گفتگوی بهرام رحمانی با محمود صالحی، درباره وضعیت کارگران خباز!

محمود گرامی، از این که دعوت مرا برای این گفتگو پذیرفتید سپاسگزارم. این گفتگو نیز همانند دو گفتگوی قبلی من با شما، مربوط به وضعیت کارگران در ایران است.

همان طور که خود شما بهتر می دانید با وجود تورم و گرانی سرسام آور و بی کاری و فقر کارگران بسیاری از صنوف، مشمول بسیاری از قوانین کار و تامین اجتماعی نمی شوند. ساعات کار طولانی، دست مزدهای پایین تر از حداقل تعیین شده از سوی شورای عالی کار، قراردادهای موقت و شفاهی، سفیدامضاء، نبود امنیت شغلی، وضعیت نابسامان بیمه درمانی و موانع ایجاد شده در راه احیا و ایجاد و فعالیت قانونی تشکل های مستقل کارگران، تهدید و زندانی کردن فعالین کارگری و فشارهای فزاینده امنیتی و اقتصادی بر خانواده آن ها و غیره در مجموع کار و زیست و زندگی را بر کارگران شاغل در صنوف مختلف سخت و دشوار ساخته است. برای مثال، کارگران کارگاه های کوچک زیر ده نفر که اغلب زنان و کودکان هستند و از شمول قانون کار نیز خارج شده اند بیش از ۱۲ ساعت کار می کنند در حالی که دست مزدهایشان بسیار ناچیز است در واقع محروم ترین بخش طبقه کارگر ایران محسوب می شوند. با کمال تاسف کارگران ایران، از جمله در تعیین سطح حداقل دست مزدهای سالانه شان، هیچ نقشی ندارند و نمایندگی نمی شوند. تنها نمایندگان دولت و کارفرمایان و خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار که به معنای واقعی تشکل های حکومت در درون طبقه کارگر هستند سطح حداقل دست مزدهای سالانه را تعیین می کنند و اغلب منافع کارفرمایان و حکومت را مدنظر دارند نه توده کارگران. از جمله کارگران خباز در شهرهای مختلف ایران، که اغلب آن ها از سنین کودکی کار را آغاز کرده اند و غذای اصلی شهروندان یک مملکت نزدیک به ۸۰ میلیونی را تامین می کنند در حالی که زندگی آن ها، هم از نظر تامین اقتصادی و هم شغلی ناامن است. هم چنین شغل خبازی، بسیار سخت و زیان آور است. حتی محل خواب اغلب کارگران خباز، همان نانوایی هاست.

در چنین شرایطی، نان همواره در نزد ایرانیان از جایگاه خاصی برخوردار بوده و غذای اصلی مردم جامعه مان را تشکیل می دهد. بخش قابل توجهی از پروتئین و انرژی مورد نیاز مردم از نان تامین می گردد. بی شک تهیه، تولید و عرضه نان سالم و بهداشتی در حفظ سلامت جامعه، بسیار موثر و حائز اهمیت به سزایی است.

بنا به گفته متخصصین غذا و پزشکان، به علاوه میزان دریافت ویتامین B1، آهن و کلسیم نیز از نان قابل توجه بوده و سهم عمده ‌ای در تامین نیاز روزانه را به خود اختصاص می‌ دهد. در حال حاضر انواع مختلفی از نان از جمله سنگک، تافتون، لواش و بربری در ایران به مصرف می رسند.

طبق نتایج بررسی‌ های انجام شده در ایران، متوسط مصرف نان حدود ۴۱۰ گرم در روز برای هر فرد است و با توجه به این که هر ۱۰۰ گرم نان ۲۷۴ کالری انرژی تولید می ‌کند، می توان گفت هر فردی روزانه حدود ۱۱۰۰ کالری انرژی از طریق نان دریافت می ‌کند. در حالی که برای تامین این مقدار انرژی از طریق گوشت، باید ۱۹۰ گرم گوشت (تقریبا ۲ برابر) و ۳۷۰ میلی ‌لیتر شیر (حدود ۴ برابر) مصرف شود. بنابراین، نان در مقایسه با گوشت یا شیر، منبع فشرده تری از انرژی است.

در ایران، کارگران خباز، روزانه ۱۰ تا  ۱۳ ساعت در ۳ شیفت کار می کنند. بسیاری از آن ها بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان در ماه دریافت می کنند که دوسوم آن را برای تامین معاش خانواده می فرستند. قطع یارانه های برق و سوخت، علاوه بر این که صاحبان نانوایی ها هم تحت تاثیر قرار داده اما فشار بیش تر آن بر کارگران خباز وارد کرده است. در عین حال وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی حمایتی از این کارگران نمی کند.

با وجود همه این مشکلات و معضلات، یک حقیقت غیرقابل انکار این است که خبازان و کارگران خبازی، جایگاه خاصی در جامعه ایران دارند. چرا که با توجه به ویژگی‌ های منطقه ‌ای، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران، غلات به ویژه نان از منابع اصلی الگوی غذایی روزانه جامعه ماست. از این رو، نان در الگوی غذایی روزانه ایرانیان، به عنوان غذای پایه شناخته شده است.

***

بهرام رحمانی: آقای صالحی، اگر اجازه  با این مقدمه، اولین سئوالم را از شما به این شکل طرح کنم که درباره افزایش و عدم افزایش دست مزد کارگران خباز، خبرهای متناقضی وجود دارد. در خبرهای آمده است که با وجود بخشنامه شورای عالی کار، در سال ۱۳۹۲ با گذشت ۶ ماه از سال هنوز دست مزد کارگران خباز افزایش نیافته است. برای مثال، به گزارش خبرگزاری دولتی ایلنا، رییس انجمن صنفی کارگران خبازی ‌های استان اصفهان، از عدم افزایش مزد کارگران نانوایی ‌های سراسر کشور مطابق مصوبه مزدی امسال کارگران خبر داده است. واقعیت چیست؟

محمود صالحی: ابتدا از این که یک بار دیگر وقت خود را به من دادید تا در مورد کارگران خباز صحبتی داشته باشیم، از شما و همه کسانی که با شما کار می کنند سپاسگزارم و امیدوارم که همیشه در کارهایتان موفق و سربلند باشید.

کارگران خباز با توجه به این که در کارگاه های کوچک و پراکنده کار می کنند شامل پیمان های دسته جمعی کار می باشند. برابر همین قانون اگر پیمان دسته جمعی فیمابین نمایندگان کارگران و کارفرمایان منعقد نشود، نمایندگان کارگر می توانند برابر ماده ۱۴۲ قانون کار دادخواستی را علیه نمایندگان کارفرمایان به هیئت تشخیص ارسال کنند و خواستار رسیدگی شوند. هیئت تشخیص موظف است سریع و خارج از نوبت به پرونده رسیدگی و رای قانونی صادر کند. هر کدام از طرفین می توانند ظرف ۱۰ روز به رای صادره اعتراض کنند و پرونده در هیئت حل اختلاف مورد رسیدگی قرار می گیرد. هئیت حل اختلاف موظف است خارج از نوبت و سریع به شکایت هر کدام از طرفین رسیدگی و رای خود را در مورد پیمان دسته جمعی صادر نماید.

برابر ماده ۱۴۳ قانون کار؛ در صورتی که پیشنهات هیئت حل اختلاف ظرف سه روز مورد قبول طرفین واقع نشود. رییس اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی موظف است بلافاصله گزارش امر را جهت اتخاذ تصمیم لازم به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اطلاع دهد. در صورت لزوم هیئت وزیران می تواند مادام که اختلاف ادامه دارد، کارگاه را به نحوی که مقتضی بداند به حساب کارفرما اداره نماید و دست مزد کارگران را برابر بخشنامه شورای عالی کار و پیمان های دسته جمعی که در سال های قبل فیمابین نماینده کارگر و کارفرما منعقد شده با افزایش درصدی که از طرف شورای عالی کار هر ساله اعلام می گردد دست مزد کارگران را پرداخت کنند.

با توجه به مواد قانونی در مورد پیمان های دسته جمعی در قانون کار، هنوز نمایندگان کارگران خباز آماده نیست تا برابر همان قانون اقدام به طرح دعوی علیه نمایندگان کارفرمایان کنند. دلیل اصلی هم این می باشد که ۹۰ درصد نمایندگان کارگران با نمایندگان کارفرمایان مماشات می کنند و یا آن ده درصدی که می خواهند برای کارگران کاری انجام دهند، از طرف نیروهای امنیتی تهدید می شودند که برای افزایش دست مزد کارگران هیچ اقدامی نکنند. هر زمان که کارگران به این وضعیت اعتراض کنند، کارگران معترض را به عنوان مخل نظم محاکمه و از کار اخراج می کنند.

می خواهم این جا به نکته ای اشاره کنم که امسال برای کارگران خباز سنندج اتفاق افتاد. مدتی پیش تعداد زیادی کارگران خباز در داخل انجمن صنفی برای افزایش دست مزد هایشان تجمع می کنند و یکی از نمانیدگان کارگران برای آنان سخنانی ایراد می کند. بعد از چند دقیقه تلفن همراه نماینده مذکور به صدا در می آید و زمانی نماینده کارگران همراه خود را جواب می دهد، پشت تلفن او را تهدید می کنند که به تجمع کارگران پایان دهد، در غیر این صورت خانواده ات دستگیر خواهد شد. به این ترتیب، نماینده کارگران را تهدید می کنند که اگر به تجمع کارگران پایان ندهد خانواده او بازداشت خواهد شد. فردای همان روز ایشان را احضار و کلی تهدیدش می کنند.

دست مزد کارگران خباز، هر سال بعد از گذشت حدود ۶ الی ۷ ماه از زمان انعقاد قراردادهای دسته جمعی، مزدشان افزایش پیدا می کند. تمام این مشکلات کارگران خباز برمی گردد به مماشات نمایندگان آنان که قاطعانه برای افزایش دست مزد کارگران اقدام جدی نمی کنند. منظورم از اقدام این نیست که چند نامه و یا شفاهی به نماینده کارفرما اعلام کنند که برای پیمان دسته جمعی جلسه تشکیل دهند. چرا باید برای افزایش دست مزد کارگران خباز هر ساله ده ها جلسه بدون نتیجه تشکیل گردد؟ مگر کارگران خباز شامل بخشنامه شورای عالی کار نیستند؟ مگر شورای عالی کار، کارگران خباز را از بخشنامه های صادره مستثناء کرده است؟!

چرا مسئولان امنیتی، کارفرمایان و نمایندگان آن ها را تهدید نمی کنند که چرا از بخشنامه های شورای عالی کار سرپیچی می کنند؟ که هیچ وقت آن را اجرا نکرده اند! اما هر زمان ما کارگران حقوق خود را مطابق بخشنامه شورای عالی کار در خواست کنیم، بلافاصله ما را مورد تهدید و یا بازداشت قرار می گیریم؟!

بهرام رحمانی: آیا کارگران خباز شامل قانون کار هستند؟

محمود صالحی: کارگران خباز و کلیه کارگران کارگاه های کوچک در ایران در حال حاضر شامل قانون کار هستند.

لازم می بینم که در این مورد توضیحاتی بیش تری جهت اطلاع عموم کارگران بدهم. قانون کار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲/۷/۱۳۶۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ ۹/۱۰/۱۳۶۹ جهت اجرا به کلیه ادارات کار اعلام شد.

برابر ماده ۱۹۱ قانون کار؛ کارگاه های کوچک کم تر از ده نفر را می توان بر حسب مصلحت موقتا از شمول بعضی از مقررات این قانون مستثنی نمود. تشخیص مصلت و موارد استثنایی به موجب آئین نامه ای خواهد بود که با پیشنهاد شورای عالی کار به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید.

اما این آئین نامه تا این تاریخ که من با شما مصاحبه می کنم، توسط شورای عالی کار پیشنهاد نشده و کلیه کارگران ایران که در کارگاه های کوچک کار می کنند شامل قانون کار هستند.

اما در مجلس ششم شورای اسلامی در زمان خاتمی قانونی را مصوب کردند که بر اساس آن، به مدت ۵ سال کلیه کارگاه های کم تر از ده نفر را از شمول بعضی از قانون کار خارج کردند. ولی بعد از این ۵ سال این قانون برای بار دوم تمدید نشد. یعنی آن قانون لغو گردید و حال کلیه کارگران کارگاه های کوچک شامل قانون کار هستند از جمله کارگران خباز.

بهرام رحمانی: اگر کارگر خباز شامل قانون کار هستند پس چرا از سال تازه حدود ۶ ماه می گذرد ولی دست مزد آنان افزایش نیافته است؟

محمود صالحی: من در سئوال اول به این پاسخ دادم ولی یک بار دیگر آن را اعلام می کنم که مشکلات کارگران خباز بستگی به نمایندگان آنان دارد. یعنی اگر نمایندگان کارگران خباز هر سال در رابطه با افزایش دست مزد کارگران خباز، برابر بخشنامه های شورای عالی کار به موقع اقدام کنند و به کارگران اعلام کنند، دیگر هر سال این مشکل برای کارگران به وجود نخواهد آمد. اما نمایندگان کارگران خباز با فعالیت های بوروکراسی با نوشتن نامه و با خواهش و تمنا می خواهند دست مزد کارگران را افزایش دهند. به نظر من نوشتن نامه و… هیچ آبی را گرم نمی کند و نمایندگان محترم باید قاطعانه و بدور از هرگونه مماشات با کارفرمایان اقدام کنند. کارگران خباز، به دلیل این که در میان توده وسیع مردم هستند و شبانه روز با آنان می باشند از آگاهی طبقاتی برخوردارند و این آگاهی بر می گردد به این که کارگر خباز رابطه مستقیمی با مردم شهر و روستا دارد.
بهرام رحمانی: اخیرا رییس هیات مدیره انجمن کارگران خبازی های سنندج و حومه، گفته است که: «مسئولان افزایش دست مزد کارگران را منوط به افزایش قیمت نان کرده اند…» سئوال این است که افزایش قیمت نان چه ربطی به افزایش دست مزد کارگران دارد؟ آیا فکر نمی کنید مسئولین امر قصد دارند قیمت نان را بالا ببرند با این نوع زمینه سازی ها می خواهند گرانی نان را به افزایش دست مزد کارگران نسبت دهد و به عبارتی کارگران خباز را مسئول افزایش قیمت نان معرفی کنند؟

محمود صالحی: بلی کاملا درست است که مسئولان مربوطه می خواهند این را به افکار عمومی اعلام کنند که افزایش قیمت نان مربوط به افزایش دست مزد کارگران است، تا مردم به جای این که از عاملین اصلی افزایش قیمت نان متنفر شوند از کارگران خباز متنفر شوند.

چند سال پیش در شهر سقز، وقتی دست مزد کارگران خباز برابر پیمان دسته جمعی که توسط نمایندگان کارگران و نمایندگان کارفرمایاین منعقد شده بود افزایش پیدا کرد، بلافاصله فرماندار این شهر، طی یک اطلاعیه رو به مردم اعلام کرد که افزایش قیمت نان مربوط به افزایش دست مزد کارگران است. این موضع فرماندار، سریعا مورد اعتراض انجمن صنفی کارگران خباز قرار گرفت و مسئولان مربوطه اطلاعیه ها را جمع آوری کردند.

برابر قانون افزایش دست مزد کارگر هیچ ربطی به افزایش قیمت کالا ندارد، اما مسئولان مربوطه برای این که توپ را به زمین کارگر بیندازند و همه مشکلات را متوجه کارگر کنند از این نوع ترفندها استفاده می کنند. چون که دیواری کوتاه تر از دیوار کارگر نمی بینند. اگر قرار باشد افزایش دست مزد کارگران خباز منوط به افزایش قیمت نان باشد، در چند سال گذشته قیمت هر نوع نان چند صد برابر افزایش داشته. پس چرا دست مزد کارگران هم افزایش پیدا نکرده است؟ مسئولان مربوطه با این صحبت ها تنها می خواهند کارگران خباز و نماینده های آنان را دنبال نخود سیاه بفرستند.

اگر یک کارفرما به هزینه های جاری کارگاه خود بعد از هدف مندکردن یارانه های توجه کرده باشد می بیند که هر کدام از وسایلی که قبلا آن را مصرف می کرد ۱۰۰ برابر گران شده، چرا کارفرمایان خباز به افزایش قیمت آرد، نفت، نمک، حمل و نقل، کرایه مغازه، دستگاه های نان ماشینی و قطعات نان ماشینی که هر روز خراب می شود و باید با قیمت چند برابر آن را تهیه کنند، اعتراض نمی کنند؟! تنها به دست مزد کارگر اعتراض دارند. وقتی کارگر به این بی حقوقی هم اعتراض کند دولت حاکم بلافصله از کارفرمایان دفاع می کند و کارگران را به جرم مطالبه حقوق خود سرکوب می کند که ما بارها شاهد این سرکوب ها بودیم.

بهرام رحمانی: نماینده کارگران خباز، چرا از اول سال اقدام نکرده است تا دست مزد کارگران خباز افزایش یابد؟

محمود صالحی: وقتی یک تشکل به ابزار کارفرما و دولت تبدیل می گردد، این تشکل دیگر نمی تواند هیچ کار مثبتی برای کارگران انجام دهد. به نظر من، نمایندگان کارگران خباز تنها برای این فعالیت می کنند که به آنان بگویند مسئولیم. چون ما شاهد این واقعیت هستیم که آن ها، هیچ کاری برای کارگران خباز انجام نداده اند. اگر ما به تاریخ مبارزات کارگران خباز نگاهی کوتاه بیندازیم، متوجه خواهیم شد که این تاریخ، پر از فراز و نشیب هایی ست؛ حتی مواقعی به اعدام رهبران آنان منجر شده است. پس نمایندگان کارگران خباز، می تواند هر کاری انجام دهند. چرا که نماینده کارگر خباز از نظر قدرت، خیلی بالاتر از یک فرماندار و یا یک استاندار است.

حال چرا از اول هر سال دست مزد کارگران را برابر بخشنامه شورای عالی کارگر اعلام نمی کند، این بر می گردد به همان مماشاتی که با کارفرمایان دارد.

بهرام رحمانی: آیا انجمن های صنفی موجود کارگران خباز توانسته اند مطالبات کارگران خباز را تامین کند؟

محمود صالحی: به نظر من انجمن های صنفی کارگران خباز در کشور ما تا این لحظه نتوانسته اند، خواست و مطالبات کارگران را تامین کنند. به همین دلیل، اعضای کلیه انجمن های صنفی، در حال ریزش است و تعدادی از آنان، حتی نمی توانند کرایه محل اجاره انجمن هایشان را پرداخت کنند. کارگران خباز، هیچ گونه تمایلی ندارند که به عضویت این انجمن ها دربیایند و هر روز که می گذرد انجمن های صنفی تعداد بیش تری از اعضای خود را از دست می دهند. نمایندگانی که امروز در انجمن ها  بر سر قدرت هستند بارها اعلام کرده اند که خواست و مطالبات آنان سیاسی نیست و صنفی می باشد. اما ما شاهد هستیم که در چند سال گذشته، همین آقایان که ادعا می کنند که کار سیاسی نمی کنند در چهار راه ها و میادین عمومی پلاکارت هایی را به حمایت و طرفداری از کسانی نصب کرده اند که خودشان را برای نماینده مجلس و یا شورای شهر کاندیدا کرده اند. سئوال از این اشخاص این است که چرا در این مواقع فعالیت شما جنبه سیاسی به خود می گیرد و از کسانی حمایت می کنید که دست مزد کارگران را منجمد نگاه داشته اند؟ به نظر من، انجمن های صنفی که امروز فعالیت می کنند نمی توانند مطالبات کارگران را به دست آورند. مگر این که نمایندگان کارگران که در راس این انجمن ها قرار دارند از خود مایه بگذارند و قاطعانه و صادقانه برای دسترسی به خواست ها و مطالبات کارگران با ترس هم مبارزه کنند تا ترس را شکست دهند. منظور من از نمایندگان شامل کلیه نماینده ها نمی شود، بلکه روی سخن من با کسانی است که می خواهند برای طبقه کارگر مبارزه کنند، نه این که تنها مسئول باشند.

بهرام رحمانی: انتخابات در انجمن صنفی کارگران خباز به چه شکلی است؟

محمود صالحی: انتخابات در انجمن صنفی، به این شکل است که اداره کار و مسئولان امنیتی باید آن را تایید کنند. یعنی باید ابتدا کسی که خود را برای نمایندگی کاندیدا می کند، پرونده اش را برای بررسی سوابش به چند مرجع از جمله اداره کار و حراست آن اداره می فرستند و حراست هم از اداره اطلاعات شهری که نماینده خود را معرفی کرده است استعلام می کنند. معمولا افراد رادیکال و کسانی که که در انجمن ها فعال باشند مورد تائید قرار نمی گیرند مگر این که اولین بارش باشد و پرونده ای نیز نزد ارگان های دولتی نداشته باشد. شاید این شخص، مدت نمایندگی خود را به پایان برساند و شاید هم آن قدر برایش مشکل ایجاد کنند که خود فرد مورد نظر از انجمن استعفاء دهد. نمایندگانی که انتخاب می شوند، اگر برای طبقه کارگر مبارزه کنند نباید انتظار داشته باشند که بعد از سپری کردن دوره ماموریت شان یک بار دیگر او را تایید کنند. بنابراین، اغلب آن ها با کارفرماها مماشات می کنند.

بهرام رحمانی: آقای صالحی، شما مدتی نماینده کارگران خباز سقز بودید و با وجود این که زندانی سیاسی سابق بودید، به چه دلیل نمایندگی شما را تایید کردند؟

محمود صالحی: من در سال ۱۳۶۷ از زندان آزاد شدم. در آن زمان، من کسی را نمی شناختم، چون رفقایی که قبلا ما با هم کار کرده بودیم هر کدام به شکلی شهر سقز را ترک کرده بودند. شاید تعداد خیلی کم کارگر مانده بود که من آنان را می شناختم و همه کارگران نسل جدید بودند. چند نفر از کارگران خباز یک هیئت موسس تشکیل دادند و در نتیجه در سال ۱۳۷۳، اقدام به اولین مجمع عمومی کردند. من هم به عنوان یک کارگر به آن مجمع عمومی دعوت شده بودم. رییس اداره کار در مورد تشکل های کارگری و کارفرمایی صحبت می کرد که من هم در مقابل رییس اداره کار صحبت های خودم را کردم. اما یک مرتبه شرکت کنندگان با صدای بلند اعلام کردند که آن مرد لباس سیاه باید خود را کاندیدا کند. (من معمولا سال هاست که لباس سیا به تن دارم و هیچ وقت آن را تغییر ندادم، به همین دلیل من را مرد لباس سیاه خطاب کردند)، به محض این که شرکت کنندگان در مجمع عمومی اعلام کردند که باید آن مرد لباس سیاه خود را کاندیدا کند، یک نفر از کارگران که من را می شناخت به طرف رییس اداره کار رفت و اظهار کرد که آن مرد لباس سیاه محمود صالحی است و مدتی ست که از زندان آزاد شده است. او، زندانی سیاسی بود. رییس اداره کار اعلام کرد «ما نمی توانیم کسی را قبول کنیم که هم سیاسی و هم سابقه زندان داشته باشد»، کارگران شرکت کننده یک صدا اعلام کردند ما کسی را قبول داریم که سیاسی باشد. اگر قرار باشد انتخابات صورت بگیرد و ما در این انتخابات شرکت کنیم باید آن مرد لباس سیاه خود را کاندیدا کند و همگی رو به من کردند و گفتند بلند شو و خودت را کاندید کن! رییس اداره کار قبول نکرد و در نتیجه تعدادی از کارگران شرکت کننده مجمع را ترک کردند و رییس اداره کار می دانست که همه کارگران مجمع را ترک خواهند کرد سرانجام پذیرفت و من هم به درخواست شرکت کنندگان در مجمع عمومی برای نمایندگی کاندید شدم.

به این شکل من در آن مجمع عمومی رای آوردم و بعدا برای تشکیل پرونده به اداره کار مراجعه کردم. من چند سال نماینده کارگران خباز سقز بودم و ده ها بار به جرم حمایت از خواست ها و مطالبات کارگران بازداشت شدم و هر بار نیز مدتی زندانی شدم. به این ترتیب، بعد از ۳ سال یک بار دیگر خودم را برای نمایندگی کاندید کردم که از طرف کارگران رای اعتماد آوردم و دیگر مسئولان امنیتی برایشان سنگین بود که من در انجمن صنفی کارگران خباز فعالیت کنم. به همین دلیل من را از کار اخراج کردند و برابر قانون کار، کسی که در شغل مربوطه اشتغال نداشته باشد نمی تواند نماینده کارگران آن صنف باشد.

بهرام رحمانی: به نظر شما، آیا آن نمایندگانی که از سوی کارگران انتخاب می شوند واقعا می توانند بدون ترس و دلهره وظیفه نمایندگی خود را پیش ببرند؟

محمود صالحی: نمایندگان را باید به سه دسته تقسیم کرد:

۱- یک عده تنها برای مسئولیت و دستور دادن به اعضای عادی آن تشکل، خود را جهت کاندید می کنند. این دسته از هر بلایی که از طرف مسئولان امنیتی نازل گردد محفوظ می مانند.

۲- عده ای هستند که با هر بادی تنشان به لرزه می افتد و همیشه در جهت مماشات با کارفرما، دو قدم جلوتر هستند.

۳- اقلیتی هستند که از نظر فکر و اندیشه آگاهانه به عضویت آن تشکل درآمده اند و هر کاری که انجام داده اند از روی وظیفه طبقاتی شان و احساس مسئولیت در قبال همه طبقه ای هایشان است. این دسته نمی توانند زیاد دوام بیاورند چون مسئولان امنیتی هر روز یک مشکل را برای آن افراد به وجود می آورند. به دلیل این که دسته اول و دسته دوم خیلی راحت می توانند با هم متحد شوند و مسئولان امنیتی هم از آنان دفاع می کنند. بعد از مدتی با هزار نوع دسیسه و تزویر حملات شدیدی علیه آن دسته نمایندگانی که دارای فکر و اندیشه طبقاتی هستند شروع می کنند. کارگران عضو هم هر چند دخالت می کنند اما به دلیل این که آنان را تهدید به اخراج می نمایند، به ناچار در برابر اخراج نمایندگان شان سکوت می کنند.

با توجه به توضیحاتی که دادم نمایندگان کارگران انجمن های ثبت شده در واقع نمی توانند به وظیفه سیاسی – طبقاتی خود عمل کنند. چون مرتبا زیر نظر هستند و مسئولان امنیتی در میان آنان گزارشگر دارد و این گزارشگر هر روز گزارش فعالیت های این انجمن ها را به استحضار مسئولان امنیتی می رساند. بنابراین، اگر در هیئت مدیره و یا بازرسان اکثریت نداشته باشید، مشکل است که بتوانید کار مثبتی برای کارگران انجام دهید.

بهرام رحمانی: گفته می شود با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها (حذف سوبسیدهای دولتی) در تاریخ ۱/۱۰/۸۹ و به تبع آن، قیمت نان افزایش یافت در حالی که وزن آن کم تر شد؛ هم چنین تعدادی از کارگران خباز در شهرهای مختلف ایران بی کار شدند و هم کیفیت نان پایین آمد. آیا به نظر شما این گفته ها درست است؟

محمود صالحی: با هدف مندکردن یارانه ها، قیمت نان چند برابر گران تر شد. در این رابطه هزینه های جاری کارگاه از آرد گرفته تا کرایه مغازه هم افزایش قیمت یافت. با توجه به افزایش هزینه های کارگاه، درآمد کارفرما هم چند برابر بیش تر شده است. یعنی اگر کارفرما با همان پخت قبلی خود، قبل از هدف مندکردن یارانه ها هر روز ۴۰۰۰۰ تومان درآمد داشته و خرج در رفته آن را برداشت می کرد. در حالی که بعد از هدف مندکردن یارانه ها، این درآمد به ۱۲۰۰۰۰ تومان افزیش یافت. از این بابت، کارفرما و کسانی که به شکلی منبع درآمدی دارند هدف مندکردن یارانه ها به نفع آنان بوده و خیلی هم از آن راضی هستند. تنها کسانی که حقوق ثابت می گیرند مثل کارگر و کارمند نمی توانند هزینه زندگی خود را تامین کنند و این قشر از جامعه در بدترین شرایط  زندگی می کنند. بعد از هدف مندکردن یارانه ها، کارفرمایان خباز برای این که سود بیش تری عایدشان شود، کارگران با سابقه خود را به بهانه های واهی از کار اخراج کردند و از کارگرانی استفاده نمودند که شغل آنان نانوایی نبود. به این دلیل، وقتی از کارگران غیر ماهر استفاده شود طبیعی است که کیفیت نان هم پایین خواهد آمد و از طرف دیگر، کارفرما سود بیش تری به جیب می زند. چرا که کارگر جدید را چند مدت بیمه نمی کند، دست مزد قانونی و مصوب به او پرداخت نمی کند، کارگر جدید بدون مزد چند ساعت بیش تر کار می کند، قرارداد چند ماهه با او منعقد می کند و…

بهرام رحمانی: اخیرا در نیمه مرداد ماه ۱۳۹۲، عثمان احمدی عضو کمیسیون اقتصادی اعلام کرد، اگر قیمت فروش گندم را ۸۸۰ یا ۹۰۰ تومان فرض کنیم، می‌ توان قیمت‌ هایی را برای نان در نظر گرفت که در حال حاضر در مرحله پیشنهاد است برای نمونه، نان سنگک با گندم ۸۸۰ تومان ۹۲۵ تومان و برای گندم ۹۰۰ تومانی ۹۴۰ تومان شده است. نان‌ بربری هم برای گندم ۸۸۰ و ۹۰۰ تومانی به ‌ترتیب ۸۰۰ یا ۸۱۰ تومان خواهد شد، نان تافتون چانه ۲۸۰ گرمی نیز ۴۷۵ تومان و لواش هم ۲۵۰ تومان، از جمله پیشنهاداتی است که به گفته عثمان احمدی، باید بررسی شوند. به نظر شما، اگر این قیمت اعلام شود خبازان و شهروندان چه عکس العمللی نشان خوهند داد؟

محمود صالحی: کارفرمایان خباز خوشحال و دست کسانی که این پیشنهاد را دادند به گرمی می فشارند، هر روز راهی امام زاده ها می شوند تا برای سلامتی آنان دعا بخوانند. در این میان، تنها مردم محروم و کارگران خباز هستند که افزایش قیمت نان بر زندگی آنان تاثیر منفی دارد. چون هر اندازه قیمت نان گران شود، تاوان آن را باید مردم محروم بدهند که نان، غذای اصلی شان است.

اما هر اندازه قیمت نان گران شود بر دست مزد کارگر تاثیری ندارد. اگر به  کارگر لطف کنند و نمایندگان آنان صادقانه و دل سوزانه برای افزایش دست مزد آنان اقدام کنند، شاید در سال مقداری کمی از همان افزایش دست مزدی که توسط شورای عالی کار اعلام شده به دست مزد کارگران اضافه شود. یعنی هیچ وقت همان دست مزدی که سالانه از طرف شورای عالی کار که یک ارگان دولتی است و ظاهرا کلیه کارفرمایان کشور موظف اند که آن دست مزد تعیین شده را به کارگران خود پرداخت کنند، به کارگران خباز پرداخت نمی شود و کسی هم مورد بازخواست مسئولان امنیتی قرار نمی گیرد. اما اگر انجمن های صنفی و یا کارگران برای افزایش دست مزد خود، آن هم بعد از ۶ ماه اعتراض کنند بلافاصله سروکله نیروهای امنیتی پیدا می شود و همه کسانی که به وضعیت موجود و برای افزایش دست مزد های خود برابر بخشنامه شورای عالی کار اعتراض کرده اند با سرکوب و زندان مواجه شده اند و یا آن ها را تهدید کرده اند که دست از اعتراض بردارند در غیر این صورت ،بازداشت و یا از کار اخراج می شوند. علاوه بر این ها، بلافاصله در قوه قضائیه برای این کارگران معترض پرونده سازی می کنند که این اشخاص «ضد انقلاب» هستند و از خارج کشور رهبری می شوند.

اما با توجه به این که کلیه کارفرمایان و انجمن های کارفرمایی تمام مصوبات شورای عالی کار را نقض می کنند و هیچ گونه توجهی به قانون کشور ندارند و هیچ وقت آماده نیستند تا برابر همان قانون کار نیم بندی را که مصوبه دولت بوده و به تایید مسئولان مملکتی رسیده، اجرا کنند. هیچ کارفرمایی و یا هیچ کدام از انجمن های کارفرمایی نیز مورد بازخواست قرار نمی گیرند. تا این تاریخ، ما شاهد هیچ گونه برخورد از طرف دولت با این کارفرمایان خاطی از قانون نبودیم!

بهرام رحمانی: آخرین سئوالم این است که آیا کارگران خباز و نمایندگان آنان برای این که هر سال اول فروردین دست مزدشان افزایش پیدا کند چه کار باید بکنند؟

محمود صالحی: به نظر من نماینده کارگران خباز باید برابر همان بخشنامه های شورای عالی کار، که هر ساله اعلام می شود اقدام کنند. یعنی هر ساله از اول فروردین دست مزد کارگران خباز را افزایش دهند. این وظیفه هر نماینده کارگری است که امروز در راس قدرت انجمن ها نشسته اند و خود را با کارگران خباز تداعی می کنند. اگر کارگران خباز شامل قانون کار نیستند پس چرا دولت رسما آن را اعلام نمی کند. وقتی همه کارگران شامل قانون کار می باشند پس باید دست مزد آنان که چندین برابر زیر خط فقر است به آنان پرداخت شود.

من می خواهم در این جا یک تجربه را برای خوانندگان شما تعریف کنم. ماجرا از این قرار است که چند سال پیش، برای افزایش دست مزد کارگران خباز سقز به فرمانداری مراجعه کردیم. اما هر بار ما را دنبال نخود سیا می فرستادند تا یک روز با فرماندار درگیر شدیم. فرماندار رو به من کرد و گفت: «آقای صالحی شما کاسه از آش داغ تری، چون هیچ کارگری معترض نیست جز تو و…»

بعد از ظر همان روز، در انجمن صنفی کارگران خباز یک جلسه برای کارگران گذاشتیم و اظهارات فرماندار را به استحضار آنان رساندیم. در همان جلسه مصوب شد که فردا تعدادی از کارگران رسما به اداره کار مراجعه و طرح دعوی علیه کارفرمایان خود کنند.

با توجه به مصوبه فوق، ۶۰  نفر کارگر در عرض ۴ ساعت به اداره کار دادخواست دادند و علیه کارفرمایان خود شکایت کردند. وقتی فرماندار از این موضوع با خبر شد بلافاصه به ما اعلام کرد که دست نگهداریم و دیگر کارگران را جهت طرح دعوی به اداره کار نفرستیم.

به این ترتیب، ما را به فرمانداری دعوت کردند و کارفرمایان را موظف نمودند که پیمان دسته جمعی را امضاء کنند.

این تجربه را به این خاطر تعریف کردم تا به کلیه کارگران بگویم که هر زمان ما اراده کنیم می توانیم دنیا را تغییر دهیم. پس باید شما کارگران از نمایندگان خود رادیکال تر باشید. کارگران خباز دارای ده ها سال مبارزه مثبت هستند و در این راه خیلی از دوستان و رهبران خود را از دست داده اند.

بهرام رحمانی: آقای محمود صالحی، بی نهایت ممنونم که برای این گفتگو وقت گذاشتید. من سئوال دیگری ندارم اگر شما موضوعی دارید که به این گفتگو بیفزایید بفرمایید.

محمود صالحی: من هم از شما سپاسگزارم از این که این مصاحبه را انجام دادید.

تنها می توانم این را به عرض کارگران خباز برسانم: کارگران خباز، ما می توانیم برای احقاق حق مان متحدانه مبارزه کنیم. ما با مبارزه جمعی و پیگیرمان می توانیم حق مان را به دست بیاوریم. ما باید نمایندگان خود را موظف کنیم که جهت افزایش دست مزدها به موقع اقدام کنند. ما باید در مجامع عمومی مان به کسانی رای دهیم که بدون ترس و دلهره جهت احقاق حقوق ما کارگران مبارزه کنند. ما کارگران هم وظیفه داریم که نمایندگان مبارز خود را تنها نگذاریم و از آنان در مقابل هرگونه زورگویی حمایت کنیم. نهایتا به آن نمایندگان مبارزمان تعهد دهیم که هیچ وقت پشت آن ها را در مبارزه با سیستم سرمایه داری، خالی نمی کنیم.

جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۹۲ – ششم سپتامبر ۲۰۱۳

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.