از زمان جنگ ویتنام، پدر و پسری بعد از ۴۰ سال زندگی مخفی در جنگل پیدا شدند

هفته گذشته پدر و پسر ویتنامی پس از ۴۰ سال زندگی بدور از تمدن در جنگل های این کشور پیدا شدند. ….

العربیه:
داستان از این قرار است که در سال ۱۹۷۳ در اوج جنگ ویتنام، این پدرکه اکنون ۸۲ ساله است، همسر و دو فرزندش را در روستایی که در آن زندگی می کرد کشته یافت. از خانواده او فقط پسر دو ساله و پسر دوماهه دیگرش زنده مانده بودند و وی در حالت شوک، پسر دوساله خود را برداشته و روانه جنگل می شود. اما پسر دوماهه را همانجا می گذارد که بعدا توسط دیگر اعضای فامیل سرپرستی و بزرگ می شود. این فرار ۴۰ سال طول می کشد. پدر در جنگل کلبه ای با چوب ۵ متر از سطح زمین روی درختی بنا می نهد.
این پدر و پسر به مدت ۴۰ سال با دنیای متمدن هیچگونه تماسی نداشته اند. آنها هنگامی که پیدا شدند لباسی به شکل معمول نداشتند و نیم تنه پائین بدنهای خود را فقط با پوست درختان پوشانده بودند.
این دو نفر حدود ۱۰ روز پیش توسط چند نفر روستایی که برای جمع کردن هیزم به این جنگل انبوه رفته بودند مشاهده شدند. آنان پس از آنکه فهمیدند که دیده شده اند، وارد جنگل شده و خود را پنهان کردند. اما روستاییان، به مقامات محلی گزارش دادند که در جنگل افراد برهنه و عجیبی را مشاهده کرده اند.

به دنبال گزارش روستائیان یک گروه تجسس از پلیس و افراد محلی برای یافتن آنها ۴ روز در جنگل به دنبال آنها گشتند تا اینکه ۴۰ کیلومتر در داخل جنگل و در کلبه شان آنها را در حالی یافتند که پدر در اثر بیماری بسیار ناتوان شده بود. پسر هم خیلی لاغر بود. در بیرون این کلبه، تیم جستجو وسایلی را مانند داس، سبد و چاقو که این پدر و پسر برای شکار و پخت غذا ساخته بودند یافتند. پدر می توانست با لهجه محلی با مردم رابطه برقرار کند اما پسر به زحمت می توانست حرف بزند فقط چند کلمه و جمله بلد بود و بیشتر با زبان اشاره با آنها صحبت می کرد.

هنگامی که خبر پیدا شدن این دو نفر در رسانه های محلی انتشار یافت، پسر دوم هم با سایت خبری ویتنامی ” ترویه تره” مصاحبه کرد. وی به این سایت گفت:” ۳۰ سال پیش وقتی افراد محلی یک مرد را با یک پسربچه مشاهده کرده بودند، روستاییان چند نفر را برای پیدا کردن آنها به جنگل فرستادند. ولی آنها پس از مشاهده روستاییان دوباره در جنگل ناپدید شدند. وی گفت که از آن زمان وی هر سال به جنگل می رفت و برایشان مقداری لباس و غذا در جنگل می گذاشت تا آنها بتوانند از آن استفاده کنند.
در حال حاضر مسئله این است که این پدر و پسر چگونه می توانند خود را با جامعه وفق بدهند. پدر بیمار است و تحت مداوا قرار دارد و پسر زیاد هم از وضعیت پیش آمده خوشحال نیست و به زندگی در جامعه مدرن رغبتی نشان نمی دهد.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.