ثریا چیت ساز : آن هائی که هرگز تکرار نمی شوند!

مادر فرخنده (صمدی) به بیکران ها پیوست و برای همیشه آرام گرفت. برگ برگ سال های زندگی مادر، انباشته از خاطرات و حمایت های بیدریغ مادری است که با حمایت از فرزندانش قدم به قدم با آن ها در مسیری مبارزه ای سخت و طاقت فرسا همراه می شود. ….
https://rahekargar1358.files.wordpress.com/2015/06/2015-06-26_47_madar-samadi.jpg

زندان، شکنجه، انفرادی ۹ ماهه و اعتصاب غذای یک ماهه را به جان می خرد ؛ از آرمان های فرزندانش دفاع می کند و در آخر، تن به تبعید می دهد. مادر فرخنده با ذهنی فعال و نقاد، مسائل سیاسی را دنبال می کرد. در تبعید ناخواسته به جستجوی نوه هایش، از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد. بزرگترین شادی مادر زمانی بود که نوه هایش را در دو کشور مختلف پیدا کرد. با این که محدودیت هائی برای این نزدیکی وجود داشت، ولی مادر با سرسختی تمام، جوانه های عشق را با صبوری و در در دو نقش؛ مادر و مادربزرگ، در دل نوه هایش کاشت و جوانه های عشق، انگیزه ای شد برای یک زندگی. سازماندهی زندگی خواهر و برادری که پس از شهادت مادرشان در دو کشور و در دو شرایط گرفتار آمده بودند.

مادر تاریخ یک فصل مبارزه بود. مثل هزاران مادری که همدوش فرزندانشان مبارزه کردند و مبارزه می کنند. همیشه، با زبانی شیرین و لهجه ای دل نشین از جزئیات بازجوئی ها و دوران زندانش تعریف می کرد که چه طور بازجوهایش را به تمسخر می کشید. مادر سواد نداشت تا خاطراتش و آنچه بر او گذشته بود و در سینه داشت را به رشته تحریر درآورد. ما هم که توان نوشتن و ضبط این خاطرات یک نسل مبارزه را داشتیم، دست روی دست گذاشتیم. افسوس، حالا دیگر خیلی دیر شده است.

مادرفرخنده، سمبل عشق، زندگی و محبت بود و این محبت و عشق را آنچنان به جوانان انتقال می داد، که آنها شیفتۀ او می شدند.

مادر فرخنده از نسل مادرانی بود که قساوت، بیرحمی و توحش جمهوری اسلامی را با پوست و گوشت خود لمس کردند و به ما آموختند که نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم.

غم از دست دادن چنین مادر فداکاری، غم همه ما هم هست. خود را در غم رفیق مان وحید صمدی و خواهرانش طاهره و نادره شریک می دانیم و به آنها تسلیت می گوئیم

جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴ برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.