علیرضا بهرامی: وزارت ارشاد، مقهور دیپلماسی «کلنل»

این اوصاف است که می‌توان گفت وزارت ارشاد در مواجهه با این کتاب در یک سیر تکوینی شکست قرار گرفته که هنوز به شکست غایی نیانجامیده، چراکه ضربه‌ی نهایی وقتی حادث می‌شود که این اثر به ‌یک موفقیت چشمگیر بین‌المللی دست باید و در مملکت خودش هنوز منتشر نشده باشد. ….

وزارت ارشاد، مقهور دیپلماسی «کلنل»

علیرضا بهرامی

وقتی یک تغییر بزرگ اجتماعی در کشوری رخ می‌دهد، دیگر خیلی طبیعی می‌نماید که برای مدتی، برنامه‌های هیجانی بعضا بی‌پشتوانه‌ی مطالعاتی در دستور کار قرار گیرد، چهره‌های بسیار جوان و ناشناخته زمام امور را در دست گیرند و هرآن‌چه به‌نوعی بویی از گذشته برده باشد، به جبر فضای هیجانی، پس زده شوند. اما وقتی چند دهه از این رخداد تغییری بزرگ می‌گذرد، دیگر طبیعی می‌نماید که برنامه‌ها و استراتژی‌های با پشتوانه‌ی فکری و تجربی به‌جای تصمیم‌های انقلابی و حذف‌ها قرار گیرند، علاوه بر اصل جست‌وجوی منفعت در وحدت عمومی و استفاده از سرمایه‌های ملی، به پیشکسوتان حوزه‌های مختلف جامعه نیز به‌عنوان سرمایه‌های آن نگریسته شود. این دقیقا عکس همان وضعیتی است که در حال حاضر در حوزه‌ی فرهنگ شاهد آن هستیم و ماجرای چالش و کلنجار تاکنون ضامن شکست‌شده‌ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برابر یکی از کتاب های داستانی «محمود دولت آبادی»، یکی از نمونه‌های بارز آن شده است.

اواخر سال ۸۶ بود که دولت‌آبادی از مراحل پایانی نگارش رمان «طریق بسمل شدن» درباره‌ی جنگ تحمیلی، رمان «زوال کلنل» درباره‌ی تاریخ معاصر و «نون نوشتن» خبر داد. اما از وقتی که طبق خبرها، کتاب‌ها از طریق ناشر در نیمه‌ی دوم سال ۸۷ به واحد ممیزی وزارت ارشاد داده شد، «نون نوشتن» ۱۴ ماه بعد مجوز نشر گرفت؛ اما دو اثر بعدی، با گذشت نزدیک به پنج سال، همچنان به قول قدما، به زیور طبع آراسته نشده‌اند. البته سرنوشت دومی کمی متفاوت بوده؛ برخلاف اولی که هیچ‌گاه منتشر نشد و گویا مخالفان زیادی هم ازجمله در خارج از وزارت ارشاد دارد، «زوال کلنل»، نه تنها به زبان‌های دیگر منتشر شده، بلکه به کشورها و جشنواره‌های مختلفی هم سفر کرده است. ابتدا توسط ناشر سوییسی به زبان آلمانی ترجمه و سپس به انگلیسی ترجمه شد و همین برگردان انگلیسی در نیمه‌ی سال ۹۰ جزو نامزدهای جایزه‌ی بوکر آسیا اعلام شد. تاکنون نه‌تنها این کتاب به زبان‌های دیگر حتا عبری هم ترجمه و برای دریافت جایزه‌هایی در انگلستان، آلمان و آمریکا ترجمه شده، بلکه تا به حال دولت‌آبادی با این کتاب به کشورهای آمریکا، ایتالیا، آلمان و انگلیس سفر کرده و برنامه‌های سفرهای دیگری را هم از جمله در کانادا، محتمل داشته است.

درواقع درحالی‌که وزارت ارشاد غرق در تفکرات دهه‌ی شصتی خود گمان می‌کند جلو انتشار یک اثر را گرفته، نه‌تنها «کلنل» به زبان‌های مختلف دنیا در حال ترجمه شدن است و در جایزه‌های مختلف حضور می‌یابد، بلکه مانند یک سفیر دیپلماتیک، به کشورهای مختلف سرک می کشد، در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی کشورهای مختلف با لحن خود نویسنده خوانده و به‌طور زنده برای حاضران ترجمه می‌شود، در قفسه‌های کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌های نقاط مختلف جهان قرار گرفته و توسط مردمی غریبه به زبان محلی خوانده می‌شود، و البته مسؤولان وزارت ارشاد گویا هنوز در این اندیشه‌اند که جلو انتشار آن‌را گرفته‌اند!

این یعنی مقهور و منفعل بودن وزارت ارشاد در برابر یک وضعیت که به‌یک استراتژی معقولانه نیاز دارد؛ وقتی‌که با گذشت پنج سال، این اثر هنوز در کشور خودش منتشر نشده اما جایزه‌ی بوکر حاضر می‌شود آیین نامه‌ی خود را مبنی بر انتشار اولیه‌ی اثر به زبان مبداء زیر پا بگذارد و کتاب را در میان نامزدهایش جای دهد، یا این‌که «کلنل» هربار که به سالن مملو از جمعیتی در یکی از کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌رود، حتما ذکر می‌شود که این اثر در کشور ایران به دلیل ممانعت دولت یا حکومت، اجازه‌ی انتشار نیافته است، و همه‌ی این‌ها یعنی اگر که برای جلوگیری از خسرانی – از دید ممانعت‌کنندگان – کتاب اجازه‌ی نشر نیافته، حالا این اجازه ندادن، خود به خسارتی قطعا بزرگ‌تر تبدیل شده است.

البته در این حین خود دولت‌آبادی همچون همیشه در مقام یک شخصیت معقول و حساب و کتاب شناس رفتار کرده، در مواجهه با مسؤولان مربوط در وزارت ارشاد، نهایت تعامل تؤام با کرامت را اعمال کرده، حتا در چند باری هم که به‌صورت تلفنی و حضوری، به‌خاطر همین کتاب طرف بحث رسانه‌ای چون بی بی سی قرار گرفته، کاملا در چارچوب و بدون خراب کردن پل‌های پشت سر با موضوع برخورد کرده است. شاید به همین دلیل بود که معاون وقت وزارت ارشاد از برطرف شدن مشکل نشر این کتاب به شرط تغییر ناشر خبر داده بود؛ وعده‌ای که متاسفانه هنوز محقق نشده است. البته نباید فراموش کرد که در این میان دولت‌آبادی کار خودش را کرده و به سیاق خودش زیسته؛ باز هم نوشته و سخن گفته، در جشن خانه سینما سخنرانی آتشین انجام داده، درمراسم شبه ادبی ترتیب یافته با حضور یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری – با طراحی برنامه‌ی اعلام قول انتشار کتاب تا پایان دولت فعلی – هم حضور نیافته، تا همچنان ثابت کند برای انتشار کتابش اهل تعامل هست، اما نه به هر قیمتی.

با این اوصاف است که می‌توان گفت وزارت ارشاد در مواجهه با این کتاب در یک سیر تکوینی شکست قرار گرفته که هنوز به شکست غایی نیانجامیده، چراکه ضربه‌ی نهایی وقتی حادث می‌شود که این اثر به ‌یک موفقیت چشمگیر بین‌المللی دست باید و در مملکت خودش هنوز منتشر نشده باشد. یا وقتی که بالاخره این پیر دیر، زبان به انتقاد آتشین بگشاید علیه بلاتکلیف ماندن چندین ساله‌ی کتابش و حرف‌های طغیانگرش سرخط خبرگزاری‌ها شود. بنابراین می‌توان گفت این وزارت ارشاد دولت دهم است که تا چند ماه دیگر فرصت دارد با اتخاذ تاکتیکی، از تکمیل پروسه‌ی شکست جلوگیری کند؛ وگرنه کلنل راه خودش را پیدا می‌کند و محمود دولت‌آبادی هم راه خودش را می‌رود و البته دیگرانی به بیراهه…
—————————————-

لینک متن منتشرشده در روزنامه‌ی شرق:
http://sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=117&pageno=16

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.