اطلاعیه سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان و کانون سوسیالیستهای کارگری به مناسبت اول می، روز جهانی کارگر

اعتصاب و اعتراضات هر روزۀ بیکاران و مزد بیگیران در گوشه و کنار افغانستان از جمله اعتراض پیشه وران در ولایت هرات و اخیراً تعطیلی شهر کابل در اثر اعتراض به سیاست مالیاتی دولت و افزایش سرسام آور آن، اولین امواج خشم و اعتراض کارگرى و نارضایتى آشکار در برابر “دولت وحدت ملى” و سیاست¬های ارتجاعی آن بود. ….

اطلاعیه سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان و کانون سوسیالیستهای کارگری به مناسبت اول می، روز جهانی کارگر

روز همبستگی جهانی طبقۀ کارگر گرامی باد!

سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان

اطلاعیه مشترک!

زنده باد اول ماه مه
نوید همبستگی بین المللی کارگران علیه نظام سرمایه داری

اول مه روزی تاریخی است که در آن افقی روشن بر مبارزه ما کارگران گشوده شد. امسال نیز در این روز، همبستگی طبقاتی خود بر علیه نظام استثمارگرانه سرمایه داری را در سراسرجهان به نمایش در می¬آوریم . بگذار در این روز با دست های پرتوان خود چرخ تولید را از کار بیاندازیم ، سنگفرش خیابانها را زیر پاهای خود به لرزه درآوریم و با سر دادن سرود انترناسیونال ، عزم خود در اتحاد طبقاتی بر علیه سرمایه داری را استوارتر کنیم!

اول مه ۲۰۱۵ فرا رسید. در سراسرجهان بحران اقتصادی سرمایه¬داری فروکش نکرده است وکماکان عوارض فاجعه بار آن بر شانه های ما سنگینی می¬کند. سرمایه داری توسط دولت ، قوانین ، مجالس و انواع ارگانهایش بحران ذاتی و ساختاری خود را جز با چنگ انداختن به ابتدایی ترین حقوق اجتماعی ما ، جنگ ، سازمان دادن انواع دستجات ارتجاعی و به عقب راندن ابتدایی ترین نیازهای انسانی، نمی تواند از سر باز کند. بحران سرمایه داری نه تنها با حمله به دستاوردهای تاریخی ما در کاهش خدمات اجتماعی همراه است ، به اروپا نگاه کنیم، در عین حال انسانها در آن قربانی رقابت های درونی سرمایه داری خواهند بود ، نمونه برجسته آن را در اکرائین در نقطه تلاقی رقابت های دولت ها و کارتل های سرمایه داری امریکا ، اروپا و روسیه، بر سر هژمونی موقعیت استراتژیکی منطقه ، نفت و گاز و خطوط ارتباطی و ناتو ملاحظه می کنیم. این رقابت ها بر سر بهره بردن از سهم بیشتر در ارزش اضافه تولید شده توسط ما کارگران است.

افزایش فن آوری استخراج نفت در امریکا وکاهش قیمت آن در بازار جهانی ، به موقعیت امریکا در بحران جهانی کمی بهبود بخشید و با موقعیت حاصل از آن بلافاصله به هژمونی سیاسی اش در جهان ترمیم بخشید. با وجود کاهش قیمت نفت در بازار جهانی تغییری چندانی در بحران اروپا(به جز انگلیس و تا حدودی آلمان) و چین حاصل نشد و روسیه در وضعیت بمراتب بدتری قرار گرفت. بحران کنونی که در تاریخ سرمایه داری بی سابقه بوده است از سیکل بحرانهای دوره ای گذشته و بحرانی ساختاری است. سرمایه داری از تمامی ظرفیت هایش استفاده کرده و بیکاری در آن نیز ساختاری شده است و تنها در اروپا رسما حدود ۱۲ درصد از افراد آماده به کار را تشکیل می دهد. بحران بدهی ها که از پنج سال گذشته حوزه واحد پولی ایرو را در برگرفته بود در بحران سیاسی یونان به انتخابات زود رس و سقوط دولت ترویکا (سه نهاد صندوق بین المللی پول ، بانک مرکزی اروپاواتحادیه اروپا)انجامید. در تقابل گرایشات سیاسی و توازن قوا یونان به چپ و علیه ریاضت اقتصادی چرخید. اما پروسه تقابل با ریاضت اقتصادی در یونان با وجود دولت چپ گرا هنوز باز است و بدون متحد شدن طبقه کارگر در یونان و دخالت سیاسی در جامعه ، ایجاد خلأ در این پروسه می¬تواند به عروج گرایشات راست افراطی و فاشیستی در یونان و نیز اروپا بیانجامد. تنها تلاش طبقه کارگر در یونان و همبستگی کارگرا ن اروپایی با آن می تواند سیاست های سرمایه داری اروپا و انواع گرایشات راست و فاشیستی را به عقب براند. سیاست های نژاد پرستانه با بحران حاضر و در نتیجه عملکرد دولت های سرمایه داری خود را در اشکال مختلف در اروپا به نمایش گذاشته است و منجمله زیر شعار “اروپایی های میهن پرست علیه اسلامی سازی غرب” به تحرک پرداخته اند. در پناه سیاست های ضد پناهنده گی اتحادیه اروپا در چند سال اخیر ، هزاران نفر از فراریان جنگ و نا امنی در کشورهای خاورمیانه و عربی، که همین دولت های اروپایی خود یک پای اصلی آن بوده اند ، در دریای مدیترانه غرق شده اند. دولت های اتحادیه اروپا ریاکارانه با توجیه سیاست های ضد انسانی خود ، مسبب قربانی شدن انسانها را در خارج از مرزهای خود و به تنها در یک مشت قاچاقچی خلاصه می کنند.

عملکرد دولت های امپریالیستی در کشورهای خاورمیانه و عربی با سرکوب جنبش های اعتراضی و تشدید رقابت های درونی، فضا را برای عروج گرایشات ارتجاعی فاشیستی و مذهبی امثال بوکوحرام ، النصر ، القاعده ،داعش ، حزب الله و حماس فراهم کرده و هستی انسانها را در معرض نابودی و تاخت¬وتاز قرار داده است. این نیروها با در اختیار داشتن امکانات مالی و نظامی و بسیج ارتجاعی و با حمایت دولت های سرمایه داری منطقه منجمله ایران ، ترکیه ، عربستان و اسرائیل در مقابل اعتراضات و جنبش های اعتراضی ضدسرمایه داری بیشترین ظرفیت ضد بشری خودرا بکار گرفته اند. درچنین فضایی استقامت کوبانی در مقابل داعش و ارتجاع منطقه زبان گویای جنبشی آزادیخواهانه بود که حمایت و همبستگی جهانی را بخود جلب کرد.

در ایران بحران اقتصادی یک بحران فراگیر است و شرایط عینی با بحران سیاسی در حاکمیت اسلامی و اعتراضات اجتماعی از پایین در هم تنیده است. توافق جناح های رژیم با روی کارآمدن دولت روحانی هم تاکنون نتوانسته بحران حکومتی را کاهش دهد. تلاش های سیاسی روحانی ـ ظریف در نشست های متمادی توافق با گروه ۵ به اضافه یک و نتیجتا در لوزان در واقع تمکین به امریکا و دولت های اروپایی در جهت رفع تحریمهای اقتصادی بوده است. در کنار تحریمها اکنون کاهش قیمت نفت در بازار جهانی برای ایران ، بدون ذخایر ارزی و در حالی که بیشترین در آمدش از فروش نفت به بازار جهانی است ، چیزی جز تعمیق بحران اقتصادی نخواهد بود. در کنار تامین دائمی بودجه گروههای ارتجاعی در منطقه از سوی رژیم و دزدی و اختلاس و فسادمالی آشکار و پنهان در دستگاه حاکمیت، اکنون طرح های مالیاتی ، قطع یارانه ها و تغییرات در سیستم بانکی در جهت ترمیم اقتصادی در دستور کار رژیم قرار گرفته است. در چنین وضعیتی فقر و فلاکت وتیره روزی بر زندگی اکثریت جامعه سایه افکنده است. میلیونها بیکار در ایران فاقد کمترین امنیت زیستی هستند و درآمد کارگران شاغل و سایر مزدبگیران قادر به تأمین ابتدایی ترین نیازهای آنها نیست و دستمزد آنان حداقل تا یک چهارم زیر خط فقر قرار دارد. اعتراضات اجتماعی سرکوب و فعالین این حرکت ها دستگیر و زندانی می¬شوند. در کنار افزایش بی سابقه رواج فحشا ، اعتیاد ، کارتن خوابان و غیره میزان اعدامها طی یکسال گذشته رو به افزایش بوده است. در چنان شرایطی هراس رژیم اسلامی در ایران و حامیان امپریالیستی اش قبل از هر چیز از بروز جنبش اعتراضی است که در صورت سازمان یافتن می¬تواند روند سرمایه در ایران را مختل کند. اعتراضات کارگری به وضعیت معیشتی شان بطرز بی سابقه ای افزایش یافته و اکنون معلمان و پرستاران نیز به صف آنها پیوسته اند. آنچه می تواند سد استبداد و سرکوب را در هم شکند، تشکل و هماهنگی بین بخش های مختلف جنبش های اعتراضی و سازمان دادن به حرکتی واحد و سراسری است و روزکارگر امسال می تواند نوید آغاز چنین چشم اندازی باشد. روز کارگر امسال هر جا که هستیم صدای متحد خود را برای افزایش دستمزدها و حق معیشت، در آزادی تشکل های محیط کار، در آزادی کارگران و معلمان و دیگر فعالین اجتماعی دربند رساتر کنیم.

در افغانستان هفت ماه پس از مهندسی “دولت وحدت ملی” و با وجود تقسیم قدرت میان دو جناح رقیب که طی آن اشرف غنی احمدزی به عنوان رئیس جمهور و عبدالله عبدالله در هیئت “نخست وزیر” به مسند قدرت کشیده شدند، هنوز کوچکترین ثبات سیاسی حاصل نشده است. جنگ قدرت بر بنیاد تعلق اتنیکی و تباری از یکجانب و ناتوانی سران حاکمیت کنونى در شکل دادن به ساختارهای سیاسی از جمله تعیین کابینه از جانب دیگر، بى ثباتى هاى عظیم اقتصادی و سیاسی حاکم در جامعه بخصوص در میان زحمتکشان و طبقۀ کارگر افغانستان را تشدید کرده است. این بی ثباتی سیاسی و اقتصادی مزید بر علت شده و عرصۀ زنده¬گى اکثریت قریب به اتفاق جامعه را بیشتر از قبل تنگ و تار ساخته است. خلاء سیاسى، تعارض و تقابل و عجز و ناتوانی حاکمیت کنونی و حامیان جهانی شان سبب گردیده تا جنگ و ناامنی نه تنها تشدید شود بلکه آتش آن در ابعاد وسیعتر گسترش پیدا کند. طبقۀ کارگر و اقشار زحمتکش دیگر جزء اولین قربانیان بربریت جاری اند. مضاف بر آن با قدر قدرت شدن هرچه بیشتر نیروهای ارتجاعی ارعاب و تحمیق در اشکال متنوعی افزایش یافته است. بیکاری، فقر و عدم تامین اجتماعى مردم، بخصوص نسل جوان، و فساد و ارتشاء و سرانجام یأس و سر خورده¬گی همه آن عواملی اند که زمینه های اضمحلال و فروپاشی اجتماعی و تداوم حاکمیت ارتجاعی و سلطۀ بلا منازع آن را ضمانت می نماید.

دولت ارتجاعى به رهبری غنى و عبدالله که خود محصول دخالت مستقیم امپریالیسم امریکا در افغانستان است، کوچکترین توجهى به وضعیت کار و کارگر ندارد. هم اکنون نیز معاشات ماهانۀ کارمندان دولت از منابع خارجی تمویل میگردد. بیکارى سیر صعودى اش را مى پیماید. با گذشت هر روز و به دلیل فقر گسترده و نبود زمینۀ کار و امرار معاش میلیونها انسان به کام نابودی و نیستی فرو می روند. اما در مقابل به دلیل غارت، چپاول و سلطه و اقتدار سیاسی، بر ثروت نجومی یک قشر قلیلی از زورمندان و چپاولگران مفتخوار افزوده میشود. بورژوازى نوپاى افغانستان که در وجود ارتجاع قومی و مذهبی در قدرت سیاسى نماینده¬گی می¬شود، طبقۀ کارگر و تمام مزدبگیران و اقشار زحمتکش جامعه از زن و مرد را زیر فشار و ستم مضاعف نگهداشته است که پیامد جدی آن ایجاد شکاف و فاصلۀ گسترده و عمیق طبقاتی در گسترۀ جامعه می باشد.

اعتصاب و اعتراضات هر روزۀ بیکاران و مزد بیگیران در گوشه و کنار افغانستان از جمله اعتراض پیشه وران در ولایت هرات و اخیراً تعطیلی شهر کابل در اثر اعتراض به سیاست مالیاتی دولت و افزایش سرسام آور آن، اولین امواج خشم و اعتراض کارگرى و نارضایتى آشکار در برابر “دولت وحدت ملى” و سیاست¬های ارتجاعی آن بود. در عین حال تداوم وضعیت کنونی فرار هر روزۀ نیروی جوان را در پی دارد که برای تأمین زنده¬گی بهتر و امرار معاش ناگزیر راهی بازار کار کشورهای همجوار و حوزۀ خلیج می شوند و در شرایط برده¬وار و غیر انسانى از جمله در ایران و پاکستان تن به شاق ترین کارها و مزد ناچیز میدهند. این در حالی است که این کارگران نه تنها از هیچگونه حق شهروندی برخوردار نیستند بلکه مورد بیشترین آزار و اذیت و تحقیر نژاد پرستانه و فاشیستی نیز قرار میگیرند. جا دارد تا به مناسبت این روز تاریخى یکبار دیگر اعلام بداریم که بدون آگاه¬سازى کارگران و زحمتکشان در افغانستان و بدون تشکل سیاسى و سازمانیابی کارگران و مهمتر از آن بدون شناخت درست و اساسى از دشمن طبقاتى کارگران این وضیعت همچنان ادامه خواهد یافت. صف مستقل و رزمندۀ کارگران در افغانستان بدون درک و خود آگاهى از علل محکومیت شان در نظام موجود و مناسبات کاپیتالیستی میسر نیست. بدون پرچم سوسیالیستى و تعرض کارگرى در افغانستان، زحمتکشان افغانستان پیوسته قربانى حاکمیت ارتجاع و سرمایه خواهند بود.

روز کارگر امسال در سراسرجهان می بایست روز عزم ضد سرمایه داری در ایجاد برداشتن موانع فرا طبقاتی منجمله مذهب و نژاد و ملیت و انسجام بخشیدن به اتحاد طبقاتی کارگران باشد. دولت های سرمایه داری با استفاده از تفاوت های کاذب و غیرطبقاتی در میان کارگران و دامن زدن به آنها بیشترین جنگ های فرقه ای مذهبی ، ناسیونالیستی و نژاد پرستی را در قرن بیست و یکم براه انداخته اند. با ظهور بحران اقتصادی و سیاسی حاضر در جهان ، ایدئولوژی” پایان تاریخ و پایان مبارزه طبقاتی” برای سرمایه داری بسر آمده است. شرایط عینی اجتماعی در جهان بار دیگر خاطرنشان می¬سازد که ادامه حاکمیت نظام گندیده سرمایه داری تنها بر پایه بربریت غیر انسانی میسر است. سوسیالیسم نوید زندگی اجتماعی انسانهادر قرن بیست و یک تنها بر پایه اتحاد طبقاتی کارگران ودر مسیر مبارزه طبقاتی مقدور و می تواند ساخته شود. روز کارگر امسال در هر جا که هستیم با توجه به ویژه گی های آنجا این امر را می بایست تقویت کنیم چرا که، روز اول ماه مه وهمبستگی بین المللی کارگران در چنین مسیری به تاریخ تحولات بشری گره خورده است.
آنچه ما را در مبارزه بر علیه سرمایه داری جهانی قوی ترمی کند اتحاد طبقاتی بین المللی است!

سازمان سوسیالیست های کارگری ـ افغانستان
کانون سوسیالیست های کارگری
۲۷ آپریل ۲۰۱۵

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.