نادر فولادی: جنبش کرد و چالش های پیش رو در ایران و منطقه

جنبش کرد در منطقه خاورمیانه در آستانه تحولات مهمی قرار دارد. این جنبش به ویژه در دو کشور سوریه و  عراق تحول مهمی را از سر می گذراند که برای آینده جنبش کرد در کل خاورمیانه از نقش تعیین کننده ای برخوردار است. دخالت های همه جانبه حکومت “حزب عدالت و توسعه”  ترکیه در جنگ داخلی سوریه به عاملی برای هم سرنوشتی هر چه بیشتر جنبش کرد در دو کشور ترکیه و سوریه مبدل شده است. ….
از صفر “مسئله” با همسایگان تا “مسئله” داشتن با همۀ  همسایگان
“حزب عدالت و توسعه” در آغاز به دست گرفتن قدرت حکومتی قول داده بود که سیاست خارجی با همسایگان را به گونه ای تنظیم کند که با هیچ کشور همسایه مسئله ای نداشته باشد.اما حاصل این سیاست اکنون آن است که هیچ کشورهمسایه و یا حتی منطقه ای نیست که ترکیه با آن مسئله و مشکل نداشته باشد.
سیاست سوری اردوغان حمایت همه جانبه از اپوزیسیون اسلامی سوریه برای سرنگونی سریع بشار اسد و تبدیل  سوریه به منطقه تحت نفوذ دولت ترکیه بوده است. پول و اسلحه شیوخ خلیج فارس، مرزهای باز ترکیه و کمک های تدارکاتی نهادهای نظامی و امنیتی برای حمل و نقل جنگ جویان سلفی و به ویژه داعش به داخل سوریه، حمایت دیپلماتیک و سیاسی آمریکا و متحدان اروپائی از جمله آموزش نیروهای اسلامی اپوزیسیون توسط دستگاه های امنیتی آن ها، خرید نفت استخراجی داعش از چاه های نفت سوریه و عراق در ترکیه و از این طریق تقویت بنیه مالی دولت اسلامی عراق و شام… سوریه را در کام یک جنگ داخلی ویرانگر فرو برد که در ادامه آن کردها در شمال، داعش و نیروهای سلفی بنیادگرا در مرکز و ارتش و دولت سوریه دربقیه مناطق کشور به عنوان بازیگران اصلی این جنگ داخلی خونین مبدل شدند. جنگ داخلی سوریه همچنین به مثابه سکوی پرش برای تجدید سازماندهی و پیشروی برق آسای داعش درعراق و تبدیل آن به یک حکومت اسلامی پهناور در سوریه و عراق( کشوری از نظر مساحت معادل انگلستان امروزی) عمل کرده است.

از جمله دست آوردهای   سیاست سوری اردوغان پدیده ای است که برخی از مفسرین ترکیه از آن به عنوان  سلفی سازی ترکیه نام می برند. این سلفی سازی خود را در گرایش بخش مهمی از جوانان اسلام گرای ترک به داعش و جریانات تندروی سلفی نشان می دهد. جوانان اسلام گرای ترک بزرگترین گروه دواطلبان خارجی داعش و سایر نیروهای سلفی را تشکیل می دهند. ورود چند میلیون آواره جنگی سوری به داخل ترکیه و خلق بحران آوارگان جنگی برای دولت” حزب عدالت و توسعه” از جمله دیگر دست آوردهای سیاست سوری اردوغان است. دخالت حکومت ترکیه در جنگ داخلی سوری به ویژه نارضائی علویان ترکیه به مثابه یکی از اقلیت های مهم مذهبی ترکیه را برانگیخته است. نظرسنجی های متعدد منتشر شده در مطبوعات ترکیه نشان می دهد که بیش از هفتاد درصد مردم ترکیه با سیاست سوری اردوغان و عواقب فاجعه بارآن برای ترکیه مخالفند.

پس از پیروزی های مهم جنبش کرد سوریه در پیکار علیه داعش، مقاومت قهرمانانه کوبانی، پیشروی “ی.پ.گ”( واحدهای حافظت از خلق) در سوریه و متحدان آن در پس راندن داعش و نیروهای سلفی دیگر، فتح تل ابیض و رسیدن آن ها به چهل کیلومتری”رقه”مرکز اصلی داعش در سوریه، اتصال دو کانتون جزیره و کوبانی توازن قوا در شمال سوریه را به شکل چشم گیری به نفع جنبش کرد سوریه دگرگون ساخت. مناطق میان دو کانتون کوبانی و عفرین در تیررس تهدید “ی.پ.گ” و متحدان آن قرار گرفت و به این ترتیب می رفت که با اتصال سه کانتون به هم و از طریق اتصال کانتون عفرین به مدیترانه، مناطق کردنشین سوریه به یک نوار سرزمینی یک پارچه با دسترسی به آب های آزاد  مبدل شوند و به این ترتیب یک پیروزی استراتژیک بی همتائی را رقم زنند. اتصال منطقه آزاد کردستان سوریه به آب های آزاد می توانست کردستان سوریه را از مجاصره ترکیه خارج ساخته و شرایط مساعدی برای صادرات نفت و محصولات کشاورزی کانتون های سه گانه را فراهم ساخته و نیز شرایط دسترسی به آب های آزاد را برای صادرات نفتی دولت اقلیم فراهم سازد. این تحولات یک شکست بزرگ برای سیاست خارجی” حزب عدالت و توسعه” و رهبرآن رجب طیب اردوغان در قبال سوریه بود.

اما ناکامی های سیاست خارجی حکومت ترکیه در متن تغییراتی صورت می گرفت که پس از انتخابات هفت ژوئن توازن نیروهای سیاسی داخلی ترکیه را پس از سیزده سال حاکمیت بلامنازع “حزب عدالت و توسعه” تغییر داده بود. پیروزی” حزب دمکراتیک خلق ها” که سیزده در صد آراء هشتاد کرسی پارلمان را به خود اختصاص داد و سقوط آراء “حزب عدالت و توسعه” به چهل درصد و بنابراین از دست دادن اکثریت مطلق در پارلمان ترکیه از جمله نتایج بسیار برجسته این انتخابات است. “حزب عدالت و توسعه”  که از سال ۲۰۰۲ به این سو از طریق اکثریت پارلمانی حکومت تک حزبی خود را بر ترکیه برقرار کرده بود نه فقط نتوانست تفوق خود را بر پارلمان ترکیه حفظ کند، بلکه رویای “رجب طیب اردوغان” برای کسب اکثریت دوسوم کرسی ها  برای تغییر نظام پارلمانی به نظام ریاست جمهوری نیز مدفون ساخت. شکست “حزب عدالت و توسعه” حاصل عوامل چندگانه تاثیرجنبش عظیم توده ای پارک گیزی درروشنگری افکارعمومی در قبال سیاست های نئولیبرالی دولت، برملاء شدن رسوائی سوءاستفاده های  بزرگ مالی مقامات “حزب عدالت و توسعه” و از جمله خانواده و پسر اردوغان در دسامبر۲۰۱۳، کاهش آهنگ رشد اقتصادی ترکیه و نیز شکست های سیاست خارجی “حزب عدالت و توسعه” بود.

قمار خونین اردوغان
ترکیه دارای نظام پارلمانی است و نخست وزیر که در راس هیئت وزیران قرار دارد به لحاظ اختیارات قدرتمندترین فرد حکومت محسوب می شود. در قانون اساسی ترکیه رئیس جمهور مانند بسیاری از نظام های پارلمانی فاقد اختیارات اجرائی بوده و صرفاً نقش تشریفاتی دارد. در تمامی دوره حاکمیت “حزب عدالت و توسعه” اردوغان در مقام نخست وزیر قدرت واقعی را در دست داشت درحالی که هم حزبی و رقیب او، عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه، تنها دارای نقش تشریفاتی بود . اردوغان با قصد تغییر نظام پارلمانی ترکیه و تبدیل آن به نظام ریاست جمهوری خود را کاندید انتخابات ریاست جمهوری کرد. با تبدیل نظام سیاسی ترکیه به نظام ریاست جمهوری اردوغان می توانست تن پوش قانونی به دیکتاتوری فردی خود پوشانده و به این ترتیب بسته بندی جدیدی ازخلافت عثمانی را وارد حیات سیاسی ترکیه سازد .

اگر چه اردوغان توانست در انتخابات ریاست جمهوری از سایر رقبای خود پیشی گیرد اما حادثه مهم در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه نه پیروزی اردوغان بلکه عروج شگفت انگیز صلاح الدین دمیرتاش کاندیدای “حزب دمکراتیک مردم” بود که  ائتلافی از نیروهای کرد،چپ و اقلیت های گوناگون تحت تبعیض ترکیه را نمایندگی می کرد. سیاست اردوغان در قبال کردهای ترکیه که از دو سال پیش با آتش بس با “پ.ک.ک” و شروع مذاکرات صلح آغاز شد نیز در خدمت کسب هر چه بیشتر آراء بخش های سنتی، مذهبی و محافظه کار کردها برای کسب اکثریت دوسوم در پارلمان ترکیه برای تغییر قانون اساسی بود. مضاف بر آن، اردوغان و اطرافیان او بر آن بودند که حتی اگر کردها به قدرت سیاسی قابل توجهی در ترکیه دست یابند به حمایت او نیاز خواهند داشت زیرا ” حزب عدالت و توسعه” اولین حزب حکومتی در تاریخ جدید ترکیه است که به جای جنگ و سرکوب، ابتکار سیاست مذاکره با کردها را در پیش گرفته است. موضع خنثی و بی طرفانه جنبش کرد در تظاهرات و  خیزش پارک گیزی این تصور را در اردوغان و اطرافیان او تقویت کرده بود که در روند مذاکره و سازش متقابل می تواند از طریق اتکاء به جنبش کرد پروژه سیاسی خود در ترکیه راعملی سازد.

اما حوادث سوریه، تشکیل کانتون ها و مقاومت کوبانی معادلات سیاسی مورد انتظار ارودغان را تغییر داد. حمایت آشکار و پنهان دولت ترکیه از سلفی ها و به ویژه داعش، بستن هر گونه امکان کمک از سوی کردها و نیروهای مترقی به مقاومت کوبانی و اظهارات سریع شخص ارودغان مبنی بر آن که  “کوبانی یک شهر در حال سقوط است” به تظاهرات اعتراضی وسیعی به فراخوانی “حزب دمکراتیک خلق ها” دامن زد که به دستور حکومت ترکیه با سرکوب خونین و شدید نیروهای امنیتی مواجه و تلفات قابل توجهی از خود بر جای نهاد. همین امر موجب روگردانی بخش مهمی از کردهای ترکیه از “حزب عدالت و توسعه” شد که بازتاب آن در انتخابات ریاست جمهوری پیروزی “حزب دمکراتیک خلق ها” و کاهش شدید آراء”حزب عدالت و توسعه” و از دست دادن اکثریت پارلمانی حزب پس از سیزده سال بود. به این ترتیب” حزب عدالت و توسعه” نه فقط به دوسوم مورد نیاز برای تغییر قانون اساسی دست نیافت بلکه اکثریت لازم برای تشکیل دولت را نیز پس از سیزده سال از دست داد. نتیجه انتخابات تشکیل دولت ائتلافی با کمالیست ها و یا ناسیونالیست ها ترکیه  و از این طریق بر باد رفتن پروژه سیاسی اردوغان بود زیرا با تشکیل دولت ائتلافی( با کمالیست ها و یا ناسیونالیست ها) شخص او بر اساس قانون اساسی جاری ترکیه از قدرت واقعی حکومتی محروم و به جایگاه یک مقام تشریفاتی تنزل می کرد.

انفجار و کشتار سوروچ و در پی آن  واکنش نابجای “پ.ک.ک” در ترور دو افسر پلیس، بهترین فرصت را برای یک چرخش سیاسی توسط اردوغان فراهم ساخت. اعلام جنگ نمایشی با داعش وسلفی ها برای کاهش فشار دولت آمریکا و هم پیمانان ناتو و هم زمان جنگ همه جانبه و بیرحمانه با “پ.ک.ک” و کردها برای جذب آراء شونیست ها و ناسیونالیست های ترک با هدف کاهش آراء “حزب دمکراتیک خلق ها” در یک انتخابات زودرس برای کسب مجدد اکثریت پارلمانی، اهداف چرخش سیاسی جدید ارودغان را نشان می دهد.

اکثررسانه های ترکیه که اکنون تحت نفوذ حزب حاکم هستند تبلیغات شبانه روزی وسیع و متمرکزی را برای دامن زدن به احساسات ناسیونالیستی و شونیستی ضد کردی و ضد چپ شروع کرده اند. اردوغان به بهانه شروع عملیات نظامی توسط “پ.ک.ک” اعلام کرد که  روند مذاکرات صلح با “پ.ک.ک” را خاتمه می دهد. اردوغان همچنین مانع از آن شد که مذاکرات تشکیل دولت ائتلافی با  “حزب جمهوری خلق”( حزب اصلی اپوزیسیون) به نتیجه دست یابد و اعلام کرد که انتخابات زودرس از پی شکست این مذاکرات  درماه نوامبر برگزار خواهد شد.

بر اساس آن چه که گفته شد روشن است که ارودغان خواه ناخواه برای بهره برداری سیاسی، روند صلح با کردها را خاتمه می داد. اما بی تردید عملیات “پ.ک.ک” در کشتن دو افسر پلیس متهم به همکاری با داعش در بمب گذاری سوروچ به نوبه خود بهترین بهانه را به دست اردوغان و ناسیونالیست های ترک برای نقطه پایان نهادن به مذاکرات صلح و آغاز یک جنگ داخلی خونین برای جبران شکست انتخاباتی هفت ژوئن را ارائه کرد. پیروزی  “حزب دمکراتیک خلق ها” نشان می دهد که بازنده اصلی روند صلح ارودغان و نیروهای ناسیونالیست و شونیست ترکیه بوده اند و بنابراین جنبش کرد درترکیه و نیز نیروهای چپ و دیگر بی صدایانی که اکنون “حزب دمکراتیک خلق ها”  به صدای آن ها در صحنه سیاست ترکیه مبدل شده است برندگان بلامنازع روند صلح بوده اند. عدم توسل به انجام چند عملیات کم اثر نظامی توسط “پ.ک.ک” مسلماً شخص اردوغان،” حزب عدالت و توسعه” و نیز جریانات ناسیونالیست و شونیست ترکیه را در موضع تدافعی قوی تر و غیر قابل دفاع تری قرار داده و آن ها را از توجیه جنگ خونین داخلی علیه کردها و نیروهای چپ محروم می ساخت.

هر تاکتیکی از جمله تاکتیک های نظامی باید در پرتو تحلیل مشخص از شرایط مشخص، سنجش میزان کارآئی، تاثیرات و دست آوردهای سیاسی آن مورد ارزیابی قرار گیرد. در سوریه تسلیح توده ای، تاکتیک جنگ مسلحانه واز جمله مقاومت و جنگ مسلحانه پیشمرگان در کوبانی و فعالیت های نظامی شاخه های نظامی” حزب دمکراتیک مردم” سوریه تاثیرات سیاسی بی همتا و درخشانی از خود به جای نهاده و پیروزی های بزرگی را با دست آوردهای غیرقابل انکار رقم زده است. این موفقیت ها در ترکیه از طریق پیش برد ابتکار و روند صلح، تشکیل “حزب دمکراتیک خلق ها” به مثابه تریبون اتحاد وهمکاری جنبش کرد، نیروهای چپ، جنبش های اجتماعی و اقلیت های مرحوم کلید زده شد. درتاریخ جدید جمهوری ترکیه جنبش کرد و نیروهای چپ حتی در اوج مساعدترین شرایط فعالیت های خود در دوره قبل از کودتای سال هشتاد به پیروزی بزرگی نظیر پیروزی “حزب دمکراتیک خلق ها” دست نیافته اند. این مقایسه نشان می دهد که در شرایط متفاوت تاکتیک های گوناگون نتایج متفاوتی را به بار می آورند. تاکتیکی که می تواند در شرایط مشخص شرط پیشروی و پیروزی باشد در شرایط متفاوت، می تواند تاثیرات معکوس داشته و صدمات سیاسی به همراه بیاورد.

قمار خونین اردوغان و “حزب عدالت و توسعه” که پس از سیزده سال اکثریت پارلمانی و همراه با آن حاکمیت تک حزبی خود را از دست داد و اکنون جنگ داخلی تمام عیاری را برای بازگشت به موقعیت قبلی خود آغار نموده بهترین شاهد این مدعاست. مسئله این است که تاکتیک مسلحانه، کی، کجا و چگونه می تواند فضا را برای پیش روی های سیاسی بگشاید و متقابلاً تحت چه اوضاع و احوال و شرایطی برعکس با بستن فضا و ایجاد شرایط نامساعد پیش روی های سیاسی را مسدود و یا منجمد می کند. فایده ویا زیان هر تاکتیک تنها با تحلیل مشخص از شرایط مشخص باید در بوته ارزیابی قرار گرفته  و درباره صحت و سقم آن ها قضاوت شود.

چالش های پیش روی جنبش کرد در کردستان ایران
رژیم جمهوری اسلامی از اوج گیری جنبش کرد در سوریه و ترکیه و تاثیرات آن برروی جنبش خلق کرد در کردستان ایران به شدت نگران و هراسان است. این نگرانی دلائل خاص خود را دارد.  کردستان ایران در چندماه اخیر شاهد رشد و گسترش جنبش های کارگری  و توده ای اعتراضی بود که بازتاب آن را می توان در لااقل پنج حرکت اعتراضی سراسری معلمان ایران-  که در کردستان  با حمایت و شرکت فعال معلمان همراه بود- ، اعتراضات توده ای در مهاباد علیه قتل فریناز خسروانی  و نیز اعتصابات سراسری روزهای چهارشنبه و پنج شنبه ۲۳و ۲۴ اردیبهشت ماه در شهرهای کردستان مشاهد ه کرد. رژیم جمهوری اسلامی برای مقابله اوج یابی جنبش توده ای اقدامات سرکوبگرانه خود را تشدید کرده است. گسترش دستگیری ها و به ویژه اعدام های سیاسی در چندماه گذشته در کردستان بیشتر از همه نقاط ایران بوده است، توطئه اخیر رژیم جمهوری اسلامی برای دامن زدن به درگیری میان دو جریان از نیروهای کومله و بنابراین نا امن ساختن منطقه دولت اقلیم برای استقرار نیروهای ایران، نظامی کردن مناطق مرزی و بالاخره سفراخیر روحانی و وعده و وعیده های او درباره افزایش بودجه عمرانی، سرمایه گذاری برای اشتغال زائی و … را می توان در شمار اقدامات سرکوبگرانه و یا پیشگرانه برای ممانعت از سرایت عروج جنبش کرد در کشورهای دیگر به مناطق کردنشین ایران  دانست.

در متن  چنین اوضاع واحوال سیاسی که زمینه های بسیار مساعدی برای گسترش کار توده ای فراهم آورده،  دامن زدن به درگیری های نظامی ( از جمله عملیات نظامی حزب حیات ازاد کردستان ( پژاک ) نمی تواند نقش مثبت در ارتقاء جنبش های کارگری و پیکارهای توده ای در کردستان ایران داشته باشد. تردیدی نیست که اگر این انرژی بر روی ارتقاء سازمایابی جنبش توده ای و کارگری نهاده شود، ثمرات غیرقابل مقایسه ای برای افزایش ظرفیت سازمان یابی اردوی کارو زحمت  و ارتقاء پیکارهای توده ای درکردستان و همگامی آن با مبارزات کارگران و زحمتکشان سراسر ایران  خواهد داشت.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.