حباب انتخابات

با نزدیک شدن هر انتخابات حبابی از دال های بی معنا از جنس شعارهای عدالت طلبانه از بالا و مطالبات مدنی و آزادی خواهانه از پایین شکل می گیرد (با فرض وجود رابطه ی هرمی با دو سر بالا و پایین) حبابی که با پرداختن ها و بازپرداختن ها و انباشت تولیدات، بحث ها و موضع گیری ها انباشته تر و سترون تر می شود و هربار تنها با پایین کشیده شدن پرده است که حباب میترکد و حباب بودنش را نمایان میکند. تنها پس از پایان انتخابات است که مشخص می شود بالا و پایینی وجود ندارد و خلق هرباره ی حماسه در یک رابطه ی افقی و با یکی شدن بالا و پایین  امکان پذیر شده است. ….

entekhabat234dfe

مجله هفته:
فرآیندی که دو سال یک بار در ایران اتفاق می افتد و هربار با وجود تفاوت هایی که در گردش نیروهای سیاسی،تغییر سیاست های کوتاه مدت اقتصادی،تغییر موضعی آرایش ها و راهبردهای سیاست خارجه،تغییرات اندک در نحوه ی مهندسی فرهنگی و اجتماعی و دیگر تغییراتی که در تصمیم گیری های مختص به سیاست گذاران راس هرم به وجود می آورد، در میان کنشگران و دیگر نظاره گرانش هربار با وجود اندک تغییرات محتوایی با فرمی مشابه تکرار  می شود. انتخابات نام فرآیندی است که بیشتر از آنکه در خود، در لحظه ی وقوع و در نتیجه اش  معنادار باشد،در نمایشی که آن را پیش و پس از آن می سازد واجد معناست.تئاتری که سوژه های فعال و سازندگانش تنها گروه نخست یعنی تصمیم گیران و سیاست گذاران نیستند بل نظاره گرانی اند که بسیاری از آن ها حتی به سازوکار انتخابات و دموکراسی موجود اعتقادی نیز ندارند.فضای مصنوع و غیرواقعی انتخابات که در رسانه ها تجلی واقعی آن را میبینیم در غیاب سیاست حقیقی،باجهت دادن به افکار عمومی تصویری ساختگی از سیاسی شدن فضای جامعه ترسیم میکند و برای تولید این فضای مصنوعی که حیاتش تنها در ساحت های نمایشی و  خیالی چون رسانه ها و شبکه های اجتماعی وجود دارد_ علاوه بر سخنگویان رسمی خود به مخالفانش بیش تر از هر زمان دیگری نیاز دارد.مخالفانی که با وجود شکست هرباره ی خود چه پای صندوق،چه در تحریم و چه در یافتن فضایی برای طرح مطالبات خود، باز هم سازندگان اصلی نمایش انتخابات هستند. بخش اعظمی از این کنشگران ،تحلیل گران و حامیان تحریم/مشارکت در دو سال خاموشی میان انتخابات ها عملا یا در حال استراحت برای این حضور فعال و یا به  عنوان کنشگران مدنی یا رسانه ای با بی تفاوتی تمام نسبت به حوزه ی سیاست به فعالیت هایی به ظاهر مرتبط اما در باطن بی ربط به آن مشغول به کار هستند. سوال اساسی اینجاست که سوژه های فعال در صحنه آرایی تحریم/مشارکت که به صورت بالقوه توانایی صحبت از امر سیاسی و سیاسی شدن را دارند چرا تنها در این دوران است که به صورت بالفعل کنشگر این حوزه می شوند؟ کنشگرانی که تا این اندازه در این لحظات فعال می شوند عاملیت خود را از کجا  می آورند و چه چیز خاموشان دو ساله را به سوژه های سیاسی تبدیل میکند؟

با نزدیک شدن هر انتخابات حبابی از دال های بی معنا از جنس شعارهای عدالت طلبانه از بالا و مطالبات مدنی و آزادی خواهانه از پایین شکل می گیرد(با فرض وجود رابطه ی هرمی با دو سر بالا و پایین) حبابی که با پرداختن ها و بازپرداختن ها و انباشت تولیدات، بحث ها و موضع گیری ها انباشته تر و سترون تر می شود و هربار تنها با پایین کشیده شدن پرده است که حباب میترکد و حباب بودنش را نمایان میکند. تنها پس از پایان انتخابات است که مشخص می شود بالا و پایینی وجود ندارد و خلق هرباره ی حماسه در یک رابطه ی افقی و با یکی شدن بالا و پایین  امکان پذیر شده است. همدستی ای که با اجماعی نامتعین در میان تمامی طیف هایی که به هر نحوی به انتخابات میپردازند بر سر یک موضوع ممکن می شود: پرداخت به حوزه ی سیاست،امید به هر تغییر ترقی خواهانه و امکان طرح هر مسئله یا مطالبه ای  برای و در فضای  جامعه جز از مسیری که هیات حاکمه در زمان انتخابات برای ما به ظاهر می گشاید امکان پذیر نیست.تنها با پذیرفتن این فرض است که میتوان اهمیت انتخابات از منظر این کنشگران_ یا به درستی واکنشگران_ را دریافت.با این همه در آن سوی میدان و در عرصه ی سیاست گذاری های کلان هیچ حرکتی متوقف نمی شود:وصل شدن به بازار جهانی،تعدیل اقتصادی،آزاد سازی قیمت ها،خصوصی سازی آموزش،خصوصی سازی حوزه های درمان و بهداشت،خصوصی سازی در تمامی عرصه های فرهنگی و به صورت خلاصه خصوصی سازی در تمامی عرصه ها.روند همچنان با شتاب پی گرفته می شود،دهک های میانی،توده هایی که در لایه های میانی به لحاظ درآمدی و پایگاه اقتصادی ساکن هستند پرولترتر می شوند،فرودستان و فقرای شهری به زیر خط زندگی سقوط می کنند و طیف وسیعی از زنان،دیگری ها و سوژه هایی که از ابتدا از مرکز دیالوگ به بیرون پرتاب شده بودند همچنان دیده نخواهند شد و کسی از حقوق آن ها سخن نخواهد گفت.هیچ چیز تغییر نمیکند و این از نتایج استراتژی سکوت در تمام سال و فعال شدن در واکنش به حوادث تقویم رسمی و سیاست گذاری های دولت است.استراتژی ای که با وجود شکست هرباره، دوباره و دوباره در شکل های مختلف تکرار می شود.استراتژیِ شکست خورده ای که  باید توسط کنشگران واژگون گردد تا کنشگری دوباره به جایگاه واقعی خود بازگردد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.