کاوه آهنگر: چگونگی حمایت از کارگران

سمبل های مقاومت و اعتراض کارگران باید از درون خودشان باشد (مثلاً بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی و ابراهیم مددی و …) و نه از میان کمونیستها و روشنفکران و حامیان آنها. از این روست که ضمن حمایت از کارگران باید استقلال و خواسته های آنها را به عنوان اصول اساسی مبارزه شان در نظر گرفت. ….

چگونگی حمایت از کارگران

نویسنده: کاوه آهنگر

“ما کارگران ایران خودرو به دلیل پائین بودن دستمزد که خانواده ما را دچار آسیب کرده به سختی و با مشکلات فراوان ، اعتصاب غذا ترتیب داده ایم . از ما و خانواده خود حمایت کنید و همراه ما باشید . ۱۷/۱۰/۹۳″

پشتیبانی از کارگران و اعتصاباتشان اولین وظیفه ی کمونیست هاست؛ اما باید به این مطلب هم توجه داشت که این پشتیبانی نباید شکلی از تقلید عینی به خود بگیرد. نوع این پشتیبانی می تواند بسته به نیروها، امکانات و موقعیتی که در آن به سر می بریم متفاوت باشد. بدیهی است که اعتصاب غذای من در خانه خودم یا حتی در محل کارم (به همراه همکارانم) نمی تواند در جریان و موفقیت و خواسته ی کارگران اثری بگذارد؛ اما با مطرح کردن این قضیه در محل کار و بین دوستانم شاید بتوانم صدای اعتراضشان و تدارک برای اعتراض مان را به گوش دیگران برسانم.

چند روز پیش کارگران پارس خودرو و امروز کارگران ایران خودرو تصمیم به اعتصاب غذا گرفتند. باید هشیار بود که ما می توانیم نه از طریق اعتصاب غذا بلکه با برجسته کردن این کار در محافل خودمان و پرداختن بدان و نقد و بررسی اش، حمایت خود را اعلام کنیم. اگر جلوی مجلس کارگران اجتماع می کنند: حمایت ما نه صرفاً با حضور در آنجا و بیشتر کردن جمعیت بلکه با پرداختن به اصول سازمانی و استفاده کردن از این فضاست.

کارگران به عنوان مهمترین و اصلی ترین هسته ی تمام مبارزات تاریخی باید به عنوان ارتش اصلی کمونیست ها مورد استفاده قرار گیرند اما در این بین باید توجه داشت که موج حرکت آنها باید به سمت ساحل سرمایه داری حرکت کند و نه صخره های آن! این جهت دهی و سازمان دهی بر عهده ی کمونیست هاست که باید گوش به زنگ و در کنار کارگران مسیر درست را به آنها بشناسانند. حضور در بین کارگران، ارتباط دائمی با ایشان و حمایتهای مالی و معنوی از آنها وظیفه ی کمونیستهایی است که نه به قصد ورود به دانشگاه و نه به قصد هویت نمایی و نه به قصد ژورنالیسم و کاسبی دارند، بلکه قصدشان سرنگونی نظام سرمایه و دیکتاتوری پرولتاریاست.

سمبل های مقاومت و اعتراض کارگران باید از درون خودشان باشد (مثلاً بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی و ابراهیم مددی و …) و نه از میان کمونیستها و روشنفکران و حامیان آنها. از این روست که ضمن حمایت از کارگران باید استقلال و خواسته های آنها را به عنوان اصول اساسی مبارزه شان در نظر گرفت. نیازی نیست که نگران این باشیم که با تمدید قراردادها یا افزایش حقوق آنها دست از مبارزات و اعتراضهایشان می کشند؛ تناقض های موجود در نظام سرمایه و دائمی بودن شرایط استثمار کارگران این اعتراض را دائمی تا سقوط این نظام کثیف خواهد کرد.

حضور در بین کارگران را نباید با ابزار طبقه متوسط مهیا کرد؛ با رویاپروری و تنبلی و توجیه نمی توان کوچکترین حرکتی حتی در همین طبقه میانی ایجاد کرد. برای ارتباط با کارگر باید با زبان او در محیط او و با استفاده از ابزار او سخن گفت نه با روزنامه و مجله و سایت! تمام این ابزار و این حرف به درد طبقه متوسطه هم نی خورد: چرا که او ترجیح می دهد تلویزیون “من و تو”، “بی.بی.سی” و “صدای آمریکا” را ببیند. اینجاست که حرف لوگزامبورگ معنی پیدا می کند: “آنها که در انتظار انقلابند، بگذار منتظر بمانند!”

کمونیستها وظیفه دارند به میان کارگران بروند، خواسته هایشان را بدانند، برایشان جزوه و کتاب و متن در اندازه ای که دانششان برای مبارزه و اعتراض را بیشتر کند و آنها را از وضعیت نکبت باری که در آن به سر می برند آگاه کنند و سپس جهت مبارزه راستین را بر همان جهت بگذارند نه آنکه با دلخوش کردن به طبقه متوسط و هویت نمایی و جاه طلبی بخواهند درصدد محو عینیت طبقه کارگر و مبارزات کارگری برآیند. با ارعاب و تهدید و مسخره کردن دیگرانی که کارگری می کنند یا از ایشان حمایت می کنند چیزی بدست نمی آید مگر شکاف بیشتر و استثمار بیشتر.

——————————————-
منبع: طبقه دات کام
https://tabaqe.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.