بهرام رحمانی: بحران اوکراین و کابوس سران حکومت اسلامی ایران!

در چنین شرایطی و در حالی که دولت جدید و موقت اوکراین، حکم بازداشت ویکتور یانوکوویچ، رییس جمهور سابق این کشور را هم صادر کرده، صدا و سیمای ایران، هم چنان از یانوکوویچ به عنوان «رییس جمهور قانونی اوکراین» نام می ‌برد. ….

در جهان امروز، در هر کشوری که مردم ناراضی به خیابان ها می ریزند تا حق خود را از سرمایه داران و دولت های سرمایه داری ستم گر و استثمارگر بگیرند، بلافاصله سران حکومت های مستبد مانند سران حکومت اسلامی ایران به وحشت می افتند و مواضع عجیب و غریبی اتخاذ می کنند. از این رو، بحران اخیر اوکراین، سران و مقامات حکومت اسلامی را آن چنان دچار کابوس و وحشت کرده است که یکی پس از دیگری درباره وضعیت آن کشور، موضع گیری می کنند.

اوکراین، دومین کشور بزرگ اروپا، نزدیک به ۵۰ میلیون جمعیت دارد. بحران این کشور، زمانی آغاز شد که دولت از امضای پیمان تجاری با اتحادیه اروپا خودداری کرد و گفت که ترجیح می ‌دهد روابط گسترده خود با روسیه را بیش از پیش گسترش دهد. این بحران خونین حدود سه ماه طول کشید و اکنون با فرار رییس جمهور آن کشور به روسیه، وارد بحران های جدیدی هم چون احتمال شعله ور شدن جنگ داخلی و تجزیه شده است.
اساسا ریشه بحران فزاینده اوکراین، ریشه نارضایتی عمومی مردم از دولت و فساد دولتی و گرانی و تورم کمرشکن، بیکاری و فقر از یک سو و هم چنین دخالت ها و رقابت دوران جنگ سرد بین غرب و شوروی سابق و هم اکنون نیز رقابت های روسیه و اتحادیه اروپا و آمریکا دارد. سه حزب بزرگ مخالف رییس جمهور فراری هستند همگی سیاست های هولناک فاشیستی و راست افراطی دارند. اما در نتیجه اجرای شوک درمانی و سیاست ‌های اقتصادی نئولیبرالی در دو دهه گذشته،  فساد و نابرابری و فقر در جامعه اوکراین، بالا گرفت. بنابراین، آینده سیاسی اوکراین، تیره و تار است.

اوکراین در چهار صد سال گذشته، همواره نقش خط حائل برای نفوذ غرب به روسیه را ایفاء کرده است. چه در زمان لشکر کشی ناپلئون بناپارت و چه در زمان تجاوز ارتش آلمان نازی و چه در دوران جدید که حد مرز اتحادیه اروپا با روسیه بعد از فروپاشی شوروی محسوب می شود. به عبارت دیگر، آمریکا و روسیه و اتحادیه اروپا، از بستر اختلاف های  موجود در اوکراین، برای محکم کردن پای خود در این کشور، سوء استفاده سیاسی می کنند.

در چنین شرایطی و در حالی که دولت جدید و موقت اوکراین، حکم بازداشت ویکتور یانوکوویچ، رییس جمهور سابق این کشور را هم صادر کرده، صدا و سیمای ایران، هم چنان از یانوکوویچ به عنوان «رییس جمهور قانونی اوکراین» نام می ‌برد.
صدا و سیمای حکومت اسلامی ایران، خانم تیموشنکو را «سرکرده مخالفان غرب گرا» و «هم دست غرب و آمریکا» نامیده که توسط رییس جمهور اوکراین به دلیل سوء استفاده از قدرت و فساد اقتصادی زندانی شده بود.
روزنامه کیهان، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و روزنامه وطن امروز، نزدیک به جبهه پایداری و…، با انتشار مطالب متعدد، ناخشنودی خود را از سقوط دولت طرفدار روسیه در اوکراین نشان داده‌اند.
روزنامه وطن امروز، عکسی بزرگ از خیابانی ویران را در صفحه نخست خود منتشر کرده است با این تیتر: «دموقراضه.»

مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه، گفته است که ایران حوادث اوکراین را «با دقت» دنبال می‌کند و «سرنوشت اوکراین با تحقق اراده ملت و تفاهم نیروهای سیاسی این کشور و عدم دخالت خارجی میسر است.»
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری حکومت اسلامی ایران، نسبت به «مقایسه» میان رخدادهای اوکراین با ایران هشدار داد و گفت که روزنامه‌های ایرانی نباید انقلاب اوکراین را به مساله ‌ای داخلی تبدیل کنند.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، سخنان پورمحمدی در روز دوشنبه پنجم اسفند را منتشر کرده است. او، با اشاره به حوادث اوکراین می ‌گوید، عده ‌‌ای در داخل کشور که «حال و هوای دیگری دارند، امر برایشان مشتبه شده است» در حالی که «کشور و نظام ما قابل مقایسه با این جاها نیست.»
به گفته این عنصر تبه کار و آدمکش حکومت اسلامی، برخی روزنامه ‌ها با انتشار «عکس‌های رنگی بزرگ» و هم ‌رنگ کردن «لوگوی» خود با «رنگ همان حرکت سیاسی» در اوکراین، «احساس پیروزی می‌کنند» و در مقابل نیز برخی روزنامه‌ها جوری «گزارش می ‌دهند یا تیتر می ‌زنند که گویا چیزی از دست داده‌اند و عزادارند.»

حسن فیروزآبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، به انتقاد شدید از انقلاب اوکراین پرداخته ‌اند. فیروزآبادی، رخدادهای اوکراین را «فرار از استقلال به سمت وابستگی» نامیده است و روزنامه «وطن امروز» نیز با تیتر بزرگ «دموقراضه!» به استقبال پیروزی مخالفان در اوکراین رفته است.

سئوال این است که سران و مقامات سیاسی و نظامی حکومت اسلامی ایران، چرا این همه از تحولات اوکراین وحشت دارند؟ حکومت اسلامی ایران، نه مرز مشترکی با اوکراین دارد و نه هم پیمان آن است از این رو، در ادامه بحث جواب همین سئوال را پیدا خواهیم کرد. هم چنین تجربه وقایع اخیر اوکراین، برای هر فعال و جریان سیاسی و انقلابی و کمونیست درس های آموزنده ای دارد.
اعتراضات اخیر کی یف، پایتخت اوکراین، از ۲۱ نوامبر ۲۰۱۴ – ۳۰ آبان ۱۳۹۲، آغاز شد، یعنی روزی که ویکتور یانوکوویچ، رییس‌جمهور فراری آن کشور، با وجود خواست و فشار اتحادیه اروپا، از امضای توافق ‌نامه همکاری و تجارت آزاد با اتحادیه اروپا سر باز زد و بیش تر به اتحاد روسیه نزدیک شد. روسیه نیز قول ۱۵ میلیارد دلار وام و فروش گاز ارزان‌تر را به اوکراین داد. پیش از این قرار بود صندوق بین ‌المللی پول همین مبلغ وام به اوکراین بدهد تا صرف امور اقتصادی کشور کند، ولی چون دولت اوکراین پیش‌شرط این صندوق برای اجرای اقدام‌های ریاضتی و تعدیل ساختاری را نپذیرفت، پرداخت آن وام پس از تحویل ۳ میلیارد دلار اولیه متوقف شد.

طرفداران حزب نئوفاشیستی «سوبودا» این روزها با علایم نازیستی در خیابان های کیف، آشکارا رژه می روند و به فعالین چپ و و اعضای حزب کمونیست و اتحادیه های کارگری حمله می کنند. از میزان نفوذ آن ها اطلاعی در دست نیست. بنابر برخی گزارش ها، حزب «سووبودا» چهارمین حزب بزرگ اکراین با ۳۵ کرسی از ۴۵۰ کرسی پارلمان است که با احزاب نئوفاشیست در کشورهای دیگر دارای پیوندهای محکمی است. منابع وابسته به گروه های چپ در اوکراین و روسیه می گویند «سوبودا» مستقیما از سوی واشنگتن حمایت می شود.

سناتور مک کین ( John McCain) سناتور آمریکایی، در تمام این سال ها از جمله بی وقفه برای بروز جنگ بین ایران و آمریکا کوشیده است، با رهبران این حزب در برابر دوربین ها ایستاده و عکس گرفته است.
سناتور آمریکایی جان مک‌کین که اواخر آذر ماه و در بحبوحه اعتراض ‌های خیابانی به کیف، پایتخت اوکراین، رفت و با رهبران راستگرای مخالف دولت اوکراین نیز نشستی برگزار کرد، گفت: «من به آن چه مردم اوکراین می‌کنند افتخار می ‌کنم. به اعتقاد ما آینده اوکراین در پیوستگی با اروپاست.»
حزب دست ‌راستی «اتحاد دموکرات مسیحی» خانم آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، و نیز «حزب مردم اروپا» که ائتلافی از حزب ‌های محافظه ‌کار اروپاست، ویتالی کلیچکو را به عنوان نماینده خود در اروپا انتخاب کرده ‌اند و وظیفه متحد کردن «اپوزیسیون» دولت در بیرون و درون دولت را به او محول نموده ‌اند .

حزب «ائتلاف دموکراتیک…» کلیچکو که زیر نظارت حزب «اتحاد دموکرات مسیحی» خانم مرکل پایه‌گذاری شده است، فعالیت رسمی خود را سه سال پیش آغاز کرد. حزب کلیچکو از حمایت مالی و آموزشی گسترده محافل محافظه ‌کار اروپا، از جمله بنیاد کنراد آدنوئر برخوردار است. این بنیاد از سازمان‌های نزدیک به «اتحاد دموکرات مسیحی» است که در سراسر دنیا نیز شعبه دارد و «اتاق فکر» رسمی «حزب مردم اروپا» است. کادرهای «ائتلاف دموکراتیک…» کلیچکو، در زمینه فعالیت ‌های دولتی و پارلمانی، توسط بنیاد آدنوئر و «حزب مردم اروپا» تربیت شده اند. خود کلیچکو، سه سال پیش به برلین سفر کرد که به گفته خودش کمک بزرگی به شکل ‌گیری حزبش بود. او حدود شش ماه بعد به دعوت بنیاد آدنوئر دوباره به تورینگن آلمان سفر کرد که در آن جا در مورد (نحوه ی ) تنظیم و اجرای سیاست‌های محلی آموزش دید. کلیچکو، پس از نخستین سفرش به آلمان، تا کنون چندین بار، از جمله در پاییز امسال، با مقام ‌های دولتی و وزارت امور خارجه آلمان، به طور رسمی دیدار و گفتگو کرده است. گزارش این دیدارها در سندهای وزارت امور خارجه آلمان منتشر شده اند. حتی تابستان گذشته، بنیاد آدنوئر یک دوره آموزشی برای اعضای جوان «ائتلاف دموکراتیک…» برگزار کرد و به آن ها شیوه‌های عضوگیری و سیاست ‌های انتخاباتی و فعالیت ‌های پارلمانی را آموزش داد.
همکاری با «حزب آزادی» اوکراین به رهبری اولگ تیانی ‌بوک، که یک حزب دست راستی افراطی شبه‌نازی است، یکی دیگر از عرصه‌های فعالیت دولت آلمان برای نفوذ در عرصه سیاسی اوکراین است. بهمن ماه گذشته، هلگا شمید و کاترین اشتون، که هر دو از مقام‌های بلندپایه نهاد روابط خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا هستند، دیدارهایی با رهبری حزب راستگرای افراطی «آزادی» اوکراین داشتند. اعضا و هواداران این حزب، به شدت خشونت طلب و هرج و مرج طلب هستند. آن ها نه تنها مجسمه های لنین را پایین کشیدند، بلکه در کی یف و برخی دیگر از شهرهای اوکراین، به کمونیست ها و فعالان سندیکاهای کارگری نیز حمله کردند.

همکاری نزدیک آلمان و لهستان در ارتباط با اوکراین، حتی به ‌صراحت در یکی از گزارش‌های شورای روابط خارجی آلمان نیز ذکر شده است. وزیران امور خارجه آلمان و لهستان در بیانیه مشترکی که اخیرا منتشر کردند، «حمایت قاطع خود را از مردم اوکراین اعلام کردند… که می ‌توانند از مزایای همکاری‌های نزدیک اقتصادی و سیاسی با اتحادیه اروپا بهره‌مند شوند.» دیپلمات‌های لهستانی به مناسبت‌های مختلف با نمایندگان «حزب آزادی» دیدار و گفتگو کرده ‌اند. این حزب خود را وارث سنت‌های «سازمان ناسیونالیست ‌های اوکراین» (از هواداران نازی ‌ها) و «ارتش شورشی اوکراین» می‌داند. ارتشی که در جنگ جهانی دوم در کنار نیروهای نازی جنگید و نزدیک به صد هزار لهستانی یهودی و مسیحی را قتل عام کرد.
بدون شک، وجود این گونه گرایشات راست افراطی و فاشیستی در صحنه سیاسی و پارلمان اوکراین، آینده این کشور را با چالش های زیادی روبرو خواهند کرد.

بحران کنونی اوکراین ریشه داخلی و وضعیت وخیم مردم و بحران های اقتصادی و اجتماعی دارد. به عبارت دیگر، کسانی که مدعی اند آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه این بحران را به وجود آورده اند نارضایتی و اعتراض و مبارزه مردم این کشور را دست کم می گیرند و به جای پرداختن به ریشه های نارضایتی مردم، به دنبال عوال و تحریک خارجی می گردند. اما این هم واقعیت غیرقابل انکار است که دولت های قدرتمند از این بحران به وجود آمده در قلب اروپا، به نفع خود بهره برداری می کنند.
بنابراین، ریشه مشکلات کنونی اوکراین، اوضاع خراب اقتصادی، فساد مالی حاکم بر دستگاه دولتی و رقابت های قدرت های صاحب نفوذ در اوکراین است.
بی تردید، رقابت های آمریکا و روسیه و اتحادیه اروپا برای کسب نفوذ و کنترل بیش تر بر منابع اوکراین، یکی از دلایل عمده گسترش بحران در سطح منطقه شرق اروپا و غرب روسیه است.
یک دلیل مهم دخالت آشکار اتحادیه اروپا در اوکراین، این است که بخش عمده خط لوله های صادرات گاز روسیه به اروپا از خاک اوکراین می گذرد. از سوی دیگر، اوکراین نیز برای جلوگیری از بحران های اقتصادی خود، به همکاری با اتحادیه اروپا نیاز دارد.

در چنین شرایطی، بحران کریمه نیز به اوج خود رسیده است. دولت خودمختار شبه‌جزیره کریمه موضوع جدایی این منطقه از اوکراین را منتفی دانسته، مرکز این شبه‌جزیره در روز چهارشنبه ۲۶ فوریه – ۷ اسفند، شاهد درگیری ‌هایی میان طرفداران روسیه با حامیان حکومت موقت اوکراین بوده است.
خبرگزاری فرانسه گزارش می ‌دهد، درگیری‌ها زمانی آغاز شد که هزاران نفر از طرفداران مسکو اطراف پارلمان محلی شبه‌جزیره کریمه در شهر سیمفروپول دست به اعتراض زدند در حالی که هم ‌زمان تاتارهای مسلمان کریمه هم برای حمایت از رهبری جدید اوکراین به خیابان آمده بودند.
این گزارش می‌افزاید، طرفین با اسپری فلفل و باتوم به یکدیگر حمله کرده‌اند که این امر به جراحت تعداد زیادی از معترضان منجر شده است و در نهایت نیز معترضان با دخالت نیروهای پلیس و دولت محلی متفرق شده ‌اند.
در همین حال ولادیمیر کنستانتینوف، رییس پارلمان محلی شبه جزیره کریمه، نیز روز چهارشنبه در نشستی اضطراری بحث جدایی این منطقه از اوکراین را رد کرد و آن را موضوعی «تحریک ‌آمیز» خواند.
شبه ‌جزیره کریمه تا سال ۱۹۵۴ به روسیه تعلق داشت، اما دوران رهبری نیکیتا خروشچف در اتحاد جماهیر شوری این منطقه به اوکراین تعلق گرفت و از آن زمان امکان بالقوه اختلاف و درگیری در این منطقه وجود داشته است.
ویکتور یانوکوویچ، رییس ‌جمهور برکنار شده اوکراین به روسیه پناه برده است. محل اقامت یانوکوویچ هنوز روشن نیست، ولی چند خبرگزاری از جمله خبرگزاری‌های آلمان و رویترز به نقل از محافل دولتی روسیه خبر داده‌اند که مسکو اعلام کرده از جان ویکتور یانوکوویچ در خاک روسیه حفاظت خواهد کرد.

پیش تر یانوکوویچ از روسیه تقاضا کرده بود امنیت جان او را برابر «افراط‌گرایان» تامین کند. دولت موقت اوکراین که پس از برکناری یانوکوویچ تشکیل شده است او را به کشتار جمعی معترضان متهم و دستور بازداشت او را صادر کرده است.
خبرگزاری‌های روسیه، اعلام کرده‌اند که ویکتور یانوکوویچ، هم چنان تاکید دارد که رییس قانونی دولت اوکراین است. او، هم چنین تمامی مصوبات پارلمان اوکراین را غیرقانونی خوانده است. این سخنان نخستین اظهارنظر ویکتور یانوکوویچ پس از برکناری از قدرت در هفته گذشته است.
روسیه در واکنش به افزایش تنش‌ها در شبه‌جزیره خودمختار کریمه، که بخشی از خاک اوکراین است، جت‌های جنگنده خود را به حالت آماده‌باش درآورده است.
خبرگزاری اینترفکس، پنج ‌شنبه ۲۷ فوریه ۲۰۱۴، به نقل از وزارت دفاع روسیه خبر داد که هواپیماهای جنگنده این کشور در مرز غربی روسیه با اوکراین گشت ‌زنی می‌‌کنند. وزیر دفاع روسیه تصریح کرده است که آماده باش جت های جنگی نیروی هوایی روسیه ارتباطی با تحولات اوکراین ندارد.

پیش تر وزارت ‌خارجه روسیه با انتشار پیامی در شبکه تویتر اعلام کرده بود که روسیه از حقوق شهروندان این کشور در خاک کریمه «با قدرت و بدون هیچ انعطافی» دفاع می ‌کند. شبه جزیره کریمه از نظر سیاسی خودمختار و دارای دولت و مجلس مستقل از دولت مرکزی در اوکراین است.
مقامات محلی در واکنش به این اقدام اعلام کرده‌اند که برای جلوگیری از افزایش تنش و درگیری میان موافقان و مخالفان روسیه، این ساختما‌ن‌ها به محاصره نیروهای امنیتی درآمده است.
این ناوگان که در بندر سواستوپول کریمه مستقر است نیز در حالت آماده‌باش به سر می ‌برد. از سوی دیگر، ارتش روسیه به دستور ولادیمیر پوتین از روز چهارشنبه مانور نظامی بزرگی را در مرزهای اوکراین آغاز کرده است. وزرات دفاع روسیه، اعلام کرده هدف از این مانور آمادگی برای دفاع از ناوگان دریای سیاه مستقر در کریمه است.

در واکنش به این تحولات الکساندر تورچینف، رییس ‌جمهور موقت اوکراین پنج ‌شنبه ۲۷ فوریه اعلام کرد که هرگونه حرکت نظامی «بدون اطلاع ناوگان روسیه خارج از منطقه مشخص شده در کریمه» اقدامی خصمانه تلقی خواهد شد.
هم زمان وزارت خارجه اوکراین نیز فرستاده روسیه در کی یف را احضار کرد و خواستار رایزنی بی‌درنگ با دولت روسیه شد.
از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا، درباره برگزرای مانور نظامی روسیه در نزدیکی مرز اوکراین هشدار داد. جان کری، وزیر خارجه آمریکا چهارشنبه ۲۶ فوریه ، با اشاره به دستور ولادمیر پوتین برای برگزاری یک مانور نظامی در غرب روسیه، اقدام نظامی احتمالی روسیه را «اشتباهی بزرگ» خواند.
ولادمیر پوتین روز گذشته، دستور داد که مانور نظامی گسترده ‌ای با حضور بیش از ۱۵۰ هزار سرباز در مرز غربی روسیه تدارک دیده شود.
اورزولا فون درلاین، وزیر دفاع آلمان نیز در همین ارتباط گفت که ناتو رویدادهای اوکراین را به دقت و البته با نگرانی زیر نظر دارد.

هم چنین وزیران خارجه کشورهای عضو ناتو نیز در دیدار روز گذشته خود در بروکسل بر استقلال اوکراین با هدف حفظ ثبات و امنیت در آن منطقه تاکید کردند.
هم چنین از ساعات اولیه روز جمعه، ۲۸ فوریه ۲۰۱۴، تعدادی مرد مسلح در اطراف فرودگاه اصلی جمهوری خودمختار کریمه در جنوب اوکراین، مستقر شده اند. این افراد اونیفورم بر تن دارند اما روی اونیفورم هایشان علایم نظامی مشخصی دیده نمی‌شود.
پیش تر اعلام شده بود که مهاجمان مسلح وارد فرودگاه سواستوپل، مرکز کریمه شده و ساختمان فرودگاه را به اشغال درآورده ‌اند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس، گفته است که تعدادی فرد مسلح به تفنگ جنگی در خارج از فرودگاه حضور دارند اما مشخص نیست به چه نهادی وابسته هستند. آنان از پاسخ دادن به سئوالات خبرنگاران خودداری می‌کنند.
بیش از نیمی از ساکنان جمهوری خودمختار کریمه را روس‌تباران تشکیل می ‌دهند و پس از اقدام پارلمان مرکزی اوکراین در برکناری ویکتور یانوکوویچ، رییس جمهوری سابق که به روسیه گرایش‌داشت، در این شبه جزیره تظاهراتی در حمایت از ادامه روابط نزدیک با روسیه برگزار شده است.

روز چهارشنبه، روس ‌تباران برای ابراز مخالفت و تاتارهای کریمه به منظور حمایت از دولت جدید اوکراین در برابر پارلمان محلی این جمهوری خودمختار تجمع کردند و بین دو طرف درگیری روی داد.
بامداد روز پنج شنبه نیز گزارش شد که مردان مسلح به تفنگ و آر‌پی‌جی، ساختمان‌پارلمان و دفتر هیات دولتی محلی کریمه را تصرف و ماموران پلیس را از این محل اخراج کرده‌و پرچم روسیه را بر فراز ساختمان‌پارلمان بر افراشته ‌اند. این افراد هم اونیفورم بدون علایم نظامی بر تن داشتند.

ساعاتی بعد، اعلام شد که مهاجمان خواستار برکناری دولت محلی و افزایش اختیارات پارلمان جمهوری خودمختار کریمه شده ‌اند. مشخص نیست که مهاجمان به دفاتر دولتی و افراد مستقر در فرودگاه سواستپوپل چه هدفی دارند و به کدام گروه یا نهادی وابسته هستند.
طرفداران روسیه گفته ‌اند که دولت موقتی که پس از برکناری ویکتور یانوکوویچ زمام امور را در دست گرفته مشروعیت ندارد و این دولت و طرفداران آن را «تروریست» و «فاشیست» توصیف کرده‌اند.
مالکیت شبه جزیره کریمه، با حدود دو میلیون نفر جمعیت، در زمان شوروی سابق به اوکراین، که یکی از جمهوری های تشکیل دهنده اتحاد شوروی بود، واگذار شد و پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین، این منطقه، موقعیت یک جمهوری خودمختار متعلق به اوکراین را یافته است.
تولید ناخالص داخلی این کشور ۳/۳۶۴ میلیارد دلار است که رشدی ۱/۷ درصدی دارد. این کشور ۵۲/۲۱ میلیون  نیروی کار دارد.
بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری در این‌کشور برابر با ۲/۷ است. ۷/۳۷ درصد  از مردم این کشور، زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

محصولات صادراتی این کشور، شامل فلزات آهنی و غیرآهنی، سوخت و مواد پتروشیمی، تجهیزات و ماشین‌آلات حمل و نقل و مواد خوراکی است. واردات آن نیز شامل انرژی، ماشین ‌آلات و تجهیزات و مواد شیمیایی است.
نرخ رشد جمعیت در آن منفی است و امید به زندگی در اوکراین ۸۸/۶۷ سال است. زبان رسمی این کشور اوکراینی است با این حال بسیاری از مردم به روسی صحبت می ‌کنند.
اگر صندوق بین المللی پول بر شناور کردن ارز و کاهش یارانه ها در اوکراین اصرار کند، آیا یانوکویچ تعامل با غرب را رد خواهد کرد؟ و اگر اپوزیسیون به یک سازش دشوار یعنی انتخاب سهیم شدن در قدرت تن دهد، اتحادیه اروپا چه دخالتی می تواند بکند؟
به این ترتیب، هم اکنون دورنمای ثبات سیاسی در این جمهوری سابق شوروی ناروشن است و به لحاط اقتصادی نیز ورشکست شده است. از این رو، اکثریت مردم اوکراین، بهای رقابت غرب و روسیه را می پردازند.

هم اکنون حکومت اسلامی ایران نیز پس از ده ها سال وارد بده و بستان و معامله با رقبای غربی خود شده است. این مسیر را اوکراین هم طی کرده است. سران این کشور، پس از سال‌ها مذاکره نیم بند با اتحادیه اروپا درباره همکاری‌و ایجاد تغییر، سرانجام یانوکوویچ پس از یازده ساعت تصمیم گرفت که از اروپا دور شود و به مسکو نزدیک گردد. با این تصمیم، نیروهای طرفدار غرب مردم را به خیابان ها آوردند. مردمی که از سیاست ها ریاضت کشی اقتصادی و فساد دولتی جان شان به لب شان رسیده بود.

پس از این که «نرمش قهرمانانه» از سوی خامنه ای که در واقع اسم رمز شکست و جام زهر کشیدن اش بود؛ به دولت حسن روحانی ماموریت داد تا هر چه سریع تر با گروه پنج به علاوه یک و در راس همه آمریکا و انگلستان مذاکره کند. قبل از آن نیز روحانی همگامی که برای شرکت در اجلاس سازمان ملل به آمریکا رفته بود تلفنی با اوباما رییس جمهور آمریکا گفتگو کرده است. اکنون تهران، «قبله گاه» همه «کفار» و همه دولت ها و شرکت های سرمایه داری جهان شده است. از سوی دیگر، به دلیل نارضایتی عمومی مردم روزی نیست که با هدف راه انداختن رعب و وحشت بیش تر، هر روز در میادین شهرها زندانیان را به دار می آویزد با این تصور که کسی جرات به خیابان ریختن را به خود راه ندهد. با این وجود سران حکومت اسلامی نگرانند همان طور که مردم اوکراین کاخ ریاست جمهوری و مراکز دولتی را به آتش کشیدند مردم معترض ایران نیز کاخ ها و مراکز آن را نیز به آتش بکشند. همان طور که مردم اوکراین در مقابل نیروهای سرکوبگر امنیتی و پلیس ضدشورش و ارتش ایستادند در ایران نیز بایستند. از این رو، سران و مقامات حکومت اسلامی، اقرار می کنند که «با دقت تحولات اوکراین» را تحت نظر دارند. هم اکنون به حکومت اسلامی ایران نیز با تعهداتی که به دولت های قدرتمند داده و کم و کیف آن هم روشن نیست در مقابل پیشنهاد میلیارد‌ها دلار سرمایه ‌گذاری زیربنایی، قراردادها، وام ‌های جدید و دیگر فرصت‌های اقتصادی و کاستن تحریم های اقتصادی را دریافت کرده که تحقق و شرط لازمه آن ها، موفقیت در مذاکرات و تامین سرمایه است.

سفر سران دولت ها و شرکت ها به ایران، تنها برای ایجاد ارتباط نیست، بلکه بسیاری از این شرکت‌ها سابقه سرمایه ‌گذاری‌های میلیارد دلاری در ایران دارند. هم اکنون ایران نیز به بهشت سرمایه داران تبدیل شده است. چرا که نیروی کار ارزان و هم چنین لشکر بیکاران نزدیک به ده میلیونی با آرزوی پیدا کردن کار بخور و نمیری، همواره در خیابان ها و دم شرکت ها و کارخانه ها و کارگاه ها پرسه می زنند.
به این ترتیب، یک فاکتور مهم این است که اگر دور بعدی مذاکرات شکست بخورد، تاثیرات آن می‌تواند تعادل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ایران را بر هم بزند. اما به نظر من، مهم ترین فاکتور مهم مشترک درباره جامعه ایران و اوکراین نارضایتی عمومی از حاکمیت و فساد دولتی و اهمیت ندادن به زیست و زندگی و اشتغال مردم، گرانی، بیکاری و فقر فزاینده است. این اکثریت ناراضی به دنبال بهانه ای می گردند تا به خیابان ها بریزند. همان طور که میلیون ها انسان در سال ۱۳۸۸، به بهانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری به خیابان ها ریختند. بخش عمده دلهره و نگرانی حکومت اسلامی نیز از خیزش این اکثریت ناراضی و محرومان و ستم دیدگان است. به علاوه این که همین مساله دولت ها و شرکت های غربی را نیز نگرانند که شاید در آینده نه چندان دور سرمایه هایشان در ایران با خیزش مردمی، به خطر بیفتد و دچار ناامنی گردد.

هم چنین حکومت اسلامی ایران، نگران است که مهم ترین و بزرگ ترین هم پیمانش، یعنی روسیه آن چنان دچار بحران شود که اجبارا در تحولات سوریه، با غربی ها معامله کند که نتایج آن برای حکومت اسلامی و حزب الله لبنان بسیار فاجعه بار خواهد شد.
همه این عوامل سبب شده است که خامنه ای، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، لاریجانی، پور محمدی و سرداران سپاه چون فیروز آبادی و غیره، سرنوشت دولت پرزیدنت یانوکوویچ را ببینند که در اثر اعتراضات مردم خشمگین مجبور به فرار شده و به دلیل جنایت علیه بشریت و کشتار مخالفان، تحت تعقیب بین المللی قرار گرفته است. حالا خامنه ای، روحانی، پورمحمدی، فیروزآبادی …، با کابوس حمله به کاخ هایشان در رعب و وحشت به سر می برند و به روزهایی می اندیشند که در انتظارشان است.
اکنون چندین کشور که پیش از این هم پیمان و متحد روسیه بودند، به متحدان اروپا مبدل شده اند. پیوستن کشورهای حوزه روسیه، به ناتو از نگرانی های جدی مقامات مسکو است.
چندی پیش بود که گرجستان صحنه جنگ و درگیری بود اما سرانجام با ورود مستقیم روسیه، این درگیری ها پایان یافت اما بی تردید، زمانی از سر گرفته خواهد شد.
اوکراین، با ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع پس از روسیه دارای بزرگ ترین ارتش در اروپاست و از این جهت، هم برای روسیه اهمیت ویژه دارد و هم برای آمریکا و اروپا که بتوانند این کشور را در زمره هم پیمانان خود داشته باشند.

هم چنین روسیه و هم پیمانان آن، نگرانند که این تحولات به روسیه نیز برسد و باعث یک فروپاشی دیگر در این کشور پهناور گردد. البته بنای سیاست غرب بر این اساس است هر چه کشورها تجزیه شوند و کوچک تر گردند به راحتی می توان بر آن ها تسلط داشت.
راهکار روسیه برای مقابله با چنین برنامه هایی، نیازمند همکاری با کشورهای است که سیاست های «ضد آمریکایی» و «ضد غرب» هم دارند.
حضور و نفوذ روسیه در کشورهای آمریکای لاتین و گسترش روابط روسیه و حکومت اسلامی، یکی از مهم ترین عوامل عکس العملل رسانه ها و سران و مقامات حکومت اسلامی درباره سوریه است.
برای روسیه، ایجاد پیمان ها و مناسبات سیاسی، اقتصادی و از همه مهم تر نظامی با هم پیمانان خود، می توان به عنوان یک سپر دفاعی در برابر حرکت های رو به پیشرفت غرب باشد.
هم اکنون که با سقوط دولت طرقدار روسیه در اوکراین و روی کار آمدن دولت طرفدار غرب در این کشور، هم روسیه و هم حکومت اسلامی را به شدت نگران کرده است.
هر چند روشن است که صحنه رقابت موجود در اوکراین با صحنه رقابت در سوریه، بسیار متفاوت است. به خصوص در اوکراین، تغییر دولت مطرح است در حالی که در سوریه تغییر کل حاکمیت مانند عراق و افغاستان و لیبی، مدنظر غربی ها و متحدان منطقه ای آن هاست.

اکنون دخالت آشکار نهادهای سرمایه داری و حکومت ها در امور کشورهای آسیایی و شرق میانه با هدف به شکست کشاندن انقلاب ها و حفظ مناسبات کار و سرمایه و در جهت منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی شان، برای همگان آشکار شده است. تحولات کنونی سوریه و اوکراین نشان داد که هیچ کشور و قدرتی از حوزه توطئه ها و قلمرو منافع غرب و شرق خارج نیست. بنابراین، در صورتی که مردم کشورهای مختلف جهان و در پیشاپیش همه جنبش کارگری، زنان، دانشجویان و جوانان و روشنفکران و به طور کلی همه مردم آزاده به نیروی انسانی خویش و سیاست ها و اهداف مستقل خود متکی نباشند، همواره با این توطئه ها و دخالت ها و سرکوب ها روبرو خواهند شد.
عصر جدید، تحولات جدید نیز با خود دارد. عصری که «زیبیگنیو برژینسکی»، ژئواستراتژیست و سیاست مدار کهنه کار لهستانی-آمریکایی آن را عصر «بیداری سیاسی جهانی» (The global political awakening)  نام نهاده است. وی، مقاله ای که در دسامبر ۲۰۰۸ در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد از آغاز عصری سخن گفت که در آن چالش ها و نابرابری های اجتماعی برای اولین بار تاریخ را در شرایطی قرار داده است که تقریبا همه مردم جهان از لحاظ سیاسی آگاه و کنش گر شده اند. مردم خشمگین در پی احیای غرور فرهنگی خدشه دار شده و فرصت های اقتصادی به تباهی کشیده شان هستند که برژینسکی آن ها را زخم دوره های استعماری و امپریالیستی می داند. زمانه ای که به گفته برژینسکی آغاز تغییرات اساسی است و ۵۰۰ سال سلطه قدرت های آتلانتیکی (اروپایی و آمریکا) در آن رو به پایان است. اکنون کارگران و مردم جهان به پا خواسته اند تا سرنوشت خویش و جامعه شان را مستقیما به دست خویش رقم بزنند.

در چنین شرایطی، وحشی گری ها و بربریت سیستم سرمایه داری جهانی و حکومت های به اصلاح دموکرات و مستبد آن، بر کسی پوشیده نیست؛ هر کدام از آن ها در حد قدرت و توان شان، در راستای حفط منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی شان، انقلاب ها جاری بر حق و عادلائه جوامع مختلف را به خاک و خون می کشند. بنابراین، تا روزی که طبقه کارگر به عنوان طبقه ای که در مقابل طبقه سرمایه دار قرار دارد اگر با استراتژی سیاسی – طبقاتی خود، دست به مبارزه سرنوشت ساز تاریخی نزند کمابیش این وضعیت ناگوار با بیم و امید ادامه خواهد یافت.

شنبه دهم اسفند ۱۳۹۱۲ – یکم مارس ۲۰۱۴

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.