تقی روزبه: آغازشمارش معکوس مذاکرات هسته ای در وقت اضافی!

ماراتن نفس گیرمذاکرات هسته ای دارد به پایان خود می رسد. طرفین اعلام کرده اند، پس از چهاربارتمدید، لااقل برای این دور از مذاکرات دیگر تمدیدی در کارنخواهد بود. ….

دود سفید، سیاه و یا خاکستری؟! کدامیک؟
آخرین دقایق به سرعت رو به پایان می روند و نفس های بسیاری در سینه خیل خبرنگاران و نیز کسانی که این توافق تاریخی محتمل در سرنوشت اشان مؤثراست حبس شده است. و این در حالی است که کسی از آن چه در پشت درهای بسته می گذرد خبردرست و حسابی ندارد و تنها از ایماء و اشاره و تک پرانی ها و کلی گوئی های چه بسا بی معنای این یا آن دیپلمات کارکشته ای، که هنرشان پنهان کردن مافی الضمیرخود است، به کشف و مکاشفه می پردازند. علیرغم آن که بر فضای انتظار در بیرون از اتاق مذکرات دم به دم افزوده می شود، در این لحظه های پایانی هم چنان سکوت سنگینی بر فضای درونی اتاق سایه افکنده و هیچ دودی، چه سفید و چه سیاه از آن برنمی خیزد.

روشن است که هیج طرفی نمی خواهد زود تر از دیگری رضایت خود را نشان بدهد و انگ عقب نشینی را برچهره اش ماندگار کند. جنبه های روانی و رسانه ای و فضا سازی در این گونه مذاکرات مملو از بی اعتمادی و مناقشه و دشمنی، بخشی از مانور و هنردیپلماسی محسوب می شود. تهدید به ترک مذاکرات توسط اوباما و کری که حاکی از وانمودکردن نارضایتی نسبت به توافق ها و زیاده خواهی حریف بود و با هدف چرب کردن معامله و دادو ستد، چشمه ای از همین نوع کرشمه ها و اغواگری های دیپلماتیک محسوب می شود.

دراین سوی قضیه- در ایران- بازارمعاملات و طلا هم چون قندیل آویزان در هوای یخ بندان از حرکت باز ایستاده و منتظرلحظه های آخرهست. تجارت و سود، همواره نوعی قمار بوده است و طبیعی است که انداختن بی مهابای تاس در لحظات خطیر و نامطئمن و بدون چشم اندار، خارج از آداب احتیاط محسوب می شود. به تجربه دیده ایم که در این نوع بزنگاه های مهم، جیب این نوع قماربازان از میلیاردها میلیارد پر یا تهی می شود. روحانی از دوران پساهسته ای نام می برد و خداوند را شاکر است که توانسته وعده خود به مردم در انتخابات ریاست جمهوری را اداکرده و روسفید شود!. جالب است که سهم شکست و پیروزی در این شکرگزاری بالسویه است. هم از توبره و هم از آخور!. صحبت از حالت آماده باش و جشن خودجوش هسته ای توسط ملت و آمادگی پلیس و وزارت کشور برای آن است. حواسمان جمع باشد که در صورت خروج دودسفید این هم از آن جشن ها خواهد بود! همه، هرکس باندازه وسع گلیم خود، و همه به نوعی در انتطار بهبودفضای کسب و کار رونق و یافتن شغل و و بهره گیری از صادرات نفت و فواید آزادشدن دلارهای توقیف شده ایران، شکم خود را صابون زده اند. این که در این میان از این همه سونامی انتظار که از هرسو می جوشد، از زمین تا بام از آن چه کسی و از بام تا ثریا سهم چه کسی بشود، امردیگری بوده و تمایل کمی به صحبت در باره آن است. جالب است در واپسین لحظات ظریف با پراندن یک جمله بی سرو ته، ناگهان از یک خائن به یک قهرمان تبدیل شده است!. ستایش نمایندگان مجلس و بیلبوردهای مراسم قدس از سنگربانان مذاکرات هسته ای که رنج هفته ها بی خوابی را برخود هموارکرده اند حاکی از این دگردیسی خائن و قهرمان به یکدیگر است. شاید ظریف هیچ گاه فکر نمی کرد که پراندن جمله ای در اوج فشار و استیصال و خشم به خانم رئیس ایتالیائی، هیچ گاه یک ایرانی را تهدید نکنید! چگونه به یک جمله حماسی و سپربلای او تبدیل شده است!. گوئی همه آنها در روان و وجدان معذب خود به چنین جمله بی سروتهی، در اوج چانه زنی برای انعقاد یک قرارداداد تاریخی با درونمایه ای از خلع سلاح محترمانه، نیازمبرمی داشته اند. تا همه استکبارستیزان و دلواپسان از آن چتری برای پنهان نگهداشتن عورت عیان شده ضداستکباری اشان بسازند. حتی حسین شریعتمداری هم که تا همین روزها از شکست مذاکرات در لحظه های آخر سخن می گفت و بخصوص پس از تهدید به ترک مذاکرات توسط اوباما آن را خوراک ادعای خود کرده بود، غلاف کرده است. با انگشت نماشدن هم سوئی سخت به ذوق زننده او و ناتانیاهو در این روزها، در آخرین یادداشتش ترجیح داد که قدری عمامه خود را کج کرده و بجای اعلام شکست مذاکرات، از خطرپذیرش توافقنامه لوزان و تبدیل شدن تأسیسات هسته ای به یک دکور سخن بگوید.

خامنه ای هم به شیوه خود به استقبال توافق احتمالی رفته است. او که همیشه می گفت بدبین است، در واپسین لحظات از یک سو ترجیح داده است که نسبت به آن سکوت کرده و خود را بی اعتنا نشان دهد و از سوی دیگر برای حرکت دقیق سفینه به سوی هدف، آشکارا در صفحه شطرنج خود مهره های قوه قضائیه و دانشجویان بسیجی را برای حفظ موقعیت شاه و هرگونه خطرمات شدن، علیه دولت و علیه لیبرالها و البته علیه دانشجویان و مردمانی که به تماشای “شاهکاررهبری” در عبور از گردنه خطر نشسته اند، کیش بدهد و درعین حال با حمله به آمریکا، به حامیان سینه چاک خود پیام دهد که مبادا فکرکنند که رهبرشان نیز به آن سوی سراپرده غش کرده است. در این بازارمکاره و قمر در عقرب که هر که بفکرخویش است و کوسه به فکرریش، خامنه ای هم تمام هم و غم اش را جمع کرده تا بلکه در بزنگاه سازش تاریخی با استکبار و پذیرش پیمانی که درنمایه اش صرفنظر از این یا آن بند، تن سپردن داوطلبانه به خلع سلاح هسته ای است، کلاه خود را جوری نگهدارد که باد نبرد و و بتواند تاکتیک فراربه جلو را هم چنان ادامه بدهد. مضحک تر از همه، سخنان محسس رضائی در صدا و سیماست که با فرصت طلبی و سبقت گرفتن از دیگران، خود را تاحدیک دلقک تمام عیار تنزل داده و وعده داده است که در صورت حمله نظامی آمریکا، در همان هفته اول ایران هزار اسیرگرفته و در ازاء چندمیلیارد برای هرکدام به درآمدهای نجومی دست و پا خواهد کرد (یک دریا ماست) که احتمالا کفه اش از معامله هسته ای شکست خورده سنگین ترخواهد بود!. در سفاهت وی همین بس که وی در طی فرماندهی اش بر سپاه در دوره جنگ ایران و عراق و ناکامی اش در جنگ، در نامه ای به خمینی خواهان اختصاص همه امکانات دولت و پشت جبهه و ساختن بمب هسته ای به عنوان شرایط پیروزی بر صدام شده بود؛ که خمینی البته با معیت رفسنجانی، با مشاهده این همه سفاهت، فورا دریافته بود که پیروزی در جنگ پیشکش، باید تا دیرنشده برای حفظ نظام به جنبد و شخصا جام زهر را سربکشد. حالا که باردیگر باید نظام جام زهرتازه به نوشد، و این بار توسط خامنه ای نزار، بازهم خوش خدمتی و رقص شتری او گل کرده است!.

اما در آنسوی سراپرده نیز معرکه داغی جریان دارد. در حالی که رویترو آسوشیدپرس و سی ان ان و روزنامه نیوریوک تایمز همه و همه از شانس توافق سخن می گویند، کاخ سفید پس از توسل به تاکتیک ترک مذاکرات و تشدیدفشار و چانه زنی، اعلام داشت که طرفین به یک سری توافقات واقعی دست یافته اند که بزعم سخن گوی کاخ سفید هیچگاه طرفین تا این اندازه به توافق نزدیک نبوده اند. از توافق ۹۷ درصدی و توافق و ۳ درصدباقی مانده سخن می رود ، گفته می شود چندمتر به فتح قله نمانده است. حتی متن توافق حاصل شده و قبل از اعلام رسمی به پایتخت ها ارسال شده است. کوهنوردان می دانند که چندمترسنگ نوردی آخرکار، آن هم رو به اوج قله تا چه حد دشوار و خطیر و نفس گیراست. اما مهم تر از همه داغ بودن معرکه رقابت در بین رقبا در این سو، حتی حادتر از آن سو است. چرا که اگر در اینجا فصل الخطابی وجود دارد، در آنسو از فصل الخطاب خبری نیست. مخالفان اوباما را شیفته دست یابی به یک قرارداد توافق به هرقیمت برای پوشاندن ضعف سیاسست خارجی و ماندگاری و ثبت خود به عنوان رئیس جمهورمدافع صلح و ضدجنگ است بدون آن که منافع ایالات متحده را پاس دارد. کاندیداهای حزب جمهوری برای تصرف کاخ سفید، بیش از ۱۵-۱۶کاندید، همگی به نحوعجیب و حتی احمقانه ای دسته جمعی ُکرمخالفت هسیتریک با توافق احتمالی را که به ادعای آن ها در اصل صورت گرفته است سرداده و گوی سبقت را در مخالفت خوانی از همدیگر می ربایند. یکی از آن ها وعده داده است که اگر به ریاست جمهوری برسد این توافق را لغو کرده و دستورحمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران را صادر خواهد کرد. رئیس کنگره تلویحا از نرفتن گنگره به زیرباراین قرارداد، که حالا دوماه مهلت برای بررسی آن را یافته است، سخن می گوید. حتی نگرانی به صفوف دموکرات ها از خانم کلینتون تا مشاوران قبلی اوباما سرایت کرده است.

و این در حالی است که طرفین مذاکره و کری به همراه چوب زیر بغل هایش با شکستن رکوردمذاکرات دیپلماتیک- یک نفس نزدیک بیست شبانه روز- که طولانی ترین مذاکرات چندین دهه گذشته و بزرگترین معاهده قرن خوانده می شود، مشغول هستند. هرچه که باشد، سوای اهداف دیگرشان، هم او و هم ظریف دلشان برای دست یابی به جایزه مشترک صلح نوبل، لک زده است!

با این همه در موردمذاکراتی پیچیده و آکنده از بی اعتمادی و تحت شرایط فشارهای سنگین مخالفان، همه چیز حتی گنجاندن یک کلمه و واژه می تواند در آخرین لحظات برای سندی که بقول کری نه برای چندین دهه واجداهمیت است اتفاق بیافتد و دردسترساز باشد. ولی یک چیز در قیاس با مذاکرات سال ۲۰۲ و ۲۰۳ که در آخرین لحظه ها شکست خورد، متفاوت است است. این بار دوطرف اصلی چانی زنی مستقیما دولت ایران و آمریکا هستند. بقیه دولت ها فی الواقع ول معطلند. چنان که نمایندگان آن ها یک پایشان در مأموریت ها و در کابینه های خود هست و یک پایشان در وین و در جلسه! همه می دانند که ارباب بزرگ، باید حرف آخر را بزند و پیمان را تصدیق کند. این درسی بود که اروپائی ها از تجربه مذاکرات گذشته که بدون حضورمستقیم آمریکا صورت گرفته بود- البته نه بدون تأییدضمنی آن- بدست آورده اند. بقیه در این مورد تاحدی سرکاری هستند و باصطلاح خودمان نخودی. آن ها به این نقش خود در مذاکرات تن داده اند. حتی فابیوس که قبل از بستن قراردادهای کلان چند ده میلیاردی با عربستان و امارات، دائما علیه توافق ضعیف ُکرکری می خواند و شرط و شروط می گذاشت، ظاهرا پس از امضاء این قراردادها، آرام گرفته و از امید به توافق سازنده سخن می گوید!

بالأخره دود سفید را شاهد خواهیم بود یا دودسیاه را؟ یا شاید هم دودخاکستری را؟! این دودخاکستری دیگر چه صیغه ای است؟!. واقعیت آن است که طرفین بویژه طرف غربی ها اجازه نخواهند داد که دست اوردهای توافق موقت و لوزان به این سادگی ها شکست بخورد و همه چیز به نقطه صفر برگردد. این دودخاکستری از امکان یک نوع توافق موقت تازه، در صورت نرسیدن به توافق جامع هسته ای، سخن می گوید. هم آری و هم نه، هم می توان ادعای موفقیت و پیروزی را داشت و لی نه پیروزی کامل را، و هم می توان از خوردن انگ شکست، لااقل شکست کامل، حذرکرد. سندی بدون امضاء که باید بازهم در فرصت های بعدی رویش کاربشود و جلوی شکست کامل را بگیرد وبتواند دست آوردها را حفظ می کند. در عین حال از تبدیل شدن آن به سند تاریخی ماندگار بکاهد که می تواند از نگرانی مخالفان نیرومندآن در داخل آمریکا و متحدین آن بکاهد.

در نوشته قبلی خود درکنار۹ دلیل عمده ای که برای وجودشانس بیشتر برای دست یابی به یک توافق اقامه کردم، تأکید شده بود که اما این دلایل به معنای قطعیت توافق نمی نیست، بلکه حکایت از شانس بیشتر آن دارد. چون در مذاکره ما با یک معادله ساده دومجهولی و دو طرفه مواجه نیستیم بلکه یک قطب سوم مخالف فعال و نیرومندی وجود دارد که پای اصلی اش هم در خودآمریکاست. چرا که بحران هسته ای به شدت با رقابت ها و جناح بندی های درونی آمریکا گره خورده است و تا اینجا آن ها توانسته اند حق نظردهی و مهلت دوماهه را برای خود دست و پا کنند. واقعیت دیگرآن است که در موردمسأله ای به عنوان یکی از مهمترین مسائل قرن، رئیس جمهورآمریکا بخصوص در نیمه دوم سال آخرریاستش برای امضاء و اجرای یک توافقنامه تاریخی، بخصوص که این توافق بتواند بر زمینه موفقیت حزب دموکرات بر رقیب سرسختنش را تقویت کند، سخت با مخالفت خوانی رقیب و سایررقبای منطقه ای و آن هائی که از دوقطبی شدن و دو قطبی ماندن اوضاع منطقه بین ایران و سایررقبا ذینع اند، مواجه است. در چنین شرایطی دولت اوباما نیاز به حمایت لااقل ضمنی طبقه سیاسی آمریکا برای انجام یک توافق تاریخی خواهد داشت و معلوم نیست که مانورها و نرمش های تاکیتکی او بتواند آن ها را راضی کند. چنان که دیدیم در آستانه توافق چندروزگذشته و در حالی که رقبا فضا را با خطریک معامله قریب الوقوع ضعیف برای اوباما تنک کردند که او ناگزیر شد طی یک مانور از طریق برگزاری کنفرانس ویدئوئی با هئیت آمریکائی، با کنارگذاشتن پیش نویسی که برای توافق روی میز گذاشته بود، بر آن شد که با افزایش فشاربر ایران و تهدید ترک میزمذاکره و مخالفت با یک توافق بد، که طرف ایرانی آن را دبه درآوردن و تغییراسب در مسیرحرکت نامید، که فضای منفی را قدری تعدیل کرده و از تعرض مخالفان بکاهد. یی تردید آن یک تعرض استراتژیک به توافقنامه نبود، چنان که پس از آن کری از پیشرفت های واقعی سخن به میان آورد و کاخ سفید از این که طرفین هیچ گاه تا این حد به توافق نزدیک نبوده اند. بهرحال نفس تشدیدمنازعات درونی آمریکا حول این مسأله می تواند خود چالشی برای این توافقنامه حتی پس از حصول آن باشد. و در این راستاست که گذرزمان در صورت به تعویق افتادن توافق به ضرر آن است. گو این که حتی اگر توسط دولت هم تصویب شود، تا تصویب کنگره و سنا با توجه به تشدیدفشارها نمی توان چالش های پیشاروی آن را نادیده گرفت.

درخاتمه و در شرایطی که همه به نحوی از دوران پساتوافق هسته ای و یا امید به آن سخن می رانند، نکته مهمی که در برابرمردم و کارگران وزحمتکشان ایران و دیگرجنبش های اجتماعی قرار دارد، ارزیابی واقعی از فرصت ها و تهدیدهائی است که در صورت دست یابی به توافق با آن مواجه خواهند شد. در فرصت بعدی نگاهی خواهیم داشت به این فرصت ها و تهدیدها.

۲۰۱۵-۰۷-۱۳ ۲۲-۰۴-۱۳۹۴

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.