“آواز های هشت مارس” شعری از ی. صفایی

روزی دوباره با هم بر شانه های خورشید سوار می شویم  آستین های محبت را بالا می زنیم و دست های عاطفه را می فشاریم و چادر عشق بر کمر گره می بندیم. روزی دوباره با هم آواز زنانی را که گردان کلام پر مفهوم را انتظار می کشند و بر سیمای بزرگ شان لبخند پر شکوهی را بشارت میدهند می سرائیم. ….

آواز های هشت مارس

از: ی. صفایی

روزی دوباره با هم
بر شانه های خورشید سوار می شویم
آستین های محبت را بالا می زنیم
و دست های عاطفه را می فشاریم
و چادر عشق بر کمر گره می بندیم.

روزی دوباره با هم
آواز زنانی را که گردان کلام پر مفهوم را
انتظار می کشند
و بر سیمای بزرگ شان
لبخند پر شکوهی را بشارت میدهند
می سرائیم.

بهار
با پیراهن بلند سبزش
همراه با پرندگان
سمفونی نوینی را آغاز میکند
و بندیان
در خیزش بهار
تصویر بلوغ آزادی را
بر سینه بتون
حک می کنند.

زنانی که
در پیکار آغازین
با خونشان، آزادی را در اندیشه پیکار
بیدار کردند
و بر شیار لب های سرخ زندگی پیوند زدند.

زنان
رهائی شان را
در شریان گلگون تجربه ها
خواهند یافت.

روزی دوباره با هم
آزادی زنان را
در کوچه پس کوچه های سرزمینم
زمزمه خواهیم کرد

روزی که زنان
رهائی شان را
در شهد شیرین آزادی
تجربه خواهند کرد

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.