بهرام رحمانی: اگر مارکس زنده بود باز هم می گفت «مذهب افیون توده هاست!» (بخش دوم)

سوره بقره آیه ۲۲۳: زنان تان کشتزار شما هستند. هرجا که می خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد، و مومنات را بشارت ده. …. (دنباله…)

خسرو صادقی بروجنی: وضعیت نامطلوب کارگران در پارس جنوبی

کارگران پروژه‌ای در طی دو هفته کار روزانه ۱۲ ساعته با احتساب ۴۰‌درصد بابت ساعات اضافه کاری در روز (۴ ساعت هرروز اضافه کاری) کار می‌کنند. جمع کار دو هفته یک کارگر پروژه‌ای می‌شود ۱۹٣ ساعت که از یک ماه کار کارگری که در شهر زندگی می‌کند و شب را در کنار خانواده‌اش به سر می‌برد بیشتر است. …. (دنباله…)

شاهرخ زمانی را به جای نا معلومی انتقال دادند

گفتنی است این کارگر زندانی، پیش‌تر نیز از زندان تبریز به زندان یزد و سپس مجددا” به زندان تبریز و از آنجا به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شده بود که در تمامی موارد این عمل بدون حکم قاضی و با دستور وزارت اطلاعات انجام شده است. …. (دنباله…)

حمله به دفتر حزب اردوغان در شهر “ماردین” در آستانه انتخابات ترکیه

حمله به دفتر حزب اردوغان در آستانه انتخابات ترکیه
PostDateIcon اسفند ۲۱م, ۱۳۹۲ | Author: روشنگری
Print Friendly
به گزارش ایرنا به نقل از منابع خبری ترکیه ، برخی از افراد ناشناس دفتر حزب حاکم ترکیه را در شهر ماردین با چوب و سنگ مورد حمله قرار دادند.
براساس این گزارش ، دفتر انتخابات حزب جمهوری خواه خلق بزرگترین حزب مخالف دولت ترکیه در مجلس ملی این کشور نیز امروز در آستانه انتخابات شهرداری ها در ترکیه در شهر دنیزلی در جنوب غربی ترکیه مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت.
شماری از هواداران حزب صلح و دمکراسی نیز روز گذشته در شهر ˈ وان ˈ با هواداران حزب حق و آزادی درگیر شدند.
هفته گذشته نیز شماری از هواداران حزب ملی گرای ˈحرکت ملیˈ با نزدیک شدن به انتخابات شهرداری ها در ترکیه ، بار دیگر ستاد حزب دمکراتیک خلق را مورد حمله قرار دادند.
شماری از هواداران حزب حرکت ملی به ستاد حزب دمکراتیک خلق منتسب به اکراد در شهر ˈ فتیهˈ در جنوب غربی ترکیه حمله کردند.
بر اساس این گزارش، معترضان با سنگ، ساختمان ستاد حزب دمکراتیک خلق را مورد حمله قرار داده و شیشه ها آن را شکستند.
هواداران حزب ملی گرای حرکت ملی پیش از این نیز به ستادهای حزب دمکراتیک خلق در شهرهای ˈآکساراˈ و ˈاورلاˈ حمله و با هواداران این حزب به درگیری پرداختند.
در درگیری بین هواداران حزب حرکت ملی و دمکراتیک خلق در شهر آکسارا نزدیک به ۴۰ نفر از هواداران دو حزب زخمی شدند.
انتخابات شهردار

(دنباله…)

علیرضا ثقفی: زنان و ستم دوگانه

http://www.kanoonm.com
زنان و ستم دوگانه
علیرضا ثقفی
کانون مدافعان حقوق کارگر – چرا سرمایه‌داری نمی‌تواند مساله‌ی  ستم بر زنان را حل کند؟!
نظام طبقاتی و سودمحوری از آن جا نمی‌تواند  مشکل ستم بر بخشی از جامعه و به خصوص زنان و کودکان را حل کند که سیستم طبقاتی و استثمار و بهره‌کشی انسان از انسان، بنیان آن را تشکیل می‌دهد. این سیستم طبقاتی و سودمحوری فشار خود را بر آن بخش‌هایی بیشتر وارد می‌آورد که چه به طور سنتی و چه به صورت روزمره از امکانات کمتری برخوردارند. آن بخش از اجتماع که دارای مالکیت و دارایی کمتری هستند و برای گذران خود چیزی به جز فروش نیروی کار ندارند همواره باید مطیع و فرمانبردار بخشی باشند که دارای امکانات و مالکیت‌های بیشتری هستند و بخش اعظمی از سرمایه را در اختیار دارند.
نظام و سیستم حاکم بر یک جامعه، آن هنگام که بنیان اصلی خود را برمیزان مالکیت قرار می‌دهد و تمام ارگان‌ها و ابزار خود را برای حفظ و برتری دارندگان سرمایه و قدرت به کار می‌گیرد، سلب قدرت‌شدگان و فروشندگان نیروی کار به عنوان فرودست تحت ستم قدرت‌مداران و صاحبان مالکیت‌های کلان هستند و این سیستم  یا نظم و نظام تنها در آن جا به هم می‌ریزد که ارکان حفظ قدرت و مالکیت کارایی نداشته باشند.
ارگان‌های حفظ قدرت و مالکیت از سیستم قضایی تا نظامی و انتظامی و سیستم فرهنگی حاکم همه در آن جهت قرار دارند تا با تمام توان خود نظم و نظام موجود را به صورت جزیی لایتغیر از طبیعت بشری درآورند و در این تحمیل همگانی، آن بخش از جامعه که دارای قدرت کمتری است و به طور مشخص دارای حق مالکیت کمتری است، بیشترین فشار را تحمل می‌کند. از همین جهت حق ارث نابرابر یکی از مهمترین قسمت‌های تحمیل فقر و ستم بر زنان در آن کشورهایی است که هم چنان قوانین سنتی حاکم است. در آن قوانینی که زنان در ارث به صورت نیمی از مردان در نظر گرفته می‌شوند، از یک سیستم خود تنظیم برای فرودست نگه داشتن زنان  استفاده می‌شود. یعنی آنکه در نسل‌های آینده هم زنان باید به صورت فرو دست در یک نظام نابرابر سرمایه‌داری پذیرفته شوند.
از همین جهت است که مالکیت و داشتن حق برتری به زنانی  داده می‌شود که توانسته‌اند در نظام سودمحور و سرمایهسالار بخشی از سرمایه  یا دارایی‌ها را در اختیار خود بگیرند. آن بخش از زنان که در مجموعه‌ی قدرت حاکم سهمی از مالکیت و قدرت جامعه را در اختیار گرفته‌اند، ستم دوگانه‌ای را تحمل نمی‌کنند، آن‌ها می‌توانند مردان را با پول و سرمایه‌ی خود به خدمت درآورند و ضرورتی بر تحمل ستم ندارند.
این جامعه‌ی سرمایه‌داری است که انسان‌ها را به دو جنسیت تقسیم می‌کند و از وجود نابرابر زنان در جوامع گذشته حداکثر استفاده را می‌برد تا آن‌که دستمزدها را پایین نگه دارد. حفظ روابط مرد‌سالارانه  در کشورها و اقوام عقب‌مانده برای آن است که همچنان سودهای افسانه‌ای را با حفظ دستمزدهای پائین برای سرمایه تضمین کند. در کشورهای مهد سرمایه‌داری از جاذبه‌های جنسی در جهت سودطلبی و فروش کالاهای خود و جامعه‌ی مصرفی استفاده می‌کند تا سلطه خود را تداوم بخشد. در شرایط حاکمیت سرمایه صحبت از برابری جنسیتی  یا برابری حقوق انسان‌ها به امری صوری و ظاهری می‌ماند که تنها برای اصلاح و بزک کردن نظام سرمایه‌داری بیشتر مفید است تا برابری واقعی افراد انسانی. زیرا که سرمایه‌داری اساسا نظامی نابرابر است و یک نظام نابرابر نمی‌تواند برابری را در بخشی از جامعه برقرار کند. نظام سرمایه‌داری که بنیانش بر نابرابری در سهم انسان‌ها از زندگی و نعم مادی قرار دارد، اگر برابری را در حقوق مساوی برای زنان و مردان و از آن طریق برای آحاد انسانی بپذیرد، در حقیقت نفی نابرابری در مالکیت را پذیرفته است و این آغازی برای نفی خود خواهد بود.
با محو سرمایه‌سالاری نگاه جنسیتی از صورت سیستمی حاکم و قدرتمند خارج شده و پشتوانه سرمایه‌سالاری خود را برای حفظ سود و حاکمیت سرمایه از دست می‌دهد، دیگر پشت نگاه جنسیتی، قدرت و حاکمیت سرمایه نهفته نیست و تفاوت‌های جنسی به مقولات فرهنگی و سنتی که قدرت حکومتی ندارند تبدیل خواهد شد و برخورد با آن در چارچوب فرهنگی و هنری قابل حل است. این دیگر وظیفه هنر و ادبیات است که پیرایه‌های جامعه کهن را بزداید و برتری مردان را بر زنان به سوژه‌های تاریخ بسپارد.
در این میان مساله جالب توجه آن است که گاه از جانب محافل سرمایه‌داری و یا وابستگان آنان، فعالان کارگری و مخالفان نظام سرمایه‌داری به کور جنسیتی متهم می‌شوند و گفته می‌شود که آنان حساسیت لازم را در برابر تفاوت‌های جنسیتی و یا ستم دوگانه ندارند. کورجنسیتی خواندن مخالفان نظم و نظام سرمایه‌داری، در حقیقت درک نادرست از بنیان نگاه به جنسیت در میان مخالفان نظم و نظام سرمایه‌داری است. زیرا که مخالفان نظام سرمایه‌داری نه تنها با نابرابری‌های جنسیتی که با نابرابری‌های قومی و ملیتی و نابرابری در اصل استفاده از نعم مادی توسط تمامی افراد انسانی مخالفند و نظام نابرابر را در مالکیت ابزار و وسائل زندگی بشری، مانع هر نوع تکاملی در جامعه انسانی می‌دانند.
کورجنسیتی: یا همه چیز را جنسیتی دیدن
این که می‌گویند طرفداران حقوق کارگران کورجنس هستند چه معنی دارد؟ آیا معنایش آن است که آنان تفاوت جنسیتی را مشاهده نمی‌کنند؟ من هرچه از نوشته‌های این نظریه پردازان به اصطلاح حقوق زنان خواندم چیزی مشخص را نیافتم و بیشتر به شعار دادن و یا مغلطه کردن بسنده کرده اند، می‌گویند  مبارزین کارگری، تفاوت جنسیت را نمی‌بینند و یا آن که به  خواسته‌های متفاوت زن و مرد دقت نمی‌کنند، و ستم‌های مردان بر زنان را مشاهده نمی‌کنند …
برای روشن‌تر شدن مطلب به گزینه‌های مختلف از گفته‌های آنان که برداشتی از نظراتشان است می‌پردازیم:
اولین مطلبی که ممکن است گفته شود آن است که چرا در حقوق کارگر زن و مرد تفاوت‌ها را نمی‌بینند- و یا آن که به اندازه کافی بر این تفاوت حساسیت نشان داده نمی‌شود. در پاسخ به آن مطلب می‌توان گفت هرچند ممکن است که در پافشاری بر حقو ق کارگران و اقشار مختلف کارگری و هم چنین دفاع از حق تشکل کارگری، بیشتر تاکید فعالان کارگری بر لفظ کارگر اعم از زن و مرد است. اما این مسئله به هیچ و جه به معنی نادیده گرفتن زنان نیست. زیرا که در دید فعالان کارگری همواره زنان با مردان مساوی فرض شده‌اند و حقوق برابر آنان مسلم دانسته شده است. و این امری تاریخی است که همواره در فرهنگ فعالان کارگری از ابتدای ظهور طبقه کارگر با تاکید بسیار مطرح شده است. و بهترین دلیل آن هم از همان ابتدای ظهور جنبش‌های کارگری در سراسر دنیا است و دلیل بزرگ آن هم پایه‌گذاری روز زن توسط فعالان کارگری شناخته شده، کلارا زتکین و رزا لوکزامبورک است که تمام فعالان کارگری سراسر جهان آنان را استاد و معلم خود می‌دانند و تنها نظام سرمایه‌داری است که از نام آنان هم وحشت دارد. حتی سازمان جهانی کار که تنها باز مانده‌ای از فعالیت‌های کارگری قرن گذشته فعالان کارگری و در حقیقت تغییر شکل یافته خواسته‌های فعالان کارگری قرن گذشته در شکل رسمی و بورژوائی آن است، یکی از مقاوله‌نامه‌های مهمش مقاوله نامه ۱۱۱ است که همواره درباره آن در کشورهای مختلف بحث کرده است. در این مقاوله نامه که در حقیقت کاریکاتوری باقیمانده از مبارزات برابری زنان و مردان و اقلیت‌ها در قرن گذشته است، تساوی در دستمزد که همان تساوی در استثمار است به رسمیت شناخته شده و در حقیقت همین تساوی در استثمار بازمانده مبارزات تصاحب شده فعالان گارگری گذشته توسط نهادهای سرمایه‌داری است. و در سال‌های اخیر نیز با استناد به همین مقاوله نامه حکومت  ایران مورد باز خواست قرار گرفته است که هر چند صوری و بسیار ابتدائی است اما ظاهرا مقامات ایران قول داده‌اند که این مقاوله‌نامه را اجراء کرده و غیره……. پس عقب مانده‌ترین بخش فعالان کارگری که همان بخش‌های سازمان جهانی کار و به اصطلاح بخش‌های رسمی کارگری هستند و سه جانبه‌گرا و در حقیقت حافظ نظام سرمایه‌داری‌اند و در حقیقت نهادهای دوران سرمایه‌داری برای کارگران هستند، دیگر مساله تفاوت جنسیتی را به اجبار پذیرفته‌اند و درباره آن مقاوله‌نامه و قرارهای  صادره و تحمیلی از جانب فعالان کارگری را  قبول کرده اند.- به طور قطع بخش پیشرو کارگری دیگر کاملا آن را درک می‌کنند و می‌فهمند و بخش پیشرو کارگری امروز از کسانی که صد سال پیش از حقوق کارگر دفاع می‌کرده‌اند نمی‌توانند عقب تر باشند. مبارزین قدیمی این مقاوله نامه‌ها را با مبارزه بر سرمایه‌داری تحمیل کرده اند، اما چرا آن را در بوق و کرنا نمی‌کنند و هر لحظه از آن دم نمی‌زنند؟ و بیشتر بر حقوق کارگران به صورت کلی می‌پردازند؟ ….
۱ – در برخی از زبان‌ها مانند انگلیسی و فرانسه و آلمانی و عربی انسان‌ها و اشیاء به دو دسته مذکر و مونث تقسیم می‌شوند و در برخی زبان‌های دیگر مانند فارسی این تقسیم‌بندی به خصوص در مورد انسان‌ها کمتر وجود دارد. صرف نظر از جنبه‌های تاریخی مساله که بیانگر مشارکت زنان در امور زندگی و تولید اجتماعی از هر نوعش در طول تاریخ است، این مساله نمایانگر امر مهم دیگری است که مبارزات اجتماعی در تاریخ ما را از برجستگی خاصی بر خوردار می‌کند. برجستگی‌ای که در سنت‌های اجتماعی ما مشارکت زنان را در تمام سطوح اقتصادی و اجتماعی نشان می‌دهد. مبارزات زنان علیه ستمگری نظام سر مایه داری و به خصوص عقب‌مانده‌ترین بخش‌های آن در چند دهه گذشته نشانگر پیشرفت قابل ملاحظه وچشمگیری در بدست آوردن حقوق برابر زنان با مردان در عرصه‌های اجتماعی زندگی است. هر چند نیروهای ارتجاعی با تمام و جود در برابر این برابری‌طلبی ایستادگی ومقاومت کرده‌اند اما روز به روز مجبور به اعتراف به ناکامی خود هستند. از عرصه‌ی مبارزات رو دررو با نیروهای واپسگرا و میدان نبرد و شکنجه‌گاه‌ها که بگذریم، که خود داستان‌های مفصل و صحنه‌های قهرمانانه فراوان دارد، در عرصه‌های خود زندگی اجتماعی امروزه، برابری میان توانائی‌ها و حقوق زنان و مردان تا حدود زیادی بر کسانی که می‌خواهند مانع راه تکامل جوامع انسانی شوند، قبولانده شده و با برداشتن آخرین گام‌ها در جهت دگرگونی نظام سودمحور این تلاش‌ها کامل خواهد شد.
۲ – در آخرین مرحله از برگزاری کنکور رشته‌های فوق لیسانس و یا همان کارشناسی ارشد، در تمام رشته‌ها شرکت‌کنندگان زن بیشتر از مردان بوده‌اند و در برخی رشته‌ها این نسبت به بیش از ۸۰ درصد برای زنان و کمتر از بیست در صد برای مردان بود. این امر بیانگر مبارزه مداومی است که زنان و دختران برای دست‌یابی به حقوق از دست رفته خود به رغم فشارها و تهدیدها و سرکوب‌هایی که به وسیله نیروهای ارتجاعی شده اند، ادامه یافته است.
در این راه زنان چه سختی‌ها و رنج‌ها و مرارت‌ها که نکشیدند از تقاضاهای غیرمشروع اساتید به اصطلاح دانشگاه‌های عقب‌مانده حکومتی تا قتل‌ها و تحقیرها و رنج و شکنجه روزانه از طرف جنس مذکر. اسید پاشی‌های مکرر از جانب جنس مذکر عقب‌مانده در دانشگاه‌ها بر روی دختران و چاقوکشی‌ها و نقص عضو کردن‌ها و سوء استفاده‌ها، همچنان به مبارزات‌شان ادامه داده‌اند.
سرمایه‌داری همان بلایی را بر سر زنان کارگر می‌آورد که بر سر مردان، و این ناآگاهی و عدم درک طبقاتی مردان است که گمان می‌کنند بدبختی‌هایشان از زنان است و فشار منتقل شده از نظام سرمایه‌داری و استثمار را به زنان و در انتها به کودکان منتقل می‌کنند. مردی با خشونت با زنش رفتار می‌کند و آن زن همان خشونت را به صورت مضاعف به کودکش منتقل می‌کند. ستم مرد بر زن چیزی جز ستم منتقل شده سرمایه از مرد به زن نیست، و پایمال شدن حقوق کودک در این زمینه چیزی جز بازتاب همان ستم بر کودکان به عنوان ضعیف‌ترین حلقه نظام طبقاتی نیست. نگاهی که می‌خواهد ستم مردان بر زنان را در چارچوب روابط جنسیتی حل کند هیچ گاه نمی‌تواند با اصل مساله برخورد کند. هر چند به همان گونه که بررسی شد عوامل فرهنگی و سنتی در نگاه مردسالارانه همچنان ادامه دارد و نیازی مبرم به تداوم کار فرهنگی و هنری دارد.
۳ – فعالان کارگری و مدافعان حقوق کارگر برای رهایی زن کارگر از دست مردش مبارزه نمی‌کنند زیرا که این امر را مساله ای می‌دانند که با پشتوانه قوی در نظام مردسالار به نتیجه‌ای نمی‌رسد و آن را امر روبنایی در مسیر تحقق حقوق کارگران می‌دانند.  بلکه برای رهایی کارگر مبارزه می‌کنند و حقوق زنان را مساوی مردان می‌دانند و این سرمایه‌داری است که حقوق این دو را از هم جدا می‌کند تا  آنان را استثمار کند و…
از آن زمان تا کنون
از نوشتن کتاب”خانه ای از آن خود ویرجینیاولف” که برای بسیاری از زنان و فعالان حقوق زنان آغازی برای استقلال زنان محسوب می‌شود تا امروز فاصله‌ای است که مبارزات روزمره زندگی آن را پر کرده است. این امر که نظر بر آن دارد تا استقلال مالی زنان را به صورت یک مساله‌ای در زندگی آنان مطرح کند که در چارچوب حق استقلال زندگی زنان در جامعه موجود است و تعرضی به ساختار این جامعه ندارد. هر چند که استقلال اقتصادی بنیانی برای استقلال اجتماعی است، اما استقلال اقتصادی بدون دگرگونی نظام طبقاتی نمی‌تواند آزادی انسان‌ها را تامین کند. امروزه استقلال مالی و زندگی مستقلانه برای بسیاری از زنان کارگر و زحمت کش به اجبار پذیرفته شده است. امروزه برای کارگران و زحمت‌کشان دیگر ماندن زن در خانه چندان حفظ شرف نیست، بلکه بسیاری از توده‌های کارگری به اجبار خواهان آنند که زنان نیز دارای کار باشند تا معیشت خانواده تامین شود. زیرا که همگان می‌دانند با فروش نیروی کار یک نفر امکان تامین هزینه خانواده وجود ندارد و هزینه زندگی یک خانواده بیش از آن است که با کارکردن یک نفر تامین شود. تنها هنوز بخشی از طبقه متوسط و یا سنتی است که برایشان کارکردن زنان و یا در خانه ماندن آْنان به امری اختلاف برانگیز تبدیل می‌شود وگرنه برای آنان که چیزی جز فروش نیروی کار ندارند، این امر به مساله‌ای حل شده تبدیل شده است. تنها امری که مانده است امنیت محیط کار و امنیت شغلی است که در جامعه‌ای سرمایه سالار و از آن جهت مرد سالار، هم چنان امنیت مراکز کار را برای تمام زنان به امری مهم تبدیل کرده است. امروزه کارگران و زحمتکشان بیش از آنکه نگران کارکردن زنان باشند نگران محیط نا امن کار زنان هستند. آنها خواهان کار کردن زنان در محیطی هستند که امنیت فردی و اجتماعی آنان حفظ شود و این خواستی معقول و پیش رونده است.
۴ – سرمایه‌داری زن را کالایی می‌کند این کالایی کردن در تمام زمینه‌ها ادامه دارد امروزه به اصطلاح متخصصان سرمایه‌داری تلاش می‌کنند تا آن که امر تن فروشی را رسمی کنند. آنان به تن فروشی لقب کار جنسی می‌دهند و به تن فروشان کارگران جنسی می‌گویند.
تا آن که آن را همانند کارهای عادی و به اصطلاح فروش نیروی کار جلوه دهند. نظام سرمایه‌داری که از هر چیز به عنوان کالا استفاده می‌کند، این امر را نیز در مورد زنان به وقیح‌ترین شکلی به نمایش می‌گذارد. به این آگهی در نیازمندی‌ها توجه کنید که بسیار آشناست، “به یک خانم مجرد با ظاهری آراسته برای ….. نیازمندیم” این چنین آگهی‌هایی در تمام روزنامه‌های سراسر دنیا امری آشناست و یک وسیله شناخته شده برای سودآوری سرمایه است. مدل‌های مانکن را وادار می‌کنند تا برای حفظ اندام مناسب خود به خوردن دستمال کاغذیو یا انواع و اقسام رژیم‌ها عادت کنند تا آن که سرمایه‌داری به سودهای بادآورده برسد. بازار فروش جنسیت یکی از سودآورترین بازارها برای نظام سرمایه‌داری است در حالی که تمام سرمایه‌داری از این بازار سود می‌برد، تلاش می‌کنند تا آن را به عنوان زیبای تجارت سکس مطرح کنند و از این طریق بر فساد و تباهی، نظام سرمایه‌داری پرده افکنند و آن را هم ردیف سایر تجارت‌ها قرار دهند و از آن طریق با ایجاد اتحادیه با نام کارگران جنسی، آدم فروشی و تن فروشی را امری عادی جلوه دهند. امری که در تمام تاریخ تمدن بشر همواره زشت و ناپسند بوده است. اما نظام سودمحور فروش انسان‌ها و تن و بدن آنان را وسیله‌ای برای درآمد قرار دادن به امری عادی تبدیل می‌کند تا آن که سودهای خود را تامین کنند.
نتیجه:
نظام سرمایه‌داری باید دگرگون شود و رهایی زن جز با محو استثمار از مردان و زنان امکان‌پذیر نخواهد بود. این امری است که فعالان کارگری تلاش خود را برآن گذارده‌اند. رهایی زن جدا از رهایی کل نظام تولید و زندگی اجتماعی از سلطه اندکی سرمایه‌دار که جهان را کنترل کرده و قدرت‌های غیرمشروع را بر مردم مسلط می‌کنند، امکان پذیر نخواهد بود. آن‌ها با سرمایه‌های کلان خود ارتش‌های بزرگ را مجهز می‌کنند سلاح‌های کشتار جمعی را می‌سازند، جنگ‌ها به راه می‌اندازند و در این جنگ‌ها کسانی که بیشترین لطمات را می‌خورند، همانا زنان و کودکان هستند. زنان و کودکانی که تحت نظام سلطه سرمایه‌داری یا قربانیان تجاوز و جنگ‌اند و یا نیروی کار ارزانی که برای سودآوری بیشتر به کار گرفته می‌شوند.(۱)
زیرنویس
۱- http://afaghezohoor.blogfa.com/post-47.aspx
بر اساس آمارهای سازمان ملل متحد سومین تجارت پر سود جهان تجارت انسان است

این که می‌گویند طرفداران حقوق کارگران کورجنس هستند چه معنی دارد؟ آیا معنایش آن است که آنان تفاوت جنسیتی را مشاهده نمی‌کنند؟ من هرچه از نوشته‌های این نظریه پردازان به اصطلاح حقوق زنان خواندم چیزی مشخص را نیافتم و بیشتر به شعار دادن و یا مغلطه کردن بسنده کرده اند، می‌گویند  مبارزین کارگری، تفاوت جنسیت را نمی‌بینند و یا آن که به  خواسته‌های متفاوت زن و مرد دقت نمی‌کنند، و ستم‌های مردان بر زنان را مشاهده نمی‌کنند …. (دنباله…)

پوتین در کریمه به قمار پرداخته و برنده می‌شود

پوتین در کریمه به قمار پرداخته و برنده می‌شود
شهلا رستمی
مسائل داخلی فرانسه چون شنود گفتگوهای تلفنی “نیکلا سارکوزی”- رئیس جمهوری پیشین فرانسه و در گیری وکلا در این پیوند با وزیر دادگستری، مطالب اصلی صفحات نخست روزنامه های امروز چاپ پاریس را تشکیل می دهند.
تنش اوکرائین فراموش نشده و از جمله روزنامه لیبراسیون می نویسد: رئیس جمهوری روسیه با قرار دادن کریمه در برابر عمل انجام شده، محبوبیت خود را در کشورش افزایش می دهد.
در واقع منطق رئیس جمهوری روسیه این است که پس از بیرون راندن مقامات محلی و استقرار ارتش روسیه در کریمه، برای به اصطلاح برقراری آرامش، پارلمان تازه این شبه جزیره را به قانون گذاری وادارد.
ولادیمیر پوتین می گوید از مقاماتی در کریمه هواداری می کند که تصمیم هایشان بر پایه «حقوق بین الملل» گرفته شود؛ از این رو گرچه می گوید حقوق بین الملل را رعایت می کند، اما با انجام یک همه پرسی در روز ۱۶ مارس به جای روز ۳۰ مارس و مطرح کردن پرسش پیوستن کریمه به روسیه به‌جای خود مختاری بیشتر، حقوق بین الملل را زیر پا می گذارد.
البته غرب می گوید که همه فعالیت های تجزیه طلبانه در اوکرائین غیرقانونی است . اما پوتین به آنها پاسخ می دهد که موضع آنها غیرقانونی است.
تحلیل گران مسائل این منطقه بر این باورند که روسیه برای چنگ انداحتن بر کریمه عجله دارد و برای انجام آن آماده است خطر تیره شدن روابطش با شرکای غربی این کشور ونیز همسایه اش اوکرائین را به جان بخرد.
از سوی دیگر بیشتر روس ها بر این باورند که کریمه به روسیه تعلق دارد و این کشور هرگز نمی بایست پس از فروپاشی شوروی سابق آن را به اوکرائین واگذار کند. به قیمومت در آوردن کریمه یا الحاق آن به روسیه برای دولت این کشور به معنای تصحیح یک اشتباه تاریخی است.
روزنامه فیگارو، در مطلب خود در مورد کریمه به این اشاره دارد که هفته سرنوشت سازی برای این شبه جزیره در پیش است. این روزنامه از قول “بریژینسکی”- مشاور امنیت ملی “جیمی کارتر”، می نویسد که چنانچه پوتین کریمه را به دست بیاورد، اوکرائین را ازدست خواهد داد.
و در کنار آن، روزنامه به این اشاره دارد که «خرس» روسی همسایگانش را نگران کرده است.
فیگارو می افزاید: نور سلطان نظربایف- رئیس جمهوری قزاقستان، گرچه در روز دوشنبه به مسکو سفر کرد، کار روسیه را تأئید نمود و از طرحی که جمهوری‌های پیشین شوروی سابق را یک بلوک اروپائی- آسیائی گرد آورد هواداری کرد؛ اما قزاقستان که عضو جامعه کشورهای مستقل است، از این می ترسد که ویروس “میدان” کی‌یف، به کشورش سرایت کند و دخالت نظامی روسیه را در پی داشته باشد.
آن حمهوری‌های پیشین شوروی سابق که دارای اقلیت مهم روس زبان هستند، همه نگران واکنش روسیه در اوکرائین شده‌اند برای این که اقتصاد آنان به «برادر بزرگ» وابسته است اما رؤیای نزدیکی به اروپای غربی را در سر می‌پرورانند. آنها که از جنگ روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ تکان خورده اند؛ با این حال فشارهای مسکو را برای به رسمیت شناختن استقلال دو جمهوری تجزیه‌طلب گرجستان، یعنی “آبخازی” و “اوستی جنوبی” نپذیرفتند. اکثر این کشورها که شامل”روسیه سفید”، “مولداوی”، “گرجستان”، “ارمنستان”، “آذربایحان”، “ازبکستان”، “قرقیزستان” و “قزاستان” می‌شوند، امروز نگران از دست دادن میزان توانائی خود برای جلوگیری از تمایلات نو-امپریالیستی روسیه برای پیاده کردن طرح هائی هستند که از بیست سال پیش این کشور خواستار به تحقق در آوردنشان بوده است. آنها گر جه سکوت کرده اند اما این سکوت بیشتر از طبیعت خودکامه رژیم‌هایشان ناشی می شود که در تظاهرات “میدان” خطری برای خود می‌بینند.
هومانیته، می نویسد شمارش معکوس در کریمه آغاز شده است و از این رو شماری از شهروندان این منطقه از این می‌ترسند که راه و رسم زندگی با یکدیگر را که تا کنون آموخته بودند، از دست بدهند.
از سوی دیگر روسیه با پذیرفتن تجزیه، یک تغییر جهت اساسی می دهد و بدین ترتیب در را برای مشکلات درونی کشور خود باز می کند؛ چراکه این کشور دارای ۲۱ جمهوری خود مختار است که آنها نیز ممکن است بخواهند از جدائی کریمه پیروی کنند.
روزنامه مسیحی لاکروآ، مطلبی را به موقعیت حساس ترکیه در مسئله کریمه اختصاص داده می نویسد : تاتارهای ترک زبان کریمه که ۱۲درصد جمعیت این شبه جزیره را تشکیل می دهند، ترکیه را ناچار به توجه به آنها کرده است. البته ترکیه ترجیح می دهد چندان خودی نشان ندهد چون از یک سو همکاری با روسیه- تأمین کننده گازاین کشور، برایش حیاتی است و از سوی دیگر خود عضو ناتوست.
مسئله تاتارها که تا پایان قرن هژدهم زیر سلطه امپراتوری عثمانی در کریمه بودند و سپس توسط استالین در سال ۱۹۴۴ به آسیای میانه انتقال یافتند، می تواند خطر برهم زدن روابط دوستانه ترکیه وروسیه را در پی داشته باشد. چون گرچه ترکیه در زمان جنگ روسیه و گرجستان توانست از جهت گزینی پرهیز کند، اما حضور یک قوم برادر در کریمه باعث شده ترکیه ناچار شود در کنار غرب بایستد. بنابراین روابط دوستانه ترکیه و روسیه، که حتا علیرغم اختلاف نظر میان آنها بر سر سوریه خدشه دار نشد، می تواند با این تنش تازه تیره شود.
تنش اوکرائین بر سیاست درونی ترکیه نیز تأثیر خواهد گذاشت؛ چرا که اردوغان نمی تواند حساسیت بخشی از هوادارنش و نیز یک میلیون تاتار ساکن این کشور را نا دیده بگیرد.
هم اکنون شهرهای آنکارا، استانبول و ازمیر شاهد تظاهراتی برای هواداری از تاتارهای کریمه بوده است.
رادیوفرانسه

تحلیل گران مسائل این منطقه بر این باورند که روسیه برای چنگ انداحتن بر کریمه عجله دارد و برای انجام آن آماده است خطر تیره شدن روابطش با شرکای غربی این کشور ونیز همسایه اش اوکرائین را به جان بخرد. …. (دنباله…)

واکنش هراس آلود رژیم به درخواست سازمان ملل

واکنش هراس آلود رژیم به درخواست سازمان ملل
دیگربان: علی‌اکبر ولایتی٬ مشاور عالی علی خامنه‌ای در امور بین‌الملل گفته آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی ربطی به‌ بان کی‌مون که به «ابزار دست» آمریکا تبدیل شده٬ ندارد.
بان کی‌مون دبیرکل سازمان ملل روز سه‌شنبه (۲۰ اسفند) در گزارشی به شورای حقوق بشر این سازمان از ناکامی حسن روحانی در تحقق شعار‌های انتخاباتی خود در زمینه حقوق بشر خبر داده است.
أقای‌ بان در این گزارش خواستار آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی٬ دو تن از «رهبران جنبش سبز» شده است.
علی‌اکبر ولایتی نیز در واکنش به این گزارش گفته «آزادی یا عدم آزادی سران فتنه هیچ ربطی به دبیرکل سازمان ملل ندارد و آقای بان‌ اگر نگران حقوق بشر است، درباره وضعیت مسلمانان کاری انجام دهد.»
ولایتی افزوده «اظهارات اخیر آقای بان‌ نشان داد که وی ضعیف‌ترین دبیرکل سازمان ملل است و هر آنچه که انجام می‌دهد و می‌گوید در راستای اهداف استکبار است.»
مشاور خامنه‌ای همچنین اضافه کرده «بان‌کی‌مون فردی است که در اختیار آمریکایی است و آمریکایی هر چه بخواهند از تریبون سازمان ملل اعلام کنند به وی می‌گویند.»
پیش‌بینی می‌شود محافظه‌کاران تندرو که در حال حاضر مشغول حمله به کا‌ترین اشتون٬ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هستند از امروز نوک پیکان حملات خود را بیشتر متوجه‌ بان کی‌مون کنند.

علی‌اکبر ولایتی٬ مشاور عالی علی خامنه‌ای در امور بین‌الملل گفته آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی ربطی به‌ بان کی‌مون که به «ابزار دست» آمریکا تبدیل شده٬ ندارد. …. (دنباله…)

پیام نوروزی مادر ستار بهشتی

مادر ستار بهشتی در پیام تبریک نوروزی به هموطنان، خواستار رسیدگی علنی به پرونده قتل فرزندش شد. …. (دنباله…)

بان کی مون: روحانی نتوانسته به وعده‌هایش عمل کند

بان کی مون: روحانی نتوانسته به وعده‌هایش عمل کند
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد می‌گوید دولت حسن روحانی از زمان روی کار آمدن نتوانسته کارزاری را که برای بهبود حقوق بشر وعده داده بود به پیش ببرد.
بان کی مون که روز سه‌شنبه ( یازدهم مارس – ۲۰ اسفند) به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گزارش می‌داد ضمن برجسته کردن افزایش آمار اعدام‌ها در ایران، خواستار آزادی فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و وکلای زندانی شد؛ کسانی که به گفته او به علت آن زندانی شده اند که “جویای حق آزادی بیان” بوده اند.
با وجود این، آقای بان از آزادی حدود ۸۰ زندانی سیاسی در ایران طی ماه‌های گذشته استقبال کرد و همچنین از آزادی کلیکنسرین ستودهو بازگشت به تحصیل و کار برخی از دانشجویان و استادان دانشگاه به عنوان اقدامات مثبت از زمان روی کار آمدن دولت آقای روحانی نام برد.
همزمان دبیرکل سازمان ملل متحد، از آمار بالای زندانیان عقیدتی، روزنامه‌نگاران و وکلای دربند در ایران انتقاد کرد و به طور خاص از مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو کاندایدای معترض انتخابات سال ۱۳۸۸ نام برد و گفت که این دو بدون “هیچ‌گونه اعلام جرم یا محاکمه ای محصور” شده اند.
بان کی مون در سخنان خود از دولت حسن روحانی خواست که آزادی فوری آقایان موسوی و کروبی و دسترسی مناسب آنها به خدمات پزشکی را فراهم کند.
او همچنین در سخنان خود از کلیکعبدالفتاح سلطانی، کلیکمحمد علی دادخواهو کلیکمحمد سیف زاده، سه وکیل زندانی نام برد و گفت که آنها تنها به این علت که به دنبال احیای حق آزادی بیان بودند بازداشت شده‌اند.
دبیرکل سازمان ملل همچنین به آمار بالای اعدام‌ها در ماههای نخست سال جاری میلادی اشاره کرد و با اشاره به گزارش ناوی پیلای، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل متحد، گفت: سال گذشته در ایران ۵۰۰ تا ۶۲۵ نفر اعدام شده اند که ۵۷ مورد از این اعدام ها در ملاء عام صورت گرفته است.
او اضافه کرد، اگر چه اکثر اعدام‌ها مربوط به محکومان قاچاق مواد‌مخدر بوده اما در میان اعدامیان زندانیان سیاسی و فعالان اقلیت‌های قومی هم وجود داشتند.
وی با اشاره به اعدام بیش از چهل زندانی در دو هفته نخست ماه ژانویه امسال، گفت: “به نظر می‌رسد دولت جدید هم رویه دولت سابق را دنبال می‌کند که از مجازات اعدام به کرات برای مقابله با جرایم استفاده می‌کرد”.
بان کی مون همچنین از ممانعت ایران برای ورود گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد به این کشور از سال ۲۰۰۵ تا کنون، انتقاد کرد.
قرار است کلیکاحمد شهید، گزارشگر ویژه ایران سازمان ملل متحد به زودی گزارش سالانه خود درباره وضعیت کلیکحقوق بشردر ایران را در نشستی در ژنو ارایه کند.

بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد می‌گوید دولت حسن روحانی از زمان روی کار آمدن نتوانسته کارزاری را که برای بهبود حقوق بشر وعده داده بود به پیش ببرد. …. (دنباله…)

خودداری شرکت نفتی «شِل» از تامین سوخت هواپیمای لاریجانی

خودداری شرکت نفتی «شِل» از تامین سوخت هواپیمای لاریجانی
دولت آفریقای جنوبی از شرکت نفتی «رویال داچ شل» به دلیل خودداری از تامین سوخت هواپیمای جت رئیس مجلس شورای اسلامی ایران انتقاد کرد.
هیئت پارلمانی ایران که به آفریقای جنوبی رفته بود و قصد داشت ۱۶ اسفندماه از آن‌جا به کنگو سفر کند٬ به دلیل عدم تامین سوخت قادر به انجام این سفر نشد.
دولت آفریقای جنوبی روز سه‌شنبه٬ ۲۰ اسفندماه از این اقدام واحد محلی شرکت «رویال داچ هلند» انتقاد و این رفتار را مایه «شرمساری» دولت آفریقای جنوبی دانست.
این در حالی است که «انجمن صنعت نفت آفریقای جنوبی»٬ ساپیا٬ که کمپانی شل را نیز در دایره گروه‌های نفتی خود دارد٬ می‌گوید این اقدام با توجه به «سیاست‌های خاص جهانی‌»٬ از جمله تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران٬ که اعضای این انجمن موظف به رعایت آن هستند٬ صورت گرفته است.
ساپیا در بیانیه‌ای آورده است: «با توجه به محدودیت‌های این شرکت‌ها٬ اعضای مربوطه ساپیا در تاریخ ۱۶ اسفندماه و پیش از پرواز هواپیمای دکتر لاریجانی از کیپ‌تاون٬ قادر به فروش سوخت یا ارائه خدمات سوختی به این هواپیما نبودند.»
علی لاریجانی٬ رئیس مجلس شورای اسلامی ۱۳ اسفندماه به همراه هیئتی به آفریقای جنوبی سفر کرد و در کیپ تاون٬ پایتخت این کشور٬ با رئیس جمهور و رئیس پارلمان این کشور دیدار داشت.
قرار بر این بود که این هیئت ۱۶ اسفندماه به کنگو سفر کند اما شرکت شل از تامین سوخت این جت در فرودگاه بین‌المللی کیپ‌ تاون خودداری کرد.
به گزارش رویترز به دنبال این اقدام و پس از آن‌که سفر این هیئت به کنگو ۲۴ ساعت به تاخیر افتاد٬ علی لاریجانی ناچار شد این سفر را لغو کند.
به دنبال اعمال تحریم‌های بین‌المللی علیه برنامه هسته‌ای ایران٬ پیشتر بارها گزارش‌هایی در خصوص خودداری شرکت‌ها از سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی منتشر شده بود.
ایران و ۱+۵ سوم آذرماه به توافقی موقت بر سر برنامه هسته‌ای تهران دست‌یافتند که به موجب آن قرار شد که به دنبال توقف بخش‌هایی از فعالیت هسته‌ای ایران٬ غرب نیز از شدت تحریم‌ها علیه ایران بکاهد. در حال حاضر طرفین در حال تلاش برای دست‌یافتن به توافقی پایدار و نهایی هستند.
رادیوفردا

دولت آفریقای جنوبی از شرکت نفتی «رویال داچ شل» به دلیل خودداری از تامین سوخت هواپیمای جت رئیس مجلس شورای اسلامی ایران انتقاد کرد. …. (دنباله…)

امانوئل والرشتاین در گفتگو با واشنگتن پست: در تهران از من خواستند از افول آمریکا سخن نگویم!

امانوئل والرشتاین در گفتگو با واشنگتن پست : در تهران از من خواستند از افول آمریکا سخن نگویم!
اساتید لیبرال در جریان سفر یک جامعه‌شناس آمریکایی به ایران از وی خواستند علیه سرمایه‌داری آمریکا و افول سخن نگوید چون علیه آنها و لیبرالیسم تمام می‌شود.
به گزارش مشرق، پایگاه علوم اجتماعی با اشاره به سفر چندی پیش امانوئل والرشتاین، به نقل از واشنگتن پست نوشت: این جامعه‌شناس مشهور منتقد سرمایه‌داری که هفته گذشته به دعوت انجمن جامعه‌شناسان به ایران رفته و در برخی محافل دانشگاهی و استراتژیک سخنرانی کرده بود به خبرنگار ما گفت «برخی از اساتیدی که گرایشات لیبرالی داشتند به من گفتند در ایران درباره افول آمریکا صحبت نکن چون در ایران از این صحبت‌ها علیه لیبرالیسم استفاده می‌شود»(!)
والرشتاین قبلا در یادداشتی به بررسی پیامدهای افول آمریکا پرداخته و نوشته بود: مدت زمان درازی است که بحث کرده‌ام افول ایالات متحده به مثابه یک قدرت هژمونیک از حدود ۱۹۷۰ آغاز شد و این افول آرام در دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش شتاب گرفت. نخستین بار نوشتن در این باره را در ۱۹۸۰ یا بعد از آن آغاز کردم. در آن زمان واکنش همه اردوگاه‌های سیاسی به این بحث این بود که آن را به عنوان بحثی نامعقول رد می‌کردند. در دهه ۱۹۹۰، کاملا برعکس، باز هم واکنش همه طرف‌های طیف سیاسی این بود که ایالات متحده به اوج سلطه تک‌قطبی دست یافته است. اما بعد از شکستن حباب ۲۰۰۸، تغییر نظر صاحبنظران و عامه مردم آغاز شد. امروز درصد بزرگی از مردم (هر چند نه همه آنها) واقعیت افول نسبی در قدرت و جایگاه و نفوذ ایالات متحده را پذیرفته‌اند. این پذیرش در ایالات متحده کاملا با اکراه صورت پذیرفته است. سیاستمداران و صاحبنظران در پیشنهاد اینکه چگونه هنوز می‌توان جلوی این افول را گرفت با هم رقابت می‌کنند. به باور من این فرآیند بازگشت‌ناپذیر است.
وی در این تحلیل خاطرنشان می‌کند: مسئله همگان در وضعیت آشوب ژئوپلتیک سطح بالای اضطرابی است که به بار می‌آورد و فرصت‌هایی است که برای شایع شدن حماقت ویرانگر ایجاد می‌کند. مثلا ایالات متحده دیگر قادر نیست برنده جنگ‌ها شود اما قادر است با اقدامات غیرمحتاطانه خطر عظیمی برای خود و دیگران پدید آورد. ایالات متحده در خاورمیانه کنونی به هر کاری دست بزند شکست می‌خورد. هم‌اکنون هیچ یک از کنشگران قدرتمند خاورمیانه دیگر از رهنمودهای ایالات متحده پیروی نمی‌کند. این شامل مصر، اسرائیل، ترکیه، سوریه، عربستان سعودی، عراق، ایران و پاکستان است.
سرانجام آن که دو پیامد حقیقی هست که می‌توان در دهه‌های آتی نسبت به آن تا حد زیادی یقین داشت. نخست پایان دلار ایالات متحده به عنوان ارز مرجع است. وقتی این وضعیت حاکم شد، ایالات متحده پشتوانه گسترده بودجه ملی‌اش و هزینه‌های عملیات اقتصادی‌اش را از دست داده است. دومین پیامد، احتمالا افول جدی در سطح نسبی زندگی شهروندان و ساکنان ایالات متحده است. پیامدهای سیاسی این حول اخیر را دشوار بتوان به تفصیل پیش‌بینی کرد اما بی‌اهمیت نخواهد بود.

اساتید لیبرال در جریان سفر یک جامعه‌شناس آمریکایی به ایران از وی خواستند علیه سرمایه‌داری آمریکا و افول سخن نگوید چون علیه آنها و لیبرالیسم تمام می‌شود. …. (دنباله…)