واکنش ها به درگذشت مهرک گلکاریان، رزیدنت بیهوشی، در اتاق‌عمل بیمارستان قائم مشهد

درگذشت مهرک گلکاریان رزیدنت سال سوم بیهوشی در اتاق عمل بیمارستان قائم مشهد بر اثر ایست قلبی، انتقادها همکاران او به فشار و استرس وارده به پزشکان و وضعیت نامناسب بیمارستان های دولتی را در شبه های اجتماعی به دنبال داشته است. ….

ایران وایر:
به نوشته سایت صدای پزشکان  روز یک شنبه مهرک گلکاریان رزیدنت سال سوم بیهوشی در اتاق عمل بیمارستان قائم مشهد دچار ایست قلبی شد و به محض اطلاع تمام متخصصان و رزیدنت های قلب به سمت اتاق عمل دویدند اما احیا موثر نبود و “خانم دکتر قبل از اینکه فرصت کند چای ریخته شده را بنوشد در اثر آریتمی و ایست قلبی جان خود را از دست داد.”

سایت صدای پزشکان با اشاره به اینکه “سه سال قبل هم امیر کیخسروی دانشجوی ورودی ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در حال معاینه ی بیمار عفونی مبتلا به تب کریمه کنگو از به زمین خوردن بیمار جلوگیری می کند و خودش به این بیماری هولناک مبتلا می شود”، نوشته است که او در ۲۱ اردیبهشت ۹۱ دیده از جهان فروبست” و این بار “مهرک گلکاریان رزیدنت سال سوم بیهوشی در اتاق عمل دچار ایست قلبی شده است.

برخی صفحه های منتسب به پزشکان در فیس بوک از “فشار و استرس بیش از حد کاری” به عنوان دلیل درگذشت مهرک گلکاریان “در حین انجام وظیفه” عنوان کرده و تاکید کرده اند که “با توجه به حجم بالای مراجعین و بیماران نیازمند به بیمارستان قائم مشهد و نیاز به حضور مداوم خانم دکتر گلکاریان در اتاق عمل،وی فرصت استراحت و تجدیدقوا به اندازه کافی نداشته و همین باعث فشار قلبی شدید و ایست قلبی این پزشک جوان شده است.”

به گفته همکاران مهرک گلکاریان “با توجه به حساسیت و سختی کار پزشک بیهوشی در بیمارستان، این پزشکان فرصت کافی جهت استراحت پیدا نمی کنند و حتی تا۳۶ ساعت به طور مداوم در اتاق عمل بیمارستانها مشغول انجام خدمت هستند اما آنچه بیشتر سلامت پزشکان را تهدید میکند بیش از طول ساعات کاری استرس کشنده درمان است.”

مانا یاوری، یکی از همکاران مهرک گلکاریان و پزشک کشیک گروه CPR در هنگام درگذشت مهرک گلکاریان از او به عنوان “رزیدنت مهربون و زیبا” یاد کرده و ضمن انتشار توضیحی در صفحه فیس بوک خود درباره درگذشت این رزیدنت بیمارستان قائم مشهد نوشته است:”همه‌ی ما میدونستیم، مهرک مثل خیلی از رزیدنتا، چه فشار و استرسی رو تحمل کرد تا به این مرحله رسید.کشیک های ۴۸ ساعته و غیر استاندارد، سیل انبوه مریض هایی که اگرچه خودشون، مظلوم و بی پناهن ولی بی امان و بدون توقف، میان و میان و میان.بیمارستانهای دولتی و داستان همیشگی کمبود امکانات، اتاق های داغون و پر از سوسک و بوی بد دستشویی های کهنه، پرسنلی که همیشه خسته هستن و حوصله ندارن. محیطی که توش هیچ کس دلش برات نمیسوزه و هرگز نباید توقع احترام و حتی حقوق اولیه انسانی داشته باشی. حقی در حد انتظار آوردن یک لیوان چای در حین کشیک!”

همکار مهرک گلکاریان نوشته است: “همه ی اینها یک طرف و کانتکت همیشگی با مردمی که شرایط تو رو درک نمیکنن یک طرف! مردمی که هرگز باورشون نمیشه که یک رزیدنت، یک سوم کسی که بیمارستان رو تمیز میکنه، حقوق میگیره ! مردمی که هرگز باورشون نمیشه، یک رزیدنت، وقتی از بیمارستان به سمت خونه میره، گاهی انقدر گیج و خسته و خواب آلود هست که حتی با وجود صدای بلند موزیک، بازم ماشین جلویی رو نمی بینه و بهش می کوبه. رزیدنتی که شاید ماه ها باشه، حسرت یک تفریح ساده، یک کوهنوردی کوتاه، یک سالن تئاتر، یک کلاس موسیقی و حتی یک فروشگاه بدلیجات، به دلش مونده. رزیدنتی که حتی وقت نداره که تشکیل خانواده بده. حتی وقت نداره که گاهی به عشق فکر کنه، و اونایی هم که این جرات یا حماقت رو پیدا میکنن تا وارد زندگی مشترک بشن، تازه میشه شروع استرس ها و دغدغه های بیشتر براشون و خدا نکنه که این وسط، شریک زندگی هم اهل درک نباشه.”

مانا یاوری نوشته است: “طفلک رزیدنت، همیشه باید بشینه و کشیک بده و صداشم در نیاد و فقط منتظر باشه تا بزرگان قوم، دوباره یه خواب جدید براش ببینن. بشینه و نگاه کنه که کسایی که خودشون از هیچ کاری برای کسب قدرت و ثروت، دریغ نکردن، حالا شدن، دایه ی دلسوز تر از مادر و هی ایده میدن.اینها و خیلی بیشتر از اینها، در نهایت میتونه که آدم رو از پا دربیاره … میتونه کاری بکنه که در نهایت، خیلی آروم و بی صدا، تسلیم شی و تموم.”

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.