سلسله گفتگوهای گزارشگران با فعالین کارگری: گفتگو با صدیق اسماعیلی – تشکل سراسری کارگران, ضرورتی عینی یا اقدامی زودرس!

ایجاد تشکل سراسری کارگران امروز همان گره ذهنی فعالین کارگری است که این گفتگوها تلاش دارد در حد توان سایه روشن های آنرا شفافیت دهد و چرائی اختلافات نظری در میان این طیف آگاه و دلسوز را دریابد. امید که برآمد این گفتگو ها, سازنده و مفید برای کارگران کشورمان واقع شود. ….

گسترش ارتباط فعالین و پیشروان کارگری بخش های مختلف جنبش کارگری با یکدیگر، بطوریکه بتوانند مبارزات کارگران را در محدوده های هرچه وسیعتری به هم مربوط سازند، هم پیش درآمد ایجاد تشکل های نیرومند کارگری است و هم راه را برای سراسری شدن این مبارزات هموارتر می سازد. آغاز چنین روندی، تحولی در جنبش کارگری ایران محسوب می شود و شبکه مرتبط پیشروان و فعالین کارگری است که زمینه ساز چنین تحولی خواهند بود. دامن زدن به مباحثی که به همدلی و همنظری عملی تشکل‌ها و فعالین کارگری حول تلاش برای ایجاد تشکلات تودەای و مستقل کارگری، متحد کردن مبارزات، طرح مطالبات مشترک و سراسری منجر شود، از ملزومات همین تحول است.

…………….

گفتگوهای گزارشگران با فعالین کارگری

گزارشگران: ,هوا بس ناجوانمردانه, برای کارگران و زحمتکشان کشورمان سرد است,. سرمایه و سرمایه دار همچنان که تا کنون  بر سفره حقیر آنان میتازند و آن سفره تهی تر از هر زمان دیگر است. بر طبق امار و گزارشات منتشر شده اکثریت کارگران ایران زیر خط فقر چند برابری بسر میبرند و اهرم های دفاعی آنان که همانا تشکل و همبستگی است کفاف مقابله با دوران خاکستری کنونی را نمیدهد. از عدالت و برابری خبری نیست و هر آنچه هست از بیداد اجتماعی و ستم سرمایه بر تولیدکنندگان سرمایه و سپاه رنج و زحمت سخن میگوید. چگونگی مبارزه برای دستیابی به حق و نان و برون رفت از شرایط تحمل ناپذیر کنونی دغدغه فکری کارگران و پیشروان آنهاست. شکی نیست که ,چاره رنجبران وحدت و تشکیلات, است. شکی نیست که همبستگی همواره راهگشای معماهائ سیاسی و اجتماعی است که ظاهرا لاعلاج مینمایند. این سوال اما که آیا زمان مناسب برای اقدام عملی و ایجاد تشکل سراسری کارگران فرا رسیده است همچنان پابرجاست. ایجاد تشکل سراسری کارگران امروز همان گره ذهنی فعالین کارگری است که این گفتگوها تلاش دارد در حد توان سایه روشن های آنرا شفافیت دهد و چرائی اختلافات نظری در میان این طیف آگاه و دلسوز را دریابد. امید که برآمد این گفتگو ها, سازنده و مفید برای کارگران کشورمان واقع شود.

با صدیق اسماعیلی فعال کارگری گفتگو می کنیم.

گزارشگران:
صدیق گرامی ممنون از شما که به گزارشگران پاسخ مثبت دادید

صدیق اسماعیلی:
من هم از شما تشکر می‌کنم که این فرصت را بوجود آوردید.

گزارشگران:
جنبش کارگری ایران در چه مرحله ای است؟ مطالبات عمومی تشکلهای موجود کدامند؟ چنانچه این جنبش را با یک دهه قبل مقایسه کنیم کدام ویژگی ها را میتوان به این جنبش در حال حاضر نسبت داد؟

صدیق اسماعیلی:
جنبش طبقه کارگر در ایران زیر تیغ سرنیزه، خفقان و بگیر و ببندهای همیشگی رژیم اسلامی قرار دارد و به این دلیل نتوانسته تمام ظرفیت های طبقاتی خود را در کشمکش و جدال با طبقه سرمایه‌دار و محافظین تا دندان مسلحش نشان دهد. اما با این وصف ما همیشه شاهد مبارزات، اعتراضات و اعتصابات کارگری هستیم که بعضا به خاطر افزایش دستمزد و بعضا به خاطر پرداخت دستمزدهای معوقه بوده است. خواست آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی، دفاع از حقوق زنان و کودکان و خواست‌های سیاسی و صنفی دیگر همیشه سرلوحه مطالبات تشکل‌های فی‌الحال موجود کارگری و فعالین کارگری بوده است. اما دو خواست مهم و اساسی که بر پرچم اصلی مطالبات کارگران ایران حک شده، خواست آزادی اعتصاب و ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری است. به همین دلیل بورژوازی ایران از قدرت تشکل‌یابی طبقه کارگر و اعتصابات کارگری به رهبری کارگران پیشرو و سوسیالیست‌ها، همیشه وحشت داشته و در رویارویی با این پدیده همواره به انحاء گوناگون، ایستادگی و مقاومت کرده است.

بدیهی است که حکومت اسلامی سرمایه در یک کشمکش جدی سیاسی – اقتصادی به سر می برد و بحران اقتصادی ابعاد ویرانگرش را بیش از پیش نمایان ساخته است. از طرفی دیگر کارگران در جریان مبارزات رو به رشد خود در مقایسه با گذشته در ابعاد وسیعتری اعتراض و مبارزه می‌کنند. اعتراضات و مبارزات کارگری در این سالها و دخالت و رودر روئی نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم با کارگران در جریان این مبارزات، جنبش کارگری ایران را در راه رسیدن به خواست‌ها و مطالبات خویش جسورتر کرده است. شرایط عینی ناشی از پیامدهای ویرانگر بحران اقتصادی و سطح توقع بالای کارگرانی که یک آن از مبارزه برای حقوق خود در مقابل سرمایه داران و رژیمی که هیچوقت مشروعیتش را نپذیرفتند، کوتاه نیامده اند، ناگزیر کارگران و اقشار تهیدست جامعه را به سوی عمل رادیکال و انقلابی سوق خواهد داد. اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگران در این دوره و بویژه پس از روی کار آمدن دولت روحانی، دارای ویژگیهای قابل توجهی هستند:

اول اینکه؛ این حرکات اعتراضی در شرایطی صورت می گیرند که از یک طرف دولت روحانی با وعده و وعید می کوشد برای دورەای کارگران را در حالت انتظار نگه دارد و از طرف دیگر همزمان با تسلیم در برابر دولت های غربی، فشار سرکوب را در داخل کشور بویژه علیه فعالین کارگری تشدید کند. اعتراض های کارگری این دوره در همین حد خود هم نشان می دهد که کارگران نه فریب وعده و وعید می خورند و نه از قدرت نمایی رژیم مرعوب می شوند.
دوم اینکه؛ این اعتراضات نسبت به حرکت ها و اعتراض های کارگری دو سه سال گذشته در محتوای خود یک گام به جلو هستند. خواست افزایش دستمزد به عنوان مطالبه کلیدی اقتصادی طبقه کارگر در بیشتر این اعتصاب ها و اعتراض ها مطرح شده و سیمای تعرضی تری در مقایسه با گذشته به مبارزات کارگران داده است.
و سوم اینکه؛ گسترش این اعتراضات نقش تعیین کنندەای در زنده نگه داشتن و تقویت فضای مبارزاتی و باز کردن فضای سیاسی در جامعه دارد به این دلیل ساده که اولا مانع از مسلط شدن فضای ارعاب مورد نظر رژیم بر کل جامعه خواهد شد و ثانیا اعتراضات گسترده کارگران آن هم در شرایطی که استبداد بی پرده در حال دریدن معترضین و مخالفین است، این مساله مهم و کلیدی را یادآوری می‌کند که کارگران برای رسیدن به خواست و مطالبات واقعی خود به تشکل‌های خودساخته و مستقل خود نیازمندند.

گزارشگران:
اخیرا نشست هائی برای بررسی و چگونگی ایجاد تشکل سراسری برگزار شده است. آیا موقعیت جنبش کارگری در حال حاضر را مناسب این اقدام میدانید؟

صدیق اسماعیلی:
پر واضح است که تشکل سراسری کارگری حاصل مبارزات کارگران در محیط کار و زندگی است. در دل و در پروسه چنین مبارزەای ضرورت زدن تشکل سراسری کارگری متولد می‌شود. به طور کلی فعالین کارگری اصیل، سوسیالیست و دارای بصیرت سیاسی نیرومند با استفاده از تجارب کمیته هماهنگی، کمیته پیگیری، اتحادیه آزاد، شورای همکاری تشکل‌ها و فعالین کارگری و … می توانند یک تشکل متعلق به فعالین و پیشروان کارگری بسازند. و موقعیت فعلی جنبش کارگری، این اقدام را می‌طلبد. تردیدی نیست که همکاری بین فعالین کارگری و تشکل‌های موجود کارگری که مستقل از دخالت دولت و کارفرمایان خصوصی، فعالیت های مؤثری را پیش می برند، گامی به جلو و در جهت تقویت جنبش کارگری است. این همکاری ها اگر شکل بگیرد به هر میزانی هم که باشد مفید است و باید از آن استقبال کرد. حتی لازم است تلاش کرد که این نوع همکاری ها نهادینه شوند، یعنی این همکاری ها نهایتا منجر به ایجاد یک شورا، نهاد یا کمیته هماهنگ کننده بین این تشکل ها بشود و نهاد هماهنگ کننده این تشکل ها عملا مانند سخنگوی بخش پیشرو جنبش کارگری عمل کند.

نشست اخیر عده‌ایی معدود از فعالین کارگری در سقز اما این هدف را تعقیب نمی‌کند. این نشست حتی نشست بین فعالین کارگری و تشکل‌های فعالین کارگری هم نیست. حال با فرض اینکه عده‌ایی از فعالین کارگری طی نشستی دور هم جمع شده‌اند و دورنمای آن‌ها ایجاد یک تشکل سراسری کارگری و یا به قول خودشان “یک ظرف بزرگتر” است. اولین سوال از نشست این است که “تشکل سراسری کارگری” یعنی چه؟ “تشکل سراسری کارگری” چگونه و توسط چه کسانی درست می‌شود و نقش این تشکل چیست؟ اصولا “تشکل سراسری کارگری” چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ و مهمتر از همه، نقش فعلی سازمان دهندگان این نشست، در تشکل‌های فی‌الحال موجود چگونه است؟!
باز هم فرض بر اینکه شرکت کنندگان در این نشست، هر کدام نماینده یک تشکل هستند، که نیستند، آیا نهادینه شدن همکاری بین دو تشکل، به معنای ایجاد تشکل سراسری کارگری است؟! نه نیست.  به این دلیل ساده که؛ ایجاد تشکل‌ سراسری کارگری از مسیر دخالت در مبارزات جاری و ایجاد تشکل های محیط کار در رشته های مختلف تولیدی و به هم مرتبط کردن این تشکل ها در مقیاس سراسری می گذرد نه با نهادینه کردن نشست بین عده‌ایی معدود از فعالین کارگری. اقدامی که تشکلهای کارگری و فعالین آن را دورزدە و تنها در سطح تجمع تعداد محدود، آن هم تنها در ظرفیت فردی و بدون ارتباط سازمانی با مجموعە تشکل‌های فی‌الحال موجود انجام گیرد، مطلقا نمی تواند گامی روبە جلو و کارساز باشد.

گزارشگران:
به هر حال ایجاد تشکلهای سراسری گامی به پیش است چه برای کارگران یا سایر اقشار اجتماعی و نمونه های آنرا در کشورهای پیشرفته بلحاظ دمکراتیک نیز میتوان بوفور یافت. پیش درآمدهای چنین تشکلی را در ایران و برای کارگران چه میدانید؟

صدیق اسماعیلی:
ابتدا اشاره کنم که پیروزی طبقه کارگر در نبرد و جدال طبقاتی سرنوشت سازی که بی وقفه در جریان است به نیروی آگاهی و تشکل این طبقه امکان پذیر است. در سنت رویارویی‌های کارگران و سرمایه‌داران در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری، کارگران به طور طبیعی در سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری متشکل شده‌اند. در کشورهای پیشرفته که دیکتاتوری سرمایه به صورت عیان آن – نظیر ایران- اعمال نمی‌شود تشکل‌های سیا ساخته هست و تشکل‌های کارگر ساخته هم وجود دارد. اما تشکل های اجتماعا موثر کارگر ساخته هم به دام رفرمیسم افتاده‌اند. ما باید از تجارب عظیم طبقه جهانی کارگر بیاموزیم. پیش درآمد تشکل اصیل کارگری، وارد شدن کارگران صنایع بزرگ در یک کازار سراسری ضد سرمایه داری و معطوف به سوسیالیسم علیه سرمایه داران و رژیم است. تشکل کارگری یک سازمان ایدئولوژیک نیست، بلکه تشکیلاتی است که بر اساس منافع مشترک توده کارگر شکل گرفته باشد. برای ورود به چنین تشکیلاتی، شرط اول و اساسی این است که وجود این منافع مشترک به رسمیت شناخته شود. تشکل کارگری بایستی با گشودن درهای خود بر روی توده کارگر و فعالین کارگری که اهداف مشترک طبقاتی می‌تواند آن‌ها را گرد هم آورد، با راه‌های تفرقه اندازی طبقه سرمایه‌دار مقابله کند. وظیفه فعالین کارگری در این باره این است که راه ایجاد این تشکل‌ها را هموار کنند. نکته دیگر اینکه؛ مبارزه‌ی سیاسی و طبقاتی طبقه کارگر، مجموعه‌ای از اقدامات منفرد و منزوی و نامربوط به همدیگر نیستند، بلکه این مبارزه پروسه‌ای به هم پیوسته است. طبقه کارگر برای بهبود شرایط کار و زندگی‌اش به طور طبیعی مبارزه می‌کند و در نتیجه این مبارزه، دست‌اوردها و تجاربی را کسب می‌کند، افق پیشارویش بازتر می‌شود و جایگاه خود را به عنوان یک طبقه در می‌یابد و کماکان مبارزه خود را تا لغو مالکیت خصوصی پیش می‌برد. در خلال این پروسه ممکن است شکست‌ها و عقب نشینی‌هایی پیش بیاید، توقف‌گاه‌های کوتاه مدتی تحمیل شود، اما جهت اصلی حرکت تغییر نخواهد کرد و نباید تغییر کند. به این اعتبار اگر ایجاد تشکل سراسری کارگری بیان آرزوها و خواب و خیال‌های ما نیست، بلکه امکان و ابزاری طبقاتی برای طرح و اقدامات و مطالباتی است که مبنای واقعی و عملی دارند به همان اندازه که مبارزه کارگران واقع بینانه و عملی است، ابزار طبقاتی آن‌ها نیز باید به همان اندازه به دور از خیال پردازی و عملی باشد و بتواند بستری برای تقویت مبارزات جنبش طبقه کارگر واقع شود. در نتیجه این اراده یک جمع معین نیست که امکان ایجاد یک تشکل توده‌ای را به وجود می‌آورد.

گزارشگران:
نهادهای ضدکارگری در میان کارگران قطعا به اقدام برای ایجاد تشکل سراسری واکنش نشان خواهند داد. بنظر شما چه موانعی در مقابل تشکلیابی کارگران در این قامت ایجاد خواهد شد؟

صدیق اسماعیلی:
نهاد های ضد کارگری سالهاست است برای رخنه و نفوذ در جنبش کارگری فعالند. اکنون که جمهوری اسلامی در یک تند پیچ سیاسی و حکومتی قرار گرفته، به طور قطع این فعالیت ها گسترده تر هم شده است. در چنین شرایطی وارد شدن به میدان نبرد های فرسوده کننده می تواند خطر بزرگی باشد. پیچیدگی های سیاست در ایران، بحران روابط بین المللی جمهوری اسلامی، تلاش قدرت های بزرگ برای دخالت در تحولات ایران و منطقه، حضور اپوزیسیون دست راستی که از این مداخلات سود می‌برند، همگی هشیاری و حساسیت بیشتر کارگران را برای حفظ استقلال طبقاتی جنبش طبقه کارگر چه در رابطه با رژیم سرکوبگر جمهورى اسلامى و چه از دیگر دولت های جهان ایجاب می کند. نکته مهم دیگر اینکه؛ جناح روحانی به کرات نشان داده (از جمله در کنفرانس داووس و مذاکرات هسته ای) که نماینده باند قدرتمندی است که میخواهند سازش کنند و با به حراج گذاشتن نفت و گاز ایران سرمایه های کلان و تکنولوژی پیشرفته را جلب کنند. در مقابل این سیاست موانع زیادی وجود دارد (نظیر مقاومت دارندگان اقتصاد مافیایی داخل و وضع خود سرمایه داران غرب و شرق). با این پروژه نوعی تشکل غیر سیاسی و کاملا صنفی اما مستقل می تواند برای سرمایه داران بزرگ مطلوب باشد. یک نیروی آبرو باخته همچون خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار یا انجمن‌های صنفی دولتی نمیتوانند پیشقراول درست کردن چنین تشکل (هایی) باشند. این تشکل باید حضور و بقای یک نیروی کار ماهر، سیر و وفادار به سرمایه را تامین کند. این همان تشکل هایی است که در دهه های ۴۰ تا هفتاد در اروپا مطلوب بود و بعدا مورد تهاجم سرمایه قرار گرفتند. هم اکنون بحث ضرورت احیای اینگونه تشکل ها بویژه به لحاظ سیاسی در اروپا و آمریکا مطرح شده است. اقدام اخیر آن‌ها در مصر صورت گرفت. با سقوط حسنی مبارک، فورا یک تشکل مستقل و نسبتا سراسری در میدان تحریر اعلام موجودیت کرد. مرکز همبستگی آمریکایی (سولیداریتی سنتر)، که با دفاع از حقوق صنفی کارگران و امکانات مالی وزارت امور خارجه تاریخا در تشکل های بزرگ و کوچک مصر نفوذ داشت، در این تشکل به اصطلاح مستقل هم نقش کلیدی را ایفا کرد. اولین اقدام این تشکل، جلوگیری از ورود کارگران آگاه و فعالین کمونیست به صفوف آن بود. آیا اگر کارگران مصر تحت رهبری فعالین کارگری کمونیست و دارای بصیرت قوی سیاسی تشکل های مستقل خود را می ساختند ارتش به این راحتی می‌توانست دستاوردهای آن خیزش عظیم را از بین ببرد؟

گزارشگران:
میدانیم که شکلیابی کارگران همچنین یک دستاورد خواهد بود. دستاوردی که ضامن حقوق گرفته شده تا کنونی آنهاست و سنت های کارگری را هم نگهبانی  میکند.  اخیرا اختلافاتی میان فعالین کارگری در گرفته است که بخشا میتواند بذر بی اعتمادی و تردید در جامعه کارگری کشورمان بیافکند. نظر شما چیست؟

صدیق اسماعیلی:
شکی نیست که طبقه کارگر مثل نان شب به تشکل‌های توده‌ایی طبقاتی خود نیازمند است و ایجاد تشکل کارگری کاملا ضروری است و می‌تواند دستاورد بزرگی برای کارگران باشد. وجود اختلاف در میان جنبش بزرگ کارگری، کاملا طبیعی است. مهم اینست که بتوانیم در پروسه حل آن‌ها چنان کار کنیم که این جنبش تقویت شود. تشتت ارا بر سر چگونگی و نوع تشکل، تحزب یابی طبقه کارگر، ارزیابی و تحلیل از اوضاع سیاسی و شرایط مبارزه طبقاتی وجود دارد. اکنون و در دل این اوضاع فلاکت‌بار اقتصادی، یکی از معضلات فعالین و پیشروان جنبش کارگری پاسخگویی به این سوال است که چگونه می‌توان مبارزات کارگران را از پراکندگی بیرون آورد؟ برای تبدیل مبارزات پراکنده به مبارزاتی سراسری و پیوند زدن مبارزات کارگری کارخانجات مختلف به یکدیگر چه باید کرد؟ از این رو تثبیت مطالبات و شعارهای واحد مبارزاتی در میان کارگران و گسترش ارتباط فعالین و پیشروان کارگری بخش‌های مختلف جنبش کارگری با یکدیگر ضرورت پیدا می‌کند. به عبارت دیگر در نبود تشکل‌های توده‌ای کارگران که بتوانند مبارزات پراکنده کارگران را یکپارچه و در ابعاد سراسری رهبری کنند، این شبکه مرتبط رهبران و فعالین کارگری است که باید تا حدودی این خلا را پر کند. وحدت در مطالبات و شعارها گام مقدم هر نوع وحدت در مبارزه است. همین ساده‌ترین شکل وحدت از طریق مطالبات و شعارهای واحد به فعالین و پیشروان کارگری امکان می‌دهد تا روحیه همبستگی و آگاهی طبقاتی، تشکل پذیری و اعتماد به نفس و ایمان به قدرت طبقه کارگر را میان کارگران بالا ببرند.  واقعیت این است که شوراهای اسلامی، انجمن‌های صنفی دولتی، خانه کارگر و مجمع عالی نمایندگان کارگران در ایران و نهادهای ضد کارگری مانند سولیداریتی سنتر و مشابه آن در خارج، همگی در تحریف مبارزات رادیکال جنبش کارگری و ایجاد تفرقه و دو دستگی بین فعالین این جنبش،  فعالانه نقش ایفا می‌کنند. در مقابل، فعالین کمونیست و کارگران پیشرو هم به افشای ماهیت سیاسی آن‌ها و عواملش پرداخته‌اند. نمونه موخر این افشاگری‌ها، مطلبی ارزنده از محمود صالحی پیرامون سولیداریتی سنتر است.   که البته باید اضافه کرد که علاوه بر نقد و افشا گری و اعلام مواضع تند علیه این نهادهای ضد کارگری، لازم است که با عوامل، دلالان و صحنه گردانان این نهادها نیز برخورد و مرزبندی شود و مضافا اینکه افراد هواخواه و یا وابسته به نهادهای ضد کارگری نمی‌توانند موضوع و شریک اتحاد عمل در جنبش کارگری باشند. به همان اندازه که نهادهای ضد کارگری سعی بر منحرف کردن مبارزات رادیکال جنبش کارگری و ایجاد تشتت و تفرقه بین فعالین کارگری دارند در عوض فعالین سرشناس جنبش کارگری باید متحدین خود را در میان دلسوزان و فعالین رادیکال جنبش کارگری پیدا کنند. از این رو باید هشیار بود و نه تنها ماهیت سیاسی این نهادها را افشا کرد بلکه عملا هم در این راستا اقدام نمود. بدون عملی کردن این واقعیت و جز با سلاح سوسیالیسم علمی، بصیرت بالای سیاسی و اتحاد طبقاتی با بخش رادیکال جنبش کارگری نمی توان به کارهای بزرگ دست زد.

گزارشگران:
وظیفه کارگران پیشرو در این شرایط سیاسی چیست؟

صدیق اسماعیلی:
تا آنجا که به توده کارگران مربوط می شود، در مقابل شرایط دشوار و فلاکت بار اقتصادی و یک دیکتاتوری هار سیاسی‌ که با آن روبرو هستند سر فرود نیاورده اند و جنبش کارگری ایران از این لحاظ فعالترین جنبش اجتماعی پیشرو در این دوره است. در واقع آن‌ها کاری را که لازم است، انجام می دهند. اما آن‌ها علیرغم مبارزەشان، به طور حتم از فشارهای اقتصادی و سیاسی تاثیراتی پذیرفتەاند که گاه ویرانگر است.  تا آنجا که به شرایط سیاسی برمی‌گردد کارگران از طریق مشاهدات خود ممکن است اوضاع را ناامید کننده بیابند. آن‌ها بویژه روزانه از اوضاع عراق و سوریه در رسانه ها مطلع می شوند. کشتارهای وعشیانه توسط داعش و طالبان را ارزیابی می‌کنند. کلا اوضاع ظاهر طوری است که می تواند نگران کننده باشد. اما در جهان و ایران زیر پوسته حوادث، امواجی از نیروی کارگر و چپ و کمونیست به کندی در جریان است که امیدوار کننده است. یک فعال کارگری هنگام تماس با کارگران باید بتواند این امواج را درک کند و توضیح دهد. تناقضات سرمایه و ضعف کشورهای سرمایه داری و از جمله جمهوری اسلامی را بشناسد و توضیح دهد فعالین و پیشروان کمونیست جنبش طبقه کارگر با مد نظر قرار دادن جایگاه تاریخی و نقش تعیین کننده‌ای که طبقه کارگر در تحولات آتی دارد، لازم است رسالت خود برای تشکل یابی سیاسی طبقه کارگر و سوق دادن این طبقه به جلو صحنه مبارزه سیاسی را بر متن دخالت فعال در مبارزات جاری کارگران پیش ببرند. کارگران پیشرو در داخل برای به پیروزی رساندن یک مبارزه کارگری محلی، به پیوند زدن آن و مربوط ساختن آن با مبارزه بخش های دیگر نیاز دارند.
گسترش ارتباط فعالین و پیشروان کارگری بخش های مختلف جنبش کارگری با یکدیگر، بطوریکه بتوانند مبارزات کارگران را در محدوده های هرچه وسیعتری به هم مربوط سازند، هم پیش درآمد ایجاد تشکل های نیرومند کارگری است و هم راه را برای سراسری شدن این مبارزات هموارتر می سازد. آغاز چنین روندی، تحولی در جنبش کارگری ایران محسوب می شود و شبکه مرتبط پیشروان و فعالین کارگری است که زمینه ساز چنین تحولی خواهند بود. دامن زدن به مباحثی که به همدلی و همنظری عملی تشکل‌ها و فعالین کارگری حول تلاش برای ایجاد تشکلات تودەای و مستقل کارگری، متحد کردن مبارزات، طرح مطالبات مشترک و سراسری منجر شود، از ملزومات همین تحول است.

گزارشگران:
ارزیابی شما از توان اثرگذاری فعالین کارگری در روند تشکلیابی کارگران کشورمان چیست؟ خودبخودی مبارزات کارگری تا چه حد متاثر از نیروی آگاهگرانه فعالین کارگری است و آیا در شرایط کنونی نیروی پیشرو میتواند در ایجاد تشکل سراسری نقشی تعیین کننده داشته باشد؟

صدیق اسماعیلی:
به نظرم اگر کمی بند های دیکتاتوری شل شود میزان توقعات، عدم رضایت و رزمندگی کارگران چنان فواره خواهد زد که مهارش تقریبا محال است. اما با این وصف توان تاثیر گذاری فعالین کارگری باید تقویت شود تا بتوان به ایجاد  تشکل‌های کارگری کمک کنند. درثانی، خود به خودی بودن مبارزه در تحلیل نهایی متاثر از دیکتاتوری بی امان است و نه نیروی آگاهگرانه کارگری. اعتراضات و اعتصابات کارگری در همانحال که ابزاری طبقاتی برای تحقق خواست‌ها و مطالبات فوری جنبش طبقه کارگر است راه را برای ایفای نقش طبقه کارگر در هدایت و رهبری اعتراضات توده‌ایی آتی نیز هموار می‌کند. مبارزات جاری کارگران نقش تعیین کننده‌ای در زنده نگه داشتن و تقویت فضای مبارزاتی و باز کردن فضای سیاسی در جامعه دارد. تداوم بی‌وقفه مبارزات کارگران آن روزنه‌ای است که روحیه مبارزه جویی را دامن می‌زند و امید به عبور از دوره مالامال از مصیبت و خشونت حاکمیت رژیم اسلامی را زنده نگاه می‌دارد. مبارزات جاری کارگران در همانحال بستر مناسبی است برای سازمانیابی طبقه کارگر. تشکل توده‌ای و طبقاتی کارگران محصول مبارزه است، اعتراضات و اعتصابات کارگری، آن مکانیسم‌هایی هستند که کارگران از طریق آن‌ها به اهمیت و ضرورت متشکل شدن پی می‌برند. اما مبارزات جاری کارگران با وجود تمام اهمیتی که دارند فقط با دخالت آگاهانه و نقشه‌مند پیشروان کمونیست جنبش کارگری است که می‌تواند در راستای اهداف درازمدت‌تر طبقه کارگر قرار گیرد و به شکل‌گیری بدیل سوسیالیستی به عنوان یک آلترناتیو  عملی و در دسترس، یاری رساند. تنها با دخالت نقشه‌مند و مسئولانه در این روند و پافشاری بر سیاست‌های کارگری و سوسیالیستی است که می‌توان اعتماد بخش وسیعی از کارگران و فعالین کارگری را جلب نمود و به طور عینی در رهبری سیاسی جنبش کارگری و دیگر جنبش‌های پیشرو اجتماعی قرار گرفت. و نهایتا اینکه در راستای پرداختن به همین وظایف محوری است که تلاش برای نهادینه کردن همکاری تشکل‌ها و فعالین کارگری معنی پیدا می‌کند. به عبارتی دیگر، هر میزان دستاورد در عرصه های گوناگون مبارزات کارگری و از جمله تشکل سازی فقط از طریق تلاش ها و مبارزات نیروهای پیشرو و فداکار قابل تحقق است و در شرایط کنونی هم این حکم صادق است. تردیدی نیست که هرگونه تلاش برای ایجاد تشکل های توده ای کارگری بدون تقویت گرایش کمونیستی در میان کارگران و فعالین و سرانجام متشکل شدن در یک حزب کمونیست رزمنده به نتیجه مطلوب که استقرار جامعه بری از استثمار و آزاد است، نخواهد رسید. برپائی تشکل­های صنفی و طبقاتی  کارگران نقش عظیمی در تغییر توازن قوا به نفع طبقه­ی کارگر در مبارزه علیه سرمایه­داری و رژیم آن را خواهد داشت. اما طبقه کارگر از طریق حزب سیاسی خود که به بخش جدائی ناپذیری از جنبش اجتماعی این طبقه و تشکل های طبقاتی آن تبدیل شده باشد، می تواند انقلاب کارگری را سازمان دهد، قدرت سیاسی را تسخیر کند و دست اندرکار استقرار سوسیالیسم شود. طبقه­ی کارگر بدون متشکل شدن در حزب سیاسی کمونیستی خود قادر به همراه کردن دیگر جنبش­های پیشرو اجتماعی، رهبری سیاسی جامعه و تسخیر قدرت سیاسی نخواهد شد.

گزارشگران:
بنظر ما همبستگی طبقاتی یکی از رموز رشد و اعتلای مبارزات کارگری است. اعمال اراده طبقاتی کارگران نیز بدون توسل به تشکل های سراسری بسیار دشوار بنظر می آید. این اراده بایستی به نیروی آکاه و همبسته پیشروان و فعالین کارگری آگاه متکی باشد. در شرایطی که فضای نامناسب دیالوگ موجود باشد قطعا از همبستگی سخن راندن پرمعنی نیست. پیام یا پیشنهاد شما به فعالین کارگری نظرمند در رابطه با تشکل سراسری کارگران چیست؟

صدیق اسماعیلی:
به نظر من، نقد یعنی نشان دادن تناقضات، توطئه ها و نواقص به طور شفاف، با آینده نگری و با توجه به هدف؛ یعنی رشد و پی بردن به اشکالات خود. باید حق نقد سیاسی را بدون قید و شرط به رسمیت شناخت و در دادن پاسخ به آنها متین بود. باید از انتقاد سیاسی، سالم و سازنده استقبال کرد. مهم نیست که منتقد با اسم خود ظاهر می‌شود یا با اسم مستعار، داخل کشور است یا خارج از کشور، مهم جوهر بحث است. بهررو پیش بردن مبارزات ایدئولوژیک به طریقی بردبارانه و با اتکا به تجارب جهانی، منطقه ای و محلی کارگری و نیز با توجه به افق سوسیالیستی، می‌تواند جنبش طبقه کارگر و سنت‌های مبارزاتی آن را تقویت کند. هر فعال کارگری ممکن است در کارنامه مبارزاتی خود، راه اشتباه یا پرمخاطره‌ایی را انتخاب کند، در این نمونه مشخص باید حساسیت فعالین کمونیست و مبارز کارگری را به مثابه یک نقطه قوت و سرمایه ارزشمند جنبش کارگری به حساب آورد و با وجود چنین حساسیت‌های به موقعی، به خود بالید و اشتباهات خود را پذیرفت.

گزارشگران:
باز هم ممنون که در این گفتگو شرکت داشتید.

من هم از شما صمیمانه تشکر میکنم.

www.gozareshgar.com
gozareshgar1001@yahoo.de
24.12.2014

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.