وقتی «آقای مشاور» سرکوب کارگران را توصیه می کند
مهرداد عمادی «مشاور ویژه» بخشی از جریان های سیاسی ایرانی می گوید حقوق سندیکایی کارگران باید محدودتر شده و زیر پا گذاشته شود تا سرمایه گذاری خارجی در کشور امکان پذیر گردد ….
اخبار روز:
ابتدا این اظهارات آقای مهرداد عمادی در گفتگو با صفحه ی دو بی بی سی را بخوانید و سپس چند نکته پیرامون آن ها از طرف اخبار روز را.
مجری برنامه می پرسد: با قانون کار موجود ایران چقدر برای شرکت های خارجی این جذابیت می تواند وجود داشته باشد که بخواهند بروند یک کارخانه بزنند و هزاران نفر را استخدام بکنند.
مهرداد عمادی: یک سوال خیلی پرهزینه ای است جواب دادنش ولی من این کار را می کنم چون این ها باید گفته شود. ما اگر به نمونه های چین و کره نگاه کنیم شرکت های غربی در آن جا نرفتند تا زمانی که قوانین کار بسیار دوستانه شد برای سرمایه گذاری خارجی…
مجری می پرسد: و به ضرر کارگر طبعا…
آقای اقتصاددان می گوید: محدود کردن بسیاری از فعالیت های کارگری. فعالیت های سندیکایی، تشکل ها و اتحادیه کارگری. به خصوص در چین که در حوزه های مثلا یوان آن ها ممنوع شدند. در کره هم حتی تا زمان هشتاد و هشت ما نداشتیم این را. یعنی در قوانین کره بعد از ژنرال پارک بود که یک مقدار فضا باز شد. در هر جا نگاه کنیم شما نمی توانید… سرمایه گذار خارجی نمی اید اگر روابط صنعتی کارگری آن جا پر تنش باشد. چون آن ها حاضر نیستند. آن ها می خواهند یک جایی بیایند که تمام زیرساختارها فراهم باشد که سرمایه گذاری کنند. بهره ی آن ها سود است. برای سود می ایند نه برای آب و هوای خوب ایران یا غذای خوب. برای ما بهره اش این است که انتقال تکنولوژی سریع تر می شود. که به جای این که خودمان بخواهیم این تکنولوژی را دو مرتبه از طریق مهندسی معکوس انجام بدهیم، ولی این فقط مربوط به قوانین کارگری نیست، مسائل مربوط به مالکیت… ببینید، توتال از ایران رفت به خاطر آن که نهادهای فرادولتی آمدند تهدید کردند. فرودگاه بزرگ تهران، مدیریتش گرفته شد. یک پروژه ی بسیار مثبتی می توانست باشد. ما تا زمانی که اقتصاد را از حالت امنیتی بیرون نیاوریم سرمایه گذاری در مسائل تولید انجام نخواهد شد. مربوط به تجارت خواهد بود و واردات و این را ما نمی خواهیم. ما نمی خواهیم که ایران دوباره یک سیاست درهای باز برای کالاهای مصرفی داشته باشد. ما می خواهیم سیاست های درهای باز برای سرمایه گذاری در راستای انتقال تکنولوژی باشد. ایران این را می خواهد. ایران کشوری نوصنعتی است. ما مرحله ی اول و دوم صنعتی شدن را گذراندیم و این ها هزینه دارد. و من آشگار بگویم، این هزینه اش تا سطح آقای روحانی بالا نمی رود حتی تا سطح آقای خامنه ای این جا باید حاضر باشند و این هزینه را بدهند، که این فضا، فضای آرامی باشد برای بازسازی تکنولوژی و بالا بردن توان صادراتی ایران. ما باید یک سری امتیازها را بدهیم و بله، این حرف درست است… محدودیت های روی نیروی کار خواهد بود که مسلما هزینه های اجتماعی خواهد داشت.
نکات مورد تاکید ما:
۱. حرف های آقای عمادی را می توان در زمره ی اظهارات و راه حل های اقتصاددانان نئولیبرالی گذاشت که معتقدند سرمایه داری (در اینجا سرمایه گذاری خارجی) با پا گذاشتن بر دوش کارگران و له کردن استخوان های آن ها بالا برود و پیشرفت کند. نظیر این حرف ها در مطبوعات اصلاح طلب و غیراصلاح طلب جمهوری اسلامی و دانشگاه ها هر روز فراوان تولید و بازتولید می شود و البته مخالفین این نظریات از جمله فعالین کارگری امکان چندانی برای پاسخگویی به ان ها ندارند.
۲. موضوع از آن جا هشداربرانگیزتر می شود که آقای مهرداد عمادی ظاهرا جزو فعالین دموکراسی خواه ایران تلقی می شود ضمن همکاری فعال برای تدوین و تعیین شروط نئولیبرالی مشارکت سرمایه گذاران اتحادیه اروپا در ایران، «مشاور ویژه اقتصادی» برخی نیروهای ایرانی یی است که خود را دموکرات و جمهوری خواه تلقی می کنند. در جلسات و همایش های آنها همواره آقای مهرداد عمادی و «تئوری های اقتصادی» اش جای ویژه ای دارند.
٣. از موضع دموکراتیک: چپ ها را به طرفداری از استبداد و دیکتاوری متهم می کنند، اما آن ها همیشه گفته اند که دموکراسی لیبرالی دموکراسی سر و دم و گوش بریده ای است که وقتی به سطح «نئولیبرالی» خود می رسد صدای شکستن استخوان کارگران از آن به گوش می رسد. وگرنه چه دلیلی دارد که کارگران و «نیروی کار» باید تاوان سمت گیری های تازه ی دولت را بدهند. مگر «حقوق سندیکایی» جزو پایه ای ترین حقوق دموکراتیک نیست که آقای مهرداد عمادی می خواهد آن را مثل گوسفند قربانی در پیش پای سرمایه داران خارجی ذبح کند؟ چطور کسی می تواند خود را طرفدار دموکراسی و جمهوری بداند و به حکومتی توصیه کند که حقوق اجتماعی کارگر و حقوق سندیکایی او را محدود و سرکوب کند تا مثلا تکنولوژی انتقال یابد؟
۴. از منظر طبقاتی و انسانی: بی پناهتر و بی دفاع تر از کارگر و زحمتکش چه کسی را می توان سراغ گرفت؟ آن ها در هر تحولی در صف اول کسانی هستند که باید گرسنکی بکشند و سرکوب شوند. در دوران سازندگی آقای رفسنجانی حلبی آبادها را برپا کردند، در دوران آقای خاتمی میلیون ها کارگر را از شمول قانون کار بیرون ریختند، در دوران آقای احمدی نژاد فاصله ی طبقاتی در کشور را به پانزده برابر رساندند و در دوران آقای روحانی قرار است حقوق کار را «محدود» کنند! اصلا کدام «حقوق کار»؟
۵. همه ی این ها که گفته شد به معنای نفی سرمایه گذاری خارجی در کشور نیست. به معنای آن است که در چنین دورانی کارگران باید بیش از پیش بر حقوق سندیکایی خود تکیه کنند تا در برابر آن ها که نه بخاطر «آب و هوا» و نه به خاطر «غذا» بلکه به خاطر «سود» آمده اند، و در برابر دولتی که بی وقفه کارگران را سرکوب می کند بتوانند از حقوق خود دفاع کنند. حقوقی که در جامعه امروز ما به حق گرسنه نماندن تقلیل یافته است.
۶. و بالاخره آقای مشاور اقتصادی نگران چیست؟ اصلا ایشان دستشان را سایه ی چشم بکنند، سندیکایی، اتحادیه ای، چیزی در ایران می بینند که نگران آن هستند؟ همین دو تا و نصفی سندیکای مستقل نیمه جان که فعالانش را چپ و راست راهی زندان می کنند، مشکل سرمایه گذاری خارجی در ایران شده است؟ کدام حقوق کار آقا؟ مگر نمی بینید که در همین وضعیت موجود، شرکت های خارجی برای حضور در ایران هجوم آورده اند و با هم رقابت می کنند و از سر و کول هم بالا می روند؟
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.