شیوا محبوبى: آیا میشود کارهاى بزرگترى کرد؟

اتحادیه اروپا و سایر دول غربى در هیچ کدام از مذاکراتشان صحبتى از نقض حقوق انسانى در ایران و اعدام صدها نفر نکرده اند، اتحادیه اروپا میگوید حاضر نیست مذاکرات اتمى را به خطر بیاندازد و در ملاقاتهایش در مورد نقض حقوق بشر صحبت کند. میگویند باید به روحانى وقت داد. نمایندگان پارلمان اروپا اخیرا حقیرانه روسرى بر سر کرده و به ملاقات جنایتکارانى رفتند که زنان را به خاطر نداشتن روسرى به زندان انداخته و مورد ضرب و شتم و توهین قرار میدهند. ….

بر اساس اخبار، کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اعلام کرده است که در طول چند هفته آینده برای اولین بار به ایران رفته و با مقامات رژیم ملاقات میکند. به دنبال مذاکرات اخیر اتمى با جمهورى اسلامى تمام رسانه هاى اصلى کشورها بر روى پروسه مذاکرات و نتایج آن تمرکز کرده اند و بندرت اخبار زندانیان سیاسی و اعدامها را منعکس میکنند. این در حالیست که آمار اعدامها در ایران در طی چند ماه اخیر افزایش یافته و وضعیت زندانیان سیاسى به مراتب بدتر شده است.

اتحادیه اروپا و سایر دول غربى در هیچ کدام از مذاکراتشان صحبتى از نقض حقوق انسانى در ایران و اعدام صدها نفر نکرده اند، اتحادیه اروپا میگوید حاضر نیست مذاکرات اتمى را به خطر بیاندازد و در ملاقاتهایش در مورد نقض حقوق بشر صحبت کند. میگویند باید به روحانى وقت داد. نمایندگان پارلمان اروپا اخیرا حقیرانه روسرى بر سر کرده و به ملاقات جنایتکارانى رفتند که زنان را به خاطر نداشتن روسرى به زندان انداخته و مورد ضرب و شتم و توهین قرار میدهند. ماشین این نمایندگان از خیابانهایى عبور کرد که در آن بساط اعدام زنان و مردانى برقرار است که از زندگى سهمى به جز فقر و محرومیت و سرکوب نداشته اند. منافع سیاسى و اقتصادى این مقامات جهانى در اولویت قرار دارد و قرار نیست آمار اعدامها و تعداد زندانیان سیاسی و وضعیتشان در صدر اخبار قرار بگیرد.
در این دوره رژیم اسلامى حاکم بر ایران نیز در تلاش براى بیرون رفتن از انزواى جهانى و به خیال واهى حفظ پایه هاى لرزانش در داخل ایران بیشترین عقب نشینى را در مقابل دولتهای غربى کرده است. طرفداران بقاى رژیم که در فرمهای مختلف ظاهر میشوند این را به حساب » اقدامات مثبت» روحانى و تغییر رژیم میگذارند و بیشرمانه به جای افشا کردن سیاستهاى سرکوبگرانه رژیم در وصف روحانى مقاله هاى بلند بالا مینویسند. در این مدت رژیم از ترس اعتراضات مردم در ایران تعداد زیادی را مخفیانه اعدام کرده است اما همزمان زیرکانه از جو و فضایى که در آن وضعیت زندانیان و اعدامها توسط رسانه ها و مقامات بین المللى مطرح نمیشود استفاده نموده و تعداد بیشترى را اعدام کرده , زندانیان بیمار را هر چه بیشتر از درمان محروم کرده و نه تنها زندانیان سیاسی را آزاد نکرده است بلکه بدترین شرایط را به آنان تحمیل کرده است.

در این اوضاع و احوال چگونه میتوانیم زندانیان سیاسی را در سطح جهان برجسته کرده و به سازمانهای جهانى و رژیم فشار بیاوریم؟ ممکن است گفته شود با توجه به شرایط جهانى و مماشات مقامات بین المللى با رژیم, کارزار در حمایت از زندانیان سیاسی عملا منعکس نشده و جلب توجه نمیکند. این در جایگاه خود یک مشاهده واقعى میباشد اما سوال اینست که آیا باید دست روى دست گذاشت و کاری نکرد؟ هر روزه از زندان اخبار وخیم تر شدن زندانیان به اطلاع مردم میرسد. از ماه ژوئن ٢٠١٣ بیش از ۶٠٠ نفر اعدام شده اند, محروم کردن زندانیان از دارو و درمان و به این ترتیب کشتن تدریجیشان در زندان جزو اخبار روزانه زندانیان سیاسی شده است. چگونه میتوان در این فضاى جهانى توازن قوا را به نفع آزادى زندانیان سیاسى سوق داد؟

دهها کارزار و تشکل توسط ایرانیان مقیم کشورهای مختلف و بعضا در داخل ایران در دفاع از آزادى زندانیان سیاسی تشکیل شده است; اخبار زندانیان سیاسی لحظه به لحظه بر روى صدها فیس بوک و وبلاگ و سایت اینترنتى که بیشتر به زبان فارسی میباشد منتشر میشود; این تشکلها و سازمانها مرتبا بیانیه و اطلاعیه در دفاع از زندانیان منتشر میکنند و سمینارها و کنفرانسهایى در حمایت از زندانیان سیاسی و علیه احکام اعدام برگزار میشود; احمد شهید، گزارشگر ویژه سازان ملل در زمینه حقوق بشر ایران تا حال پنج یا شش گزارش از نقض حقوق انسانى در ایران انتشار داده است; قرار است در ماه مارس ٢٠١۴ شوراى حقوق بشر سازمان ملل و جلسات جانبیش برگزار شده و موضوع نقض حقوق بشر در ایران یکى از مباحث آن خواهد بود. این اقدامات بسیار عالیست و با دیدن موارد بالا ممکن است به این نتیجه برسیم که در زمینه اطلاع رسانى مخصوصا به زبان فارسى کمبودى نداریم. در پرتو فعالیتهاى فوق و طبعا اعتراضات مردم در ایران علیه رژیم کمتر سازمان جهانى حقوق بشرى است که از وضعیت زندانیان سیاسی باخبر نباشد. در طول حاکمیت رژیم هرگز به اندازه این چند ساله اخیر موضوع نقض حقوق بشر در ایران در کنفرانسها و سمینارها و گزارشات جهانى مطرح نشده، به این اندازه اخبار دقیق زندان لحظه به لحظه منتشر نشده است. کلیه موارد فوق دستاوردهای ما و نشاندهنده پیشرفت مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی و کلاً مباررزه براى آزادى در ایران است.

طبعا اطلاع رسانى بخش مهمى از مبارزه ماست اما هر بار که این اخبار را خوانده و سایتها و وبلاگهای مختلف را نگاه میکنم مرتبا از خودم سئوال میکنم که این حجم فعالیت و نیرو و اطلاع رسانى را چگونه میتوانیم به بهترین وجه و به نفع آزادى زندانیان سیاسی بکار ببریم؟ آیا میشود در سطح وسیعترى عمل کرد و رژیم را تحت فشار گذاشت؟ به نظر من جواب به این سوال بستگى به انتظار و چشم انداز ما از این مبارزه دارد. زمانیکه موارد بالا به روتین کارى تبدیل شود و ما به همین روتین قانع باشیم، فعالیتها در همان حد خودش باقى مانده و همان هدف خبر رسانى را تامین میکنند و از اطلاع رسانى فراتر نمیرود. اما اگر این دستاوردها و اقدامات بالا را ابزارى براى دستیابى به موفقیتهای بزرگتر ببینیم, در هر مرحله انتظار ات و اقداماتمان را یک قدم جلوتر میبریم: از پیشرفتها، ابزاها و میزان اطلاع رسانى که کرده ایم جهت ایجاد همبستگى جهانى تاثیر گذار در حمایت از زندانیان سیاسی و مردم ایران تلاش میکنیم.

زانیار و لقمان مرادى در بخش آخر نامه خود به تاریخ بیست و ششم دیماه ١٣۹٢ نوشته اند: : » سوال ما اینست آیا نمیشود بیش از اینها اعتراض کرد٬ آیا نمیشود متحدانه تر از اینها کار کرد٬ آیا نمیشود کارهای بزرگتری کرد و اعتراضات زیادتری را سازمان داد؟؟ پاسخ به این سوالات میتواند زندگی نجات دهد. » وقتى نامه زانیار و لقمان را خواندم سوال همیشگیم بار دیگر برایم مطرح شد: چگونه میتوانیم کارهاى بزرگترى انجام دهیم؟ چگونه میتوانیم توازن قوا را هر چه بیشتر به نفع مبارزه براى آزادى زندان سیاسی و جنبش علیه اعدام بچرخانیم؟ برخى میگویند نمیشود کار وسیعى کرد چرا که باید اعتراضات وسیع مردم در ایران در اوج خود باشد تا توجه جهانى جلب شود, یا اینکه در این دورانى که هستیم مردم حساسیت کمترى به مسائل ایران دارند, وغیره.
طبعا این موارد فاکتورهاى واقعى هستند و باید در نظر گرفته شوند اما به نظر من صرفا از این نقطه نظر حرکت کردن یک نگرش پاسیو است. اگر ما خودمان را به عنوان یک انسان دخالتگر ببینیم، آنموقع تلاش میکنیم در محیط کار و تحصیل و زندگیمان نیروى وسیعترى جلب کنیم; بالاخص اگر در کشورهای مختلف زندگى میکنیم و با مردم آن کشور سرو کار داریم و دستمان براى جلب همبستگى برای زندانیان سیاسی بازتر است.

چگونه میتوانیم در محیط کار ,تحصیل و زنگیمان، در میان دوستان و آشنایان، همکاران و هم کلاسهایمان براى حمایت از زندانیان سیاسی و فشار به رژیم کمیته ها و انجمنهای همبستگى درست کنیم؟ چگونه میتوانیم به کمک مردم کشور محل اقامتمان به دولت مربوطه جهت فشار به رژیم برای آزادى زندانیان مراجعه کنیم؟ چگونه میتوانیم با جلب نیرو طومارهاى حمایتی را به امضاى میلیونها نفر برسانیم؟ چگونه میتوانیم به کمک انساندوستان جامعه اى که در آن زندگى میکنیم به اتحادیه اروپا و دول غربى و سایر مراجع بین المللى میلیونها نامه و ایمل بفرستیم و آنها را مجبور به فشار به رژیم بکنیم؟ چگونه میتوانیم با ارسال هزاران نامه به رسانه هاى اصلى مجبورشان کنیم وضعیت زندانیان سیاسی و اخبار اعدامها را منعکس کنند؟ و نهایتا، چگونه میتوانیم یک همبستگى جهانى وسیع و موثر و عملى در حمایت از زندانیان سیاسی و مردم ایران بوجود بیاوریم؟

به نظر من سوالات فوق را هر مدافع آزادى زندانیان سیاسی و هر مدافع آزادى بیان و عقیده باید از خود بپرسد. هر فردى که قلبش برای آزادى میتپد و از شنیدن اخبار زجرکش کردن زندانیان سیاسى و کلا دستگیری افراد به دلیل عقایدشان متاثر میشود باید از خود سئوال کند : من از چه راهى میتوانم کمک کنم؟ من چند صدا را در محیط کار و تحصیل و زندگیم میتوانم همصدا کرده و سازماندهى کنم؟

در طول ٣۴ سال اخیر، هر جا که تک تک ما دخالت گرانه در کارزارها و حرکات اعتراضى شرکت کرده ایم، جلو اعدامها را گرفته ایم و صداى زندانیان سیاسی را به گوش جهان رسانده ایم و دست رژیم حاکم بر ایران را در سرکوبهاى وسیعتر بسته ایم. مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسى یکى از بخشهاى مهم جنبش سرنگونى جمهوری اسلامى است و به همان میزان ایجاد و تقویت همبستگى جهانى با زندانیان سیاسی در ایران میتواند در سطح وسیعى از مبارزه مردم ایران براى آزادى حمایت کند.
——————————————–

به نقل از نشریه زندانی سیاسی شماره ٣۴

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.