سوسن شهبازی: تبار نامه ی خونین این قبیله ،کجاست؟
“غلامرضا خسروی ، درختی ست که به بار ننشسته ،پرپر گشته است” این را مادر داغدیده اش با اشک وآه می گوید. ….
تبار نامه ی خونین این قبیله ،کجاست؟
که بر کرانه، شهیدی دگر بیفزایند
خبر کوتاه بود. کوتاه ، مثل آه. اورا به سادگی کشتند.دیری ست چرخه ی مرگ ِ
مرگ اندیشان جمهوری اسلامی ایران را سر باز ایستادن نیست.
دیری ست فریاد آزادی خواهانه ی مردم ایران در سراسر جهان ، دیواره های
پوسیده ی این حکومت پلید وفاسد را می لرزاند اما کینه ی وحشیانه شان به مردم ِ
آزاده ، پایانی ندارد.
“غلامرضا خسروی ، نامی ست که با خون ورق خورده است”
این را آزادی خواهان ایران می گویند.
“غلامرضا خسروی ، درختی ست که به بار ننشسته ،پرپر گشته است”
این را مادر داغدیده اش با اشک وآه می گوید.
“غلامرضا خسروی،اعتراضی ست که خاموشی نمی گیرد”
این را همبندان ِرنجدیده ی سالیانش بر زبان می آورند.
حرفهایی وجود دارد ، اگرچه تلخ ! اما شنیدنی:
مدتها بود که دوران حبسش به پایان رسیده بوداما حکم حبس او به حکم”
اعدام تبدیل شد .این یک خود کامگی ِ مطلق است!
حاکمیت ترور در تهران ،همه ی فراخوان های فوری سازمان های حقوق
بشری را برای لغو اعدام خسروی بی اعتنا گذاشت. اعدام بزدلانه ی زندانی
سیاسی ، غلامرضا خسروی ،اوج بربریت است.این جنایت ،حکایت از آن دارد
“که اعتدال تبلیغ شده از سوی حسن روحانی ،تنها یک افسانه وسراب است
آری این جنایت وجنایاتی از این دست ،نشاندهنده ی وحشت بزرگ رژیم از مقاومتِ
مردم ایران است که دیر یا زود بنیاد های پوسیده ی آن را فرو خواهند ریخت..
آنروز دیر نیست. آنروز می رسد.
سوسن شهبازی
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.