ارژنگ بامشاد: “گل های با ریشه فرودگاه شیراز در دست بی ریشه گان حکومتی” فرهنگ منحط مقامات حکومتی شایستۀ مردم ایران نیست!

مقامات حکومت اسلامی که مردم برایشان تنها به عنوان گوشت دم توپ و یا برای شرکت در تظاهرات حکومتی و یا پرکردن مجالس عزا، ارزش دارند، هیچ گاه نه به فکر درد و رنج مردم بوده اند و نه به فکر شادی ها و دستاوردهای آن ها. نگاه بشدت دو رویانه و مزورانه آخوندی در تمام تار و پود این حکومت ریشه دوانده است. ….

در روز دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴ ، استاندار فارس به همراه  مقامات ارشد سپاه و ارتش و آخوندهای همراه،  اقدام به کندن۷۰ شاخه گل با ریشه از محوطه فرودگاه شیراز کردند تا در برابر تابوت کشته شدگان فاجعه منا ادای احترام کنند. باید تصور کرد که تمامی مقامات استانی برای مراسم استقبال از پیکر قربانیان مراسم حج به فرودگاه می روند، بدون آنکه حتی یکی از آنها دسته گلی را از قبل تهیه کرده باشد. گویا در کل شیراز گل و دسته گلی یافت نشده است. نگاهی به عکس ها و قیافه های آن ها که در جلو جمعیت چندین هزارنفره مردم ایستاده اند و بر تابوت ها، گل های ریشه کن شده را می گذارند، آدم را در حیرت فرو می برد. در حیرت این که، این ها دیگر چه موجوداتی هستند؟ آیا آنها در مراسم خویشاوندان خود که مرگ به سراغشان آمده باشد، هم چنین رفتار می کنند؟  چنین استقبالی با دزدی از گل های محوطه فرودگاه و در دست گرفتن گل های زرد ریشه کن شده،  نه تنها نشان از بی اعتنائی مطلق مقامات حکومتی به درد و رنج وابستگان این قربانیان دارد، بلکه بیانگر عمق نگاه دورویانه بی ریشه گان حکومتی است که جان مردم برایشان هیچ ارزشی ندارد. روشن است که برای ادای احترام به جان باخته گان و ابراز همدردی با بازماندگانشان، می بایست از قبل تدارک دیده می شد؛ می بایست دسته گل های مناسب مراسم عزاداری سفارش داده می شد؛ می بایست با آمادگی تمام برای شرکت در این مراسم برنامه ریزی می شد. اما هیچکدام از این اقدامات انجام نشده و مقامات حکومتی که برای شرکت در چنین مراسمی از بودجه دولتی حق الزحمه هم دریافت می کنند، با بی اعتنائی شگفت انگیزی در جلو صف هزاران شیرازی قرار می گیرند که برای ابراز همدردی با جان باخته گان به فرودگاه آمده بودند.

بی اعتنائی به جان مردم را، تنها در این اقدام شرم آور نمی توان دید. واقعیت این است که فاجعه منا، سند رسوائی حکومتی است که برای جان شهروندان کشور هیچ ارزشی قائل نیست. اگر حکومت برای جان مردم ارزش قائل بود، این جمعیت عظیم را درست در شرایط بالاگرفتن درگیری های لفظی و امنیتی میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، به سفر حج نمی فرستاد. آنها که پیش از این شاهد تعرض جنسی  ماموران سعودی در فرودگاه به دو جوان ایرانی  بوده اند، می بایست سیاست روشنی در قبال این حادثه و حوادث مشابه می داشتند. اما اکنون روشن شده که نه تنها در این رابطه هیچ تلاشی برای حفظ جان حجاج نشده ، بلکه صدها مامور سپاه و نیروهای امنیتی نیز در میان کاروان های حج جاسازی شده بودند که یک جنگ تمام عیار امنیتی میان دو کشور را نشان میدهد. جنگی که اکنون با مفقود بودن ۱۲۹ تن از سفرکرده ها به حج، سئوالات بیشماری را مطرح ساخته است.

مقامات حکومت اسلامی که مردم برایشان تنها به عنوان گوشت دم توپ و یا برای شرکت در تظاهرات حکومتی و یا پرکردن مجالس عزا، ارزش دارند، هیچ گاه نه به فکر درد و رنج مردم بوده اند و نه به فکر شادی ها و دستاوردهای آن ها. نگاه بشدت دو رویانه و مزورانه آخوندی در تمام تار و پود این حکومت ریشه دوانده است.  اگر آنها برای شرکت در مراسم استقبال از تابوت جان باخته گان، گل های محوطه فرودگاه را از ریشه می کنند و در دست می گیرند، از شرکت در مراسم استقبال از دختران فوتبالیست  ایرانی که جام قهرمانی فوتسبال زنان آسیا را از آن خود کردند، دریغ می ورزند. زیرا در نگاه ضد زن و ضد مردمی آنها، چنین دستاوردهائی نیاز به تشویق ندارد. این هم آن روی سکه نگاه فرهنگی حکومتیان است.

تنها این دو حادثه بیانگر نگاه مشمئزکنندۀ حکومتی به غم ها و شادی های مردم نیست. چند سال پیش که زلزله مهیب، آذربایجان را لرزاند و جان هموطنان مان را گرفت و ویرانی های بسیاری به بار آورد، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور محبوب رهبر از سفر به این استان سر باز زد که همان زمان واکنش های گسترده ای به دنبال داشت  و حتی  رهبر رژیم از ارسال یک پیام تسلیت هم به مردم این دیار خودداری کرد و تازه یک هفته پس از بروز فاجعه و بالا گرفتن اعتراضات از گوشه و کنار کشور به عدم سفر رئیس جمهور ، رهبر رژیم در یک سفر برق آسا و کاملآ حفاظت شده به آنجا سفر کرد تا بر ویرانه های ناشی از زلزله، چند عکس یادگاری بیاندازد و برای اعلام حضور  و ابراز همدردی به  رسانه ها بفرستند تا منتشر سازند.

حادثه ای همچون رسوائی فرودگاه شیراز که گل های های محوطه فرودگاه، ریشه کن می شوند تا در دست بی ریشه گان حکومتی برای مراسم استقبال قرار گیرند، اگر در کشوری که حکومت در برابر مردم پاسخگو بود، اتفاق می افتاد، جز به استعفای دسته جمعی تمام کسانی که این گل ها را در دست گرفته اند، منجر نمی شد. اما در حکومت های دیکتاتوری و بویژه حکومت های ایدئولوژیک که مردم در سرنوشت خود حق مداخله ندارند و مقامات حکومتی همه کاره اند و بر جان و مال مردم مسلط، چنین بی اعتنائی آشکار به احساسات و درد و رنج و شادی مردم امری عادی است. سران چنین حکومت هائی خود را نه منصوب مردم بلکه منصوب قدرت های مافوق مردم می دانند. در حکومت اسلامی که مقامات حکومتی خود را نمایندگان خدا بر زمین می دانند وضعیت بسیار خشن تر و رذیلانه تر است. حاکمان اسلامی در برابر هر حادثه ای، از خود سلب مسئولیت می کنند و آن را به قضا و قدر نسبت می دهند. از سیل ، زلزله ، طوفان های سهمگین ریزگردها گرفته تا حوادث حین کار و فجایعی که در جاده ها اتفاق می افتد و سالانه جان بیش از بیست هزار ایرانی را می گیرد. آنها حتی اختلاس های هزاران هزار میلیاردی و چپاول کامل بودجه های حکومتی را به دیده اغماض می نگرند و پس از افشای بخش هائی از این دزدی ها در نتیجه جنگ قدرت درونی رژیم، از “کش ندادن” ماجرا سخن به میان می آورند و تاکید می کنند که لازم نیست مردم در جریان هر حادثه ای قرار گیرند.  از این رو در حکومت اسلامی، که این گونه رسوائی های مشمئزکننده هر روز و در تمام سطوح اتفاق می افتد، انتظار واکنشی به این حرکت زشت، انتظار عبثی است. تار وپود این حکومت آنچنان در فساد، دزدی، اختلاس و چپاول تنیده شده و فرهنگ دوروئی و تزویز آنچنان با ساختار حاکمیت گره خورده که امید به اصلاح، چشم بر سراب دوختن است. این حکومت و حاکمان زر و زور و تزویر، شایسته مردم ایران نیستند. آن ها نمایندگان این مردم بر ارکان قدرت نیستند. آنها بر قدرت سوارشدگانی هستند که  جان و مال مردم را به تاراج برده اند. فرهنگ منحط مقامات حکومتی شایستۀ مردم ایران نیست!

سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۰۶ اکتبر ۲۰۱۵

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.