ارژنگ بامشاد: مبلغان بهشت رویائی، سازماندهندگان جهنم واقعی

ساختن جهنم واقعی در کشوری که امکانات تبدیل آن به بهشت برای ساکنانش را داراست، کاسه صبر مردم را لبریز کرده است. خشم فروخفته مردم در اعماق، اینجا و آنجا خود را نشان می دهد و تحلیل گران حکومتی، خود بیش از دیگران از این خشم آگاهند. ….

مبلغان بهشت رویائی، سازماندهندگان جهنم واقعی

ارژنگ بامشاد

تلاش سی و پنج سالۀ حکومت اسلامی برای  حاکمیت دین با شکست همه جانبه ای روبرو شده است. در واکنش به این شکست سنگین و راه های برون رفت از آن، جدال در میان حکومتیان بالا گرفته است. مباحث مقامات حکومتی پیرامون رابطه دولت و دین به جنگ قدرتی جدی میان جناح های حاکم در جمهوری اسلامی مبدل گشته است. واقعیت این است که مبلغان بهشت رویائی و آنها که  که وعدۀ “آب و برق مجانی” به مردم می دادند آنچنان جمهنمی واقعی را سازمان داده اند که بخشآ خود به وحشت افتاده اند. به جای جوی های روان بهشتی، رودخانه ها  و دریاچه های کشور را خشکانده اند؛  به جای نهرهای  شیر و عسل بهشتی، امکان مصرف ضروری شیر در کشور را از میان برده اند؛  بجای ایجاد شرایط حضور “حوری و غلمان”، پچ پچه های عاشقانه جوانان کشور را به صلابه کشیده اند؛ به جای عمر جاویدان، ایران را صدرنشین ابتلا به بیماری سرطان ، کشتار در جاده های مرگ  و اعدام  در زندانها و ملاء عام تبدیل کرده اند، حسرت دست یابی به دارو را بر دل میلیون ها نفر گذاشته اند؛ به جای پاکی و صداقت و یک رنگی،  دزدان اموال عمومی را بر مسندهای قدرت نشانده اند و مچ گیری از همدیدگر، مجبورند بخشی از پرونده های چپاول و دزدی و اختلاس مقامات حکومتی و اطرافیانشان را علنی کنند.

ساختن جهنم واقعی در کشوری که امکانات تبدیل آن به بهشت برای ساکنانش را داراست، کاسه صبر مردم را لبریز کرده است. خشم فروخفته مردم در اعماق، اینجا و آنجا خود را نشان می دهد و تحلیل گران حکومتی، خود بیش از دیگران از این خشم آگاهند. زمانی که تنها اعلام  زمان و مکان یک گردهم آئی کارگری برای گرامی داشت «روز جهانی کارگر»، آماده باش گستردۀ نیروهای رنگارنگ سرکوب را بدنبال دارد، می توان فهمید که ترس از اعماق جامعۀ مزد و حقوق بگیران تا کجاست! وقتی که قبض های جدید آب و برق و گاز را در همان ساعات اولیه با یک تلفن از “بالا” پس می گیرند، خوب می دانند که در اعماق چه می گذرد. زمانی که انتشار یک عکس قدیمی از آزادی های یواشکی یک خبرنگار جسور، موجی از حمایت و ارسال عکس های «آزاد پوشان» را به جریان می اندازد، می توان فهمید که چه پتانسیل انفجاری در جامعه انباشته شده است. همین خصلت انفجاری اعماق جامعه، نگرانی حاکمان را برانگیخته است.

برای مقابله با این خطر، در میان حکومتییان اختلاف نظر وجود دارد. دولتی که در جریان شورش بخشی از کاست حکومتی در انتخابات گذشته و در نتیجه دخالت فعال مردم بر سرکار آمده ، تلاش می کند که راهی برای برون رفت از این وضعیت و نجات کل حاکمیت بیابد. آنها نیک دریافته اند که سیاست هائی که در هشت سال گذشته  به نظرات رهبر “نزدیک تر” بود، چه بر سر این مملکت آورده است. آنها که تحریم ها را “ورق پاره” می خواندند و به به و چه چه رهبر را دریافت می کردند، و از دولت “مهر” و “پاک” سخن می گفتند، نه تنها هفت صد میلیارد دلار درآمد نفتی را حیف و میل کرده اند بلکه یک اقتصاد ورشکسته بر جای گذاشته اند. دولت جدید با حمایت ائتلاف پشتیبانش، برای تصحیح مسیری که رهبر رژیم  با دولت “محبوبش” کشور را به سراشیب سقوط کشانده بود، وارد عمل شده است. ابعاد این خطر آنچنان است که به نظر می رسد رهبر رژیم و بخش هائی از ارکان قدرت نظامی رژیم دریافته اند بدون توافق با آمریکا بر سر مسئله انرژی هسته ای و منازعات منطقه ای، و بدون خارج کردن چنگال تحریم ها از گلوی اقصاد،  نمی توانند از این درۀ خطرناک عبور کنند و برای عبور از این مسیر حساس، بدون حضور فعال دولت جدید امکان موفقیتی در کار نیست. از این روست که به نظر می رسد دولت جدید و ائتلاف پشتیبانش خود را در وضعیت مستحکم تری می بیند و این جا و آنجا برنامه ها و سیاست های خود را با جسارت بیشتری بیان می کند. همین تعرض های اینجا و آنجای دولت جدید و بویژه رئیس آن، خشم  بخش های افراطی تر حامی رهبر را برانگیخته است و بحت جایگاه دین  و دولت و دین دولتی را به میان کشیده است. در واکنش به همین بحث هاست که رهبر رژیم در مراسم سالمرگ خمینی وارد می شود و با دفاع از اجرای شریعت می گوید:«شریعت اسلامی اگر اجرا بشود در جامعه به طور کامل، هم آزادی های عمومی و مدنی را تامین می کند، آزادی افراد را، آزادی فردی را. هم آزادی ملت را که اسمش استقلال است، تضمین می کند.» با این حال بالا گرفتن اختلافات میان مقامات حکومتی نگرانی اش را بر می انگیزد و او را مجبور می کند تا با برشمردن اقدامات آمریکا علیه “کشورهای نافرمان” که جمهوری اسلامی یکی از آنهاست،  نسبت به اختلافات داخلی هشدار دهد و بگوید: «یکی از راه ها ایجاد اختلاف در راس حاکمیت ها است. یکی از کارهایی که اینها می کنند این است. آن دستگاهی، آن نظامی که با آنها همراه نیست سعی می کنند در آن راس، اختلاف و شکاف به وجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند، خیلی جاها موفق نمی شوند، بعضی جاها هم متاسفانه موفق می شوند، یکی از راه ها این است».

خصلت انفجاری جامعه و گسترش نارضایتی ها به گونه ای است که رهبر رژیم در سخنرانی اش در مراسم سالمرگ خمینی تلاش کرد که اقدامات مردمی را یک جا به آمریکا نسبت دهد و زمینه سرکوب آن را فراهم آورد. او در این رابطه با نگرانی از نافرمانی مدنی می گوید: «یکی از کارهایشان این است که با کشاندن گروهی از مردم به خیابان ها و نافرمانی مدنی؛ آن دولتی را که مورد قبولشان نیست و حاضر نیست به آنها باج بدهد، این را از کار بیندازند.»  و ادامه می دهد:« یکی از راه ها، این است که با تبلیغات خود دل های مردم را، افکار مردم را از مبانی اعتقادی و ایمانی شان منصرف بکنند». این بیان صریح و آشکار، ناشی از نگرانی شدیدی است که رهبر رژیم از وضعیت کنونی حاکمیت خود دارد. در واقعیت امر، بالا گرفتن شکاف در بالای هرم قدرت و تلاش بخشی از حاکمیت برای یافتن راه های تازه در جهت آرام نگهداشتن وامیدوار کردن مردم، فرصتی ایجاد کرده که می توان و باید برای پیشبرد امر مبارزات مدنی و توده ای از آن بهره برداری کرد. اگر امروز ارسال عکس های «آزاد پوشان» و انتشار آنها در شبکه های اجتماعی،  شکلی از نافرمانی مدنی و دهن کجی به باید ها و نبایدهای حاکمیت است که نگرانی و ترس را در آنها دامن زده، اما اگر این اقدام نتواند بصورت شبکه های نزدیک به هم در میان مردم تبدیل شود و از خصلت کاملآ فردی خود فراتر رود، دیر یا زود فروکش کرده و به فراموشی سپرده خواهند شد. هم چنانکه زنجیره های انسانی برای دفاع از کارون و زاینده رود و پارک گیاه شناسی نوشهر، اگر نتوانند به شبکه های توده ای تبدیل شوند، دیر و یا زود قدرت تاثیرگذاری خود را از دست می دهند. هم چنانکه حرکت ها ، گردهم آئی ها و اعتراضات و اعتصابات کارگری، اگر نتوانند به ایجاد شبکه های به هم پیوسته میان فعالان کارگری بخش های گوناگون تبدیل شوند، حتی اگر موفقیت آمیز باشند، نخواهند توانست به نیروئی برای احقاق حقوق کارگران بخش های گوناگون جامعه کارگری تبدیل گردند.

اکنون جامعۀ ایران در شرایطی قرار گرفته است که برای پیشروی خود و برای احقاق حداقل های حقوقی خود نیاز به گسترش نافرمانی مدنی دارد. این نافرمانی مدنی اگر بخواهد پایدار و تاثیرگذار باشد باید بتواند به شبکه های به هم پیوسته و متحد بیانجامند. اکنون مبارزه برای حقوق کارگری، مبارزه برای یک لقمه نان، مبارزه علیه مجازات اعدام، مبارزه برای آزادی پوشش، مبارزه برای هوای پاک، مبارزه برای آموزش به زبان مادری، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی،  مبارزه برای هر خواستۀ  انسانی و در یک کلام مبارزه برای  « هر چیز کوچک و هر چیز پاک » مبارزه ای است که می تواند گروه های بزرگی از مردم را حول خود گردآورد و  مبارزه ای توده ای  و نافرمانی مدنی تاثیرگذاری را بدنبال داشته باشد. این فرصت بزرگ را نباید از دست داد.

چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ برابر با ۰۴ ژوئن ۲۰۱۴

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.