت‌های آدم‌کش و تروریست حکومت اسلامی ایران، عربستان سعودسی و ترکیه هم نرسیده است.
در حال حاضر، تنها یک راه‌حل سوریه و حتی منطقه خاورمیانه وجود دارد و آن‌هم، با کنار گذاشتن نظریه «ملت و دولت» و خودمدیریتی دموکراتیک است که اکنون نه به‌عنوان صرفا یک نظریه و تئوری سیاسی، بلکه تجربه شده و عملی‌ست که از پنج سال به‌این سو در روژاوا در جریان است. منطقه‌ای که بدون دولت و پلیس و ارتش حرفه‌ای با تسلیح عمومی مردمی و تدوین و تصویب قوانین مدنی، زنان و غیره در تشکل‌هایی هم‌چون شوراها و دموکراسی مستیقم و مهم‌تر از همه بدون توجه به‌ملیت، جنسیت، باورهای سیاسی و مذهبی، یک دستاورد بزرگ سیاسی در مقابل ما قرار داده است. بنابراین، سیاسی‌ترین و انسانی‌ترین راه‌حل، راه حل دموکراتیک روژاوا با هدف سوریه دموکراتیک است نه راه‌حلی‌هایی که دولت‌های غربی به‌پرچمداری آمریکا، روسیه و چین و دولت‌هایی نظیر حکومت اسلامی ایران، عربستان سعودی، ترکیه و… پیش می‌کشند، بلکه این آلترناتیوهای رنگارنگ آن‌ها، دهه‌‌هاست که در عراق، افغانستان، لیبی و اکنون در سوریه در مقابل ماست. آلترتانیوهایی که هولناک‌تر و مستبدتر از حکومت‌های دیکتاتوری صدام حسین، قذافی، بشار اسد و… است و هر روز از مردم این کشورها توسط تروریسم دولتی و غیردولتی قربانی می‌گیرد.
با توجه به‌این موارد، باید گفت که راه‌حل بحران سوریه، از طریق کاستن از تنش‌ها و مذاکره و شرکت مستقیم مردم این کشور و همان راه‌حل دموکراتیک روژاوا حاصل می‌شود؛ نه اعزام نیروی بیش‌تر و تشدید جنگ. برای مهار کردن این جنگ جهانی کوچک و جلوگیری از گسترش تروریسم در جهان، و راه‌حلی پایدار برای بحران سوریه، سیاست‌ها و اهدافی است که در کانتون‌های روژاوا تجریه شده و دستاورد بزرگی برای همه نیروهای آزادی‌خواه، برابری‌طلب و سوسیالیست کارگری محسوب می‌شود. در حقیقت این اقدام، می‌تواند مقدمه‌ای برقراری نظام امنیت دسته‌جمعی در خاورمیانه باشد. افقی که البته کارکرد آن به‌مشارکت نیروهای آزادی‌خواه و انترناسیونالیست در سطح جهان و منطقه و جنبش کارگری جهانی بستگی دارد.

چهاردهم مهر ۱۳۹۵-‌ پنجم اکتبر ۲۰۱۶
————————————————-

ضمیمه:
وزارت خارجه روسیه، شامگاه سه‌شنبه ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶، بخش‌هایی از متن‌ توافق‌نامه امضاء شده میان این کشور و آمریکا درباره سوریه را منتشر کرده و از واشنگتن خواست متن کامل این توافق‌نامه را که در نهم سپتامبر امضاء شده به طور کامل منتشر کند.
در بیانیه وزارت خارجه روسیه آمده است: «ما از جانب خود، مفاد این توافق‌نامه را به‌زبان روسی منتشر می‌کنیم، و آمریکا را به‌فاش کردن کامل این توافق‌نامه و توافق مرکز اجرایی مشترک درباره مواضعی که روس‌ها و آمریکایی‌ها باید مشخص کنند و نیز هماهنگی درباره پروازها، فرا می‌‌خوانیم».

به‌گزارش خبرنگار العربیه در مسکو، برخی از مفاد توافق منتشر شده توسط وزارت خارجه روسیه به‌قرار زیر است:
۱- به‌منظور مبادله اطلاعات و جلوگیری از افزایش تنش میان طرف‌های درگیر و پاسداری از توقف درگیری‌ها، روسیه و ایالات متحده آمریکا، به‌برقراری خطوط تماس جهت هم‌آهنگی و تبادل اطلاعات، به‌توافق رسیدند.

۲- در صورت نقض یا احتمال نقض آتش‌بس از جمله از سرگیری درگیری‌ها، روسیه و آمریکا با یک تیم کاری بین‌المللی وابسته به‌گروه حامی سوریه داوری خواهند کرد.

۳- کارشناسان ویژه به‌جمع‌آوری اطلاعات و تحقیق درباره طرف‌های ناقض آتش‌بس جهت ارزیابی و تعیین میزان نقض‌ها و تهدیدهای ناشی از آن، می‌پردازند. روسیه و آمریکا، باید حداکثر دقت را درباره این اطلاعات به کار گیرند.

۴- کارشناسان ویژه، به‌طور مشترک یا مستقل، باید پیشینه و موجبات این نقض‌ها را مشخص و وقایع و نتایج آن را ثبت نمایند و به‌جمع‌آوری اطلاعات اضافی اقدام کنند.

۵- مقام‌های مسئول به‌مبادله اطلاعات درباره اقدامات ضروری جهت جلوگیری از نقض‌ها و افزایش تنش به‌منظور حمایت از توقف درگیری‌ها، اقدام کنند.

۶- بر اساس توافق مشترک، طرف‌هایی که مورد حمله قرار می‌گیرند، حق دفاع از خود را دارند با این شرط که پاسخ باید به‌مقدار هجوم باشد و باید این نقض‌ها را به‌مقامات مسئول از جمله فرستاده دبیر کل سازمان ملل گزارش کنند.

۷- روسیه و آمریکا، در صورت استفاده از نیروی نظامی علیه گروه‌های مستثنا از آتش‌بس، این دو باید، دلایل اقدام خود را به‌همدیگر و نیز به‌فرستاده سازمان ملل در سوریه گزارش کنند.

۸- به‌منظور دست‌یابی به اطلاعاتی درباره نقض‌های آتش‌بس، مقام‌های مسئول حق دارند که از دستگاه وابسته به‌فرستاده سازمان ملل در سوریه و طرف‌های شرکت‌کننده در توقف درگیری‌ها، کسب اطلاع کنند. هم‌چنین هیچ لزومی برای استناد به‌گزارش‌های رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد.

۹- در صورت بروز اختلاف میان طرف‌ها، درباره مشارکت آن‌ها در نقض آتش‌بس، مقام‌های مسئول‌(از مسکو و واشنگتن) و گروه حمایت از سوریه و دستگاه فرستاده سازمان ملل، با اتخاذ اقداماتی از طریق جمع‌آوری اطلاعاتی بیش‌تر، به‌حل این اختلاف مبادرت کنند.

۱۰- بر اساس بیانیه مشترک، در صورت محرومیت یکی از طرف‌های شرکت‌کننده از شمول آتش‌بس، توسط مقامات مسئول و گروه حمایت از سوریه به‌دلیل نقض بندهای آتش‌بس، توصیه‌ای به‌وزیران خارجه گروه بین‌المللی حمایت از سوریه جهت اتخاذ اقداماتی علیه ناقض آتش‌بس، ارسال شود.

۱۱- مقام‌های مسئول به‌طور مرتب، گزارش‌هایی درباره توقف درگیری‌ها و پای‌بندی به‌آن به‌گروه دوستان سوریه از طریق فرستاده سازمان ملل در امور سوریه، ارسال کنند.

۱۲- نظارت بر اجرای توقف درگیری‌ها، باید شفاف و پوشش رسانه‌ای گسترده درباره آن صورت گیرد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.