یادداشت کارگری، امیرجواهری لنگرودی: مانور بسیج ضد اغتشاش، وحشت ازپیشروی جنبش مطالباتی کارگران
مانوربسیج در شرایطی برگزار می شود که مدیریت روندهای پسابرجام مخصوصا در زمینه روابط با غرب و کشورهای معظم سرمایه داری پای به رقابت گذاشته و قراردادهای تجاری به یکی از موضوعات حساس میان جناح های رژیم تبدیل شده و ما شاهدیم که جناح های گوناگون رژیم اسلامی، چگونه بر سر تعیین اولویت های روابط تجاری با هم مشاجره می نمایند. ….
یادداشت کارگری
مانور بسیج ضد اغتشاش، وحشت ازپیشروی جنبش مطالباتی کارگران
امیرجواهری لنگرودی
چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ برابر با ۱۰ فوریه ۲۰۱۶
درآستانه سی وهفتمین سالگرد انقلاب بهمن ، باردیگر برگزاری مانور بسیج برای مقابله با “کارگران اغتشاشگر” در استان گلستان از موضوعات مورد توجه رسانه ها درهفته گذشته گردید. سایت خبری «کلاله خبر»* در تاریخ شانزدهم بهمن، خبر و تصاویر این مانور را منتشر کرد. درخبر آمده است : « در رزمایش فجرانقلاب، گردان های بیت المقدس کلاله به منظور آمادگی کامل نیروهای بسیج ضد اغتشاش، این نیروها با کارگرانی که دست به اغتشاش ( بصورت نمایشی) زده بودند ، برخورد کردند …» توجه به این خبر و اقدام از چند جهت مهم بنظر می رسد.
مانوربسیج در شرایطی برگزار می شود که مدیریت روندهای پسابرجام مخصوصا در زمینه روابط با غرب و کشورهای معظم سرمایه داری پای به رقابت گذاشته و قراردادهای تجاری به یکی از موضوعات حساس میان جناح های رژیم تبدیل شده و ما شاهدیم که جناح های گوناگون رژیم اسلامی، چگونه بر سر تعیین اولویت های روابط تجاری با هم مشاجره می نمایند.
تا آنجائیکه قراردادهای اخیر با فرانسه و ایتالیا را افرادی مثل “سردار نقدی” خنجر به قلب اقتصاد مقاومتی توصیف کردند یا “آخوند صدیقی” امام جمعه موقت تهران که با ” دلداده غرب نامیدن روحانی” گفته ؛ نوشداروی اقتصاد کشور، اقتصاد مقاومتی است.
اقتصاد مقاومتی یعنی خامنه ای باید دارایی هایی بلوکه شده ایران را بمانند بقیه دارایی های عمومی، درون حلق فرماندهان سپاه پاسداران و بسیج و نیروهای ضد اغتشاش بریزد. اقتصاد مقاومتی مورد ادعای اینها از یک طرف ؛ روابط با غرب باید به گونه ای باشد که به بهانه مقابله با نفوذ دشمن هر صدای منتقدی را در گلو خفه سازند. بازی رقابت را حتی در درون باندهای درون حکومتی محدودتر سازند و دست همه عوامل آنها تا آن حد باز باشد که هر وقت خواستند به ماجراجویی های خطرناکی مثل حمله به سفارتخانه یک کشور خارجی به مانند “عربستان سعودی” دست بزنند و از تهاجم کنندگان به نام “نیروهای خود سر ” یاد کنند و السلام. از طرف دیگر ؛ اقتصاد مقاومتی یعنی مردم باید به جای مصرف برنج و گوشت، بردن حد اقل غذای باکیفیت برسفره های خود، تنها اشکنه و پیازداغ بخورن و یا با شکم گرسنه، سربر بالین بگذارند. در نهایت براساس طرح های آدم هایی مثل همین “سردار نقدی” در چاههای خانه هایشان، ماهی پرورش بدهند . بسیج هم باید برسرکارگران گرسنه ای را که ماههاست حقوق های معوقه شان را کارفرماها و پیمانکاران ندادند ، فرو ریزند و خونین شان سازند. حاکمیت اسلامی تنها از همین روست که احتیاج به تمرین مقابله با شورش های کارگری را هراز چند گاهی در دستور کار خود می گذارد .
بزبانی می توان گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی ریاضت و گرسنگی ، فقر و فلاکت توده ای؛ یعنی صدور حکم شلاق و زندان در بیدادگاههای دستگاه قضایی و بازداشت های فله ای کارگران به خاطر طرح مطالبات برحق صنفی و مطالباتی بی پاسخ مانده طبقه کارگر درکارزاری نابرابر در تمامیت جغرافیای ایران.
نکته مهم دیگری که مانور بسیج نشان می دهد اینستکه؛ حداقل از نظر خامنه ای و نیروهای امنیتی و سپاهیان دور و بر دستگاه ولایت فقیه، دوره پسا برجام دوره کوتاه آمدن و یا کنار آمدن در برابر خواست های کارگران و زحمتکشان و توده مردم نیست و تا جایی که به امر پاسخگویی به مطالبات معیشتی لایه های پائینی جامعه مربوط می شود. حاکمیت باید همچنان شمشیرها را از رو بسته نگهدارد تا برای سرکوب بیشتر اعتراضات کارگران گرسنه ای که ماههاست حقوق نگرفتند و همچنان مجبورند که دست از کار بکشند تا در برابر دفاتر کارفرمایان ، مجلس ، اداره کار، استانداری ها و فرمانداری ها اجتماع اعتراضی نمایند ، تمامیت نیروهای خود را آماده سرکوب و گوش به فرمان نشان دهند.
از منظری دیگر، روی فرم نگهداشتن این همه بسیجی و نیروهای رزم آزمایش را دربرابر نحوه مهندسی انتخابات مجلس از طرف خامنه ای و وابستگانش که پرده اولش را در قالب رد صلاحیت های گسترده و قلع و قمع جناح رقیب شاهد بودیم ، ضلع دیگری از همین فرایند در روزهای پیشروی هم شمرد. به راستی آنگاه که نظام اسلامی و تمامیت خواه ، کسانی به مانند همین جناح اعتدالیون را که نظام جمهوری اسلامی را سر تحریم ها و برنامه هسته ای از لبه پرتگاه عقب کشیده، با پس گردنی از بازی در بساط شان کنار می گذارند ، تکلیف توده مردم ، مخصوصا محرومان و زحمتکشان و آنانی که برای سیر کردن شکم های گرسنه خود و فرزندان شان اعتراض می نمایند ، روشن است که اعتراضات آنها با سرب داغ و حضور خیابانی قوای ضد شورش و آماده نبرد نابرابر، پاسخ می گیرد.
پیشتر هم گفتم؛ مانور ضد اغتشاش بسیج ، باز یک سند تازه ای در راستای جهت گیری دستگاه سرکوب در برابر حرکت ها و اعتراضات کارگری را نشان می دهد. تمرین سرکوب اعتراضات کارگری در استان گلستان را چنانچه در کنار خبرهایی مثل بازداشت کارگران سیمان درود، محاکمه گروهی از معدنچیان بافق و دستگیری بیست و هشت کارگر شرکت مس خاتون آباد و آزاد سازی پنج تن از آنان در سیزدهمین روز بازداشت شان با پنجاه میلیون وثیقه و در حبس نگهداشتن بقیه آنان در زندان شهر بابک ، تهاجم به کارگر فعال شناخته شده زندانی محمد جراحی عضو ” کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری” ، که بیش از پنج سال در زندان مرکزی تبریز بسر می برد با یورش زندانبانان خود به نام های عسگر نقوی و علی آهنگر و حسین بقال ، بر سرش می ریزند و به ضرب و شتم محمد جراحی می پردازند ،همه این ها تشبثات عوامل سرکوبگر رژیم اسلامی درکنارهم ، به روشنی نشان می دهد که برخوردهای امنیتی و سرکوبگرانه در برابر مطالبات و مبارزات کارگری از سطح فعالین کارگری گذشته و به سمت بدنه کارگری جهت گیری کرده است.
ما در حالی شاهد جهت گیری این “رزم آزمایش” ها هستیم که از مجموعه قرائن و شواهد این طور برنمی آید که اعتراضات کارگری که بخش عمده اش هم اعتراض به دستمزدهای معوقه و مطالبات پاسخ نگرفته مزد و حقوق بگیران ایران است، دست کم در افق مشهود رو به کاهش می رود . بالاخره یک پیش شرط ابتدایی برای این که بخشی از اعتراضات صنفی بی زمینه گردد، پرداخت دستمزدهای معوقه کارگران و پذیرش مطالبات کارگری است. اگر در شرایط پسا برجام زمینه چنین پذیرشی بود و یا حتی در افق نزدیک چنین قراری بود، در این صورت تمرین سرکوب شورش کارگری زمینه نمی داشت. در حالی که ما عکس این روند را شاهدیم و آن گسترش سرکوب ها است!.
حال یک سوال مهم در برابر ما است و آن اینکه ؛ آیا اعتراضات ، اعتصابات و اجتماعات صنفی و مطالباتی کارگران ، توان مقابله با این مانورها ی بسیجگر، بسیجی ها و نیروهای ضد شورش را دارند و آیا کارگران همچنان قادر به پیشروی خواهند بود یا نه ؟
برما روشن است که بخش های مختلف کارگران صنایع تولیدی و کارخانه ای و خدماتی در سالهای اخیر تجاربی غنی در اجتماعات ، اعتصابات و مبارزات خود کسب کرده اند. طی سال های اخیر ،کارگران با خانواده های خود در تجمعات اعتراضی حاضر شده و این امر گسترش چشمگیری یافته است که نمونه پرشکوه آن در شهر بافق بوده است . پاسخ کارگران در مقابل ترفند های حکومت دست زدن به اقداماتی برای بسیج نیروی بیشتر است. حضور خانواده های کارگران در تجمعات، و اعتصاب و تجمع همزمان مراکز مختلف کارگری باید در ابعاد هر چه گسترده تر ادامه یابد. روی آوری کارگران به اتحاد عمل های فراگیر و تجربه گسترده تر همگرایی ها و روی آوری آنها به شبکه های اجتماعی رو به رشدی که مشغول شکل دادن به آن هستند ، نمایانگر استفاده ابزاری آنها برای بسیج نیروی بیشتر و اتحاد و آمادگی بیشتر در سطح کشور است. می توان یاد کرد در مجموع شرایط سیاسی از یکطرف و تجارب غنی ای که جنبش کارگری در سالهای اخیر اندوخته است، از طرف دیگر کارگران و کل توده های ناراضی مردم را در موقعیت بهتری برای مقابله با این تعرضات قرار داده است.
به همین دلیل سازماندهی حمایت های ضروری و موثر از کارگرانی که در اثر اعتراضات صنفی با برخوردهای وحشیانه امنیتی روبرو می شوند هم در داخل و هم خارج از کشور اهمیت زیادی پیدا می کند. این پشتیبانی ها باید جنبه های مختلف حمایت های حقوقی از کارگران بازداشتی درمقابل بیدادگاههای رژیم ، مراجعه به دفاتر احزاب و سازمان های مترقی و سوسیالیست ، اتحادیه ها و مجامع کارگری در سطح جهان ، تا سازماندهی آکسیون های حمایتی در خارج از کشور ، تنظیم فراخوان ها و طومارهای حمایتی همه و همه باید به عرصه های اقدام و فعالیت در حمایت از کارگران بازداشتی بدل گردد . در انجام اینگونه امور باید از نگاه بسته ، فرقه ای و حذفی بشدت دوری جست و از هر طریق ممکنی اعلام داشت که کارگران تنها و تنها در صورت فائق آمده به پراکندگی ها و هم بسته شدن و ایجاد تشکل های مستقل طبقاتی خویش می توانند ، جلوی پیشروی نیروی سرکوبگر سرمایه داری را سد نماید .
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.