علیرضا ثقفی: آیا برجام به سرانجام میرسد؟ درک شرائط پس از برجام برای کارگران و زحمتکشان ضروری است

ایران از نظر سرمایه جهانی کشوری است که به دلیل تعداد تحصیل کرده و تعداد مهاجر در کشورهای غربی، تعداد افراد باسواد و سابقه مبارزات مردمی، اگر درجه ای از آزادیهای اجتماعی مورد نظر سرمایه را رعایت نکند، مکان امنی برای سرمایه گذاری نخواهد بود. این بن بستی است که برجام را با سرانجامی مبهم مواجه میکند. ….

———————————————–
آیا برجام به سرانجام میرسد؟
درک شرائط پس از برجام برای کارگران و زحمتکشان ضروری است.

علیرضا ثقفی

پس از مدتها کشمکش و رفت وآمد میان نمایندگان ایران و گروه ۵+۱ یعنی کشورهای فرانسه، انگلیس، امریکا، روسیه و چین به علاوه آلمان برای رفع موانع بر سر اجرای توافقات انجام گرفته در مورد برنامه اتمی ایران، بالاخره بیانیه ای پخش شد که کشورهای ۵+۱ اعلام کردند مانعی بر سر مبادلات بانکی با ایران نیست به شرطی که قوانین رسمی رعایت شود و با یک موخره که نمیتوان کشورها و موسسات را مجبور به معامله با ایران کرد و بانکها و موسسات اقتصادی در تصمیمات خود آزادند …(اخبار ساعت۹ شب شبکه اول ۳۱/۲/۹۵ ).

ظاهرا تحریمها برداشته شده و اعلام میشود که مانعی نیست اما با “رعایت قوانین”. این جمله یادآور بسیاری از قوانین مصوب در نظام سرمایه داری است که به عنوان مثال همواره داشته ایم “احزاب آزادند با “رعایت قوانین” و یا مطبوعات آزادند با “رعایت قوانین”. این “رعایت قوانین” از آن جملههای عجیب دست وپا گیر نظام سرمایه داری است که میتوان با تکیه به آن بدترین سانسورها و بدترین موانع را بر سر راه آزادی از هر نوعش قرار داد که این امر البته در اختیار نظام سرمایه داری و دولتهای مختلف است که این قوانین چگونه باشد. یعنی هر کشور  یا موسسه ای میتواند با تصویب قوانین و یا بخشنامه ای، هر گونه که بخواهد داد وستد با ایران را محدود کند. یعنی آنکه تحریمهای بین المللی و توافقی برداشته شده است و اکنون این کشورها و موسسات هستند که باید ایران روابط خود را با آنها تنظیم کند. علاوه بر آن به دنبال آن آمده است که نمیتوان موسسات اقتصادی را مجبور به ارتباط با کشوری کرد …که این جمله تکمیل کننده جمله قبل است. یعنی باید راه زیادی بروند  تا کشورها را تشویق به تعامل اقتصادی کنند و راه زیادی هم وجود دارد که سرمایهها راغب به همکاری بشوند که البته این راهها در مفهوم سرمایه دارانه چیزی جز امتیازات ویژه و به حراج گذاشتن منابع یک کشور و نیروی کار ان نیست …

اما این دو مانع را چگونه در دنیای امروزی حاکمیت سرمایه بر تمام شئون اقتصادی و سیاسی بر طرف میکنند؟
اول اآنکه این نظام مجموعه ای در دسترس دارند که به طور خود کار نظام سرمایه داری تصمیم گیرندگان اقتصادی را در آن چارچوب قرار میدهد. ابتدا امنیت سرمایه است که مقدم بر نرخ سودها است. زیرا که اگر  هر چند نرخ سود، بالای معمول هم باشد ولی سرمایه امنیت نداشته باشد، رغبتی به سرمایه گذاری نخواهد بود. سرمایه گذار میخواهد اطمینان داشته باشد که مورد تهاجم قرار نخواهد گرفت وکارشناسان و مستخدمانش از امنیت اولیه برخوردار باشند. سودش تضمین شده باشد و یک مقبولیت عمومی در جامعه سرمایه داری برای آن وجود داشته باشد.

بی جهت نیست که محافلی در ایران تلاش میکنند افراد وارد شده به ایران چه با ملیت ایرانی یا با ملیتهای دوگانه را تحت وارسی موشکافانه قرار داده برای آنان پرونده سازی کنند و رسانههای نظام سرمایه داری هم همین موارد را در بوق و کرنا کنند تا موسسات اقتصادی را متوجه شرائط حاکم بر ایران نمایند. از یک طرف محافل قدرتمندی در ایران ورود سرمایههای خارجی را مانعی برای سودهای انحصاری خود می یابند و از طرف دیگر مداخلات نظامی ایران در منطقه و در سایر نقاط جهان به هیچ وجه مورد رضایت نظام سرمایه داری نیست.

بسیاری از کشورها و موسسات اقتصادی انها و بانکها از سرمایه گذاری در کشوری که به لحاظ حقوق بشری بدنام باشد، اجتناب میکنند. این امر نه به خاطر دلسوزی برای انسانیت و دفاع از حقوق محرومان و زحمتکشان و غیره است، بلکه این تفسیر حقوق بشری  مشخصا با امنیت سرمایه سر و کار دارد. به عنوان مثال بدترین اعمال و حرکات ضد بشری در عربستان پذیرفته میشود و چندان اهمیت ندارد که زنان در ان جا حق رانندگی نداشته باشند و گردن زدن انسانها و شلاق زدن و چندهمسری و غیره همه با دیده اغماض نگریسته میشود اما در کشوری مثل ایران این مسئله اهمیت زیادی می یابد، زیرا که این اعمال به نارضایتی عمومی و نفرت از حکومت تبدیل میشود. و در نتیجه سرمایهها امنیتشان را از دست میدهند و آینده ای ندارند. یا آنکه آزادی روزنامه ها و کتاب و یا سانسور در کشوری مانند نیجریه آنقدر اهمیت ندارد که مثلا در کشوری همانند ایران و ترکیه. زیرا که این مسائل در آن کشور آن چنان اعتراضاتی را بر نمی انگیزد و در انجا مسائل دیگری وجود دارد که امنیت سرمایه را به مخاطره می اندازد.
دهها و صدها نهادهای حقوق بشری و نهادهای ان جی او ای با کمکهای مالی موسساتی همانند خانه آزادی. اقتصاد باز جرج سوروس و ان ای دی و غیره در باره کشورها مطالعه میکنند وگزارش تهیه میکنند و روشنفکران واداده را به استخدام در می آورند تا گزارشهای مشخصی از کشورهای مختلف داشته باشند که بدانند امنیت سرمایه در هر کشوری چگونه تامین میشود.

ایران از نظر سرمایه جهانی کشوری است که به دلیل تعداد تحصیل کرده و تعداد مهاجر در کشورهای غربی، تعداد افراد باسواد و سابقه مبارزات مردمی، اگر درجه ای از آزادیهای اجتماعی مورد نظر سرمایه را رعایت نکند، مکان امنی برای سرمایه گذاری نخواهد بود. این بن بستی است که برجام را با سرانجامی مبهم مواجه میکند. بن بستی است که خود نظام سرمایه داری با تقویت بنیادگرائی که به نیروی آن برای مقابله با گرایشات ضد غربی در منطقه نیاز داشت، برای خود بوجود آورد.
اما اگر همین استانداردهای حقوق بشری را شیخ نشنها و عربستان و..ویا دیگر کشورها رعایت نکنند و بسیار هم عقب مانده تر از آن باشند باز هم امنیت سرمایه به خطر نمی افتد زیرا که پتانسیل مبارزاتی در آن کشورها متفاوت است و…
نگاهی به مبارزات مردم ایران و مثلا عر بستان این تفاوت را نشان میدهد، تفاوتی که نمیتواند از دید تیزبین نهادهای پیش گفته نظام سرمایه داری به دور باشد. زندانیان مخالف و سیاسی در ایران فعالان کارگری و معلمان و دانشگاهیان وابستگان نحلههای سیاسی مختلف هستند؛ اما در عربستان بیشترین تعداد مبارزان را شیعیان آن کشور تشکیل میدهند. این امر برای نهادهای سرمایه داری و به خصوص نهادهای ایدئولوژیک آن دو مفهوم متفاوت دارد. به همین جهت امنیت سرمایه و حقوق بشر در آن دو مفهوم متفاوت است. درک این مسائل برای مبارزان کارگری و اجتماعی از اهمیت زیادی بر خوردار است.

حقوق و مزایای چند صد میلیونی در ایران  برای مدیران بانکها و بیمهها و سایر مدیران دولتی همراه با اختلاسهای چندین میلیاردی، هر چند که دل سرمایه داران جهانی را به آب می اندازد اما با تجربه ای که نهادهای سرمایه داری از کشورهای مشابه دارند، هیچ گونه امنیتی برای سرمایه به ارمغان نمی آورد زیرا که در کنار این چپاول، فقر و محرومیت بیش از نیمی از جمعیت کشور  امنیت همان سرمایهها را به مخاطره می اندازد. و این جاست که چون امنیت همان سرمایهها به خطر می افتد  وجدان حقوق بشری هم به جوش می آید.

اشکال اصلی در آن است که دولتمردان در راه اندازی اقتصاد تنها به منافع حقیر و پور سانتهای خود می اندیشند و در این مورد هیچ جایگاهی برای کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم قائل نیستند.  این امری است که سرمایه داران عقب مانده نمی فهمند . اما سرمایه داران  دور اندیش به آن فکر میکنند. این امری است که فعالان کارگری و اجتماعی باید بیش از همه به آن توجه کنند. هر چند که ما سرمایه داری و نظام آن را میشناسیم. دل بر تضادهای داخلی آن نمیبندیم. زیرا که هر گاه در برابر کارگران و زحمتکشان قرار بگیرند متحدانه از نظام بهره کشی خود دفاع میکنند . اما درک تضادهای درونی آن برای برنامه و عمل جنبش کارگری و اجتماعی ضروری است.

————————————–
منبع:
http://www.kanoonm.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.