امیرعباس آزرموند: در باره ضرورت ایجاد تشکل سراسری کارگران
شنبه, ۱۶م فروردین ۱۳۹۳
http://www.kanoonm.com/1254#more-1254
در باره ضرورت ایجاد تشکل سراسری کارگران
امیرعباس آزرموند
از مهمترین خبرهایی که طی روزهای اخیر در جنبش کارگری و چپ ایران مورد بحث قرار گرفته، گزارش نشست جمعی از فعالان کارگری در سقز است. در این گزارش به ضرورت ایجاد تشکلی بزرگتر و سراسریتر برای جنبش کارگری ایران اشاره شده است که میتوان اینگونه نتیجه گرفت که برخی از فعالان کارگری از جمله شرکتکنندگان در این نشست، ضرورت همکاریهای گستردهتر و متحدتر را از مهمترین نیازهای کنونی جنبش کارگری میدانند. این احساس نیاز خود میتواند مژده حرکت به جلویی در جنبش نوین کارگری ایران باشد.
جنبش نوین کارگری ایران از حدود دهسال پیش شکل جدیدی به خود گرفت و از آن زمان تشکلهای مختلف کارگری با تحمل تمام فشارها ایجاد شده و به حرکت خود ادامه دادند. این تشکلها تاحدودی در شکل منطقهای باقی ماندند و از حدود جغرافیایی خود فراتر نرفتند. دستاوردهای این دوره در جنبش کارگری ایران غیرقابل کتمان است که البته پرداختن به تمامی آنها از حوصله این یادداشت خارج است، حال وقتی امروز خبر از گرایش و حرکت عدهای از فعالان کارگری برای گذار مرحله منطقهای به سراسری در محافل کارگری شنیده میشود و قدمهای (هرچند کوچک) در این راه برداشته میشود، میتواند همه را به آینده این جنبش امیدوارتر کند. در واقع حتی با نگاهی گذرا هم میتوان دریافت که جنبش کارگری ایران در شرایط کنونی دیگر در مرحله و مداری بالاتر از آنچه که ده سال قبل بود قرار گرفته است و نتیجتا فعالان کارگری امروز باید مسیر مناسب امروز را برای جنبش کارگری رقم بزنند. به نظر نگارنده حرکت به سمت ایجاد تشکل سراسری و عمل متحدانهتر طبقه کارگر در مبارزات خود تکامل منطقی و دیالکتیکی مسیر گذشته است و این عمل میتواند راهگشای مبارزات طبقه کارگر قرار بگیرد.
موضوع دیگری نیز که اینجا میماند و باید حتما مدنظر قرار بگیرد چگونگی چینش نیروها در تشکل جدید و حتی شرکتکنندگان در این مباحث است. تجربیات ده سال اخیر جنبش کارگری ایران، تجربیاتی گرانبها و ارزشمند بوده است که میتواند و باید چراغ حرکت آینده جنبش باشد. از مهمترین تجربیاتی که جنبش کارگری در سالهای اخیر داشته است ضرورت طرد و افشای اپورتونیسم راست و «چپ» است. اپورتونیسم راست امروزه خود را به شکل چندین تشکل دست ساز حکومتی و یا محافلی با رانت مستقیم دولت نشان میدهند. این تشکلها همواره در جنبش کارگری سعی در القای آمیزهها و مفاهیم لیبرالیستی و ضد کارگری داشتهاند، در کناراین موضوع این دسته محافل همواره به دنبال این هستند که کارگران را پیاده نظام یک جناح حکومتی در مقابل جناح دیگر کنند. بعد از روی کار آمدن روحانی و دولتش، تمام ترهات این دست روشنفکران«پوچ» برملا شد و به اندازه کافی آبرو باختهاند. هر چند که هنوز خود را از تک و تا نمیاندازند!! بخشی از این فرصت طلبان از جناح راست که ظاهرا مستقل مینمایند، خواسته های کارگران را تنها محدود به اضافه دستمزد میکنند و از خواسته های عمومی کارگران برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه انسانی فاصله میگیرند.
در مقابل این جناح گرایشی در جنبش کارگری و عموما در تشکلهای مستقل کارگری شکل گرفت که مصداق بارز اپورتونیسم «چپ» است. خصوصیت بارز این گرایش سکتاریسم است. در واقع این گرایش همواره منافع گروهی یا محفلی خود را ارجحتر از منافع طبقه کارگر میدانست و هیچ ابایی از زدن انگهای مختلف به فعالان صادق کارگری نداشت. این گرایش برای سلسله بحث هایی مانند نشست سقز به سان زهر عمل میکند و اتفاقا منتظر است تا انواع اتهامات را به شرکت کنندگان در این نشست وارد کند و در محافل خود شدیدا از به نتیجه رسیدن مباحث اتحاد بیمناک هستند زیرا که این گرایش در سالهای گذشته نشان داده است که هر گاه فعالان کارگری به یکدیگر نزدیک شدهاند یا به سهم خواهی پر داختهاند که سهم ما “کو؟” و یا به انواع تر فندها از آن جلو گیری کردهاند .
سکتاریستها برای این مباحث گفته شده خطر بزرگتری به نسبت رفرمیستها به حساب میآیند زیرا رفرمیست ها جایی در اینگونه نشستها ندارند، اما سکتاریستها زیر شعارهای رادیکال جنبش کارگری خود را پنهان می کنند اما بزرگترین ضربهها را به جنبش و تشکلهای مستقل کارگری وارد میکنند.
جنبش نوین کارگری ایران از حدود ده سال پیش شکل جدیدی به خود گرفت و از آن زمان تشکلهای مختلف کارگری با تحمل تمام فشارها ایجاد شده و به حرکت خود ادامه دادند. این تشکلها تاحدودی در شکل منطقهای باقی ماندند و از حدود جغرافیایی خود فراتر نرفتند ….
از مهمترین خبرهایی که طی روزهای اخیر در جنبش کارگری و چپ ایران مورد بحث قرار گرفته، گزارش نشست جمعی از فعالان کارگری در سقز است. در این گزارش به ضرورت ایجاد تشکلی بزرگتر و سراسریتر برای جنبش کارگری ایران اشاره شده است که میتوان اینگونه نتیجه گرفت که برخی از فعالان کارگری از جمله شرکتکنندگان در این نشست، ضرورت همکاریهای گستردهتر و متحدتر را از مهمترین نیازهای کنونی جنبش کارگری میدانند. این احساس نیاز خود میتواند مژده حرکت به جلویی در جنبش نوین کارگری ایران باشد.
جنبش نوین کارگری ایران از حدود ده سال پیش شکل جدیدی به خود گرفت و از آن زمان تشکلهای مختلف کارگری با تحمل تمام فشارها ایجاد شده و به حرکت خود ادامه دادند. این تشکلها تاحدودی در شکل منطقهای باقی ماندند و از حدود جغرافیایی خود فراتر نرفتند. دستاوردهای این دوره در جنبش کارگری ایران غیرقابل کتمان است که البته پرداختن به تمامی آنها از حوصله این یادداشت خارج است، حال وقتی امروز خبر از گرایش و حرکت عدهای از فعالان کارگری برای گذار مرحله منطقهای به سراسری در محافل کارگری شنیده میشود و قدمهای (هرچند کوچک) در این راه برداشته میشود، میتواند همه را به آینده این جنبش امیدوارتر کند. در واقع حتی با نگاهی گذرا هم میتوان دریافت که جنبش کارگری ایران در شرایط کنونی دیگر در مرحله و مداری بالاتر از آنچه که ده سال قبل بود قرار گرفته است و نتیجتا فعالان کارگری امروز باید مسیر مناسب امروز را برای جنبش کارگری رقم بزنند. به نظر نگارنده حرکت به سمت ایجاد تشکل سراسری و عمل متحدانهتر طبقه کارگر در مبارزات خود تکامل منطقی و دیالکتیکی مسیر گذشته است و این عمل میتواند راهگشای مبارزات طبقه کارگر قرار بگیرد.
موضوع دیگری نیز که اینجا میماند و باید حتما مدنظر قرار بگیرد چگونگی چینش نیروها در تشکل جدید و حتی شرکتکنندگان در این مباحث است. تجربیات ده سال اخیر جنبش کارگری ایران، تجربیاتی گرانبها و ارزشمند بوده است که میتواند و باید چراغ حرکت آینده جنبش باشد. از مهمترین تجربیاتی که جنبش کارگری در سالهای اخیر داشته است ضرورت طرد و افشای اپورتونیسم راست و «چپ» است. اپورتونیسم راست امروزه خود را به شکل چندین تشکل دست ساز حکومتی و یا محافلی با رانت مستقیم دولت نشان میدهند. این تشکلها همواره در جنبش کارگری سعی در القای آمیزهها و مفاهیم لیبرالیستی و ضد کارگری داشتهاند، در کناراین موضوع این دسته محافل همواره به دنبال این هستند که کارگران را پیاده نظام یک جناح حکومتی در مقابل جناح دیگر کنند. بعد از روی کار آمدن روحانی و دولتش، تمام ترهات این دست روشنفکران«پوچ» برملا شد و به اندازه کافی آبرو باختهاند. هر چند که هنوز خود را از تک و تا نمیاندازند!! بخشی از این فرصت طلبان از جناح راست که ظاهرا مستقل مینمایند، خواسته های کارگران را تنها محدود به اضافه دستمزد میکنند و از خواسته های عمومی کارگران برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه انسانی فاصله میگیرند.
در مقابل این جناح گرایشی در جنبش کارگری و عموما در تشکلهای مستقل کارگری شکل گرفت که مصداق بارز اپورتونیسم «چپ» است. خصوصیت بارز این گرایش سکتاریسم است. در واقع این گرایش همواره منافع گروهی یا محفلی خود را ارجحتر از منافع طبقه کارگر میدانست و هیچ ابایی از زدن انگهای مختلف به فعالان صادق کارگری نداشت. این گرایش برای سلسله بحث هایی مانند نشست سقز به سان زهر عمل میکند و اتفاقا منتظر است تا انواع اتهامات را به شرکت کنندگان در این نشست وارد کند و در محافل خود شدیدا از به نتیجه رسیدن مباحث اتحاد بیمناک هستند زیرا که این گرایش در سالهای گذشته نشان داده است که هر گاه فعالان کارگری به یکدیگر نزدیک شدهاند یا به سهم خواهی پر داختهاند که سهم ما “کو؟” و یا به انواع تر فندها از آن جلو گیری کردهاند .
سکتاریستها برای این مباحث گفته شده خطر بزرگتری به نسبت رفرمیستها به حساب میآیند زیرا رفرمیست ها جایی در اینگونه نشستها ندارند، اما سکتاریستها زیر شعارهای رادیکال جنبش کارگری خود را پنهان می کنند اما بزرگترین ضربهها را به جنبش و تشکلهای مستقل کارگری وارد میکنند.
————————————————————-
منبع:
http://www.kanoonm.com
ارسال شده با موضوع »
مقالات,
کارگران
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.