احد قربانی دهناری: تواب ها همرزمان شکنجه شده ما

در برخی از نشریات و سایت ها چنان تواب ها را زیر ضرب برده اند که زندانبان فراموش شده است. چنان به تواب ها حمله می شود که مثل اینکه فراموش کرده اند که جمهوری اسلامی یکی از خشن ترین و ضدانسانی ترین و سامانمندترین ترین شکنجه جسمی و روانی سراسر تاریخ بشریت را سازمان داده است. ….

مثل اینکه فراموش کرده اند تواب ها همرزمان ما بودند که وحشیانه و تا حد مرگ شکنجه شده اند و جمهوری اسلامی (برادر دوقلوی داعش که این روزها شاهد خشونت و توحش آنها هستیم) آنها را مجبور کرد علیه خود، اعتقادات سخن بگویند و بر روی یاران دیرین خود دست بلند کنند.
مثل اینکه فراموش کرده اند که شکنجه های جمهوری اسلامی، تنها به فرد مبارز و همرزمان او ختم نمی شود و فرزندان، پدر، مادر، خواهران، برادران و دوستان و حتی آشنایان او را نیز در بر می گیرد.
مثل اینکه فراموش کرده اند که شکنجه های دادگاه ها تفتیش عقاید کلیسا، فاشیست ها ایتالیا و اسپانیا، نازی های آلمان، استالینیسم، مک کارتیسم، سیا و ساواک ، در مقابل شکنجه های جمهوری اسلامی بسیار ملایم، ناسامان یافته و ناسنجیده بود. نه فقط دانش و فناوری پیشرفت می کند، شکنجه و نارواداری هم ظریف تر و کاراتر می شود. جمهوری اسلامی بر دستاوردهای تاریخی همه شکنجه های جسمی و روحی جهان تکیه دارد.

جمهوری اسلامی نه تنها تجربه مبارزه هزار و چهارصد ساله روحانیت شیعه با مردم، آزادی، شادی و نشاط آنها را پشت سر دارد، نه تنها از تجارب همه حکومت های تمامیت خواه، فاشسیم، استالینیسم و مک کارتیسم بهره مند است، بی شک از ادبیات تخیلی چون رمان های «هزار و نهصد و هشتاد و چهار» جورج اورول، «داستان خدمتکار» مارگارت اتوود، رمان «زندانی» نوشته نیز الهام بسیار گرفته است.
مثل اینکه فراموش کرده اند که تواب ها داوطلب شکنجه و توهین همرزمان خود نبوده اند، بلکه، زندانبان با برنامه درازمدت سازمان یافته و با شکنجه و توهین سازمان یافته آنها را مجبور به این کار کردند.
مثل اینکه محمد محمدی گیلانی، محمد صادق صادقی گیوی (خلخالی)، اسدالله لاجوردی، داوود رحمانی ( حاج داوود)، محمد کچوئی و . . . را فراموش کرده اند.
مثل اینکه رهنمود محمد محمدی گیلانی، حاکم وقت شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب، درباره شیوه شلاق‌زدن زندانیان را فراموش کرده اند که می گفت: «تعزیر باید پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را بشکند» ( مصاحبه با روزنامه کیهان، ۲۸ شهریور ۱۳۶۰).

ISE241 1

جمهوری اسلامی در شکنجه مبارزان، به ویژه کسانی که در آنها توانائی روشنگری، افشاگری و بسیج توده ها می دید بر اصول زیر تکیه داشت:
۱) زندانی، چه آنهائی که اعدام می شوند، چه آنهائی که به زندان محکوم می شوند، به هر قیمتی باید از اعتقادات خود دست بکشد.
۲) هیچ مبارز مخالف جمهوری اسلامی نباید شهید یا قهرمان از زندان جمهوری اسلامی بیرون رود. همه را بدون استثنا باید به هر قیمتی لجن مال کرد.
۳) حتی بعد از کشیدن محکومیت هائی که دادگاه ناعادلانه جمهوری اسلامی تعیین کرد، اگر هنوز زندانی نشکست، آزاد نخواهد شد و به بهانه ای در زندان می ماند.
۴) پس از آزادی، زندانی باید به طور منظم به دادگاه مراجعه و خود را معرفی کند. همزمان باید روی زندانی سابق، بیرون از زندان کار کرد تا روحیه مبارزه جویانه در او احیا نشود. زندانی آزاد شده تا کاملن خود را لجن مال نکرده و حیثیت اجتماعی خوده از دست نداده، مثلن تریاکی و یا معتاد به مواد مخدر نشده، باید هر هفته چند بار به مسئولین امنیتی مراجعه کند و گزارش حضور و کار بدهد.
۵) جمهوری اسلامی در آزادی، امنیت و حضور نیروهای اجتماعی و سیاسی دوام نمی آورد، ار اینرو، ترس افکنی و ترور باید همواره در جامعه برقرار باشد. ترور برنامه ریزی شه و هدفمند برای نابودی اندیشمندان، مروجان آزادی و کرامت انسان و بسیج گران مردم، ترور کور برای ارعاب مردم.

ISE241 2

جمهوری اسلامی حتی برای احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، سند جعل می کند. بارها از طریق نمایندگان خود در باره مخالفان سیاسی خود گفت: ما اجازه نمی دهیم، کسی قهرمان از زندان ها بیرون برود. حتی پا از این فراتر گذاشتند و مبارزان را پس کشیدن محکومیتی که در دادگاه ها بدون محاکمه جدی و امکان دفاع صادر کردند، باز رها نکردند. مسئولین جمهوری اسلامی بارها مستقیم و غیر مستقیم به عنوان افتخارات خود ذکر کردند که تا مبارزان تفنگ و قلم را زمین نگذاشتند و بافور و شیشه در دست نگرفتند ما آنها را رها نکردیم.

مسئولیت هرچه در زندان، زیر فشار و شکنجه جمهوری اسلامی انجام می شود، با زندانبان است نه زندانی. این حقیقت در قوانین بین المللی نیز به روشنی تصریح شده است.
نباید از یاد برد که زندانی را در اعمال ضدبشری خود شریک کردن، یک شکنجه ضدانسانی زندانبانان جمهوری اسلامی بود و است. شکنجه‌گر می خواهد نه تنها اسیر را به عنوان انسان و مبارز درهم بشکند، بلکه می خواهد انسانیت را نیز در او نابود کند.

محکوم کردن قربانی در نظام‌های عقب افتاده و بسته بی سابقه نیست. در این نظام، فعالیت سیاسی را دلیل زندانی شدن می دانند و بی حجابی را دلیل تجاوز شدن، و . . . از اینرو فعال سیاسی و قربانی تجاوز شده را زیر ضرب می گیرند، نه نظام تمامیت خواه و فرد متجاوز را.
شما به چه حقی کسانی را که بخاطر داشتن عقایدی مخالف جمهوری اسلامی شکنجه و آزار شدند، عزیزان و یاران آنها با وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین شکل، در برابر چشمان آنها شکنجه شدند، باز پس از آزادی شکنجه می کنید.

بیش از این نمک بر زخم شکنجه شدگان نپاشیم، خشم ما باید متوجه زندانبان و متجاوز باشد نه زندانی و قربانی، افشاگری باید ستمگر و متجاوز را نشانه بگیرد نه قربانی و تجاوز شده را. ما می بایست دم زندانها حاضر بودیم و روز آزادی آنها و رهائی از شکنجه گاه جمهوری اسلامی، بر گردن آنها دسته گل می آویختیم. همرزمان شکنجه شده خود را درک کنیم، آغوشمان را برای آنها بگشائیم، بگذاریم آنها کابوس زندانهای جمهوری اسلامی را فراموش کنند و در کنار خانواده و فرزندانشان، زخمهایشان ترمیم و دردهایشان التیام یابد. هیچ عملی بیدادگرانه تر از نوشتن گناه شکنجه گر و متجاوز به پای شکنجه شده و تجاوز شده نیست.

۳ شهریور ۱۳۹۴
احد قربانی دهناری
وروتسواف، لهستان

ahad.ghorbani@gmail.com
http://ahad-ghorbani.com
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari

Abstract
Penitents our tortured comrades
Some magazines and websites attack the penitents such forcefully that the torturers and warders and their brutality be forgotten. They attack the penitents such a way that it is not the Islamic Republic of Iran who has the most violent, inhuman and systematic physical and psychological torture system throughout the history of human being.
Ahad Ghorbani Dehnari
25 August 2015

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.