«شب شکن» شعری از اشرف علیخانی

زیر و بم هایی در آهنگ بهاران زد گره  /  این گره ها را تو بایستی که بگشایی رفیق!  /  یک به یک صدها ستاره، حلقه حلقه موج موج  /  پیش می تازند تا «یک روز رویایی»، رفیق! ….


نقاشی از: خانم گیتی نوین

«شب شکن»


ماه می رقصد ز شادی ، تا تو می آیی رفیق
شب شکن، شور آفرین، خورشید دلهایی رفیق!
همچو سروی  سربلندی، پای برجا، ماندگار
بر فراز قله هایی، شوق فردایی رفیق!
در رفاقت بهترینی، بی ریا و با صفا
مهربانی، بردباری، خوب و والایی رفیق!
یاد تو، یادآور کوه است و جنگل، سرخ سرخ
تو  برانگیزنده ی فکری، چه غوغایی رفیق!
سختکوشی، قاطعی، همچون ستونی، محکمی
استخوان یک بنایی، طاقت افزایی رفیق!
آن وجود نازنینت پایدار و برقرار
چون زلال زندگی جاری به رگهایی رفیق!
میهنی داری که چون آتشفشان غرّنده است
می رسد آزادی از ره ، تا تو با مایی رفیق!
عزم یک پیکار می جوشد در این ویرانسرا
کاش می شد راه آخر را تو بنمایی رفیق!
عزتت افزون که یاری، یاوری، دریا دلی
حامی زحمتکشانی، گرم و پویایی رفیق!
زیر و بم هایی در آهنگ بهاران زد گره
این گره ها را تو بایستی که بگشایی رفیق!
یک به یک صدها ستاره، حلقه حلقه موج موج
پیش می تازند تا «یک روز رویایی»، رفیق!
زاد روزت شاد و شیرین، روزگارت چون عسل
خوش بگویی، خوش بخندی، خوش بیاسایی رفیق!

ستاره. تهران (اشرف علیخانی)

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.