هژیر پلاسچی: خاورمیانه، یک قدم به پیش

هرچند رای سیزده درصدی حزب دموکراتیک خلق‌ها شعف‌انگیز است اما هرگز نباید فراموش کرد که فاشیست‌های تورکِ حزب حرکت ملی توانسته‌اند شانزده درصد از آرای صندوق‌ها را به خود اختصاص دهند و هشتاد نماینده، یعنی درست به اندازه‌ی حزب دموکراتیک خلق‌ها، در مجلس داشته باشند. گسترش فقر و فلاکت در نتیجه‌ی سیاست‌های نولیبرالی دولت حزب عدالت و توسعه و رجب‌طیب اردوغان، تنها موجب رشد رادیکالیسمِ چپ نشده است، بلکه مانند همیشه جریان‌های فاشیستی را هم قدرتمند کرده است و این زنگ خطری برای چپ سرتاسر ترکیه است. ….

hdp-turkye-2015

رایی که حزب دموکراتیک خلق‌ها در انتخابات پارلمانی ترکیه از آنِ خود کرده است البته جای شعف دارد. در کشوری که همین چند سال پیش حزب جبهه‌ی خلق، که در انتخابات اخیر بعد از حزب عدالت و توسعه دوم شده است، در خیابان‌های شهرهای بزرگ برای [مخالفت با] اجرای حکم اعدام عبدالله اوجالان امضا جمع می‌کرد و کمپین خیابانی برگزار می‌کرد، حالا حزبی بیش از سیزده درصد آرا را به دست آورده است که معروف‌ترین چهره‌ی آن، صلاح‌الدین دمیرتاش هم با رهبر زندانی حزب کارگران کوردستان عکس یادگاری دارد و هم برادرش گریلای مسلح این تشکیلات در کوه است. حزبی که برای اولین بار چند کاندیدای همجنس‌گرا و ترنس را در کنار نیروهای چپ مذهبی رادیکال و بازماندگان جنبش چریکی کمونیستی در لیست انتخاباتی خود گنجانده است. بدون شک رای سیزده درصدی حزب دموکراتیک خلق‌ها و ورود آن به مجلس، و بیش از آن از اکثریت افتادن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، و نیز «خاورمیانه» قدمی به پیش است.

با این وجود این انتخابات وجوه دیگری هم دارد که نباید آنها را از یاد برد:

اول: پراکندگی آرای حزب دموکراتیک خلق‌ها کاملن آشکار می‌کند که این حزب در چه مناطقی متکی به یک سازماندهی مردمی رای آورده و در چه مناطقی به منطق «صندوق انتخابات» تسلیم شده است. در واقع این حزب در هر کجایی که تنها به تبلیغات انتخاباتی و معرفی کاندیداهای «خوب» بسنده کرده شکست خورده و در اغلب مناطق حزب چهارم و در برخی مناطق حزب سوم شده است. تنها کارکرد سازماندهی مردمی اما برای روزهای انتخابات نیست. حزب دموکراتیک خلق‌ها اگر می‌خواهد سیاستی را در جامعه‌ی ترکیه پیش ببرد، که می‌خواهد، باید به فکر سازماندهی در مناطقی می‌بود که به طور سنتی سازماندهی موجود از سنت حزب کارگران کوردستان موجب نمی‌شود که مردم به حزب دموکراتیک خلق‌ها رای بدهند، این کاری است که حزب دموکراتیک خلق‌ها یا نکرد یا نتوانست بکند. و ما البته باز هم در غوغای این شادیِ بر حق، به همان امر خطیر همیشگی بازگشته‌ییم: سازماندهی، سازماندهی، سازماندهی.

اگر حزب عدالت و توسعه با حمایت بانک‌ها، بخشی از سرمایه‌داری ملی، اتحادیه‌های صنفی کارفرمایان، شبکه‌های مذهبیِ وابسته به ساختار ثروت و نظایر آن هم‌چنان حزب اول انتخابات پارلمانی شد اما حزب جبهه‌ی خلق در بسیاری از مناطق تورک‌نشینِ ترکیه با اتکا به سازماندهی‌های محلی توانست حزب دوم شود، امکانی که بستر فعالیت در آن برای حزب دموکراتیک خلق‌ها به شدت موجود بود: دانشگاه‌ها، کافه‌های پاتوقِ محلی، خانه‌های فرهنگ محلات و نظایر آن امکاناتی بود که حزب دموکراتیک خلق‌ها آنها را جدی نگرفت یا نتوانست بگیرد. در برآیند نهایی حزب دموکراتیک خلق‌ها موفق نشد سیاست درستی را که در پیش گرفته بود به اجرا بگذارد و نشان بدهد حزب «خلق‌ها»ی ترکیه است و نه تنها حزب کوردها.

دوم: هرچند رای سیزده درصدی حزب دموکراتیک خلق‌ها شعف‌انگیز است اما هرگز نباید فراموش کرد که فاشیست‌های تورکِ حزب حرکت ملی توانسته‌اند شانزده درصد از آرای صندوق‌ها را به خود اختصاص دهند و هشتاد نماینده، یعنی درست به اندازه‌ی حزب دموکراتیک خلق‌ها، در مجلس داشته باشند. گسترش فقر و فلاکت در نتیجه‌ی سیاست‌های نولیبرالی دولت حزب عدالت و توسعه و رجب‌طیب اردوغان، تنها موجب رشد رادیکالیسمِ چپ نشده است، بلکه مانند همیشه جریان‌های فاشیستی را هم قدرتمند کرده است و این زنگ خطری برای چپ سرتاسر ترکیه است.

سوم: در هیاهوی شادی برای ورود حزب دموکراتیک خلق‌ها به مجلس و از اکثریت افتادن حزب عدالت و توسعه برخی نیروهای مشارکت‌جوی چپِ اعتدالی هم از راه رسیده‌اند و دست‌افشانی می‌کنند و «انتخابات انتخابات» راه انداخته‌اند. چنان که پیش از این در هنگام پیروزی سیریزا در یونان و رای بالای پودموس در اسپانیا هم چنین کردند. آنان دروغ می‌گویند، آنها از پیروزی نیروهای مردمی و چپ خوشحال نیستند، آنچه آنها را تا سر حدِ ارگاسم شاد می‌کند خود انتخابات است، صندوق انتخابات و هرچه از آن بیرون بیاید. آنها به سیاست مردمی کاری ندارند، آنها با سیاست مردمی دشمن‌اند. آنها عاشقان صندوقند، عاشقان برگه‌ی رای، عاشقان انگشت‌های جوهری و ای جان! و هرگز به روی خود هم نخواهند آورد که از دولتی پشتیبانی کرده‌اند و به آن رای داده‌اند و هنوز چماقدارهای مجازی آن مانده‌اند که سیریزا، پودموس و حزب دموکراتیک خلق‌ها علیه سیاست‌های اعمال شده از سوی برادران طبقاتی و سیاسی‌اش شکل گرفته‌اند و آنها اگر در ترکیه بودند و اگر حق رای داشتند لاجرم باید به همین حزب عدالت و توسعه رای می‌دادند.

اصلن تصادفی نیست که رییس‌جمهور محبوب و منتخب آنها بنیان‌گذار حزب اعتدال و توسعه است و لااقل دو وزیر (محمود واعظی و محمدرضا نعمت‌زاده) و یک معاون وزیر و سخنگوی دولت (محمدباقر نوبخت) از رهبری این حزب در کابینه حضور دارند و چه تشابه قریبی دارد حزب عدالت و توسعه با حزب اعتدال و توسعه.

————————————-
منبع: خوراک چپ
http://leftfeed.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.