شیوا محبوبى: جداسازى جنسیتى تلاش همیشگى رژیم

رئیس دانشگاه علامه طباطبایی روز یکشنبه سوم شهریور ماه  گفته است از سال تحصیلی جدید کلاس های درسی دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی  و کارشناسی ارشد کاملا جدا برگزار خواهد شد. ….

رئیس دانشگاه علامه طباطبایی روز یکشنبه سوم شهریور ماه  گفته است از سال تحصیلی جدید کلاس های درسی دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی  و کارشناسی ارشد کاملا جدا برگزار خواهد شد. چند روز قبل از این نیز فرهاد دانشجو، رئیس دانشگاه آزاد  در اجلاس شورای مرکزی شان، در جمع خبرنگاران تاکید کرد ایجاد دانشگاه‌های تک‌جنسیتی  را در دستور کار قرار داده اند. در طول ٣۴ سال اخیر چند بار در مورد جداسازیها خوانده اید و یا شنیده اید؟

وقتى این خبر را خواندم این سوال به ذهنم آمد که فرض کنیم تمام دانشگاهها را تک جنسیتى کردند، خوب بعد چى؟ در کوچه و خیابان و پارک و مهمانیها و دیگر مکانها  این جداسازیها را چگونه پیش خواهند برد؟  حتى اگر در کوچه و خیابان هم هر از گاهى  دختران و پسران جوان را دستگیر کنند سوال اینست که آیا قادر خواهند بود روزانه به این فشارها ادامه دهند؟ بعد از ٣۴ سال هنوز رژیم با مشکل جداسازى جنسیتى  و یا بقول خودش اسلامى کردن جامعه و دانشگاهها روبرو میباشد. جداسازى جنسیتى  ( آپارتاید جنسى ) چه در شکل تحمیل حجاب به زنان و چه در شکل جداسازى در اماکن عمومى  همیشه یک رکن مقابله رژیم با مردم على الخصوص زنان بوده است. کمااینکه  بدلیل مقاومت هر روزه  زنان و مردان  رژیم عملا در  پیاده کردن  جداسازیها بطور کامل  موفق نبوده است اما هنوز  هزینه  بسیار زیادى را به این امر تخصیص داده و دست از تلاش مذبوحانه  بر نداشته است. رژیم خودش هم واقف است همان  دختر و پسرى را که در دانشگاه مجبور میکند جدا بنشینند، در خیابان و مهمانى و کافیشاپ با هم خواهند نشست. رژیمى که در اوایل انقلاب ١٣۵٧  با پونس روسرى رابه پیشانى زنان میکوبید  حالا با دختران جوانى روبروست که  دوست پسر دارند, مدلهاى مختلف لباس “پوشش غیر اسلامى” میپوشند  و به این طریق به رژیم اسلامى و قوانینش دهن کجى میکنند. اجراى پروژه هاى جنایتکارانه ” اراذل و اوباش” و حمله به مهمانیها و کافیشابها نه تنها  موثر نبوده بلکه عزم  دختران و پسران جوان را جهت اعتراض به رژیم راسختر کرده است. در سالهاى اخیر ماموران رژیم حتى در مواردى  مجبور شده اند به جاى دستگیر وسیع زنان به زنانى که به قول خودشان حجاب را رعایت میکنند براى تشویق گل بدهند و به این طریق حجاب را تبلیغ کنند. تاکنون بارها شاهد بودیم که در جاهاى مختلف مردم با مامورینى  که  در حال دستگیرى زنان بوده اند رودرو شده و این مامورین رژیم بوده اند که از هراس حمله مردم و وسیع تر شدن تجمع مجبور شده اند محل را ترک کند. اسم این حرکت را به جز عقب نشینى  و هراس از اوج گرفتن اعتراضات مردم  چه میتوان گذاشت؟

جداسازى جنسى ( آپارتاید جنسى ) یک بخش مهم, ثابت و اصلى دستگاه سرکوب رژیم است ومتقابلا  مبارزه علیه آپارتاید جنسى  نیز بخش همیشگى  و موثر  جنبش براى سرنگونى رژیم بوده است. در همین چهارچوب کما اینکه  سران رژیم میدانند که نمیتوانند طرحشان را پیاده کنند و هرتلاششان در این زمینه با تمسخر و برخوردهاى تعرضى جوانان روبروخواهد شد، اما هنوز قانون وضع میکنند, چرا؟ بدلیل اینکه رژیم اسلامى در ایران بدون تحمیل  حجاب و آپارتاید جنسى جمهورى اسلامى نیست.  طبعا برخوردهاى تعرضى و اعتراض مردم به جداسازیها و حجاب و ستمکشى زنان نتیجه یک دوره مبارزه طولانى علیه قوانین وحشیانه و ضد زن رژیم اسلامى در ایران بوده است و از آنجایى که نوک حمله قوانین اسلامى به سوى زنان میباشد،  زنان در طول این سه دهه نقش موثر و تعیین کننده اى در عقب راندن رژیم داشته اند.

اگر نگاهى به سیر سرکوب و حمله به حقوق زنان بیاندازیم میبینیم که  در مدت کوتاهى بعد از انقلاب ۵٧ رژیم اولین حمله بزرگ خود را به انقلاب با حمله به زنان و حقوقشان شروع کرد. زن به دلیل زن بودنش مورد تعرض قرار گرفت. من به عنوان یک زن، به دلیل  رنگ لباسم، موهایم، جوراب هاى نازکم و یا پاهاى برهنه ام، آرایش صورتم، لاک ناخونم، برجستگیهای بدنم، تنگ بودن لباسهایم، صدای خنده ام، صداى پاشنه کفشهایم و راه رفتن آزادانه ام مورد تعرض قرار گرفتم.

من به عنوان یک زن مورد حمله بودم، چرا که رژیم میدانست سرکوب زنان و تحمیل حجاب  یعنى سرکوب آزادیخواهى و سکولاریسم در جامعه. در انقلاب اخیر در کشور مصر یکى از فعالین انقلاب گفت که اسلامیون در میدان تحریر  به زنان حمله میکنند که روح انقلاب را نابود کنند. رژیم اسلامى در ایران نیز این روح انقلاب را میدید و کاملا هدفمند زنان را از همان اوایل انقلاب مورد حمله قرار داد. این هدف سیاسى رژیم  اسلامى  را زنان در ایران به درستى تشخیص دادند و علیرغم  اینکه هر روزه توسط اوباشان رژیم در خیابانها مورد حمله قرار گرفتند، ماموران تیغ روى لبهاى ماتیک خورده زنان زدند،  با پونس روسرى را به پیشانى شان زدند،  مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفته و  زندانی شدند ولى همچنان با چنگ و دندان با رژیم جنگیدند و هنوز نیز میجنگند.  زنان دوره انقلاب ۵٧ مشعل  مبارزه براى حقوق زنان را به نسل بعدى که در زمان حاکمیت رژیم به دنیا آمده اند، مناسبات و حکومتى به جز این رژیم را تجربه نکرده اند، در کلاسهاى مدرسه از همان خردسالى با آموزش مذهبى بزرگ شده اند، دادند. نسل دوم این زنان با صلابت هر چه بیشتر تا حال این مبارزه را ادامه داده است. مبارزه علیه حجاب و آپارتاید جنسى نقش اصلى در ادامه دار بودن  شور مبارزه در جامعه براى برابرى زنان و مردان را در طول این ٣۴ نگه داشته است. این اعتراضات هر روزه زنان در اشکال مختلف بخش مهمى از مبارزه براى سرنگونى رژیم و چرخاندن توازن قوا به نفع مردم و و مبارزه شان براى آزادى است. زنان در عین حال در مقاطع مختلف، از جمله خیزش مردم در سال ١٣۸۸ نقش چشمگیرى در مبارزه علیه رژیم داشته اند. به نظر من مبارزه هر روزه و پیگیر  زنان براى ابتدایى ترین حقوق انسانیشان در طول ٣۴ سال گذشته نه تنها در ایران بلکه در جهان بیسابقه است. و این مبارزه مداوم زنان که جزو جنبش سرنگونى در ایران نیز است،  عقب نشینى هاى مداوم و بسیار مهمى را به رژیم اسلامى تحمیل کرده است,

اما با وصف این ٣۴ مبارزه خستگى ناپذیر زنان،  جنبش زنان در ایران متاسفانه تشکلى ندارد که بتواند این رادیکالیسم زنان در خیابان را متشکل کند و این ضعف بزرگیست.  وقتى شما به مبارزه زنان نگاه میکنید علیرغم اینکه وسعت  و تداوم بسیارى دارد اما حتى در مقایسه با سایر جنبشهاى اقشار دیگر در جامعه ایران، کمتر رو به مردم دنیا صحبت میکند و انعکاس زیادى در دنیا از خود بروز نمى دهد. براى مثال فعالین جنبش کارگرى  رو به اتحادیه هاى جهانى بین المللى و سازمان ملل نامه مینویسند، خطابشان به مردم در سطح جهانى است و اتحادیه هاى جهانى نیز در حمایت از کارگران ایران کارزار برگزار میکنند . حتى  زندانیان سیاسى از داخل زندان رو به مردم دنیا و سازمانهاى جهانى نامه مینویسند. اما مشخصا در مورد فعالین جنبش زنان این تمرکز بین المللى را ندیده و یا بندرت میبینیم، در حالى که باید این یک وجه مهم  فعالیت و مبارزه زنان در ایران باشد.  وقتى رژیم قانون منع خروج  زنان مجرد بدون اجازه مرد خانواده را تصویب کرد هیچ انعکاس و عکس العمل مشخصى در سطح بین المللى ندیدیم،حتى نامه اى از سوى فعالین حقوق زن رو به جامعه بین المللى  و وجدانهاى بیدار در  دنیا نوشته نشد و رو به دنیا گفته نشد که این رژیم اینبار حتى  تعداد وسیعترى از زنان را با قوانین ضد زنش  زندانى کرده است.

افکار عمومى دنیا و توجه سازمانهاى مدافع حقوق زنان را باید به این تبعیض جلب کرده و حساس نگه داشت. ٣۴ سال است که جنایت علیه زنان از جوانب مختلف از سوى رژیم اعمال میشود.  حال دیگر اکثر مردم دنیا میدانند که زنان در ایران قوانین اسلامى را هرگز نخواسته و نمیخواهند، اما این کافى نیست، زنان ایران و بالاخص فعالین این عرصه  باید اعتراض دنیا را علیه رژیم و قوانین ضد زنش متحد کرده و به حرکت درآورد.

٣٠ آگوست ٢٠١٣

————————————————————
درج شده در نشریه زن آزاد
http://issuu.com/fitneh/docs/020913-zan_e_azad-no.8

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.